معین احمدیان، دبیرگروه فرهنگ: اینکه تلویزیون بهطور منظم اظهارات کاندیداها را پوشش دهد و کمپینهایشان را بررسی کنند، بدیهیترین اقدامی است که یک رسانه باید انجام دهد و آنچه در این دوره از انتخابات میتوانست صداوسیما را از سایر رسانهها متمایز کند، طراحی نوآورانه برنامههایی بود که به افزایش مشارکت کمک کند. رسانهملی در خرداد و تیرماه امسال آزمون سختی را پشتسر گذاشت و در گزارش پیشرو تلاش داریم نقاط قوت و ضعف تلویزیون در طراحی و ساخت برنامههای ویژه چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری را بررسی کنیم.
بایدهای تلویزیون در ایام انتخابات
تلویزیون در روزهای انتخابات نیازمند رعایت ضوابط و چهارچوبهای ویژه این ایام است تا در فرآیندی منظم و مستمر، اطلاعات دقیق و متوازنی از نامزدها را به رایدهندگان ارائه دهد. وظیفه اصلی و بنیادین تلویزیون ارائه گزارشی جامع از فرآیندها و اتفاقات روزهای انتخابات است. علاوهبر این، ارائه گزارشهای دقیق و مستندی که بتواند تحلیل جامعی از سیاستها و سوابق نامزدها ارائه دهد و به رایدهندگان برای انتخاب بهتر کمک کند. طبیعی است که تلویزیون در فرآیند اطلاعرسانی خود باید بهطور منظم صحت اظهارات کاندیداها و کمپینهای آنها را بررسی کند. پوشش متوازن اظهارات و اخبار همه نامزدها و احزاب اصلی از وظایف اصلی تلویزیون است. به همین منظور باید در تمام شئون برنامهسازی خود زمان و فرصتی یکسان، برای همه نامزدها فراهم کند. در همه جای دنیا، شبکههای تلویزیونی در طراحی برنامههای انتخاباتی، بخشهایی را برای ایجاد و حفظ تعامل با مخاطبان و البته رایدهندگان در نظر میگیرند. مثلا جلسات تعاملی با حضور نامزدها و جمعی از مردم را خارج از استودیو و در فضای شهری، برپا میکنند تا رایدهندگان در تعاملی آشکار با نامزدها سوالاتشان را مطرح کنند. چنین تاکتیکی هم به مشارکت عمومی برای حضور در یک تورنمنت سیاسی کمک میکند و هم اینکه مرجعیت و اعتبار رسانه را بالاتر میبرد.
با توجه به اینکه بخش عمدهای از برنامههای یک نامزد انتخاباتی در میتینگهای سیاسی یا مناظره نامزدها قابل تفسیر و ارائه نیست؛ تلویزیون میتواند کارشناسانی با معرفی ستادهای انتخاباتی هر نامزد دعوت کند که در مناظرهها و میزگردهای مختلف جزئیات بیشتری از سیاستها و ایدهها و برنامههای نامزدها ارائه دهند. این کارشناسان میتوانند بر جزئیاتی تکیه کنند که معطوف به سیاستگذاری هر نامزد در حوزههایی همچون اشتغال، مسکن، بهداشت و درمان، محیطزیست، سیاست خارجه، اقتصاد و فرهنگ باشد. طراحی و صورتبندی صحیح در این بخش کمک میکند رایدهندگان، تصویری واضح و روشن از مواضع هر نامزد دریافت کنند. چیدمان این بخش از برنامهها میتواند بهگونهای باشد که ضمن گفتوگو با کارشناسان، پیامدهای پیشنهادهای هر کدام از نامزدها تجزیه و تحلیل شود.
این اقدامات ذیل هدف بزرگ آگاه شدن رایدهندگان برای انتخابی بهتر قرار میگیرد. اتفاقا برای اینکه این فرآیند آگاهیبخشی بهصورت مستمر باشد، شبکههای تلویزیون میتوانند از سایر امکانهای رسانهای در فضای مجازی استفاده کنند. نظرسنجیهای زنده و گرافیکهای تعاملی برای سنجش افکار عمومی در طول برنامهها قرار بگیرد و رسانههای اجتماعی را برای دریافت بازخوردها و سوالات بینندگان یکپارچه کند.
ماموریت تلویزیون فقط در ایام تبلیغات و انتخابات نیست و پس از اینکه نام منتخب مردم از صندوق رای بیرون آمد هم میتواند برنامههایی را آماده کند که نهایتا منجر به افزایش اعتبار و مرجعیت رسانه شود. مثلا با تجزیه و تحلیل دقیق از نتایج انتخابات، الگوهای رأیگیری و دادههای جمعیتی حاضر در انتخابات را بررسی کند. کارشناسانی به تلویزیون دعوت شوند که شناخت و تخصص کافی نسبت به رفتارشناسی سیاسی دارند یا اینکه بتوانند در مورد تاثیر بالقوه نتایج انتخابات بر سیاستها و حکومتداری آینده بحث کنند.
نقاط قوت
مناظره اول در دور دوم انتخابات: ایده مناظرات انتخابات ریاستجمهوری که سابقهای نسبتا طولانی در دنیا داشت، از سال 1388 به این سو در ایران پیاده شد. دوئلی که در جریان مناظره شکل گرفته، بهعنوان بخش مهم و اثرگذار از فرآیند تبلیغات انتخاباتی سروشکل گرفت و بسیاری از تحلیلگران، بخش قابل توجهی از تنشهای بعدی جامعه را نتیجه این مناظرات میدانستند. شاید بهخاطر همین بود که شیوه مناظره در سالهای 1392 و 1396 تغییر کرد و دیگر خبری از مواجهه رو در روی نامزدها با یکدیگر نبود. با این حال، همین مناظرات چندنفره هم در بزنگاههایی که جدال دو منظر یا دو جریان سیاسی را بازنمایی میکرد، رنگ و بوی جدی میگرفت و تاثیر قابل توجهی در تصمیمگیری نهایی رایدهندگان داشت. در سال 1400، اگرچه آرایش سیاسی انتخابات واضح بود و تا حدودی تکلیف رئیسجمهور هم برای رایدهندگان مشخص بود اما سبک و شیوه برگزاری مناظرات بهگونهای بود که به معرکهای برای جدال دو طیف سیاسی بدل شد و مقاطعی از مناظره هم در حافظه سیاسی مردم باقی ماند و تاثیر خودش را گذاشت.
فرصت و شرایط برای برگزاری انتخابات 1403، کوتاه و فشرده بود و در چنین شرایطی، برنامههای انتخاباتی نامزدها خصوصا در تلویزیون اهمیت ویژهای پیدا میکرد؛ چراکه در دسترسترین رسانه برای عموم رایدهندگان، محتوایی است که از طریق تلویزیون تامین میشود و میتواند به ارزیابی تکتک افراد و تصمیمگیری نهایی رایدهندگان کمک کند. با این حال، مناظرات انتخابات ریاستجمهوری به هیچ وجه چنانکه همه توقع داشتند برگزار نشد. 5 مناظرهای که در دور اول انتخابات برگزار شد، ایرادهای اساسی داشت و نتوانست به هیجان و مشارکت عمومی در انتخابات کمک کند.
اما در دور دوم انتخابات شیوه مناظره تغییر کرد و بازگشت به همان شیوه سنتی دوئل نامزدهای انتخاباتی به بهتر دیده شدن آن کمک کرد. ضمن اینکه مجری مناظره هم جایگاه ویژهتری در ساختار برنامه پیدا کرد. داغ شدن مباحث سیاسی و برآمدن یکسری جنجال در پیرامونش، عنصر ذاتی انتخابات است و با اینکه در دور اول مناظرات تلاش شد که همه چیز بیحاشیه باشد، اما در مناظرات دور دوم، ورود به جزئیات و حتی شکل گرفتن حاشیههای انتخاباتی، باعث اقبال و جلب نظر مردم شد. نکتهای که رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما هم به آن اذعان داشته و در این باره گفت: «بیش از ۳۵ میلیون نفر، بیننده دو مناظره مرحله دوم انتخابات بودهاند.»
در کل میتوان گفت، مناظرههای دور دوم انتخابات برای مردم موضوعیت بیشتری پیدا کرد چون جدیترین برنامه تلویزیونی در یک هفته، رقابت سعید جلیلی و مسعود پزشکیان بود. با این حال نقطه ضعف مناظره این دوره، قسمت دوم آن بود که مجری با سوالاتی جانبدارانه به نسبت قسمت اول در برنامه حاضر شده بود. اگرچه مناظره اول در دور دوم انتخابات و اجرای کمنقص مهدی خسروی، این برنامه را به استانداردها نزدیک کرد، اما در قسمت دوم، جانبداری از یکی از کاندیداها باعث شد که یک مناظره جذاب در مقابل دیدگان مردم گرفتار سوءبرداشت عدم بیطرفی شود.
میزگردهای تخصصی: میزگردهای تخصصی که با حضور جداگانه نامزدها در برابر سه کارشناس ثابت هر حوزه برگزار میشد، پدیده این دوره از انتخابات ریاستجمهوری بود. هر نامزدی همراه خودش دو کارشناس را میآورد و بخشی از زمان گفتوگو به آنها اختصاص پیدا میکرد و یک مباحثه سه در برابر سه شکل میگرفت و مجری تلویزیون نقش تقسیم زمان سخن گفتن افراد را در این میان برعهده داشت. انتخاب چنین چیدمانی چند مزیت داشت. اول اینکه تخصصگرایی و کارشناسمحور بودن برنامه، به مباحث و موارد طرح شده در برنامه وجاهت میداد. دوم اینکه مسیر پرداخت به جزئیات برنامههای هرکدام از نامزدها را هموار کرد؛ چراکه نامزدهای انتخاباتی در جریان طرح مباحث کلی، فرصت یا توان ورود به جزئیات را نداشتند و کارشناسان همراه، میتوانستند از این امکان برای تشریح جزئیات برنامههای هر نامزد استفاده کنند. ضمن اینکه هر نامزدی، کارشناسهایی را با خودش به استودیوی تلویزیون میآورد که جهتگیریهای او در سیاست را تا حدودی معلوم میکرد. همراهی هرکدام از این کارشناسان که عمدتا سابقه اجرایی هم داشتند، نشانگانی برای مخاطبان برنامه بود که در صورت انتخاب شدن آن نامزد، سراغ چه کسانی برای اجرای وعدهها میرود.
این میزگردهای تخصصی هم در سه حوزه برگزار شد؛ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی. کارشناسان میزگردهای فرهنگی همگی سوابق مدیریتی هم داشتند. حسین انتظامی، قائممقام وزیر ارشاد در دوره حسن روحانی و همچنین معاون مطبوعاتی و رئیس سازمان سینمایی در آن دولت بود. همچنین او سخنگویی شورای عالی امنیت ملی را هم در زمان دبیری علی لاریجانی برعهده داشت. شهاب اسفندیاری که رئیس دانشکده صداوسیماست و الهام یاوری که مدیر سابق بنیاد ملی نخبگان و رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان است، دیگر کارشناسان میز فرهنگی بودند. در میزگردهای سیاسی تمامی افرادی که حضور داشتند، اساتید دانشگاه بودند. سیدمحمدکاظم سجادپور استاد تمام روابط بینالملل، ابراهیم متقی استاد تمام علوم سیاسی و فواد ایزدی استاد مطالعات آمریکا، جمع سهنفره این کارشناسان را تشکیل میدادند. میزگرد اقتصادی اما ترکیبی بود از مسئولان اقتصادی کشور و کسانی که فعالیت دانشگاهی یا تجاری مستقل داشتهاند. یحیی آلاسحاق رئیس سابق اتاق بازرگانی تهران، حسین حسینزاده بحرینی عضو هیاتعلمی دانشگاه و داوود دانشجعفری وزیر اسبق اقتصاد، نماینده دو دوره مجلس، رئیس اسبق بنیاد مسکن و از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، کارشناسان این میزگرد بودند.
نقاط ضعف و ابهام
5 مناظره دور اول انتخابات: شیوه اجرای مناظرات در دور اول انتخابات، یک نمونه واقعی از شکست خوردن یک میراث موفق در تلویزیون بود. البته مدیران تلویزیون از این جنس هنرنماییها کم ندارند که با ایدههای تخیلی خودشان، یک برنامه موفق را به مسلخ آزمون و خطاهای خود ببرند و از اعتبار ساقط کنند. نتیجه این شیوه اجرا در دور اول مناظرات انتخاباتی این شد که میزان تماشای مناظره، در بهترین حالت به 25 درصد رسید و حتی 15 درصد میزان تماشای مناظره را هم در کارنامه خود ثبت کرد. یک شکست تمامعیار که درنهایت منجر به تغییر رویه در دور دوم انتخابات شد. از جمله دلایلی که مناظره انتخاباتی از رونق افتاد، بالا رفتن تعداد و زمان پخش آن بود. این شیوه باعث شد برنامه از جایگاه اصلی خودش خارج شود و از هیبت بیفتد. ضمن اینکه واقعا سخت میشد از مردم عادی توقع داشت بیشتر از چهار ساعت جلوی تلویزیونهایشان پای صحبتهایی بنشینند که عمده آنها کلیاتی درباره بایستگیهای نوع حکمرانی بود. صحبتهایی که نه ضمانت اجرایی شعارهای زیبا را برای مخاطبان مشخص میکرد، نه حتی میشد بین دیدگاه نامزدهای مختلف تفاوتهای اصلی و بنیادین را فهمید. حساب کنید این حجم از برنامههای وقتپرکن نامزدها بود و زمان اصلی و میزان حضور آنها در شهرهای مختلف ایران را کم کرد، درحالیکه نامزدهای انتخاباتی میتوانستند میتینگهای سیاسی را در فضای تعاملیتر برگزار کنند.
سوالات کارشناسی مناظرههای دور اول: سوالات متعدد کارشناسان در جریان مناظره گم میشد و هیچگاه مشخص نشد که چنین طراحی قرار بود از جانب کدام نامزدها پاسخ داده شود. مجری که در حد وقتنگهدار باقی مانده بود، از مهمانان میخواست تکهویدئوهایی از مصاحبه کارشناسان را ببینند و به سوالات آنها پاسخ دهند اما تعداد و تنوع سوالات هربخش به حدی بود که فرصت و امکان پاسخ دادن در چهار دقیقه نبود. سوالاتی که هرکدام از کارشناسان طرح میکردند، در برخی مواقع آنقدر تخصصی بود که توقع عجیبی بود در یک برنامه عمومی پاسخهای دقیق و فنی داده شود.
ابهام در دعوت از نمایندگان نامزدها: تلویزیون در ایام انتخابات، علاوه بر نامزدهای انتخاباتی، سراغ نمایندگان و کارشناسان حامی برنامههای این نامزدها هم رفت. برنامههای متعددی با همین فرم و محتوا در شبکههای مختلف برگزار شد، اما آن تعدادی که بیشتر دیده شد، به گونهای بودند که شامل نمایندگان تمامی نامزدهای انتخاباتی نبود. گویی برای تلویزیون هم سه نامزد انتخابات گزینه جدیتر بودند و برای همین مخاطبان شاهد مناظرههایی جدی بین نمایندگانی از سوی مصطفی پورمحمدی، علیرضا زاکانی و امیرحسین قاضیزادههاشمی نبودند.
سوگیری کارشناسان میزگردهای تخصصی: از میان این ۹ کارشناسی که در میزگردهای تخصصی انتخاباتی حضور داشتند، سه نفرشان به دلیل سوگیریهای مشخص بیشتر به چشم آمدند: حسین انتظامی و شهابالدین اسفندیاری که در میزگرد فرهنگی حضور داشتند و فواد ایزدی که در میزگرد سیاسی حاضر بود. بهطور مثال در یکی از میزگردها که وزیر خارجه سابق بهعنوان کارشناس همراه یکی از نامزدها حضور داشت، غیر از فواد ایزدی، دو کارشناس دیگر هم سوالاتی مطرح کردند که با گفتمان غالب وزیر خارجه سابق چالش داشت اما آنچه به چشم آمد، دیالوگهای پینگپنگی بین کاندیدای ریاستجمهوری و فواد ایزدی بود و سخنان پایانی وزیر خارجه سابق که در جایگاه کارشناس همراه آن نامزد، به استودیو آمده بود. در میزگرد سیاسی جلیلی، فواد ایزدی پرسید: «چرا آمریکا، اسرائیل و رسانههای ضدانقلاب از پیروزی شما ناراحتند؟!» و طرح این سوال، شائبه نزدیکی سیاسی این کارشناس به نامزد انتخاباتی را مطرح کرد.
یکی دیگر از مواردی که سوگیری کارشناسان را بیشتر به چشم آورد، تفاوت سوالاتی بود که حسین انتظامی در دو میزگرد مسعود پزشکیان و سعیدجلیلی طرح کرد و این شائبه را به وجود آورد که سلیقه انتظامی به جریان سیاسی حامی پزشکیان نزدیکتر است. مثلا انتظامی در میزگرد فرهنگی سعید جلیلی، سوالاتی چالشی را مطرح میکرد. مثل اینکه موضع جلیلی در مورد گشت ارشاد و فیلترینگ چیست، اما در جریان میزگرد پزشکیان، از طرح مواضع چالشی کوتاه آمده بود و سوالش در مورد اخراج اساتید دانشگاه و آتشسوزی بیمارستان رشت بود؛ یعنی جایی که فرصت و میدان سخنرانی و طرح مواضع سیاسی پزشکیان هموارتر بود. این درحالی است که همین کارشناس در میزگرد فرهنگی قالیباف، سوالات صریحتری پرسیده بود و درحالیکه شائبه شکایت این نامزد از دو فعال رسانهای مطرح بود، صراحتا از قالیباف در مورد دستگیری دو فعال رسانهای سوال کرد.