زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: هنوز جزئیات دقیقی از حملات صهیونیستها به برخی از تأسیسات نظامی ایران منتشر نشده است. البته بهنظر میرسد بخش زیادی از حملات از طریق سامانه پدافندی ایران، دفع شده. برخلاف فضاسازی رسانهای صهیونیستها و تهدید اینکه به زیرساختهای هستهای و نظامی ایران حمله خواهند کرد، اما در واقعیت صهیونیستها در پایینترین سطح، عملیات نظامی علیه ایران انجام دادند. حملهای به تأسیسات هستهای ایران انجام نشد و در حمله به تأسیسات نظامی هم زیرساختهای نظامی مورد حمله قرار نگرفت و تنها چند تأسیسات نظامی ایران هدف حمله قرار گرفت. رسانههای آمریکایی و اسرائیلی هم بعد از این حمله تلاش کردند تا القا کنند عملیات کنترلشده بوده است. ادعای اینکه حمله با اطلاع به ایران صورت گرفته و حتی مراکز هدف به ایران اطلاع داده شده حکایت از این دارد که آنها میخواهند حمله را محدود و کوچک جلوه دهند تا از احتمال پاسخ ایران به رژیمصهیونیستی کم کنند. فارغ از شدت حمله و تلفات احتمالی که حمله صهیونیستها برجای گذاشته اما امر واضح این است که آنها حاکمیت سرزمینی و حریم هوایی ایران را نقض کردند؛ امری که پاسخ به حمله صهیونیستها را اجتنابناپذیر میکند. اگرچه پاسخ به حمله رژیمصهیونیستی میتواند ابعاد مختلف داشته باشد و صرفا نظامی نباشد؛ اما نکته مهم همچنان این است که ایران باید به حمله نظامی رژیم پاسخ دهد؛ چراکه عدم پاسخ هم منجر به تحقق هدف رژیم یعنی ترمیم بازدارندگی آسیبدیده از عملیات وعده صادق2 خواهد شد. اگرچه حتی در میان صهیونیستها نیز در مورد اینکه آیا این حمله صهیونیستها چه در مقیاس و چه در شدت، توانسته پاسخی به عملیات وعده صادق 2 ایران دهد، تردید وجود دارد.
پیروزنمایی از یک نمایش ضعیف
ساعاتی بعد از حمله صهیونیستها، تصویری از دفتر وزیر جنگ رژیم، گالانت منتشر شد که روی مانیتور آن تصویری از آنچه گفته میشد حمله به ایران است، نقش بسته بود؛ تصویر اما نه برای حمله صهیونیستها به تهران که مربوط به آتشسوزی پالایشگاه تهران در سال 2021 بود؛ امری که بیش از آنکه نشان از گستردگی عملیات علیه ایران باشد نشانگر جنگ رسانهای برای ساختن این تصویر بود که حمله اسرائیل به ایران گسترده و آسیبزننده بوده است. صهیونیستها اگرچه با این حمله تلاش کردند تا بخشی از شکستی را که در عملیات وعده صادق خوردند، جبران کنند اما چهرههای سیاسی صهیونیستی، صراحتا به نمایشی بودن حمله صهیونیستها اشاره کردند. تالی گوتینو، عضو کنست و همحزبی نتانیاهو، «این نوع حمله به ایران را مایه تأسف خواند.» لیبرمن، رهبر حزب «اسرائیل خانه ما» هم عملیات اسرائیل را نمایشی خواند و گفت: «دولت اسرائیل به جای وصول بهای واقعی، بار دیگر به نمایش و روابط عمومی بسنده کرده است.» در نقطه مقابل، پایگاه صهیونیستی اکسیوس به نقل از منابع آگاه ادعا کرد که صهیونیستها، پیش از حمله پیامی به ایران ارسال کردند و نوشت: «اسرائیل از قبل به ایران توضیح داده که به طور کلی به چه چیزی حمله خواهد کرد و به چه چیزی حمله نخواهد کرد.» امری که نشان میدهد صهیونیستها سطح و شدت حمله به ایران را در هماهنگی کامل با آمریکاییها، انجام دادند و آمریکاییها نیز در این حمله همکاری داشتهاند. سطح حمله احتمالا با در نظرگرفتن شرایط سیاسی داخلی آمریکا طراحی شده به نحوی که در عین پاسخ منجر به تشدید تنشها نشود. براین اساس علیرغم موضعگیری صهیونیستها و بزرگنمایی حمله، آنها حملهای محدود انجام دادند و در ادامه هم رسانههای خارجی تلاش کردند تا چنین تصویری را اثبات کنند که حمله محدود و با اطلاع دادن به ایران صورت گرفته، به این منظور که تاجای ممکن ایران را از پاسخ به حمله رژیم منصرف کنند.
تعرض به تمامیت ارضی ایران قابل گذشت نیست
شدت یا ضعف حمله صهیونیستها به تأسیسات نظامی اما نباید منجر به فراموشی این اصل شود که صهیونیستها صراحتا، تمامیت ارضی و حریم هوایی ایران را مورد تعرض قرار دادهاند. برمبنای آنچه تا الان منتشر شده، چند نفر از نیروهای ارتش به شهادت رسیدهاند و هنوز جزئیاتی از زخمیها و آسیبهای احتمالی منتشر نشده است. همچنین گفته میشود ایران با اتکا به سامانه پدافندی توانسته با حملات مقابله کند. نکته دیگر آنکه شبهنظامیهای وابسته به رژیمصهیونیستی یا همان گروهک تروریستی جیش الظلم که در آخرین نمونه و 24 ساعت بعد از تهدید نتانیاهو حمله تروریستی در نیکشهر سیستان انجام دادند، روز گذشته هم در کنار صهیونیستها، در عملیات تروریستی، 10 نفر از نیروهای گشت پلیس را به شهادت رساندند. مجموع این حملات نشان میدهد که عدم واکنش و سکوت ایران در مقابل تعرض صهیونیستها، هزینه نقض حاکمیت سرزمینی ایران را برای صهیونیستها پایین میآورد و این مسیر را برای آنها هموار میکند تا پس از این برای ضربه زدن به ایران از عملیاتهای مستقیم و غیرمستقیم علیه تمامیت ارضی ایران اقدام کنند و امنیت مرزهای سرزمینی ایران را مورد خدشه قرار دهند؛ براین اساس میبایست هزینه تعرض به تمامیت ارضی ایران را برای صهیونیستها همچنان بالا نگه داشت. اگرچه حمله صهیونیستها در مقایسه با عملیات وعده صادق2 محدود و ضعیف بود. اما هدف اصلی که همان نقض تمامیت ارضی بود از جانب صهیونیستها صورت گرفته است. عبور کمهزینه ایران از کنار تعرض به حریم هواییاش، امکان تکرار دوباره آن در دفعات بعد با افزایش شدت را میدهد و این توهم را برای صهیونیستها ایجاد میکند که میتوانند حریم هوایی ایران را نیز همانند سوریه و لبنان نقض کنند.
نقض تمامیت ارضی ایران، عادیسازی نشود
این گزاره قابل اثبات است که صهیونیستها در حمله خود به تأسیسات نظامی، نمایش ضعیفی از خود نشان دادند. اما این نمایش ضعیف نباید افکار عمومی و فضای رسانهای را به این تله بیندازد که اساسا اقدام قابل ملاحظهای رخ نداده است. در این چهارچوب کوچکنمایی تعرض به تمامیت ارضی، آسیبی است که تکرار دوباره این حملات را عادی میکند، ایران را در موضع ضعف قرار میدهد و منجر به کاهش سطح بازدارندگی ایران میشود. براین اساس باید این ظرافت را در بازنمایی رسانهای حمله صهیونیستها مورد توجه قرار داد که ضمن اشاره به اینکه این حمله نمایشی و ضعیف بوده اما نباید این را انکار کرد که نقض تمامیت ارضی ایران، اقدامی است که نباید آن را کماهمیت دانست و کوچکنمایی کرد.
پاسخ به حمله اسرائیل چه الزاماتی دارد؟
اگرچه تا الان موضع رسمی درمورد تصمیم نظام حکمرانی برای پاسخ احتمالی به حمله رژیم منتشر نشده است، اما پیش از این مقامات نظامی و سیاسی ایران به این موضوع اشاره کرده بودند که هرگونه اقدام صهیونیستها با پاسخ قاطع ایران همراه میشود. سوالی که در این رابطه وجود دارد این است که پاسخ احتمالی ایران به حمله صهیونیستها، باید در چه سطح و درجهای و در چه موقعیت زمانی و مکانی مطرح شود؟ پاسخ ایران میتواند موضوعات و موارد مختلفی را در برگیرد، پیش از این و زمانی که صهیونیستها در فضای برساخته رسانهای ادعا میکردند که تأسیسات نظامی و هستهای ایران را هدف قرار میدهند، ایران هم این موضوع را مطرح کرد که در صورت حمله به تأسیسات هستهای ایران در دکترین هستهای تجدید نظر خواهد کرد و تصمیمات تازهای خواهد گرفت. در این شرایط تغییر دکترین هستهای میتواند یکی از گزینههای ایران برای پاسخ به حمله صهیونیستها باشد؛ پاسخی که اگرچه در سطح نظامی برای صهیونیستها هزینه به همراه نمیآورد، اما میتواند بازدارندگی ایران و محاسبات صهیونیستها برای حمله دوباره به ایران را در سطح بالاتری تعریف کند. علاوه براین، حمله نظامی هم گزینه دیگری است که برای پاسخ به حمله صهیونیستها روی میز قرار دارد. حمله گسترده موشکی به سرزمینهای اشغالی و حتی بزرگتر از عملیات وعده صادق 2 نیز میتواند یکی از گزینههای ایران برای پاسخ به نقض حاکمیت سرزمینی صهیونیستها باشد. پاسخ ایران میتوند مجموعهای از این اقدامات را در برگیرد و هزینه تعرض به تمامیت ارضی ایران را تا بالاترین سطح افزایش دهد.
دیپلماسی چاشنی تهدید نظامی علیه تلآویو
علاوه بر تعیین سازوکار پاسخ ایران به حمله صهیونیستها در میدان، دیپلماسی همراه با میدان میتواند برای دادن پاسخ نظامی به ایران کمککننده باشد. استفاده از قوانین بینالمللی برای محکوم کردن حمله رژیمصهیونیستی، در چهارچوب تعرض به تمامیت ارضی ایران، مثل محکوم کردن حمله صهیونیستها در جلسه شورای امنیت و استفاده از ابزار دیپلماتیک دست برتر را به ایران برای دادن پاسخ احتمالی میدهد. واکنش کشورها به حمله صهیونیستها و محکوم کردن این اقدام نیز میتواند مشروعیت ایران برای دادن پاسخ را تا حد زیادی بالا ببرد. در این چهارچوب، هراقدام حقوقی یا دیپلماتیک میتواند به عنوان چاشنی تهدید نظامی معتبر مورد استفاده ایران قرار گیرد. ایران پیش از این در جریان سفرهای منطقهای وزیر خارجه این گزاره را اثبات کرد که دیپلماسی را همچنان به عنوان گزینه مطلوب برای حل چالشهای منطقه مؤثر میداند. حالا این اقدام صهیونیستها، این ابزار را در اختیار ایران قرار میدهد که بار دیگر صهیونیستها را عامل تشدیدکننده تنشهای منطقه معرفی کنند و فشارهای دیپلماتیک را علیه صهیونیستها تشدید سازند و حالا اقدام ایران در مقابل تعرض به تمامیت ارضی را در نظام بینالملل مشروع بخوانند.
هر پاسخی باید مؤثر باشد
در خصوص زمان پاسخ ایران به حمله صهیونیستها، نمیتوان زمان دقیقی را تخمین زد. ایران احتمالا زمانی را برای پاسخ انتخاب میکند که ابتکار عمل را در اختیار داشته باشد. به نظر میرسد ایران حداقل برای کنترل تنشها، به سرعت پاسخ نخواهد داد. ایران میتواند از همه یا بخشی از گزینههای روی میز برای دادن پاسخ به صهیونیستها استفاده کند. فارغ از اینکه پاسخ شامل گزینه نظامی شود یا موارد دیگری را شامل شود، ایران باید یک اصل مهم را در نظر گیرد و آن هم این است که هرگونه پاسخ و به هر روشی باید مؤثر باشد. اگرچه صهیونیستها برای دادن پاسخ عملیات وعده صادق 2 نمایشی ضعیف از خود نشان دادند و مشخصا یک شکست واضح در پاسخ به عملیات ایران متحمل شدند. ایران نیز در مواجهه با این عملیات میتواند این اصل را در نظر بگیرد که حمله صهیونیستها، در سطحی ضعیف در مقابل عملیات ایران صورت گرفته است و تصمیم بر دادن پاسخی همسطح با حمله صهیونیستها و نه در سطح عملیات وعده صادق 2 بگیرد، اما این پاسخ باید به صهیونیستها گران فروخته شود و هزینهای برای آنها داشته باشد که اساسا گزینه تعرض به حاکمیت سرزمینی ایران، از اقدامات تنشزای صهیونیستها حذف شود، مگر اینکه بخواهند یک جنگ تمامعیار را کلید بزنند.
چوب تهدید همچنان بالای سر اسرائیل
بعد از ترور اسماعیل هنیه در تهران، ایران صراحتا اعلام کرد که پاسخ به ترور میهمانش در تهران را حق مشروع خود میداند. در حالی که ایران با فرض به نتیجه رسیدن آتشبس حمله خود را به تعویق انداخت اما همچنان فضایی که در رسانههای آمریکایی و صهیونیستی برقرار بود این بود که پاسخ نظامی ایران به اقدام صهیونیستها، قریبالوقوع است. همین امر باعث شد چوب تهدید بالای سر صهیونیستها باقی بماند و ابتکار عمل ازآن ایران باشد. ایران زمانی عملیات وعده صادق 2 را اجرا کرد که صهیونیستها، برعکس عملیات وعده صادق آن را پیشبینی نکرده بودند و از همه مهمتر ابعاد این اقدام هم گستردهتر از عملیات وعده صادق بود. ایران در مواجهه با این حمله صهیونیستها نیز میبایست همین اصل را مورد توجه قرار دهد. رفتار ایران در مواجهه با حمله صهیونیستها میبایست به شکلی باشد تا امکان پیشبینی پاسخ ایران را از جانب صهیونیستها سلب کند. در این چهارچوب، زمان میتواند تا حد زیادی امکان پیشبینیپذیری پاسخ ایران را از صهیونیستها سلب کند و همچنین چوب تهدید را بالای سر صهیونیستها نگه دارد؛ فضای روانیای که تا عملیات وعده صادق 2 بر سرزمینهای اشغالی حاکم بود، هراس آنها از پاسخ ایران را به بالاترین درجه رساند. ایران همچنان میتواند با به راه انداختن فضای رسانهای و فشار بینالمللی این جو را علیه صهیونیستها ایجاد کند.
مدیریت افکارعمومی همچنان اصل اساسی
درحالی مبنا بر پاسخ ایران به اقدام رژیم است که مدیریت افکارعمومی نیز حائز توجه است. در ساعات ابتدایی بعد از حمله نیز رسانههای وابسته به رژیم تلاشهایی برای تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی و بزرگنمایی حمله انجام دادند که البته چندان موثر واقع نشد اما تصور اینکه جنگ روانی در این مرحله متوقف بماند نیز اشتباه است. طبیعی است در روزهای آینده رژیم تلاشهایی برای بههمریختن فضای افکار عمومی انجام خواهد داد و تلاشی برای القای این موضوع خواهد داشت که قرار است یک جنگ تمامعیار شروع شود تا از این طریق روان افکارعمومی را به هم بریزد. براین اساس در روزهای آینده مدیریت افکارعمومی و فضای رسانهای داخل ایران نیز همراستا با تعیین سازوکار پاسخ به حمله صهیونیستها حائز اهمیت و توجه است.