حسن بهشتیپور معتقد است آنچه جان کربی در اظهاراتش مطرح کرد با واقعیت عملکرد آمریکا فاصله قابلتوجهی دارد و باید مسیر مذاکره را پیشگرفت. او معتقد است باید پذیرش افایتیاف، احیای برجام و مذاکره با آمریکا در اولویت سیاست خارجی دولت چهاردهم قرار گیرد. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
باید منتظر تیم سیاست خارجی آمریکا بمانیم
بهشتی ابتدا به اولویتهایی که دولت چهاردهم باید مورد توجه قرار دهد، اشاره کرد و گفت: «همانطور که خود مسعود پزشکیان اعلام کرده به نظرم لغو تحریمها ازجمله مسائلی است که پیگیری خواهند کرد و به زندگی مردم ایران هم مرتبط است. امیدوارم بتوانند تحریمها را لغو کنند. از آن طرف توسعه مناسبات با کشورهایی که با ایران رابطه دارند، مانند کشورهای روسیه، چین، هند و کشورهایی که در دولت آقای رئیسی با ما مشکل پیدا کردند مانند کشورهای اروپایی. البته به باید احیا و بازگشت رابطه با کشورهای اروپایی در اولویت باشند؛ چراکه به نفع ایران است همزمان هم با کشورهای آسیایی و هم کشورهای اروپایی رابطه داشته باشد. منظورم از کشورهای اروپایی کل اتحادیه اروپاست و نهفقط فرانسه یا آلمان. در مجموع این دو مساله در اولویت است. درباره افایتیاف نیز اگر مسعود پزشکیان، بتواند مجمع تشخیص مصلحت را قانع کند که این موضوع را از بلاتکلیفی دربیاورند، خوب است. مجلس دهم مواضع بسیارخوبی روی آن دو معاهده گذاشته بود. معاهده پالرمو تا الان امضا شده و فکر نمیکنم آنگونه ضرری به امنیت ملی و منافع ملی ما بخورد. بهویژه اینکه ملاحظات مجلس دهم در آن وارد و گفته شده در جایی که در تعارض با قوانین داخلی است، اصل بر قوانین داخلی قرار بگیرد. همچنین موضوعات دیگری وجود دارند اما معتقدم اگر این موارد را در اولویت قرار دهند، بسیار خوب است. ضمن اینکه باید منتظر باشیم و ببینیم تیم سیاست خارجی مسعود پزشکیان چه کسانی هستند و رویکردی که انتخاب میکنند، چیست. در آن شرایط درباره آینده بهتر میتوان قضاوت کرد.»
دیپلماتها به آنچه میگویند عمل نمیکنند
بهشتیپور درباره اظهارات کربی در مورد مذاکره با ایران توضیح داد: «دیپلماتها به آنچه میگویند عمل نمیکنند، بلکه به آنچه نمیگویند عمل میکنند! جان کربی هم یک دیپلمات حرفهای است و حرف زیاد میزند و این نیز یکی از گرانفروشیهایی است که کرده، یعنی میخواهد از موضع بالا بگوید ما نیازی به گفتوگو و مذاکره با ایران نداریم. حرف است دیگر. اما در عمل مطمئن باشید آمریکا بهدنبال گفتوگو و مذاکره با ایران است؛ چه در دولت جدید و چه در دولت قبلی. موضع ما باید این باشد که بدانیم این حرفها حرفهای دیپلماتیک است و گرانفروشی میکنند.
ما هم در پاسخ حرف میزنیم. سخنگوی ما هم پاسخ میدهد، یعنی شما این حرفها را ملاک مواضع سیاسی دولت مسعود پزشکیان یا دولت بایدن یا ترامپ قرار ندهید. این حرفها حرفهایی است که برای رسانهها مطرح میشود. در عمل دیپلماتها امور دیگری را دنبال میکنند. مهم این است که اتفاقا مسعود پزشکیان نیز در مناظرات به آن تکیه داشته، اگر قرار است مذاکره کنیم باید مذاکره ما عزتمندانه باشد. مذاکرات عزتمندانه براساس حکمت و مصلحت کشور خواهد بود. عزت هم وقتی گفته میشود، یعنی تمامی توانمندیهای نظامی، هستهای، علمی، فرهنگی، سیاسی و دیپلماتیک را با هم شامل میشود. در سخنرانی اخیر نیز تاکید کرد ملاک یک کشور تنها توانمندی نظامی آن نیست، بلکه مجموعهای از قدرت ملی است، بنابراین من فکر میکنم بسیار مهم است. ما به این مساله توجه داشته باشیم که برای رفع تحریمها راهی جز مذاکره وجود ندارد. همچنین این مذاکره براساس قدرت، عزتمندانه باشد. این قدرت، قدرت ملی است، یعنی اتکا به مردم است و نه اتکا به قدرتهای جهان. کشوری موفق است که به مردمش تکیه کند. همچنین کشوری در مذاکرات موفق است که با دست پر حاضر شود، یعنی توان اقتصادی، نظامی و هستهای آن بالا باشد و اجازه ندهد در این زمینهها طرف مقابل، قدرت ایران را محدود کند. این مساله هم شدنی است. باید تدبیر کرد. دیپلماسی هزار راه نرفته دارد. برخی از آن نیز در رسانهها مطرح نمیشود.»
روی کار آمدن حزب کارگر و محافظهکار در انگلیس تفاوت فاحشی برای ایران به همراه نداشته
بهشتیپور درمورد اینکه روی کار آمدن چپها در اروپا مثل دو کشور فرانسه و انگلیس، چقدر روی روابط آنها با ایران تاثیر خواهد گذاشت، گفت: «به نظر من چپها در فرانسه به قدرت نرسیدند. فرانسه نظامی ریاستی است و نه پارلمانی، یعنی رئیسجمهور قدرت اول کشور است و اختیارات بسیار وسیعی دارد، بنابراین هنوز راستمیانه در فرانسه در قدرت است. البته در انتخاباتی که برگزارشده، نشان دادند آن شکست مفتضحانهای که در اتحادیه اروپا از راستها خورده بودند، در داخل فرانسه جبران شد. مساله راستگرایی در اروپا نیز وجود دارد و واقعیت است. اما مساله این است که دولت انگلیس و فرانسه، تمام اروپا نیستند و کشورهای اروپا بیشترند و ایران میتواند با همه این کشورها، جدای از اینکه راست است یا چپ است یا راستمیانه است، رابطه داشته است. در گذشته همه را تجربه کرده است. اکنون راست در مجارستان قدرت بسیاری دارد ولی رابطهاش با ایران بد نیست. قصدم این است که بگویم این ملاکها برای کل اروپا نیست و تکتک کشورها را باید بررسی کرد. همچنین در انگلیس اکنون حزب کارگر بعد از 14 سال روی کار آمده است. آن هم بهدلیل افتضاحی که در عملکرد محافظهکاران وجود داشت. مرتب دولت تغییر کرد و از طرفی بیرون رفتنشان از اتحادیه اروپا باعث زیانهای هنگفت شد. بنابراین چپهای انگلیس با چپهای فرانسه فرق دارند؛ چراکه در فرانسه چپ به معنای حزب کمونیست و حزب سوسیالیست است اما در میان حزب کارگر چپهای تندرو به سوسیالیستهای میانهروی کارگر نزدیکترند تا کمونیست. بنابراین واقعیت این است که در گذشته و در 45 سال اخیر که بررسی کنیم، چه حزب کارگر سرکار آمده و چه حزب محافظهکار، رابطهشان با ایران رابطه یکسانی بوده و خیلی برای ایران تفاوتی نکرده که چه کسی سرکار باشد. قصدم این است که بگویم اگر واقعبینانه بخواهیم نگاه کنیم، تحولی که در انگلیس اتفاق افتاده بیشتر در داخل انگلیس بوده تا سیاستهای خارجی این کشور. حالا مساله سر این است که اگر ترامپ بر سر کار بیاید، آن وقت کار کردن با حزب کارگر برای ایران مشکلتر است، یعنی اگر حزب محافظهکار در انگلیس بر سر کار بود، آنها بهتر علیه ایران متحد میشدند ولی کار با وجود حزب کارگر و ترامپ بسیار مشکلتر و دشوارتر است. حالا باید دید در آمریکا ترامپ به قدرت میرسد یا نه؟ در سیاست البته تحولات بسیارسریع است و قابلپیشبینی نیست و فکر میکنم حداقل باید سناریوهای مختلف را درنظر گرفت.»