زهرا رمضانی، خبرنگار گروه دانشگاه: صندوق نوآوری و شکوفایی را بازوی معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان برای حمایتهای مالی و تسهیلاتی از اکوسیستم علموفناوری کشور قلمداد میکنند؛ صندوقی که عمر بیش از یکدههای دارد و تا امروز توانسته سهم تأثیرگذاری در توسعه این اکوسیستم در کشور بازی کند. بااینحال عدهای معتقدند منابع مالی این صندوق امکان حمایت همهجانبه از فعالان دانشبنیانی و استارتاپی را نمیدهد و در مقابل منتقدان هم اعتقادشان آن است که مسئولان این صندوق در طول سالهای گذشته مدیریت درستی در منابع مالی نداشتهاند و به همین دلیل، آنطور که انتظار میرفت نتوانستند از این ظرفیت برای رونق بخشی به این حوزه استفاده کنند. در این گزارش به بررسی چگونگی شکلگیری این صندوق، فرازوفرودهای این صندوق درطول 15 سال گذشته و همچنین پیشنهادهایی برای آینده این صندوق ارائه دادهایم.
صندوق چگونه متولد شد؟
قانون حمایت از شرکتها و مؤسسات دانشبنیان و تجاریسازی نوآوریها و اختراعات که در سال 1389 از سوی مجلسیها به تصویب رسید را باید پایه اولیه شکلگیری صندوق نوآوری و شکوفایی ریاستجمهوری دانست؛ چراکه ماده 5 این قانون به صراحت شکلگیری صندوقی با عنوان صندوق نوآوری و شکوفایی ذیل شورای عالی علوم را مطرح کرده بود.
ماده قانونی که باعث شد در شهریورماه 1390، هیئت وزیران بر اساس پیشنهاد خود شورای عالی علوم و طبق تبصره سوم ماده 5 همان قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان، اساسنامه مربوط به صندوق نوآوری و شکوفایی را به تصویب برساند.
اساسنامهای که در بیستوسومین روز اسفندماه سال 90 از سوی معاون اول رئیس جمهور وقت ابلاغ و در اردیبهشتماه 1391 نیز با چراغ سبز شورای نگهبان به تأیید رسید. از طرف دیگر با تصویب آییننامه اجرایی ماده 5 قانون حمایت از شرکتها در آبانماه 1391، عملاً ریلگذاری برای ایجاد زیرساختهای صندوق نوآوری و شکوفایی مانند تهیه ساختار سازمانی، دستورالعملها، ایجاد کمیته اعتباری، تشکیل جلسات شورای معاونان و بررسی طرحهای ارائهشده از سوی شرکتها برداشته شد. درنهایت صندوق از سال 1392 کار خود را به شکل رسمی آغاز کرد.
سکانداری صندوق نوآوری به چه کسانی رسید؟
حمیدرضا رزاقی، عضو هیئتعلمی دانشکده مهندسی عمران علم و صنعت اولین رئیس صندوق نوآوری و شکوفایی است که در سال 1391 با حکم رئیس جمهور وقت به خیابان زایندهرود شرقی رفت، فردی که البته مدت ریاستش چندان دوام نیاورد. کمی بعد با روی کار آمدن دولت اول حسن روحانی، بهزاد سلطانی که در کارنامه کاریاش، حضور در مسند معاونت پژوهشی دانشگاه کاشان دیده میشد، دومین رئیس این صندوق شد. او که تا 1397 بر کرسی ریاست باقی ماند و بالاخره مهرماه آن سال، صندلی ریاستش را به علی وحدت تحویل داد تا صندوق دوران مدیریت سومین رئیس خود را تجربه کند. بعد از آن با آغاز به کار دولت چهاردهم، رئیسجمهور شهید طی حکمی که در فروردینماه 1402 صادر کرد، محمدصادق خیاطیان را بهعنوان چهارمین رئیس این صندوق معرفی کرد؛ فردی که در حال حاضر نیز سکاندار بزرگترین صندوق مالی اکوسیستم دانشبنیان کشور شناخته میشود.
تکالیفی قانونی که اساسنامه بر دوش صندوق میگذارد
27 اردیبهشتماه 91 بود که با اساسنامه صندوق با پیشنهاد شورای عالی علوم در 3 فصل و 15 ماده به تصویب هیئت وزیران وقت رسید؛ اساسنامهای که ماده سوم آن، فعالیتهای صندوق را شفاف کرد، ازجمله آن میتوان به برآورد منابع مالی موردنیاز و تأمین آن از طریق منابع دولتی، بودجههای سنواتی، درآمد حاصل از سرمایهگذاری و سپردهگذاری وجوه مازاد صندوق و سایر منابع در راستای اهداف صندوق اشاره کرد. همچنین براساس همین ماده قانونی بررسی بازار و وضعیت فنی، مالی- اقتصادی شرکتها و مؤسسههای دانشبنیان و طرحهای آنها بهمنظور اعطای تسهیلات، شناسایی و انتخاب شبکه کارگزاری در ارائه خدمات مالی و تسهیلاتی و پشتیبانی صندوق، کمک مالی و حمایت از نهادهای پشتیبان تجاریسازی نوآوری و فناوری و فراهمکردن خدمات توانمندسازی شرکتها و مؤسسات دانشبنیان، نظارت بر مراحل تخصیص منابع صندوق به شرکتها و مؤسسات و فعالیتهای دانشبنیان مدیریت بهینه منابع هم از دیگر وظایف صندوق بهحساب میآید.
از سوی دیگر تعیینتکلیف نحوه تأمین مالی سرمایه خود صندوق را هم باید ازجمله موضوعات اساسی دانست که در اساسنامه مطرح شده است. براساس ماده 5 اساسنامه 6 راه برای تأمین مالی صندوق درنظر گرفتهشده که مهمترین آن را میتوان کمکهای دولت از طریق بودجه سالانه کشور، کسب سود و کارمزد تسهیلات و درآمد حاصل از سرمایهگذاری وجوه مازاد صندوق دانست. اتفاقی که البته با نگاهی به وضعیت سرمایهای صندوق باید عنوان کرد چندان کارایی نداشته و عملاً صندوق جز از طریق منابع دولتی، نتوانسته تأمین مالی قابلقبولی را برای خود در طول دوران فعالیتش رقم بزند.
صندوق نوآوری و شکوفایی؛ از سرمایه 3 همتی تا 50 همتی
صندوق در سال 1392 کار خود را با سرمایه سه همتی آغاز کرد، سالی که با در نظر گرفتن قیمت سه هزار تومانی دلار، طبیعتاً میتوانست تأثیر زیادی در اکوسیستم علم وفناوری کشور داشته باشد. رقمی که البته یکدهه ثابت مانده بود تا اینکه بالاخره در سال 1402 با حمایت دولت وقت و مجلسیها، اعتبار آن به 10 همت رسید، یعنی عملاً ظرف یکدهه شاهد افزایش 233 درصدی سرمایه هستیم، در حالی که نرخ دلار هم در همین بازه از 3 هزار تومان به 43 هزار تومان رسید.
اتفاقی که باعث شده بود در عمل نسبت مناسبی بین درخواستهای حمایتی دانشبنیانها و میزان اندوخته صندوق وجود نداشته باشد. البته سرمایه صندوق بهمنماه سال گذشته با تصویب هیئت وزیران به 50 همت رسیده تا شاهد رشد 400 درصدی سرمایه آن باشیم. هر چند نمیتوان این مسئله را هم نادیده گرفت که تا زمان تنظیم این گزارش، از مبلغ مصوب شده تنها هفت همت آن به صندوق واریز شده تا اینگونه در مجموع سرمایه صندوق به 20 همت برسد. از طرف دیگر قرار است مابقی 50 همت طی 3 سال آینده به صندوق واریز شود.
نیم درصد از منابع عمومی بالاخره به صندوق میرسد؟
یکی از مسائلی که طی یکدهه اخیر از سوی مسئولان صندوق بهعنوان دلیلی برای عدم توانایی صندوق در حمایت از دانشبنیانها مطرح میشود، بحث نبود سرمایه لازم برای این کار است. سیاوش ملکیفر، معاون توسعه صندوق نوآوری و شکوفایی اعلام کرده که سهم سالانه نیم درصدی صندوق از بودجه عمومی که رقمی بیش از 10 هزار میلیارد تومان میشود، هیچگاه به صندوق واریز نشده و عملاً به دلیل محدودیت منابع مالی، مجبوریم شرکتهای بزرگتر را به بانکها معرفی کنیم.
موضوعی که البته طی سال گذشته و امسال با تصویب هیئت وزیران شرایط تأمین سرمایه اولیه صندوق دستخوش تغییرات چشمگیری شد؛ بهطوریکه بعد از 10 سال، یکباره سرمایه سه همتی به 10 همت و در سال گذشته هم به 50 همت رسیده است. سرمایهای که طبیعتاً میتواند تأثیر خود را در افزایش قدرت مالی صندوق برای حمایت از اجزای مختلف اکوسیستم دانشبنیان کشور داشته باشد. اما موضوع مهمی که نمیتوان آن را نادیده گرفت، این است که بالاخره سازمان برنامهوبودجه و مجلسیها چه زمانی قرار است ماده 5 قانون حمایت از شرکتها و مؤسسات دانشبنیان و تجاریسازی نوآوریها و اختراعات را عملیاتی کنند؟ بندی که بر اساس آن دولت باید از سال سوم ابلاغ این قانون، یعنی از سال 92 به بعد در لایحه بودجه، حداقل نیم درصد از منابع بودجه عمومی خود را برای کمک به این صندوق در نظر بگیرد؛ اتفاقی که نهتنها تا سال 1401 محقق نشده بود، بلکه در لایحه بودجه سال بعد هم خبری از آن نیست.
افتوخیزهای صندوق در حمایت مالی از دانشبنیانها
در مجموع از سال 1393 تا سال گذشته، 15 همت را در قالب تسهیلات به شرکتهای دانشبنیان ارائه داده است. رقمی که با در نظر گرفتن 10 هزار و 48 شرکت دانشبنیان، باید عنوان کرد بهصورت میانگین به هر کدام از این شرکتها، اعتبار یک میلیارد تومانی رسیده است. این صندوق درطول 10 سال گذشته، بهصورت میانگین، سالانه هزار و 500 میلیارد تومان تسهیلات را در اختیار شرکتهای دانشبنیان قرار داده است. در این میان بالاترین میزان حمایت صندوق از حیث رقم اعطاشده به شرکتها را هم باید مربوط به سال گذشته دانست که در آن حدود 21 همت به دانشبنیانها تسهیلات ارائه شده بود. طبیعتاً کمترین میزان را هم باید مربوط به سال 1393 دانست که در آن تنها 41 میلیارد تومان حمایت مالی صندوق را شاهد بودیم. موضوع دیگری که باید در این میان ملاک عمل قرار داد، تعداد تسهیلات ارائه شده است. در طول یکدهه گذشته، در مجموع 16 هزار و 68 مورد تسهیلات از سوی این صندوق به شرکتهای مشمول ارائه شده بود. در این بین بالاترین میزان تعداد تسهیلات به سال 1399 برمیگردد که در آن مجموعاً دوهزار و 757 بار وام به دانشبنیانها ارائه شده اما این میزان در سال گذشته به دوهزار و 68 مورد کاهش یافته است.
در این میان شاید بد نباشد به این مسئله هم توجه کرد که سال گذشته در مجموع دوهزار و 68 مورد تسهیلات ارائه شده بود که با در نظر گرفتن رقم حدوداً 21 همتی، باید عنوان کرد که در هر رقم تسهیلات ارائه شده، اعتباری 10 میلیارد تومانی به دانشبنیانها رسیده است. موضوع دیگری که نمیتوان آن را از قلم انداخت اینکه شاید در نگاه اول چنین ارقامی، قابلتوجه به نظر بیایند، اما وقتی آن را در کنار هزینههای تحقیقوتوسعه قرار داده و این مهم را هم مدنظر قرار دهیم که به هر شرکت دانشبنیان سهم اندکی از کیک تسهیلاتی صندوق میرسد، باید عنوان کرد که تسهیلات ارائه شده، نمیتواند بهصورت کامل نیاز مالی شرکتهای دانشبنیان را تأمین کند.
حمایت 30 همتی صندوق از اکوسیستم در قالب ارائه ضمانتنامه
ارائه ضمانتنامه از سوی صندوق هم یکی دیگر از روشهای حمایت مالی از دانشبنیانها بهحساب میآید. روشی که از سال 1394 آغاز شد و از همان برهه تاکنون، 30 همت حمایت مالی از این طریق از اکوسیستم دانشبنیانی کشور صورت گرفته است. کمترین میزان ضمانتها هم مربوط به سال 1394 با یک میلیارد تومان و بیشترین میزان هم مربوط به سال گذشته با حدود 11 همت بوده است. وقتی این ارقام را در کنار تعداد ضمانتها که درمجموع هفتهزار و 102 مورد میرسید، قرار دهیم، باید عنوان کرد در سال گذشته بهصورت میانگین برای هر ضمانت، اعتبار 10 میلیارد تومان در نظر گرفته شده بود، همچنین بیشترین تعداد ضمانتها مربوط به سال 1400 است که در آن هزار و 444 مورد ضمانت به دانشبنیانها ارائه شده بود و کمترین تعداد نیز مربوط به سال 1394 با تنها 11 مورد ارائه ضمانتنامه است.
تقلیل کمکاری صندوق به نبود سرمایۀ مالی، سادهسازی است
با وجود اینکه نبود سرمایه و ضعیف شدن مکانیسم مالی صندوق طی سالهای اخیر، به عنوان مهمترین مانع در حمایت از دانشبنیانها مطرح شده، اما برخی از چهرههای این حوزه، کمبود سرمایه را مسئله اصلی صندوق نمیدانند به طوری که علی چاپرک، عضو گروه سیاستگذاری و آیندهپژوهی پژوهشگاه نیرو نگاه متفاوتی به این حوزه دارد. او نهتنها سهم سرمایه و تقویت این حوزه را در حمایت از دانشبنیانها تأثیرگذار نمیداند، بلکه معتقد است: «سرمایه تخصیصیافته به صندوق (مثلاً 3 هزار میلیارد تومان در سالهای ابتدایی) با توجه به شرایط اقتصادی کشور در زمان خودش رقم قابلتوجهی بوده است. شاید امروز با نرخ فعلی دلار این مبلغ ناچیز به نظر برسد، اما در زمان خود معنادار بود و صندوق هم همه آن را یکجا هزینه نکرده است.» صحبتهای او به همین جا ختم نمیشود. این عضو هیئت علمی با فرض ناکافی بودن سرمایه اولیه صندوق، میگوید: «خروجیهای صندوق نشان میدهد بهرهوری لازم از طریق آن حاصل نشده است. انتظار میرفت صندوق نوآوری و شکوفایی سهمی معنادار برای شرکتهای دانشبنیان در GDP، صادرات و اشتغال ایجاد کند، اما وقتی ورودی و خروجی یک سیستم برابر باشد، یعنی بهرهوری در آن رخ نداده است. به بیان ساده، اگر یک درصد از GDP به علم و فناوری اختصاص مییابد و سهم این حوزه در GDP همان یک درصد باقی میماند، عملاً ارزشافزودهای ایجاد نشده و این نشاندهنده بهرهوری نزدیک به صفر در این سیستم است.»
او سرمایه مالی را تنها بخشی کوچکی از مسئله صندوق میداند و میگوید: «مسئله مهم این است که در حیطه فعالیت صندوق از منظر علوم اجتماعی، شاهد سرمایه سیاسی (حمایت شخص اول کشور)، سرمایه اجتماعی (علاقه نخبگان جوان به این حوزه) و سرمایه فرهنگی هم بودهایم، اما صندوق نتوانسته از این ظرفیتها بهدرستی استفاده کند. به همین دلیل طبیعتاً کاهش بحث سرمایه به سرمایه مالی، نوعی سادهسازی و انحراف از مسئله اصلی است.»
یکی از مدیران صندوقهای پژوهش و نوآوری غیردولتی کشور نیز میگوید: «واقعیت آن است که بحث سرمایه صندوق چندان اثری در این زمینه ندارد به طوری که میبینیم، مسئولان معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان عنوان کردهاند برای سال آینده با کاهش 50 درصدی بودجه روبهرو شدهایم؛ این در حالی است که ما از اکوسیستم فناوری چه معاونت علمی و چه صندوق بعد از یک دهه انتظار داریم که منابع آنها بتواند به چرخ اقتصاد کمک کرده و شاهد تحقق اقتصاد پایدار و ایجاد شغل در این زمینه باشیم. سؤال این است که با وجود گذشت 10 سال از راهاندازی صندوق و تزریق سرمایه به آن، چه نیازی از کشور از طریق صندوق به صورت کامل محقق شده و چه عدالتی در توزیع منابع مالی آن صورت گرفته است؟»
تسهیلات و مقررات؛ ناآشنا برای دانشبنیانها
با وجود اینکه صندوق خدمات خود را در قالبهای مختلف مانند تسهیلات، ضمانتنامهها، سرمایهگذاری جسورانه، حمایت از ایجاد کارخانههای نوآوری، خدمات شتابدهی و توانمندسازی ارائه میدهد اما قطعاً تا زمانی که جامعه هدفاش از آنها و یا قوانین مربوط به چگونگی بهرهمندی از تسهیلات تعیینشده، اطلاعی نداشته باشند، نمیتوان انتظار داشت خدمات تعریفشده در صندوق بتواند دردی از اکوسیستم دانشبنیان دوا کند. فرهاد بخشی، مدیرعامل شرکت دانشبنیان پدیده زیستی نانو با انتقاد از عدم اطلاعرسانی درست در حوزه قوانین مرتبط به تسهیلات مختلف صندوق میگوید: «یکی از تسهیلاتی که صندوق ارائه میدهد، تسهیلات رهن فضای اداری است اما مشکل اصلی آنجاست که شفافیت کاملی درباره قوانین مربوط به این تسهیلات وجود ندارد و همین مسئله هم باعث ایجاد مشکلات مختلف برای دانشبنیانها میشود.»
او با تأکید بر اینکه متأسفانه صندوق در اعلام قوانین مربوط به تسهیلات شفاف عمل نمیکند، میگوید: «این اتفاق باعث میشود شرکتها در ابتدا ندانند باید چه مسیری را برای به دست آوردن تسهیلات طی کنند. مثلاً همین بحث تسهیلات مربوط به رهن فضای اداری. شرکتهایی که میزان فروش محصولشان از یک حدی فراتر برود، نمیتوانند از آن استفاده کنند اما این شرط مهم در همان ابتدا به شرکتها اعلام نمیشود به طوری که خودمان تا لحظه آخر و زمانی که کارشناس برای بازدید از شرکت آمده بود، نمیدانستیم مبلغ فروش شرکت ما باعث شده تا ما مشمول این تسهیلات نشویم. این در حالی است که اگر همان ابتدایی که میخواستیم این تسهیلات را دریافت کنیم، اطلاعرسانی در این زمینه صورت گرفته بود، قطعاً زمانمان را صرف بروکراسی مربوط نمیکردیم. بروکراسی که درنهایت هم نتیجهای برایمان نداشت و مجبور شدیم یک سالونیم بیشتر در همان فضای قبلیمان بمانیم.»
نکته جالب در صحبتهای این فعال دانشبنیان آن است که بسیاری از فعالان این عرصه حتی در جریان حمایتهایی که صندوق در حوزه کسب استانداردهای لازم محصولات دانشبنیان انجام میدهد هم نیستند و به نظر میرسد تنها در حوزه ارائه تسهیلات مربوط به حضور در نمایشگاههای داخلی و خارجی و برگزاری دورههای طراحی سایت قرار میگیرند؛ چراکه اطلاعرسانی پیرامون آنها بهتر از دیگر بخشها صورت گرفته است.
حمایتهایی که راضیکننده نیست
صندوق نوآوری و شکوفایی به عنوان اصلیترین نهاد تأمین مالی دولتی اکوسیستم دانشبنیان در کشور شناخته میشود. در سال گذشته درمجموع 35 هزار میلیارد تومان تسهیلات و خدمات مالی به شرکتهای دانشبنیان ارائه داده، اما درمجموع عملکرد حمایتی این صندوق چندان رضایتبخش نیست به طوری که رضا نقیزاده، عضو مرکز تحقیقات سیاستهای علمی کشور و چهره فعال اکوسیستم فناوری و نوآوری درباره حمایتهای صورت گرفته از دانشبنیانها میگوید: «امروز ابزارهای تأمین مالی صندوق پاسخگو است اما مشکل این است که منابع مالی صندوق در طول زمان از لحاظ ارزش، کم شده است. یعنی زمانی صندوق با دلار هزار تومانی، صد میلیون تومان به شرکتهای دانشبنیانها ارائه میداد، اما امروز با در نظر گرفتن دلار 90 هزار تومانی باید بیش از 3 میلیارد تومان به شرکتها تسهیلات دهد که عملاً این امکان وجود ندارد. وضعیت نرخ دلار از یکسو و عدم توانایی صندوق برای حمایت مالی متناسب با شرایط امروز شرکتهای دانشبنیان باعث شده تا به گفته نقیزاده، تسهیلات مالی صندوق برای برخی از حوزههای دانشبنیان مانند IT کارایی داشته باشد ولی در مقابل، شرکتهایی که نیازمند تولید محصول هستند، عملاً نتوانند بهرهای از این صندوق ببرند.»
دانشبنیانها را به بانکها حواله ندهید!
یکی از چالشهایی که طی سالهای اخیر در کنار کاهش ارزش حمایتهای مالی صندوق، شرکتها را به خود درگیر کرده، بحث پاسکاری شدن شرکتها بین بانکهای عاملی است که از سوی صندوق برای دریافت تسهیلات معرفی میشوند. بانکهایی که شیوههای ارزشیابی خود را دارند و از طرف دیگر بروکراسی طولانی آنها باعث شده تا عملاً دانشبنیانها از خیر دریافت تسهیلات بگذرند. نقیزاده در این باره میگوید: «با وجود اینکه صندوق با ضمانت خودش شرکتهای دانشبنیان را برای دریافت تسهیلات به نظام بانکی معرفی میکند، اما مشکل اصلی اینجاست که بانکها رفتارشان با شرکتها از روی شناخت از اکوسیستم دانشبنیان نیست. از طرف دیگر از آنجایی که منابع مالی به میزان توسعه و تنوع حوزههای فناوری کشور رشد پیدا نکرده، شاهد رفتارهای سختگیرانهای برای اعطای تسهیلات هستیم. موضوعی که مشکلاتی را برای دانشبنیانها ایجاد کرده است.» البته به گفته این فعال اکوسیستم علم و فناوری، اگر مصوبه رسیدن سرمایه صندوق به 50 همت با تادیه همراه شود، میتواند مشکلات این حوزه را حل کند.
سیدامیرحسین تقوی، مدیرعامل شرکت دانشبنیان نانوفناوران خاور نیز با بیان اینکه متأسفانه بروکراسی دریافت تسهیلات به حدی سخت است که وقتی شرکتها متوجه میشوند برای دریافت آن باید به بانکها مراجعه کنند، میدانند بعد از درگیری چندماهه عملاً رقمی دریافت نمیکنند، میگوید: «در گذشته صندوق نوآوری و شکوفایی خودش این تسهیلات را دریافت میکرد و عملاً شرایط برای دریافت بسیار راحت بود درحالیکه امروز با شرایط بسیار سختی برای دریافت تسهیلات روبهرو هستیم، به حدی که شرکتها عملاً از دریافت تسهیلات از سوی بانکها شانه خالی میکنند؛ چراکه بانکها با هر ترفندی به دنبال آن هستند که تسهیلات دانشبنیانها را ندهند و شرایطی را برای شرکتها ایجاد میکنند تا نتوانند تسهیلات را دریافت کنند.»
آنچه در صحبتهای این فعال دانشبنیانی بیشتر به چشم میخورد، آن است که شرکتها مجبورند یک بار اسناد و مدارک لازم را به صندوق ارائه دهند تا در وهله اول مشخص شود که اصلاً مشمول تسهیلات میشوند و بعد از آن تازه وارد بروکراسی بانکها شوند. مشکل اینجاست که بانک شرایط خاص خودش را در حوزههایی مانند اعتبار اطلاعاتی و ارائه ضمانتهای مربوطه از سوی شرکتها دارد.
فرهاد بخشی، مدیرعامل شرکت دانشبنیان پدیده زیستی نانو نیز کند بودن روال دریافت تسهیلات از سوی شرکتها را دلیلی میداند که در آینده میتواند زمینه را برای فاصله گرفتن شرکتها از صندوقها ایجاد کند. اتفاقی که طبیعتاً میتواند تأثیر منفی در نقش صندوق برای اکوسیستم دانشبنیانی کشور فراهم کند.
مقررات و سامانههایی برای قفل ارائه تسهیلات!
هرچند تسهیلات صندوق تنها به اعطای وامها و یا ارائه ضمانتها خلاصه نمیشود، اما با گپوگفتی با دانشبنیانها میتوان فهمید برخی از مقررات و حتی راهاندازی برخی از سامانهها هم به جای اینکه تسهیل و تسریعکننده فرایند باشند، عملاً نقش سنگ بزرگ را برای عدم پرداخت تسهیلات ایفا میکنند. فرهاد بخشی، مدیرعامل شرکت دانشبنیان پدیده زیستی نانو، سامانه غزال و عدم توجیه بودن افرادی که در کسوت کارگزار در صندوق حضور دارند را به عنوان چالش اصلی شرکتهای دانشبنیان در دریافت تسهیلات نام برده و میگوید: «با وجود اینکه برخی از خدمات به خوبی انتخاب شدهاند اما روند دریافت خدماتی که باید از طریق سامانه غزال پیگیری کرد، به حدی سخت است که شرکتها را با مشکلات جدی روبهرو کرده است. متأسفانه حتی کارگزارانی که برای پاسخ به سؤالات شرکتها انتخاب شدهاند توجیه نیستند و نمیتوانند به سؤالات به خوبی پاسخ دهند و عملاً باعث سردرگمی شرکتها میشود. البته مشکلات تنها به اینجا ختم نمیشود؛ چراکه برخی از مقررات موجود هم به حدی سخت است که امکان تحقق آنها وجود ندارد.»
او صحبتهایش را این طور ادامه میدهد: «به طور مثال برای خدمات آزمایشگاهی صندوق تسهیلاتی به مبلغ 300 میلیون تومان ارائه میدهد، اما شرایطی که برای استفاده از آزمایشگاهها گذاشته، باعث میشود تا عملاً بخش قابل توجهی از شرکتها نتوانند از آن بهره ببرند. به طور مثال عنوان میشود حتماً باید آزمایشگاه مدنظر جزء آزمایشگاههای همکار بوده و یا دارای استانداردهای تعیین شده از سوی صندوق باشد. قطعاً رسیدن به چنین آزمایشگاههایی برای همه دانشبنیانها امکانپذیر نیست و از طرف دیگر نیز برای این کار باید هزینه بالایی انجام دهند و با توجه به اینکه دریافت تسهیلات بروکراسی خودش را دارد، خیلی از شرکتها ترجیح میدهند از خیر این تسهیلات بگذرند.»
جایگاه صندوق در اکوسیستم فناوری کجاست؟
یکی از موضوعات مهمی که درباره صندوق نوآوری و شکوفایی وجود دارد، جایگاه آن در ساختار اکوسیستم علم و فناوری کشور و تعریف نسبت درست صندوق در همراهی با معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان، شورای عالی عتف و صندوق توسعه ملی است. موضوعی که نگاههای متفاوتی نسبت به آن وجود دارد. چاپرک، عضو هیئت علمی پژوهشگاه نیرو حکمرانی فناوری و نوآوری را مسئلهای کلان و فراتر از رقابت میان نهادهایی مثل معاونت علمی و فناوری و صندوق میداند و میگوید: «متأسفانه این مسئله یک چالش ملی است. از طرف دیگر برخلاف تصور رایج، بین معاونت علمی و صندوق موازیکاری چندانی وجود ندارد، بلکه نوعی رقابت قدرت دیده میشود. معاونت بهدنبال تسلط بر صندوق است. اولی گواهی دانشبنیان صادر میکند و دومی تسهیلات میدهد، اما هر دو میخواهند دیگری را زیر چتر خود بیاورند. این نزاع ساختاری، ریشه در نظام حکمرانی فناوری کشور دارد که فراتر از صندوق است.»
جالب اینجاست که یحیی پالیزدار، مدیرعامل صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر فولاد مبارکه نیز برخی از کارکردهای میان صندوق و معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان را یکسان میداند و میگوید: «با این حال اگر بخواهیم نگاه مجزا داشته باشیم، باید عنوان کرد صندوق یک نهاد تأمین مالی است اما معاونت علمی، یک نهاد سیاستگذاری است و قطعاً این دو با یکدیگر متفاوت و حضور هر دو برای اکوسیستم لازم است.»
رضا نقیزاده، عضو مرکز تحقیقات سیاستهای علمی هم با تعریف جایگاه صندوق نوآوری و شکوفایی در قیاس با صندوق توسعه ملی میگوید: «کارکرد هر دو صندوق متفاوت است و به همین دلیل هر دو جایگاه خودشان را در این حوزه دارند. به طور مثال تنها شرکتهایی میتوانند از صندوق نوآوری تسهیلات بگیرند که عمدتاً جزء شرکتهای کوچک و متوسط هستند اما آنهایی که به صندوق توسعه ملی مراجعه میکردند، عمدتاً کارکردهای بزرگ و در سطح بینالمللی دارند.»
چتر نیمهباز حمایتی برای صندوقهای پژوهش
یکی از کارکردهای اصلی صندوق نوآوری و شکوفایی را باید حمایت از صندوقهای پژوهش و نوآوری در کشور دانست. صندوقهایی که هرکدام به نوبه خود میتوانند تأثیری در این اکوسیستم داشته باشند؛ مسئله مهم اینجاست که صندوق نوآوری تا چه میزان توانسته چتر حمایتی کامل را برای این صندوقها داشته باشد؟ با وجود اینکه مدیرعامل صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر فولاد مبارکه معتقد است تسهیلگری و مجوزهایی که به صندوقهای پژوهش و نوآوری ارائه میدهد، اتفاق خوبی برای این اکوسیستم به شمار میرود و تا امروز بیش از 40 مجوز سیویسی صادر شده که درمجموع 20 همت هم سرمایه ثبتی دارند؛ اما مدیرعامل یکی از صندوقهای پژوهش و نوآوری تهران نگاه متفاوتی به این حوزه دارد و میگوید: «امروز میبینیم صندوقهای نوآوری سهم چندانی در اقتصاد کشور ندارند و بیشتر آنها به اصطلاح در صف هستند تا بتوانند از منابع مالی صندوق بهره بگیرند. این مسئله نشان میدهد سیاستگذاری درستی در مواجهه با صندوقهای پژوهش و نوآوری صورت نگرفته است. از طرف دیگر میبینیم امروز صندوق نوآوری رقیب صندوقهای پژوهش و نوآوری شده و در کنار آن توزیع منابع نیز به صورت نامتوازن در کشور صورت گرفته است.»
اظهارنظر فعالان زیستبوم دانشبنیان در عرصههای مختلف نشان میدهد صندوق در عمل نتوانسته در حوزههای اطلاعرسانی، ارائه تسهیلات متناسب با نیاز واقعی شرکتها، حمایت از صندوقهای ویسی نقش قابل توجهی را برای اکوسیستم بازی کند؛ موضوعی که به عبارت دقیقتر میتوان این طور عنوان کرد که صندوق در تحقق اقتصاد دانشبنیان و اثرگذاری دانشبنیان در تولید ناخالص کشور نمره قبولی نمیگیرد. هرچند بررسی آمارهای ارائهشده از سوی خود مسئولان نشاندهنده ارقام بالای حمایتی از دانشبنیانها است، اما وقتی این ارقام را از حیث نیاز واقعی دانشبنیانها نگاه میکنیم، شرایط متفاوت میشود. از طرف دیگر نمیتوان این مسئله را هم نادیده گرفت که حالا صندوق تجربه 10 سالهای دارد که میتوان از آن برای ریلگذاری جدید استفاده کند.
















