پرستو صالحی، مترجم: دانشگاهها همیشه بهعنوان مراکز تولید دانش، در پرورش ایدههای نو و توسعه نیروی انسانی مورد نیاز جوامع نقش داشتهاند. اما در دنیای مدرن و پیچیده امروز، مراکز آموزش عالی دیگر نمیتوانند به شیوههای سنتی خود ادامه دهند و صرفاً به آموزش تئوری بسنده کنند. تغییرات سریع در فناوری، اقتصاد و مسائل اجتماعی، ایجاب میکند که دانشجویان نهتنها از علم بهروز بهرهمند شوند، بلکه برای مواجهه با چالشهای واقعی دنیای کار و صنعت آماده شوند. یکی از چالشهای اصلی دانشگاهها در دنیای امروز، تطبیق سریع با تغییرات محیط کار و نیازهای جامعه است. از مالزی تا انگلستان، دانشگاهها به دنبال ایجاد پلهایی میان دنیای آکادمیک و دنیای واقعی هستند تا فارغالتحصیلانی تربیت کنند که آماده ورود به بازار کار باشند.
تحولات اخیر نشان داده برای باقی ماندن در مسیر پیشرفت و خدمت به جامعه، دانشگاهها باید رویکرد خود را بازتعریف کنند. از این رو، مفاهیمی مانند Porous University (دانشگاه باز) مطرح شدهاند که بر ایجاد ارتباط نزدیکتر با صنایع، دولتها و جامعه تأکید دارند. هرچند شاید دانشگاه باز معادل کاملی برای توصیف Porous University نباشد اما یکی از نزدیکترین آنها به حساب میآید. دانشگاه HELP مالزی و دانشگاه بریستول انگلستان، دو نمونه برجسته از این رویکردهای نوآورانه هستند که تجربیات آنها میتواند الهامبخش بسیاری از نهادهای آموزش عالی در سراسر جهان باشد.
استواری «دانشگاه باز» روی 3 اصل خاص
«دانشگاه باز» براساس سه اصل کلیدی شمولیت و عدالت آموزشی، تعامل با صنعت و جامعه و تمرکز بر مهارتهای عملی و آمادهسازی برای آینده تعریف شده است.
شمولیت و عدالت آموزشی: آموزش باید برای تمامی اقشار جامعه در دسترس باشد. دانشگاههای باز تلاش میکنند تا فرصتهای تحصیلی را برای گروههای مختلف فراهم کرده و نابرابریهای اجتماعی را کاهش دهند. در مالزی که ترکیب جمعیتی متنوعی دارد، این اصل بهطور ویژه اهمیت دارد. پروفسور پل چان، بنیانگذار دانشگاه HELP، میگوید: «دانشگاهها باید بهگونهای عمل کنند که آموزش برای همگان در دسترس باشد. این رویکرد میتواند به توسعه اجتماعی و کاهش نابرابریها کمک کند.»
تعامل نزدیک با صنعت و جامعه: این دانشگاهها مرزهای سنتی خود را با صنایع، دولتها و جوامع محلی از میان برداشته و بستری برای یادگیری عملی و توسعه مهارتهای واقعی ایجاد میکنند. تعامل میان دانشگاهها و صنایع به دانشجویان کمک میکند تا با چالشهای واقعی بازار کار آشنا شوند و مهارتهای خود را تقویت کنند.
تمرکز بر مهارتهای عملی و آیندهنگری: دانشگاههای باز تلاش میکنند تا نسل جدیدی از فارغالتحصیلان تربیت کنند که توانایی حل مسائل پیچیده، تفکر خلاقانه و انطباق با محیطهای کاری متغیر را داشته باشند. پروفسور ورونیکا هوپ هیلی، رئیس دانشکده کسبوکار بریستول، توضیح میدهد: «ما به دانشجویانی نیاز داریم که بتوانند فراتر از تئوری فکر کنند و مسائل را در دنیای واقعی حل کنند. این کار نیازمند ایجاد برنامههای آموزشی عملی و میانرشتهای است.»
این مدل جدید که در دانشگاههایی مانند بریستول در بریتانیا و HELP در مالزی پیادهسازی شده است، به دانشجویان این امکان را میدهد تا با متخصصان صنعت همکاری کنند و در حل مسائل دنیای واقعی مشارکت داشته باشند. در این دانشگاهها، دانشجویان علاوه بر یادگیری تئوری، در محیطهای عملی و پویا قرار میگیرند که آنها را با واقعیتهای پیچیده اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی آشنا میکند. از طرفی، این همکاریها به نهادهای آموزشی این فرصت را میدهد که بهطور مستقیم به نیازهای صنعت پاسخ دهند و در راستای نوآوری و کارآفرینی گام بردارند.
مدل «دانشگاه باز» بهویژه در زمینههایی مانند استفاده از فناوریهای نوین همچون هوش مصنوعی، بهطور قابل توجهی بر آمادگی فارغالتحصیلان برای ورود به بازار کار و مقابله با مشکلات جهانی مانند تغییرات اقلیمی و چالشهای اقتصادی تأثیر میگذارد. با این رویکرد، دانشگاهها دیگر تنها بهعنوان مراکز آموزش علمی عمل نمیکنند، بلکه به کانونهای نوآوری و رشد اقتصادی تبدیل میشوند که میتوانند در حل مشکلات جهانی و ایجاد آیندهای پایدار و اخلاقی نقش اساسی ایفا کنند.
دانشگاه HELP و بریستول، هر دو با بهرهگیری از مدل دانشگاه باز، تلاش میکنند تا نقش خود را در جامعه و صنعت تقویت کنند. اما رویکرد آنها در این مسیر با یکدیگر متفاوت است. دانشگاه HELP بهویژه بر حل مسائل محلی در مالزی، ازجمله توسعه مناطق روستایی و توانمندسازی جوامع کمدرآمد، تمرکز دارد. در مقابل، دانشگاه بریستول با تأکید بر پژوهشهای جهانی و همکاریهای بینالمللی، به دنبال حل مسائل پیچیدهای مانند تغییرات اقلیمی و هوش مصنوعی است. هر دو دانشگاه بر تعامل نزدیک با صنایع تأکید دارند. با این حال، بریستول با ایجاد فضای فیزیکی مشترک در پردیس تمپل کوارتر، این تعامل را در ساختاری رسمیتر و جامعتر قرار داده است. از حیث رویکرد آموزشی هم دانشگاه HELP بیشتر بر توسعه مهارتهای کارآفرینی و چابکی دیجیتال تمرکز دارد، درحالیکه بریستول با استفاده از اساتید عملیاتی، دانشجویان را مستقیماً در معرض تجربیات واقعی صنایع قرار میدهد.
دانشگاه HELP مالزی: الگویی برای آموزش کارآفرینانه
دانشگاه HELP در سال 1986 توسط پروفسور پل چان و همسرش تأسیس شد. این دانشگاه با هدف ارائه آموزش عالی باکیفیت و قابلدسترس برای دانشجویان مالزیایی و بینالمللی پایهگذاری شد. در ابتدا این دانشگاه با سرمایهای اندک شروع به کار کرد، اما در طول زمان توانست به یکی از معتبرترین دانشگاههای خصوصی در مالزی تبدیل شود. نام این دانشگاه، مخفف عبارت Higher Education Learning Philosophy است که نشاندهنده فلسفه اصلی آن در ارائه آموزش باکیفیت و تمرکز بر یادگیری کاربردی است.
دانشگاه HELP یکی از معتبرترین دانشگاههای خصوصی در جنوب شرق آسیاست. این دانشگاه از ابتدا بر آموزش میانرشتهای و پرورش مهارتهای عملی تأکید داشته است. این دانشگاه بهویژه در زمینه آموزش کارآفرینی دیجیتال و توانمندسازی دانشجویان برای ورود به بازار کار فعالیت میکند. یکی از مأموریتهای کلیدی این دانشگاه، تقویت مهارتهای دیجیتال در میان دانشجویان است. برنامههای HELP دانشجویان را برای محیطهای کاری پیشرفته که به چابکی و نوآوری نیاز دارند، آماده میکند.
دانشگاه HELP با شرکتهای محلی و بینالمللی همکاری میکند تا دانشجویان بتوانند تجربههای عملی کسب کنند. این رویکرد کمک میکند تا فاصله میان تئوری و عمل در آموزش کاهش یابد. از دیگر ویژگیهای برجسته این دانشگاه، اجرای پروژههای اجتماعی مانند توسعه هابهای فناوری در مناطق روستایی است. این پروژهها به کاهش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی در مالزی کمک کرده و فرصتهایی برای آموزش عملی دانشجویان فراهم میآورند. دانشجویان HELP در طول تحصیل خود در پروژههای واقعی شرکت میکنند و مهارتهایی همچون مدیریت پروژه، حل مسئله و تفکر خلاقانه را فرامیگیرند. این رویکرد باعث میشود فارغالتحصیلان این دانشگاه برای ورود به بازار کار بهخوبی آماده باشند. این دانشگاه در طول سالها توانسته است روابطی قوی با دانشگاههای بینالمللی ایجاد کند و دانشجویان خود را به فرصتهای مطالعاتی و شغلی در سراسر جهان متصل کند. برنامههای آموزشی آن بهویژه در زمینه فناوری، روانشناسی، مدیریت و علوم اجتماعی شهرت دارند.
دانشگاه HELP از زمان تأسیس خود به یکی از پیشگامان آموزش کارآفرینی و مهارتهای دیجیتال در جنوب شرق آسیا تبدیل شده است. این دانشگاه با بهرهگیری از مفهوم «دانشگاه باز»، توانسته پیوندی عمیق میان دانشجویان، صنعت و جامعه ایجاد کند. پروفسور پل چان درباره اهداف این دانشگاه میگوید: «ما در دانشگاه HELP تلاش میکنیم تا دانشجویانی تربیت کنیم که نهتنها دانش و مهارت داشته باشند، بلکه بتوانند بهعنوان رهبران و کارآفرینان اجتماعی، تغییرات مثبتی در جامعه ایجاد کنند. ما به دانشجویان یاد میدهیم که چگونه از فناوری برای حل مسائل پیچیده استفاده کنند.»
دانشگاه بریستول: نوآوری در آموزش میانرشتهای
دانشگاه بریستول در سال 1909 در شهر بریستول انگلستان تأسیس شد و از همان ابتدا بهعنوان یکی از برترین دانشگاههای این کشور شناخته شد. دانشگاهی که بهطور مداوم در میان ۱۰ دانشگاه برتر انگلستان قرار دارد و از نظر بینالمللی نیز در میان ۱۰۰ دانشگاه برتر جهان جای میگیرد. در زمینههای مهندسی، علوم طبیعی، علوم اجتماعی و مدیریت، رتبههای بالایی در سطح جهانی دارد و برنامههای آموزشی آن در حوزههای هوش مصنوعی و مدیریت تغییرات اقلیمی بسیار برجسته هستند. این دانشگاه عضو گروه راسل (Russell Group ) است که شامل دانشگاههای پیشرو انگلستان در حوزه تحقیق و آموزش است. بریستول با تأکید بر پژوهشهای میانرشتهای و نوآوری در آموزش، همواره در تلاش بوده تا مرزهای دانش را گسترش دهد و به حل مسائل جهانی کمک کند.
دانشگاه بریستول به دلیل فعالیتهای گسترده در زمینه پژوهشهای میانرشتهای، ازجمله تغییرات اقلیمی، هوش مصنوعی و علوم زیستپزشکی، شناخته میشود. یکی از مهمترین پروژههای این دانشگاه، ایجاد پردیس تمپل کوارتر است. این پردیس با هدف کاهش فاصله میان دانشگاه و دنیای واقعی طراحی شده و فضایی برای همکاری میان دانشجویان، صنایع و جوامع محلی فراهم میکند. این پردیس بهگونهای طراحی شده که دیوارهای میان دانشگاه و جامعه را از میان بردارد. در این پردیس، دانشجویان در کنار شرکتهای محلی و بینالمللی فعالیت میکنند و فرصت دارند تا مهارتهای عملی خود را در پروژههای واقعی تقویت کنند. پروفسور برایان اسکوایر، معاون دانشکده کسبوکار بریستول، درباره این پردیس میگوید: «ما میخواهیم تمپل کوارتر به محلی تبدیل شود که دانشجویان و صنایع بتوانند در کنار هم کار کنند. این پردیس فضایی برای یادگیری عملی، نوآوری و حل مسائل واقعی است.» این دانشگاه با استفاده از اساتیدی که همزمان در صنایع یا دولت مشغول به کارند، سعی دارد دانشجویان را با مهارتهای عملی و تجربیات واقعی آشنا کند. پروفسور ورونیکا هوپ هیلی درباره این برنامه میگوید: «اساتید عملیاتی ما نقش پل ارتباطی میان دانشجویان و دنیای واقعی را ایفا میکنند. این افراد به دانشجویان نشان میدهند که چگونه میتوان دانش تئوری را به عمل تبدیل کرد.»
دانشگاه بریستول نهتنها در حوزه آموزش و پژوهش فعال است، بلکه نقش مهمی در جامعه محلی ایفا میکند. این دانشگاه از طریق برگزاری رویدادهای فرهنگی و پروژههای اجتماعی، ارتباط نزدیکی با مردم شهر بریستول دارد. این دانشگاه همچنین بر اهمیت ارتباط نزدیک با جامعه محلی تأکید دارد. برگزاری رویدادهای فرهنگی، پروژههای اجتماعی و برنامههای آموزشی مشترک با جوامع محلی ازجمله اقداماتی است که بریستول را به دانشگاهی پیشرو در تعامل اجتماعی تبدیل کرده است.
مدل HELP و بریستول میتواند گسترده شود؟
تجربیات دانشگاه HELP و بریستول نشان میدهد که مدل دانشگاه باز میتواند بهعنوان راهکاری مؤثر برای تربیت نسل جدیدی از فارغالتحصیلان و حل مسائل پیچیده جهانی عمل کند. این مدل، با تأکید بر شمولیت، تعامل با صنعت و جامعه، و آمادهسازی دانشجویان برای آینده، دانشگاهها را به مراکزی برای نوآوری و تغییر اجتماعی تبدیل میکند.
پل چان، مؤسس و رئیس دانشگاه HELP، در این خصوص میگوید: «ما باید دانشجویانی تربیت کنیم که نهتنها دانش و مهارت داشته باشند، بلکه بتوانند از این دانش برای ایجاد تغییرات مثبت در جهان استفاده کنند.»
ورونیکا هوپ، رئیس دانشکده کسبوکار بریستول، نیز بر اهمیت این رویکرد تأکید میکند: «دانشگاهها باید نقش خود را در جامعه بازتعریف کنند. ما دیگر نمیتوانیم صرفاً دانش نظری آموزش دهیم. دانشجویان باید مهارتهای عملی داشته باشند و آماده باشند که در دنیایی متغیر، نقشهای کلیدی ایفا کنند.»
دانشجویان باید با پیچیدگیهای تجارت آشنا شوند
هایلی، رئیس دانشکده کسبوکار بریستول، معتقد است در این دانشگاه، متخصصان صنعت به کلاس درس آورده میشوند تا دانشجویان را هدایت کنند و آنها را در مواجهه با چالشهای دنیای واقعی درگیر کنند. او میگوید: «این مشارکت عملی نه تنها مهارتهای حل مسئله دانشجویان را تقویت میکند، بلکه تضمین میکند که آموزش متناسب با نیازهای معاصر صنعت باقی بماند، در حالی که با خلاقیت و انعطافپذیری موردنیاز در محیط کاری مدرن به مسائل جهانی مانند تغییرات آبوهوایی و هوش مصنوعی میپردازد.»
او معتقد است آمادهسازی دانشجویان برای حل مسائل «پیچیده و بهظاهر غیرقابلحل»، آنها را به تفکر خارج از چهارچوبهای سنتی آکادمیک ترغیب میکند. در حالی که نیمی از ویژگیهای کلیدی دانشگاه باز به ارتباط میان دانشگاه و صنعت برای ترویج نوآوری و کارآفرینی مربوط است، نیم دیگر به طراحی فیزیکی این دانشگاهها بازمیگردد.
آموزش عملی؛ پل ارتباط میان دانش و مهارتهای شغلی
یکی از چالشهای اصلی دانشگاهها، تربیت دانشجویانی است که علاوه بر داشتن دانش نظری، توانایی حل مسائل واقعی در محیط کار را داشته باشند. هوپ هیلی در این باره بر اهمیت آموزش عملی تأکید کرده و میگوید: «ما به دانشجویانی نیاز داریم که نهتنها دانش نظری داشته باشند، بلکه بتوانند مسائل را بهصورت عملی حل کنند. به همین دلیل، در دانشگاه بریستول استادان عملیاتی (Professors in Practice) را به کار گرفتهایم که همزمان در دولت یا صنعت مشغول به کار هستند و تجربیات واقعی خود را به دانشجویان منتقل میکنند. این رویکرد باعث میشود دانشجویان با مسائل روز جامعه و صنعت درگیر شده و مهارتهایی کسب کنند که آنها را برای آیندهای نامشخص آماده میکند.»
بازتعریف نقش کلید حل چالش دانشگاهها
تجربیات دانشگاه HELP مالزی و دانشگاه بریستول نشاندهنده این است که دانشگاهها میتوانند با بازتعریف نقش خود و تبدیل شدن به «دانشگاههای باز»، به موتورهای اصلی توسعه در جوامع خود تبدیل شوند. این نهادها با ایجاد ارتباط نزدیکتر با صنایع، تجهیز دانشجویان به مهارتهای عملی و ترویج نوآوری، میتوانند پاسخگوی نیازهای رو به رشد جامعه و اقتصاد باشند. از مالزی تا بریتانیا، یک پیام مشترک وجود دارد: دانشگاهها باید فراتر از نقش سنتی خود حرکت کرده و به مراکزی برای همکاری و حل مسائل پیچیده جهانی تبدیل شوند. همانطور که پل چان بیان میکند: «ما باید به دنبال حکمت عملی در زندگی باشیم؛ حکمت نگرش، حکمت عمل و چگونگی مدیریت زندگی. این بزرگترین پروژهای است که یک انسان میتواند بر آن تمرکز کند.»
یافتهها نشان میدهند که دانشگاهها باید نقش خود را بهعنوان مراکز تولید علم و آموزش بازتعریف کنند و از مدل سنتی و بسته فاصله بگیرند. مفهوم «دانشگاه باز» بهعنوان یک الگوی نوین، بر ایجاد تعامل مؤثر میان دانشگاه، صنعت، دولت و جامعه تأکید دارد و این تعامل نهتنها به تربیت دانشجویانی با مهارتهای مورد نیاز بازار کار کمک میکند، بلکه به حل چالشهای بزرگ اجتماعی و اقتصادی نیز منجر میشود.
مدل دانشگاه باز میتواند بهعنوان الگویی برای آینده آموزش عالی عمل کند. این مدل نشان میدهد که چگونه دانشگاهها میتوانند مرزهای سنتی خود را بشکنند و به مراکزی برای نوآوری، همکاری و تغییر اجتماعی تبدیل شوند. پل چان این موضوع را بهخوبی خلاصه میکند: «ما باید دانشگاههایی ایجاد کنیم که دانشجویان را برای زندگی بهتر آماده کنند، نه فقط برای مشاغل.»
این مدل، با تأکید بر شمولیت، تعامل و آمادهسازی دانشجویان برای آینده، به دانشگاهها کمک میکند تا نقش خود را در جامعه تقویت کنند. هوپ هیلی در همین خصوص میگوید: «دانشگاهها باید آیندهنگر باشند. ما نهتنها باید دانشجویان را برای دنیای کاری آماده کنیم، بلکه باید به آنها بیاموزیم که چگونه در جامعه تغییر ایجاد کنند.»
این چشمانداز، نهتنها برای دانشگاهها، بلکه برای سیاستگذاران، صنایع و جامعه نیز حائز اهمیت است. هر دو این تجربهها نشان میدهند که دانشگاهها میتوانند بهعنوان مراکز چندوجهی، از نقش سنتی خود فراتر رفته و به بازیگران فعال در اقتصاد و توسعه اجتماعی تبدیل شوند. این تحولات نهتنها برای دانشجویان و صنایع بلکه برای جامعه بهطور کلی نیز ضروری هستند؛ چراکه دنیای امروز با سرعتی بیسابقه در حال تغییر است و دانشگاهها باید با این تغییرات همراه شوند. با این حال، این مسیر نیازمند برنامهریزی دقیق، سرمایهگذاری مستمر و مشارکت همهجانبه از سوی دولت، صنعت و خود دانشگاههاست. مفهوم «دانشگاه باز» بهعنوان یک ایده کلی، انعطافپذیر است و میتواند با توجه به شرایط محلی هر کشور، الگوبرداری شود. اما آنچه که در تمامی این تجربیات مشترک است، تأکید بر نیاز به آموزش عملی، میانرشتهای و تطبیق سریع با تغییرات جهانی است.