مریم فضائلی، خبرنگار گروه فرهنگ: نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برای سیوششمینبار برگزار شد؛ رویدادی که طی 11 روز، مانند هر سال، میزبان ناشران، مخاطبان و علاقهمندان به کتاب بود.
اجرا شدن این نمایشگاه آنقدر بدیهی است که اگر یک سال برگزار نشود، آن سال را باید در تقویم نشر، سالی غیرعادی و متفاوت دانست. نمایشگاهی که در سالهای سخت و هنگام جنگ آغاز به کار کرد و در طول دههها ادامه یافت، حالا با این پیشینه طولانی، انتظار میرود به ساختاری منسجم، پایدار و کارآمد دست یافته باشد؛ ساختاری که از تغییر دولتها و مدیران آسیب نبیند و هر سال، گرفتار آزمون و خطاهای تکراری نشود. با این حال، در عمل هنوز با برخی چالشهای قدیمی مواجهیم؛ از بینظمیها و ناهماهنگیها تا گلایههای ناشران و سردرگمی بخشی از مخاطبان. این موارد باعث میشود پرسشی ساده اما مهم مطرح شود: آیا صرف برگزاری نمایشگاه، بدون توجه به کیفیت و اثربخشی آن، کافی است؟ یا پس از گذشت بیش از سه دهه، زمان بازنگری در شیوه برگزاری آن فرارسیده است؟
این نوشته نه برای نادیده گرفتن اهمیت و وسعت نمایشگاهی با بیش از ۶۰ هکتار است و نه برای زیر سؤال بردن تلاشی که در آن صرف میشود؛ بلکه تلاشی است برای نگاه دقیقتر و دلسوزانه به رویدادی که میتواند بهتر، پویاتر و متناسبتر با نیازهای امروز برگزار شود.
راهروها، آرامتر از همیشه
در تمام نشستهای خبری که برگزار میشود، یکسری سؤال مانند میزان فروش، تعداد کتابهای به فروش رفته و مردمی که به نمایشگاه آمدند مطرح میشود. آمارهایی که معمولاً با اعداد بالا و عبارات امیدوارکننده همراهاند. اما آنچه از نگاه میدانی به نمایشگاه امسال میتوان دریافت، تا حدی با این اعداد فاصله دارد. بسیاری از ناشران از خلوتی روزهای میانی نمایشگاه میگویند و برخی غرفهها حتی در ساعاتی از روز، تقریباً بدون بازدیدکننده مانده بودند.
بهجز یکی دو روز نهایی نمایشگاه، که مطابق معمول با استقبال همراه است، در روزهای دیگر، فضای نسبتاً خلوت نمایشگاه بیش از هر چیز به چشم میآمد. این تفاوت بین آمار رسمی و تجربه عینی، پرسشی را پیش میکشد: آیا صرف اعلام آمار، میتواند معیاری دقیق برای موفقیت یک رویداد فرهنگی باشد؟ یا باید به تجربه واقعی ناشران و مخاطبان هم توجه بیشتری داشت؟
مردمی که آمدند اما دست خالی برگشتند
بخشی از مردمی که امسال در نمایشگاه حضور نداشتند، همانهایی هستند که در سالهای گذشته حتماً سری به نمایشگاه میزدند و این حضور را بخشی از تجربه فرهنگی هر سالهشان میدانستند. اما به مرور زمان، دلایل مختلفی باعث شده تا این پیوند کمرنگ شود؛ از تغییرات اقتصادی و افزایش قیمت کتاب تا کمرنگ شدن بن تخفیفهای حضوری و... در حال حاضر، حتی در میان کسانی که همچنان تصمیم میگیرند به نمایشگاه بیایند، اغلب دیده میشود که با دستان خالی یا کیسههایی کمحجمتر نسبت به گذشته بازمیگردند. این موضوع نه به کاهش علاقه به کتاب، بلکه بیش از هر چیز به کاهش توان اقتصادی مرتبط است.
طبق گفته ناشران، حتی در روزهایی که نمایشگاه شلوغتر از سایر روزها بود، فروش به نسبت جمعیت رضایتبخش نبود. بسیاری از مخاطبان، کتابها را ورق میزدند، قیمتها را میپرسیدند، فهرستی ذهنی از علاقهمندیها تهیه میکردند، اما درنهایت یا خرید نمیکردند یا مجبور میشدند تنها برای یکی از اعضای خانواده یا تعداد محدودی از کتابها تصمیم بگیرند.
این موارد نشان میدهد که برای ارزیابی وضعیت نمایشگاه، تنها شمار بازدیدکنندگان کافی نیست. نمایشگاه کتاب فقط یک رفتوآمد ساده نیست؛ باید دید مردم چقدر توان خرید داشتند، وضعیت اقتصادی آنها چگونه بود، و آیا با وجود علاقهشان، امکان خرید کتاب برایشان فراهم بوده یا نه؟
پیدا کردن غرفه تفریح نیست
در میان چندصد غرفهای که در سالنهای عمومی، کودک و نوجوان، آموزشی، فلوشیپ و بینالملل قرار دارند، هنوز هم نظم مشخصی در جانمایی آنها دیده نمیشود. غرفهها بدون ترتیب کنار هم قرار گرفتهاند و مسیر حرکت بازدیدکنندگان اغلب گیجکننده است. برخی از نشرها با حروف الفبا کنار هم چیده شده و برخی دیگر بدون رعایت ترتیب در غرفهای قرار گرفتهاند. با اینکه ایستگاههای اطلاعرسانی در برخی نقاط وجود دارد، نبود حتی یک تابلو یا راهنمای ساده در ابتدای راهروها باعث شده افراد نتوانند با یک نگاه ناشر مورد نظرشان را پیدا کنند. این موضوع، مخصوصاً در سالنهای شلوغ یا در بازههای زمانی پُررفتوآمد، بیشتر به چشم میآید.
بخش مجازی، دشمن بخش حضوری
تجربه همهگیری کرونا در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ باعث شد تا بخش جدیدی با عنوان «نمایشگاه مجازی کتاب» به نمایشگاه حضوری اضافه شود. اتفاقی که باعث شد نمایشگاه کتاب دیگر فقط برای تهران نباشد و کل ایران در این ۱۱ روز بتوانند خرید کتاب از نمایشگاه را تا حدی تجربه کنند.
اما ایجاد بخش مجازی، پیامدهایی هم داشت. این موضوع پای برخی از مردم به نمایشگاه را برید و باعث شد تا انگیزه حضور مردم در نمایشگاه کمرنگ شود؛ چراکه تخفیفها و بنهای کتاب تنها در بخش مجازی قابل استفاده بود و همین مسئله، بخش حضوری را تا حدی از مزیت رقابتی دور کرد.
حل این مشکل، تنها نیازمند طراحی یک سامانه یکپارچه است؛ سامانهای که مخاطب بتواند در آن، بن تخفیف خود را چه در خرید حضوری و چه در خرید مجازی استفاده کند. اما با وجود گذشت پنج سال از آغاز به کار نمایشگاه مجازی، هنوز چنین زیرساختی فراهم نشده و اقدام مشخصی برای رفع این مشکل دیده نمیشود.











