عطیه همتی، دبیرگروه نقد روز: آژیر قرمز در رسانه به صدا درآمده است. اگر روزی خبرنگار شدن و رسانهای شدن رویای دختر پسرهای دبیرستانی بود که قرار است شبیه فیلمهای سینمایی یک پرونده درستودرمان دستشان بگیرند و دست آدمبدهای جامعه را رو کنند، این داستان در سالهای اخیر بیش از پیش تخیلی شده است. رسانه در دنیای امروز نهتنها از تعریف اولیه خود فاصله گرفته بلکه تنها تبدیل به دستگاه ضبط صوت مسئولان شده که تنها باید کلامشان در رسانهها با عکسهای شیک و شکیل پوشش داده شود که گویی ایدهآل فعالیت رسانهای چنین است و این جز روابطعمومیزه شدن رسانه، عاید دیگری نداشته و نخواهد داشت که در سالهای اخیر نیز بهوضوح شاهد تبدیل شدن رسانههای رسمی و بزرگمان به این عارضه بودهایم.
از رکن چهارم دموکراسی تا تبدیل به پل مدیریت
اگر روزی از مطبوعات و رسانهها بهعنوان رکن چهارم دموکراسی سخنی به میان آمد، روند رفتوآمدهای اخیر در رسانهها نشان میدهد رکن چهارم دموکراسی کشور تبدیل به «پل مدیریت» شده است. پل میانبری که فعالان رسانه را قرار است به بهشت تازهای خارج از رسانه راهی کند. حالا میتوان گفت معدود افرادی در این روزهای رسانه و مطبوعات هستند که نمیخواهند از این پل عبور کنند و اگر روزی راه رسانه و مطبوعات را پیش گرفتند برای اصالت خبرنگاری و روزنامهنگاری آن را انتخاب کردهاند یا به قولی نمیخواهند جلیقه خبرنگاری خود را تا روز آخر از تن دربیاورند.
دیگر کسی دوست ندارد خبرنگار بماند
وضعیت ضعیف حقوقی رسانه بهخصوص در سطح خبرنگار و روزنامهنگار، بسیاری از آنها را به سمت شغل دوم داشتن بهخصوص فعالیت در تاکسیهای اینترنتی سوق داده و باعث کاهش کیفیت کاری آنها در شغل اول شده است. از طرفی استعدادهای خوب رسانهای نیز که روزی به هوای خبرنگار شدن و رشد و پیشرفت در این حوزه وارد کار رسانه شدند، بعد از دو سال ترجیح میدهند قید کار پرمشقت خبرنگاری را بزنند و جذب سازمانها و ارگانهای دولتی یا حتی تجاری در پست روابطعمومی شوند. روابطعمومیهایی با کار کمتر و درآمدی شاید بیش از دو یا سه برابر یک خبرنگار معمولی و همین باعث کم شدن خبرنگاران نخبه و بااستعداد در سالهای اخیر شده است. بهگونهای که در مزاحی رسانهای گفته میشود برای یک صندلی مدیریتی در رسانه، کاندیداهای زیادی وجود دارد اما برای صندلی خبرنگاری کسی نیست و با قحطی خبرنگار و روزنامهنگار جوان خوب و ماهر روبهرو هستیم. بهخصوص خبرنگاری که بخواهد خبرنگار بماند نه آنکه دو سال بعد از فعالیت در این حوزه و چهره شدن با اولین پیشنهاد روابطعمومی، عطای رسانه و مطبوعات را به لقایش ببخشد.
جایگزین شدن سایبریها به جای خبرنگاران
بعد از رونق گرفتن شبکههای اجتماعی نیز بسیاری از مدیران رسانهای تصمیم گرفتند جای خالی خبرنگاران رفته خود را با جذب برخی اکانتهای پردنبالکننده پر کنند و تعداد زیادی از فعالان سایبری تربیتنشده در فضای رسانه را وارد رسانههای رسمی کردند تا خلأها را پر کنند. کاری که باعث زردشدگی و افت کیفیت جدی در نگارش و حتی ادبیات و سوژهیابیهای رسانهای شد. بهگونهای که عرصه بر تولید محتواهای کیفی و دقیق تنگ و راه برای تولید محتواهای کلیکخور باز شد. ادبیات رسانهای حتی در نقد، تبدیل به ادبیات تهاجمی و استادیومی شبکههای اجتماعی شد که خود این موضوع نیز یکی از ضربات جدی بود که به رسانههای رسمی وارد شد و از حیثیت و شأنیت آنها کاست.
تقلیل جایگاه مدیر رسانه به پادوی سیاسی
رسانهزدهشدگی بسیاری از مسئولان و چهرههای سیاسی باعث شده بسیاری از آنها بعد از دریافت پست مدیریتی ترجیح دهند به جای تمرکز روی فعالیتهای اصلی مرتبط با حوزه خود، به فکر ویترین رسانهای خود باشند. از همین رو معاونان و مسئولان خود را از چهرههای رسانهای و مطبوعاتچیها انتخاب میکنند، با این تصور که نفوذ این چهرههای رسانهای باعث میشود هم کمتر مورد انتقاد رسانهها قرار بگیرند و هم بتوانند فعالیتهای خود را بهسرعت و گلدرشتتر در رسانهها بازنمایی کنند. اگر نگاهی به انتصابهای مختلف مدیران و معاونان مسئولان ارگانها و سازمانهای مختلف در سالهای اخیر بیندازید حضور پررنگ رسانهایهای دیروز و مدیرشدههای امروز را به خوبی شاهد خواهید بود. از همین رو بسیاری از جوانترهای رسانه نیز با نگاهی به پیشکسوتهای مدیرشده خود به خوبی درمییابند که باید در زمان حیات رسانهای خود بتوانند ارتباط خوبی با مسئولان بگیرند و به رسانه نیز به مثابه پلی نگاه کنند که قرار است اندازه آنها را برای دوخت کتوشلوار رسمی مدیریت دولتی بگیرد. لذا بسیار در بین مدیران میانی رسانه شاهد افرادی هستیم که رسانهها را تبدیل به روابطعمومی اشخاص و افراد کردهاند و حتی در بسیاری موارد رسانه شخصی آنها شدند و اغراق نیست بگوییم شأن خبرنگار و حتی مدیریت رسانه را به «پادوی سیاسی» تقلیل داده و بعد سر از لیستهای انتخاباتی و انتصابات سیاسی درآوردند.
روابطعمومیزه شدن؛ بلای جان رسانهها
رسانه و رسالت مهم خبر که تا دیروز جایگاهی مقدس و تقدیسگونه میان اهالی آن داشت، متاسفانه پل مدیریت میانبر بسیاری از مدیرانی است که در آن به دنبال دغدغههای شخصی و رشد و توسعه فردی خود هستند و گاه شأن رسانههای رسمی کشور را تا حد وبلاگهای شخصی و روابطعمومی ارگانهای مختلف پایین آوردهاند و بعد از رزومهسازی در رسانه و ارتباطگیری و لینک زدن به چهرههای سیاسی یا به مسئولیتهای نامرتبط به رسانه، به سیاست رسیدند یا بدون تخصص پشت میز مدیریت هلدینگهای اقتصادی و پتروشیمیها نشستند. بیجان شدن رسانههای رسمی، روابطعمومیزه شدن آنها، ریزش مخاطبان رسانههای داخلی و واگذاری دودستی مخاطبان آنها به رسانههای خارج از کشور، معلول این ماجراست که رسانه دیگر مقصد غایی افراد فعال در آن نیست، بلکه رسانه «پل مدیریت» میانبر و غول چراغ جادویی شده تا آرزوهای دستنیافتنی افراد را با رزومهسازی و استفاده از ظرفیت رسانه برای چهرهسازیهای شخصی برآورده کند.