علی ملکی، خبرنگار گروه نقد روز: کش و قوسهای زیادی برای رفع فیلترینگ انجام شد و نهایتاً ماه گذشته خبر آمد که سه قوه برای این مهم به اجماع رسیدهاند. خبری که بار دیگر امید را به صاحبان کسبوکار و دیگر کاربران شبکههای اجتماعی برای دسترسی بیدردسر به پلتفرمها برگرداند. رفتهرفته مشخص شد که ظاهراً کلید حل مسئله فقط «اجماع» برای رفع فیلترینگ نیست و یک مانع بزرگ دیگر وجود دارد؛ «زیرساخت». با توجه به اینکه رفع فیلتر میتواند موج بزرگی از افزایش ترافیک اینترنتی را به همراه داشته باشد، زیرساختهای فعلی توانایی پاسخگویی به این حجم از تقاضا را ندارند. این یعنی نمیتوان بهیکباره این تغییر بزرگ را اعمال کرد و باید بهصورت تدریجی و با اولویتبندی پیش رفت. موضوعی که سیدستار هاشمی، وزیر ارتباطات هم پیشتر به آن اشاره کرده بود. درباره این مانع جدید، دو نکته وجود دارد. اول اینکه اصل رفع فیلتر پذیرفته شده و اکنون درباره چگونگی اجرای آن صحبت میکنیم؛ تغییری که شاید بتواند دریچهای به سوی بهبود شرایط فضای دیجیتال کشور باشد. نکته بعدی هم اینکه تلاشهایی که برای رفع فیلترینگ انجام شده نباید معطل مسائل فنی باشند. سال گذشته تعرفههای اینترنت به بهانه توسعه زیرساخت افزایش پیدا کرد و اپراتورها قول دادند به تدریج کیفیت زیرساختها را بهتر کنند. بنابراین انتظار میرود که این مانع هم هرچه زودتر برطرف شود تا کشور به سمت یک حکمرانی واقعی و کارآمد در فضای مجازی برود.
یکی از آلودهترین کشورها به «بدافزار» هستیم
بهزاد اکبری، مدیرعامل شرکت ارتباطات زیرساخت، بهتازگی در مصاحبهای آمارها و تحلیلهایی ارائه کرده که وضعیت فعلی فضای اینترنتی و زیرساختی آن را نشان میدهد. او گفته بیش از ۵۰ درصد ترافیک اینترنت کشور از مسیر فیلترشکنها میگذرد. این مسئله نهتنها سرعت دسترسی کاربران را کند کرده، بلکه مشکلات امنیتی فراوانی نیز به دنبال دارد. استفاده گسترده از فیلترشکنهای ناایمن باعث آلودگی شدید دستگاههای کاربران شده و کشور را به یکی از آلودهترین نقاط جهان از نظر بدافزار تبدیل کرده است. این آلودگیها موجب شکلگیری شبکههای بزرگی از بدافزارها شده که به مهاجمان خارجی اجازه میدهد از دستگاههای کاربران برای حملات داخلی و خارجی استفاده کنند.
امسال ۱۳ درصد از ترافیک اینترنت کم شد
آلودگی گسترده شبکه پیامدهای بسیار مضری دارد. به گفته اکبری، روزانه حجم زیادی از حملات سایبری از شبکه ایران به خارج از کشور صورت میگیرد. این مسئله باعث شده برخی ارائهدهندگان خدمات خارجی، آدرسهای IP ایرانی را در لیست سیاه قرار دهند. به همین دلیل، حدود ۳۰ درصد از دامنههای اینترنتی برای کاربران ایرانی غیرقابل دسترس شدهاند. جالب است که این میزان، سهم فیلترینگ کمتر از ۱۰ درصد برآورد میشود و مابقی ناشی از تحریمها و آلودگیهای شبکه است. به عبارتی، از هر سه دامنه اینترنتی در جهان، یکی برای کاربران ایرانی مسدود است.
از سوی دیگر، آمارهای مربوط به پهنای باند اینترنت کشور نیز قابل تأمل است. پهنای باند فعلی کشور حدود ۱۰.۵ ترابیت بر ثانیه است، اما مصرف ترافیک بینالمللی در ساعات اوج تنها بین ۶ تا ۷ ترابیت بر ثانیه گزارش شده است. در حالی که ترافیک اینترنت در سالهای گذشته بهطور متوسط ۳۰ درصد رشد میکرد، محدودیتهای اعمالشده در سال ۱۴۰۱ باعث افت ۵۰ درصدی آن شد. هرچند این روند بهآرامی رو به بهبود گذاشته، اما هنوز به سطح پیش از محدودیتها بازنگشتهایم. جالبتر اینکه از زمان آغاز به کار دولت چهاردهم، رشد ترافیک اینترنت تنها ۱۷ درصد بوده است، رقمی که حکایت از کندی شدید رشد مصرف اینترنت در کشور دارد.
سهم ناچیز پیامرسانهای داخلی از کل مصرف کشور
بنا به گفتههای اکبری، در ساعات اوج مصرف، حدود ۳.۵ ترابیت بر ثانیه ترافیک داخلی در مرکز تبادل ترافیک تهران ثبت میشود. این آمار البته شامل ترافیک محتوایی و خدمات میزبانیشده در شبکه اپراتورها نیز هست. اما سهم پیامرسانهای داخلی از این ترافیک تنها ۳۰۰ گیگابیت بر ثانیه است، رقمی که نشاندهنده سهم ناچیز این پلتفرمها از مصرف کل کشور است.
یکی از دغدغههای اصلی در این میان، تأثیر رفع فیلترینگ بر وضعیت شبکه است. اکبری معتقد است در صورت برداشتن ناگهانی فیلترینگ، احتمال بروز اختلال در شبکه اپراتورها وجود دارد. با این حال، او تأکید میکند که برنامهریزی برای اکوسیستم دیجیتال کشور باید بلندمدت باشد. در شرایطی که شاخص سرانه مصرف دیتا در کشور حدود ۲۳ کیلوبیت بر ثانیه است و این رقم در ترکیه ۵۰ و در آمریکا بیش از ۲۰۰ کیلوبیت بر ثانیه است، واضح است که کشور ما نیازمند رشد چشمگیر در مصرف دیتا است. پیشبینیها نشان میدهد که رفع فیلتر پلتفرمهای پرمصرف میتواند حداقل ۳۰ درصد به ترافیک کشور اضافه کند، اما این رشد تنها در صورتی پایدار خواهد بود که زیرساختها بهموازات آن توسعه یابند.
گمانهزنیهایی درباره رفعفیلتر اینستاگرام وجود دارد
عدد و رقمهایی که بهزاد اکبری درباره اوضاع پهنای باند و مصرف اینترنت در ایران مطرح کرد، اهمیت زیادی دارد. از صبح روز گذشته همین بحث در جریان بوده که دولت از طرق مختلف گفته زیرساختها به اندازهای نیست که بتوانند بهصورت ناگهانی تغییرات جدی مانند فیلترینگ سراسری را تحمل کنند.
با این وجود یکسری گمانهزنیها درباره فیلترینگ اینستاگرام نیز وجود دارد و برخی کارشناسان معتقدند این اتفاق قریبالوقوع است. ظاهراً ارتباطاتی از طریق IXPs در قطر یا عمان قرار است بین ایران و IPهای متا برقرار شود، اما اینها صرفاً در حد گمانهزنی است. البته پیام اصلی بر این استدلال تأکید میکند که زیرساخت، کشش لازم برای افزایش شدید حجم ترافیک بینالملل را ندارد و به نظر استدلال درستی است.
زیرساختهای ما در گذشته بهتر بود
نکته اول این است که عبارت «زیرساخت» یک دامنه وسیع را پوشش میدهد و لزوماً به معنای ظرفیت پهنای باند بینالملل نیست. این عبارت ابعاد دیگری هم دارد، مثلاً شامل لایه دسترسی، لایه انتقال، یا حتی زیرساخت اپراتورها نیز میشود. اگر همه اینها را در نظر بگیریم، وضعیت کلی زیرساختهای ما در طول تقریباً یک دهه اخیر، به دلایل مختلفی مانند تحریمها، افزایش قیمت دلار و مسائل مالی متعددی که شرکت ارتباطات زیرساخت با آنها مواجه بوده، چندان مناسب نبوده است. البته رویکرد دولتهای قبل هم در تشدید این مشکلات بیتأثیر نبوده اما درواقع وضعیت کلی تقریباً رو به بدتر شدن بوده است. از سوی دیگر سرمایهگذاریهای لازم و کافی در حوزه خرید تجهیزات، بازسازی زیرساختهای حیاتی ارتباطی و موارد مشابه اتفاق نیفتاده است. وقتی این سرمایهگذاریها انجام نشده، پاسخ خیلی ساده است؛ بله، هرچه به گذشته بازگردیم، ظرفیت بیشتری وجود داشته است. دلیلش این است که عمر مفید زیرساختهای ما کمتر سپری شده بود و کیفیت بهتری ارائه میدادند.
بازی مرغ و تخممرغ با فیلترینگ
بعد از دوران کرونا تعداد کاربران اینترنت در کشور ما افزایش یافته و با یک سیر صعودی مواجه شدهایم. به عبارتی سال به سال تعداد کاربران اینترنت و شبکههای اجتماعی در کشور افزایش پیدا کرده است. کاربرانی که اکنون متقاضی استفاده از شبکههای اجتماعی پرطرفدار مسدودشده هستند، نسبت به قبل از مسدودسازی (یعنی پیش از شهریور ۱۴۰۱) بهمراتب بیشتر شدهاند. علاوه بر این، میزان ترافیک اینترنتی که این کاربران مصرف میکنند نیز بسیار بیشتر است. از نگاه زیرساخت، مفهوم «کاربر» و «استفاده» بهطور مستقیم با «ترافیک» تعریف میشود؛ یعنی آنها با میزان ترافیک سروکار دارند. حالا اگر نگاه کنیم، سال به سال و حتی ماه به ماه، میزان مصرف محتوای ویدئویی، صوتی و اصطلاحاً چندرسانهای در حال افزایش است. وقتی این اتفاق میافتد، حتی در بازههای زمانی کوتاهمدت مثل دو یا سه ماه هم شاهد افزایش چشمگیر ترافیک هستیم، چه برسد به بازههای طولانیتر مثل دو یا سه سال.
طبیعتاً اگر رفع فیلتر هر یک از این پلتفرمها انجام شود، حجم ترافیک بسیار بالایی اضافه خواهد شد. بنابراین، میتوان پذیرفت که زیرساخت آمادگی لازم را ندارد. اما از سوی دیگر، باید این را هم در نظر گرفت که چنین اقداماتی معمولاً بهصورت تدریجی انجام میشود. این موضوع خودش نوعی بازی مرغ و تخممرغ است. اینکه آیا اول زیرساخت را توسعه دهیم و بعد درباره رفع فیلترینگ تصمیمگیری کنیم یا برعکس، ابتدا فیلترینگ را بازنگری کنیم و سپس توسعه زیرساخت را در دستورکار قرار دهیم. این نوع استدلال بیشتر شبیه به یک توجیه رسانهای است تا یک تحلیل سیاستی معتبر. دلیلش این است که اگر همین حالا اجماع لازم در دولت وجود داشت و یکی از این پلتفرمها یا چند پلتفرم دیگر در دستورکار رفع فیلتر و بازگشایی قرار میگرفت، میشد انتظار داشت که به تناسب، سود لازم و عواید مالی کافی به اپراتورها و سایر بازیگران زنجیره برسد. درنتیجه، در بازه زمانی کوتاهتر، بهبود و نوسازی زیرساختها و تجهیزات نیز عملی میشد.
نباید به زیرساخت نگاه قلکی داشته باشیم
شرکت ارتباطات زیرساخت بهعنوان یکی از مهمترین نهادهای موجود در زمینه ارائه اینترنت با کیفیت مطلوب است. در طول سالها و بهویژه بعد از سال ۱۴۰۱ یا همان دوران پسافیلترینگ، برخوردی که با شرکت ارتباطات زیرساخت بهعنوان تأمینکننده اصلی، شرکت مادر تخصصی و عمدهفروش اینترنت در ایران صورت گرفت، برخوردی درست و مبتنی بر نگاه کارشناسی نبود. دولتها و اکوسیستم، به این شرکت بهعنوان یک قلک یا صندوق نگاه کردند و تلاش داشتند هزینههای مختلف و متعددی را به آن تحمیل کنند، بدون اینکه توجه کنند که پایداری این شرکت باید اولویت باشد. یعنی امکانات و ظرفیتهای لازم برای پایداری، تداوم حیات و بقای این شرکت از دست رفت. نتیجه این اتفاق این بود که کل کشور دچار آسیب شد.
این روند، نهتنها کمکی به ایجاد درآمد پایدار یا تزریق بودجه مناسب به شرکت ارتباطات زیرساخت نکرد، بلکه بیشتر به آن هزینه تحمیل کرد و عملاً این شرکت را به سمت ورشکستگی سوق داد. گزارشی که چند ماه پیش درمورد صورتهای مالی این شرکت منتشر شد، ابهامات و تخلفات موجود را بهصورت کامل و مشهود نشان داد. این موارد هم مورد توجه رسانهها و کارشناسان قرار گرفت و هم پیشتر در تحلیلها پیشبینی شده بود. درواقع، تحلیلها بهوضوح نشان میدادند که این شرکت حداقلهای لازم برای بقا و پایداری را ندارد.
افزایش مصرف میتواند به توسعه زیرساختی منجر شود
تأکید رئیسجمهور از زمان تشکیل کابینه و حتی قبل از آن، رفع فیلترینگ بود. موردی که بنا به اظهارات سیاسیون تلاشهای زیادی هم برای آن انجام شده و روسای سه قوه بر سر این مسئله به اجماع رسیدهاند. با این حال بهتر است این روند تسریع پیدا کند تا هرچه زودتر زیانهای اقتصادی، اجتماعی و امنیتی آن گریبان مردم را بیش از این فشار ندهد. اگرچه مشکل زیرساختی وجود دارد و ظرفیت باید توسعه پیدا کند، اما با افزایش درآمد اپراتورها و سایر بازیگران زنجیره ارزش و زنجیره تأمین اینترنت، بهواسطه افزایش مصرف مردم، توسعه ظرفیت زیرساختی نیز بهصورت متناسب رخ خواهد داد. به نظر میرسد این موضوع جای نگرانی چندانی ندارد. کافی است در درجه اول پایداری شرکت ارتباطات زیرساخت به معنای واقعی کلمه تضمین شود و در درجه دوم رفع فیلترینگ به شکل فعلی کلید بخورد و حکمرانی واقعی و کارآمدی بر فضای مجازی اعمال شود.