ترامپ در دیدار روز دوشنبه با نتانیاهو، مواضعی تقریباً در تقابل با برخی خواستههای رژیمصهیونیستی مطرح کرد. چرخش ادبیات او به سمت ادبیات دیپلماتیک در مورد ایران و مطرح کردن شروع مذاکرات، بخش مهمی از صحبتهای ترامپ بود. اما یک سمت دیگر این ماجرا این است که آیا واقعاً ترامپ به دنبال مذاکره با ایران است یا به دنبال تکرار نمایش رسانهای است و در نقطه مقابل رفتار ایران باید چه باشد؟ برای بررسی بیشتر محتوای گفتوگوهای روز دوشنبه با احسان کیانی، پژوهشگر مسائل بینالملل گفتوگو کردیم که در ادامه متن را از نظر میگذرانید.
ترامپ میخواست گربه را دم حجله بکشد
احسان کیانی در تحلیل گفتوگوی روز دوشنبه ترامپ و نتانیاهو، مطرح شدن موضوع مذاکره با ایران در این جلسه را رفتار تعمدی ترامپ دانست و گفت: «به نظر میرسد ترامپ عامدانه در حضور نتانیاهو گفت که ما با ایران در حال مذاکره هستیم، تا بهقول معروف گربه را دم حجله بکشد. هدفش این بود که نتانیاهو و جناح راست حاکم بر اسرائیل از حالا وارد فاز مداخله و تأثیرگذاری بر تصمیم آمریکا نشوند و اجازه بدهند مسیر دیپلماسی، آنطور که تیم ترامپ مدنظر دارد، پیگیری شود. دلیل اینکه در شرایط فعلی تمایل وجود دارد این مسیر طی شود این است که هنوز در درون کابینه ترامپ اجماع نظری برای مواجهه با ایران وجود ندارد. یعنی بین اعضا و کارگزاران تیم سیاست خارجی و امنیت ملی او اختلافاتی هست. یک طرف، جناحی مثل ویتکاف و تاکسی گاباز هستند که معتقدند بهتر است رویکرد تعاملجویانهای داشته باشیم و امکان توافق وجود دارد. طرف دیگر، شخصیتهایی مثل روبیو و والتز هستند که رویکردی رادیکالتر و تهاجمیتر نسبت به ایران دارند و معتقدند با رویکرد تقابل میتوانند ایران را وادار به تسلیم کنند. دلیل اینکه هنوز اجماعی در تیم سیاست خارجی ترامپ شکل نگرفته، آن است که هم مسیر دیپلماسی باز است و هم ترامپ تمایل ندارد که در این مقطع اسرائیل بر اراده و تصمیم آمریکا اعمال نفوذ کند.»
رئیسجمهور آمریکا به دستاورد مذاکره با ایران نیاز دارد
کیانی در خصوص اینکه تمایل مذاکره با ایران، برای خرید زمان توسط نتانیاهو انجام میشود هم توضیح داد: «به نظر میرسد که فعلاً ما بیشتر به زمان نیاز داریم تا آمریکا. اما آمریکا (یا بهطور خاص دولت ترامپ و شخص او) نیاز به ارائه یک دستاورد در یک حوزه خاص دارد. دلیلش این است که درباره جنگ غزه ادعا کرد آن را تمام کرده، اما اسرائیل آتشبس را نقض کرد و دوباره جنگ را شروع کرد. همچنین، ادعا کرد که جنگ اوکراین را تمام خواهد کرد، اما بعد از تنش با زلنسکی، پوتین زیر بار نرفت و گفت که پیشنهاد آمریکا برای پایان جنگ برای او پذیرفتنی نیست. ترامپ در شرایطی که نتوانسته در جنگ غزه و جنگ اوکراین دستاوردی کسب کند و از طرفی مهار چین هم امر طولانیمدت است و نمیتواند در کوتاه مدت از آن دستاوری بسازد، به این رو آورده که بتواند از پرونده ایران برای خود دستاوردی در کوتاهمدت فراهم کند. منظور از کوتاهمدت، حداقل در کمتر از ۶ ماه آینده است. به همین خاطر، احتمالاً در بازه سهماهه آینده شاهد تنش نظامی نباشیم یا احتمال آن خیلی کم است که مثلاً در دو تا سه ماه آینده به درگیری برسیم. چون فعلاً تمایل ندارد مسیر را مسدود کند. دلیلش هم این است که گمان دارد فعلاً میتواند با اروپاییها بر سر ایران نزدیک شود و اجماعی بین خودش و اروپاییها بهوجود بیاورد. الان اروپاییها هم تمایل ندارند که وارد فاز تقابل نظامی شوند. احساس میکنند شاید بتوانند ایران را راضی کنند که امتیازات بیشتری در چهارچوب برجام بدهد، در ازای اینکه مکانیسم ماشه فعال نشود.»
در حال حاضر سه گزینه و شرایط برای مذاکره با ایران مطرح است. احسان کیانی این گزینهها را اینطور توضیح داد: «ما الان سه حالت داریم که با آن مواجه هستیم. یک حالت آن است که آنها تمایل دارند ماشه فعال شود، که این مورد قبول ما نیست. حالت دوم؛ ما تمایل داریم که هیچ مکانیسم ماشهای فعال نشود، که این مورد قبول آنها نیست. حالت سومی وجود دارد که شاید ما بپذیریم مکانیسم ماشه تداوم پیدا کند اما فعال نشود و در ازای آن امتیازاتی که مدنظر ماست را بگیریم. که حالت پیچیدهای است. اینکه بپذیریم شمشیر داموکلوس بالای سر ایران باقی بماند و در ازای آن چه چیزی بگیریم که ارزشش را داشته باشد، واقعاً امری فنی و پیچیده است.»
لزوم ابتکار دیپلماتیک برای مواجهه با تهدیدات فعال ترامپ
ترامپ البته در حالی گزینه مذاکره با ایران را روی میز گذاشته که همچنان تهدیدات فعالی در مورد ایران وجود دارد. کیانی در مورد معنای این رفتار و پاسخ لازم ایران گفت: «ترامپ در کنار این، تهدیدات فعالی را هم نمایش میدهد (و شاید صرفاً نمایش هم نباشد و واقعاً تهدید جدی باشد)؛ مثلاً استقرار سامانههای پدافندی در آسیا یا تقویت پدافند اسرائیل، نشان میدهد که او میخواهد به ایران بگوید من هم مشت برای ضربه دارم، هم مشتم برای مذاکره باز است. در اینجا لازم است که ایران هم تنها با تهدید مذاکره پیش نرود، باید ابتکار دیپلماتیکی داشته باشید که به طرف مقابل بگوید نیازی به اقدام نظامی نداری؛ باید تهدید معتبر هم داشته باشید که به او بگویید نباید به اقدام نظامی متوسل شوید، چون اگر چنین کاری کنید، ضربه جدی خواهید خورد. همه اینها در کنار هم قرار میگیرد که بتواند مسیر ما را برای مذاکره باز کند.»
بعید است ترامپ و نتانیاهو نقش پلیس خوب و بد بازی کنند
کیانی در مورد اینکه چقدر احتمال دارد نتانیاهو و ترامپ، تقسیم کار کرده و نقش پلیس خوب و بد را بازی کنند، گفت: «به نظرم این فرضیه قابل رد نیست، ولی الان شواهد قابل اثباتی برای آن در دست نیست. حداقل در فضای آشکار و رسانهای و سیاسی اسرائیل نمیبینیم که بخواهند نقش پلیس بد را بازی کنند، چون خود نتانیاهو نیز تحت فشار داخلی برای ادامه حضور اسرای صهیونیست در غزه قرار دارد و اینکه جنگ مسیری را باز نکرد که بتواند آنها را آزاد کند؛ و هم به خاطر غافلگیریها، تداوم آن بحرانهایی که به دلیل غافلگیری اطلاعاتی طوفان الاقصی به وجود آمد و اختلافاتی را بین امنیت ملی اسرائیل ایجاد کرده است؛ مثل حذف رئیس شاباک. الان واقعاً فضا و اجماع در اسرائیل به شکلی نیست که نتانیاهو نقش پلیس بد را بازی کند و ترامپ نقش پلیس خوب را. امکانش منتفی نیست اما شواهد آن در فضای آشکار چندان موجود نیست.»
ترامپ برای بالانس در سیاست خارجی آمریکا مواضع نرمتری گرفت
ادبیات ترامپ در مورد ایران در گفتوگوی روز دوشنبه به وضوح تغییر کرده بود. کیانی این تغییر ادبیات را ناشی از موازنهسازی ترامپ با تیم خودش دانست و گفت: «این تغییر ادبیات ناشی از موازنهسازی با تیم خودش است. در تیم امنیتی ترامپ، عمدتاً رویکرد تقابلی و تهاجمی نسبت به ایران دارند؛ و عمدتاً هم گرایشهای خیلی شدید سمپاتیک به اسرائیل دارند. یعنی کاملاً حامی جناح راست اسرائیل هستند؛ مطلقاً کوچکترین روزنهای برای نقد اسرائیل یا حمایت از فلسطین در این تیم وجود ندارد. حتی راهحل 2دولتی هم مورد پذیرش اکثریت تیم ترامپ نیست. برای اینکه یک موازنه در سیاست دولت ترامپ نسبت به ایران به وجود بیاید، خودش باید یک رویکرد نرمتری اتخاذ کند که کمی از آن تندی بقیه اعضای تیم، مثل روبیو و پیتر هگست، والتز و مواردی شبیه آن را تعدیل کند. برای ایجاد یک بالانس در مواضع سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران است که مواضع نرمتری را اتخاذ کرده است.»
نتانیاهو مجبور به نرمش مقابل ترامپ است
کیانی در مورد علت تغییر رفتار ترامپ با نتانیاهو هم گفت: «نتانیاهو در دوره ترامپ، کار سختتری نسبت به دوره بایدن دارد. چون در دوره بایدن میگفت اگر بایدن با من راه نیاید، کنگره را دارم، حزب جمهوریخواه را دارم، جناح محافظهکار آمریکا را دارم. ولی در دوره ترامپ، اگر با ترامپ همراه نباشد، کسی را ندارد. یعنی مجبور است هرچه ترامپ اراده کند، نتانیاهو نرمش نشان دهد. برخلاف دوره بایدن و اوباما که به اسرائیل میرفت و اوباما دعوتش را نمیپذیرفت، نتانیاهو در کنگره سخنرانی میکرد. چون ترامپ همه تخممرغهایش را در جناح نومحافظهکار آمریکا گذاشته است، کارش دشوارتر از دوره بایدن است و نسبت به دولت دموکرات در آمریکا رویکردش رویکردی سازشپذیرتر است؛ و به همین جهت است که فعلاً مجبور به نشان دادن نرمش شده است. البته امید هم دارد به تیم امنیت ملی. معتقد است که در نهایت، این تیم سعی میکند منافع اسرائیل را در مذاکرات لحاظ کند.»
دو بال ابتکار دیپلماتیک و تهدید معتبر باید باهم پیش بروند
کیانی به این موضوع هم اشاره کرد که ایران باید دوبال ابتکار دیپلماتیک و تهدید را فعال کند و گفت: «به نظرم دو بال ابتکار دیپلماتیک و تهدید معتبر باید در کنار هم ارائه شود. تهدید معتبر هم مشخص است؛ باید تهدیدی باشد تا طرف مقابل واقعاً آن را درک کند و نگران شود. تهدیدی مثل ساخت بمب اتم، نهتنها احساس نگرانی در طرف مقابل ایجاد نمیکند، بلکه برای آنها باورپذیر نیست. چراکه آنها هم اشراف اطلاعاتی دارند، از فتوای رهبر انقلاب هم اطلاع دارند و از شکافهای نظام بینالملل آگاه هستند و میدانند که ما به سمت بمب اتم حرکت نمیکنیم. کشورهایی که قبلاً به سمت بمب اتم رفتهاند، یا در دوره جنگ سرد بودند یا شکاف رقابت چین و آمریکا وجود داشت. ما الان پشتیبانی هیچکدام از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل را نداریم که بتوانیم واقعاً یک حرکت جدی انجام دهیم. آنها هم به این موضوع واقفند. پس تهدید باورپذیر نیست. تهدید واقعی و معتبر، مثلاً تهدیدی است که روز عید فطر اعلام شد؛ که این تعداد پایگاه دارند، این تعداد نیرو دارند، همه در دسترس ما هستند. یا مثلاً تهدید اخراج بازرسان آژانس از ایران، تهدید به توقف پخش و ضبط دوربینهای آژانس، تهدید به خروج از برخی تعهدات مشابه. اینها باید واقعاً باورپذیر باشند.»