حمیدرضا رنجبرزاده، خبرنگار: بررسی آخرین ساخته علی غفاری در مقام کارگردان، بیشک با شگفتی همراه است؛ آن هم از دو جهت. نکته اول، بررسی وضعیت فیلم در کانتکسِ چهلوسومین دوره جشنواره فیلم فجر است؛ از آن جهت که وضعیت مهمترین رخداد سینمایی کشور، به ورطهای افتاده است که با دیدن «پیشمرگ» و تحقق انتظاری بدیهی و اولیه به نام «سرگرمشدن»، باید ذوق کنیم و شگفتزده شویم! درصد بالا و قابل توجهی از آثار این جشنواره حتی توانِ سرگرمکنندگی را نیز نداشتند که «پیشمرگ» از این قاعده تأسفبار مستثنی بود که در ادامه دلایل آن را خواهم گفت.
جهت دوم اما مقایسه پردههای قابل قبول و حدوداً خوب اول و دوم با پرده سوم فیلم است که متأسفانه سقوط آزاد غمانگیزی را برای اثر رقم میزند. با اینکه فیلمنامه در پردههای اول و دوم از کارگردانی پیشی میگیرد، اما درمجموع، به واسطه خلق قهرمان و ضدقهرمان کنشگر، جذابیتِ برخورد این کنشها و واکنشها، توجه به جزئیات در فیلمنامه، تلاش برای روایتِ تصویری و خلق جغرافیای سینمایی و کاشتها و برداشتهای مناسب در متن، هم فیلمنامه و هم کارگردانی در این دو پرده قابلقبول ظاهر میشوند. حتی اگر این تلاشهای صورتگرفته در این دو پرده، دچار نقصهایی باشند که هستند، اما نمیتوان منکر این نکته شد که این تلاشها، قابل احترام و شایسته ستایش هستند. بهعنوان مثال، میتوان به سکانس دستگیری شخصیت توفیق اشاره کرد. اولاً فیلمنامه میتواند اهمیت و چرایی این دستگیری را واضح کند. ثانیاً کارگردانی در این سکانس درخشان و تحسینبرانگیز است. دوربین با گرفتن لانگشاتهای هوشمندانه، جغرافیای عملیات را میسازد و بیننده متوجه میشود نسبت شهید قهاری با خانه توفیق و راههای ممکن برای ورود به خانه چگونه است. در ادامه نیز، اگر پروتاگونیست در ابتدا یک نقشه را در پی میگیرد ولی در ادامه نقشه خود را تغییر میدهد، مخاطب چرایی هر دو نقشه را درک میکند و با آنها همراه میشود. توجه به جزئیات و تلاش برای کاشت و برداشت در فیلمنامه نیز مشهود و قابل پیگیری است. اگر فندکی در سکانس افتتاحیه فیلم مورد تأکید قرار میگیرد، در ادامه و هنگام رازگشایی یک معما مورد استفاده قرار میگیرد.
گرچه در همین دو پرده قابل قبول نیز میتوان ایرادات ریز و درشتی را به اثر وارد کرد. ضدقهرمان داستان، علیرغم کنشمند بودن، یک آنتاگونیست عام محسوب میشود و دستمایهای برای خاصشدن او و مشخصشدن ریشههای این شخصیت و چرایی اعمالش در فیلم وجود ندارد. از طرف دیگر خانواده شهید قهاری در فیلم چندان مهم نمیشوند. مثلاً در جایی از فیلم، خانواده شهید مورد تهدید قرار میگیرند که میتوانست موقعیتی دلهرهآور را در فیلم خلق کند که متأسفانه بهکلی رها میشود و پرداختی در پی آن صورت نمیپذیرد. دیالوگها نیز بعضاً دچار ضعف هستند و اگر دیالوگنویسی با وسواس بیشتری همراه بود، با اثر بهتری روبهرو بودیم.
علیرغم تمام ضعفها و قوتها، پردههای اول و دوم درمجموع سرپا و سربلند از آب درمیآیند که در ادامه، پرده سومِ بد و نابخشودنی از راه میرسد! نکته شگفتانگیز ماجرا در پرده سوم این است که همان مواردی که پردههای اول و دوم را سربلند میکنند، دقیقاً عدمتوجه و رعایتنشدن همین موارد، باعث و بانی اوضاع وخیم پرده سوم است. اسلوموشنهایی که کم و بیش در پردههای اول و دوم کارکرد داشتند، در این پرده هم حد را میگذرانند و هم بیکارکرد به نمایش درمیآیند. توجهی که فیلمنامه به جزئیات داشت، ناگهان در پرده سوم گویا به دست فراموشی سپرده میشود. یکی از مثالهای عجیب این مورد در پرده سوم، پلانی است که شخصیت شهید قهاری، از تریلی حمل هلیکوپتر پایین میپرد و شروع به تیراندازی به کوملهها میکند. مخاطبی که حتی یکبار هم شرایط جنگی را تجربه نکرده است، میداند که اگر تعداد زیادی اسلحه به سمت کسی نشانه رفتهاند و او را به رگبار بستهاند، اگر حفاظی در مقابلش نیست، مجبور است ابتدا حفاظی برای خود بیابد و سپس به مقابله با دشمن بپردازد؛ اما در کمال تعجب، شخصیت قهاری که یک چریک کارکشته است، روبهروی رگبار بیامان میایستد و شلیک میکند و از قضا هیچکدام از تیرها نیز به او اصابت نمیکنند! در سطحی کلانتر نیز فیلمنامه، با وجود تلاشهای اندکی که صورت میدهد، نمیتواند اهمیت نجات هلیکوپتر و خلبانهای آن را جا بیندازد و همراهی تماشاگر با نقطه اوج داستان، دچار خدشه جدی است.
درمجموع، فیلم سینمایی «پیشمرگ» با وجود تمام نقاط ضعف و قوت خود، سرگرم میکند و موقع تماشای آن، احتمالاً یا ساعت خود را چک نخواهید کرد یا کمتر به سراغ آن خواهید رفت و این فیلم، قطعاً قدمی رو جلو برای علی غفاری و تیمش محسوب میشود.
شماره ۴۳۸۹ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه

مورد عجیب و شگفتانگیز «پیشمرگ»