شرایط منطقهای، تهدیدات ایران و تضعیف جریان جنگطلب کابینه ترامپ بعد از ماجرای سیگنالگیت باعث شد تا رفتار رئیسجمهور آمریکا در مورد ایران، چرخشی محسوس داشته باشد و به سمت ادبیات دیپلماتیک حرکت کند. البته نتانیاهو در این جلسه ایده لیبیسازی ایران را مطرح کرد که پیش از آن توسط یکی از سناتورهای آمریکایی هم مطرح شده بود. برای بررسی بیشتر رفتار ترامپ در مورد ایران و رژیمصهیونیستی با محمدعلی شفیعی، کارشناس مسائل آمریکا گفتوگو کردیم که در ادامه متن آن را از نظر میگذرانید.
دفاع ترامپ از ترکیه در راستای پروژه کاهش نفوذ ایران در سوریه بود
شفیعی در تحلیل محتوای کلی گفتوگو میان نتانیاهو و ترامپ به شکست بزرگ او برای حذف تعرفههای آمریکا اشاره کرد و گفت: «در موضوع تعرفهها، احتمالاً حداقل در کوتاهمدت، ترامپ برای کشورها استثنا قائل نخواهد شد و برای رژیمصهیونیستی هم به همین صورت باقی میماند یعنی فرقی نمیکند. از این نظر که یکی از اهداف اصلی سفر نتانیاهو موضوع تعرفهها بوده، میتوان گفت در این موضوع موفق نبود یعنی در واقع شکست خورد. در مورد ترکیه هم یکی از نگاههای کلی ترامپ این است که - و این را دو سه بار هم در سخنرانیهای مختلف و حتی در مسئله روسیه هم همین را گفته است - تعبیر تقریباً مشابهی را هم درباره ترکیه به کار برده است و آن این بوده که کشوری که موفق شده سرزمینش را توسعه بدهد و گستردهتر کند، بهقولی «خوب کرده دیگر، دستش درد نکند و نوش جانش» یا تعبیری در همین حدود. یعنی موفقیتی که بهدست آورده را باید حفظ کند. در مورد روسیه هم همین را گفت، در مورد اوکراین که روسیه موفق شده در جنگ پیروز شود. در مورد ترکیه هم همین تعبیر را دیروز به کار برد و به نوعی به اردوغان در باب این پیروزی که ترامپ اسمش را «پیروزی» گذاشت هم گفت. برداشت خودم این است که منظورش شکست یا کاهش نفوذ ایران در سوریه است. چون ترامپ میبیند الان ایران در سوریه دست پایینتری دارد و ترکیه دست بالاتر را. این همان چیزی است که سالها آمریکاییها دنبال آن بودند، یعنی کاهش نفوذ ایران که موفق نشده بودند و حالا ترکیه با حمایت آنها موفق شده که این کار را انجام دهد. من این برداشت را دارم و این را در مقابله با نفوذ ایران میبینم. اگر بخواهیم این موضوع را در پازل بزرگتر ببینیم، بهطور کلی تلاش ترامپ این است که نفوذ ایران در منطقه، در همه بخشهای آن کاهش پیدا کند. این را هم در قالب این پازل، موفقیتآمیز برای خودش تلقی میکند یعنی این اتفاق را مثبت میبیند. برای همین هم با حضور رژیم در بحث سوریه خیلی موافق نیست و دوست دارد ترکیه آنجا باقی بماند. چون میداند اگر احیاناً رژیم بخواهد وارد سوریه شود یا دست ترکیه را آنجا کوتاه کند، احتمالاً نفوذ ایران دوباره افزایش پیدا میکند.»
ایده لیبیسازی ایران از اتاقفکرهای صهیونیستی بیرون آمده است
یکی از موضوعاتی که در این دیدار مطرح بوده، بحث ایران است که اگر در چهارچوب بزرگتر نگاه کنیم، هم بحث یمن مطرح است که در واقع باید کنترل شود، چون آن را یکی از بالهای قدرت ایران میدانند و هم اینکه چگونه با خود ایران مقابله شود. در بحث مذاکرات هستهای هم یک تعبیری از دیروز مطرح شد. الگویی که نتانیاهو برای ترامپ در مورد ایران طراحی کرده، الگوی لیبی است. این موضوع وقتی همزمان میشود با مصاحبه یکی از سناتورهای ارشد جمهوریخواه که او هم دقیقاً تعبیر لیبی را برای ایران به کار برد، نشاندهنده هماهنگی و همکاری است. میتوان گفت طبیعتاً لابی رژیمصهیونیستی در آمریکا، به نمایندگی از دولت اسرائیل، مرتب با سناتورها جلسه دارد. این نشان میدهد این یک طرح فکرشده است، نه یک طرح خام. این شکل لیبیسازی علیه برنامه هستهای ایران را دنبال خواهند کرد. این در آستانه مذاکرات بودن آن اهمیت دارد. اما اگر فقط بخواهیم به مصاحبههای ترامپ اکتفا کنیم، ضد و نقیض است. چیزی که در جملاتش میگوید این است که «ما میخواهیم ایران به هیچ عنوان به برنامه هستهای نظامی یا بمب هستهای دست پیدا نکند.» در بعضی از مصاحبههایش به کل برنامه هستهای اشاره میکند و در بعضی فقط برنامه هستهای نظامی را. اما چیزی که در اسناد یا از آدمهای تأثیرگذار اطراف ترامپ میبینیم، خیلی گستردهتر است. یعنی آن نگاه «لیبیشدن ایران» یعنی به طور کامل برنامه هستهای ایران باید از بین برود. اینکه برنامه هستهای را از صفر تا صد تعطیل کنیم، چیزی است که در بدنه دولت ترامپ وجود دارد. دو جور نگاه هم هست: یکی اینکه مذاکره کنیم و بعد برسیم به این نقطه، یا اینکه نه، مستقیماً مثلاً با حمله نظامی به این نقطه برسیم. الان چون در آستانه مذاکرات هستند، میگویند ما برویم با صحبت ایران را راضی کنیم که تمام برنامه هستهایاش را در اختیار ما بگذارد که اگر نشد هم نهایتاً در واقع با حمله نظامی، خودمان برنامه هستهای را بهطور کامل از بین ببریم. در مورد شخص ترامپ خیلی نمیشود نظر قطعی داد، چون مرتب حرفهای ضد و نقیض میزند؛ ولی چیزی که در واقع از آدمهای تأثیرگذار اطرافش برمیآید، بله، این ادبیات «لیبی شدن هستهای ایران» یعنی تعطیل شدن کامل و خارج کردن کامل تأسیسات در ایران، چیزی است که مرتب در دولت مطرح میشود.»
بخشی از تغییر ادبیات ترامپ در مورد ایران ناشی از تضعیف جریان جنگطلب کابینه است
شفیعی در پاسخ به این سؤال که چرخش ادبیات ترامپ با ایران چقدر در چهارچوب نمایشهای او قرار میگیرد، گفت: «این را نمایش ترامپ نمیدانم و دقیقاً مخالف با نظر نتانیاهو است. در دولت ترامپ دو جریان در موضوع ایران وجود دارد؛ یک جریان مثل مشاور امنیت ملی، وزیر دفاع و امثال آنها هستند که قائل به ایناند که باید حمله نظامی کرده و کار را تمام کنیم و اصلاً قائل به مذاکره نیستند. یک جریان دیگر مثل ونس و دیگران قائلاند که مذاکره کنیم، اگر از طریق مذاکره به نتیجه رسیدیم، رسیدیم؛ اگر نرسیدیم، حمله نظامی کنیم. یعنی در هر حال گزینه حمله نظامی برای هر دو جریان مطرح است، ولی گروه دوم میگویند اول مذاکره. در حال حاضر به نظر من به خاطر بحث سیگنالگیت، که مخالف مذاکره هستند و مستقیماً گزینه نظامی را مطرح میکردند، کمی تضعیف شده و جریان مقابل، کمی توانسته تأثیرگذاری خودش را بر ترامپ بیشتر کند. برای همین الان، گزینه مذاکره، گزینهای است که مطرح است. البته گزینه نظامی برای این گروه هم مطرح است، ولی بعد از مذاکره. یعنی اینجوری نیست که بگوییم برخی فقط مذاکره میخواهند و برخی فقط گزینه نظامی. این مراحل بعدی دارد. موضوع دیگری که تأثیرگذار بوده بر اینکه گزینه نظامی کمی عقب بنشیند، مربوط به یمن است. عملیات نظامی در یمن آنطور که آنها میخواستند موفقیتآمیز نبود. آنها میخواستند در یک بازه زمانی کوتاه با بمباران سنگین، موضوع یمن را حل کنند، اما عملاً این اتفاق نیفتاد و دیدند که یمن همچنان حمله متقابل انجام میدهد، حتی به سمت خود سرزمینهای اشغالی هم پهپاد و هم موشک شلیک کرده، در واقع بعد از حملههایی که آمریکا انجام داده است. این باعث شده تردید در حاکمیت آمریکا افزایش پیدا کند. در دولت ایالات متحده این سؤال ایجاد شده که اگر با یمن نشد، موفقیت در مورد ایران هزینه بیشتری خواهد داشت و جنگ سختتری خواهد بود و خب موضعگیریهای مسئولان ایرانی که هم مذاکره را از یک سو مطرح کردهاند و هم خیلی سفت و سخت ایستادهاند که ما پاسخ میدهیم -و گفته میشود که در پیامهایی که به کشورهای منطقه داده شده، آمده که اگر احیاناً به ایران حمله شود و این حمله از خاک آنها باشد، ایران عکسالعمل نشان خواهد داد- این هم بیتأثیر نبوده به نظر من. یعنی این سه موضوع در کنار همدیگر باعث شده ادبیات ترامپ کمی به سمت مذاکره بیشتر گرایش پیدا کند.»