ایمان عظیمی، خبرنگار: زمان در شیراز میل رفتن ندارد و سلانهسلانه جلو میرود. آفتاب هم آنقدر در طول روز سوزان است که تن آدمی را همچون برف آب میکند. اما اتفاقی در میانه تیرماه، داغی آسمان را از یاد مردم خونگرم و خوددار شیراز برد و این شهر را در هیاهوی خود جا داد.
خبر رسید که قرار گذاشتهاند کنسرت علیرضا قربانی را در شیراز برگزار کنند. اما این اجرا همانند دیگر برنامهها نبود. همه به این نتیجه رسیده بودند که مردم را شگفتزده کنند، چون تصمیم گرفتند کنسرت این خواننده مشهور را در جوار بنای تاریخی تخت جمشید برگزار کنند. خبر این اتفاق مثل توپ صدا کرد. عدهای سر از پا نمیشناختند، بعضی کنجکاو نحوه برگزاری این اتفاق بودند و برخی از کارشناسان حوزه میراث فرهنگی هم که از اساس با این ایده مخالف بودند، کارزاری علیه کنسرت قربانی در پرسپولیس راه انداختند تا از طنینانداز شدن صدای علیرضا قربانی جلوگیری کنند!
به هر ترتیب و با ارائه تضمینهای پیدرپی از طرف برگزارکنندگان کنسرت، از قولهای مکرر در مورد آسیب نرساندن به تخت جمشید گرفته تا بیان اینکه نورپردازی بههیچوجه با بنای اصلی تداخل پیدا نخواهد کرد، اجرای صحنهای آثار علیرضا قربانی به سرانجام رسید و با کیفیتی درخور و شایسته توانست نظر بسیاری از مشتاقانش را بهخوبی به خود جلب کند. مسئولان اجرایی کنسرت پیش از شروع برنامه برای روشن شدن افکار عمومی و فرونشاندن سیل مخالفتها اینطور بیان کردند که مکان برگزاری برنامه با تختگاه تخت جمشید فاصلهای 50 متری دارد و براساس نتایج بهدست آمده از بیشینه، کمینه و همچنین میانه صوت و شدت انرژی صوت، آسیبی به این بنای باشکوه نخواهد رسید. علی دارابی، رئیس شورای حکام مرکز مطالعات منطقهای پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس در آسیای غربی و مرکزی هم در این زمینه گفت: «دولت سیزدهم با برگزاری اولین کنسرت موسیقی سنتی در تخت جمشید در عیار سرآمدی از محوطههای جهانی هزاره اول قبل از میلاد مسیح، نمود و شمایی از ترویج میراث ناملموس بشری را تدارک دیده است. در واقع قائممقام وزیر میراث فرهنگی با بیان این حرفها از لزوم توجه به میراث گرانبهای فرهنگی ما سخن میگوید و ندیدن ظرفیتهای بیشمار در این حوزه را بهصورت ضمنی به باد انتقاد میگیرد.» تاکید علی دارابی بر اجرای موسیقی سنتی را باید در راستای پاسخ به برخی از انتقادهای با چاشنی پیشکشیدن تجربههای دیگر کشورها در اجرای کنسرتهای راک و متال دانست. از دهه 20 و با تبدیل شدن موسیقی بهعنوان یک صنعت پربازده و سرشار از سود، اجرای کنسرت در مکانهای تاریخی به امری متداول تبدیل شده است و خیل کثیری از هنرمندان موسیقی جَز، بلوز، کانتری و حتی راک و متال در «محوطه» بناهایی مثل آکروپلیس یونان، سیرکوس ماکسیموس ایتالیا و کولوسئوم برنامه اجرا کردهاند، اگرچه این کنسرتها بعضا خسارتهای قابل توجهی را به این مکانهای تاریخی تحمیل کردهاند ولی باید توجه داشت کنسرت علیرضا قربانی در تخت جمشید از سنخ موسیقی سنتی بوده و طبیعتا ترکیب سازهایی که در این قبیل برنامهها مورد استفاده قرار میگیرد از شدت صوت بهمراتب کمتری نسبت به بندهایی نظیر فو فایترز، پینک فلوید و استیون تایلر و... برخوردار است و نمیتواند خواب سربازان هخامنشی را بههم بزند. اجرای صحنهای آثار خوانده شده توسط علیرضا قربانی نیز چنانچه قبل از این اشاره کردیم در محوطه بیرونی این بنای بزرگ به انجام رسید، ولی نمونههای مشابه خارجی الزاما اینگونه نیستند و مخاطب با تماشای فیلم کنسرت هنرمندان بزرگ دنیا در مکانهای شگفتانگیز تاریخی درمییابد که آنها درست در وسط معرکه جا خوش کردهاند و با خیال راحت کارشان را میکنند. علیرضا قربانی هم دغدغه خود در حفظ و نگهداری از ماترک معنوی فرهنگ غنی ما را در طول اجرای آثارش در تخت جمشید با تاکید فراوان گوشزد کرد و گفت: «تلاش ما بر این بوده که بهخاطر حساسیتهایی که وجود دارد، نظر کارشناسان مستقل و کارشناسانی که در میراث فرهنگی صاحبنظر هستند و تجربه دارند را با گوش جان بشنویم. از ابتدا بسیاری از نظرات را به دیده منت خریدیم و تلاش کردیم که هیچگونه نگرانی وجود نداشته باشد زیرا وظیفه داریم با تمام وجودمان هم در راستای حفظ کیفیت ابنیه و بناهای تاریخی بهعنوان میراث سرزمینمان و هم در معرفی آن به جد تلاش کنیم.»
رونق صنعت گردشگری در گرو استفاده از تمام ظرفیت موجود
از صنعت گردشگری بهعنوان یکی از صنایع بسیار پرسود و پردرآمد و درعینحال سالم برای اقتصاد هر ناحیه و کشور نام میبرند. در واقع رونق این صنعت میتواند ثبات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را بههمراه بیاورد و مردم را نسبت به آینده معیشتشان امیدوار کند. این مهم نهتنها نظر دولت را برای حضور در این عرصه فرامیخواند، بلکه بخش خصوصی را نیز به سرمایهگذاری در صنعت توریسم ترغیب میکند. گردشگری، موتور محرک رشد اقتصادی است و به شکل مستقیم و غیرمستقیم اهداف موردنظر برای محقق شدن این رشد را برآورده میکند. این صنعت فراگیر در اولین قدم بر تولید ناخالص داخلی کشور اثر میگذارد و هرقدر تعداد ورود گردشگر به داخل مرزها زیاد شود در قالب یک رابطه مستقیم، درآمد منطقه موردنظر را هم با افزایش مواجه میکند. لالایی علیرضا قربانی در گوش سربازان هخامنشی نهفقط برای وی از حیث مادی و معنوی مناسب بود، بلکه برای شیراز هم خالی از برکت نبود. مردم از نقاط مختلف ایران برای تماشای کنسرت به تخت جمشید آمدند و در شیراز ساکن شدند، 2700 بلیت برای هر سانس به فروش رسید و هتلها از مسافر لبریز شد؛ درحقیقت آنها با پولی که برای سفر به شیراز خرج کردند زمینه را برای ایجاد درآمد مالیاتی در بخش عمومی فراهم آوردند و به افزایش فعالیتهای اقتصادی و همینطور چرخش مالی بالا در دیگر بخشها دامن زدند. همه اینها را باید در راستای آثار مستقیم گردشگری و توریسم بر رشد اقتصادی قلمداد کرده و آثار روشن آن را بدون لکنت بیان کرد.
نعمات حوزه گردشگری را نباید تنها به آثار مستقیم آن خلاصه کرد. این عرصه بهخاطر ارتباط فراوان با دیگر بخشهای اقتصادی جلوه خاصی پیدا میکند و به شکلی همهجانبه موتور محرک رشد اقتصادی را به حرکت وادار میسازد. البته این رابطهای نیست که تنها یکطرفه به راه خودش ادامه دهد و آن را باید دوسویه تلقی کرد. به این شکل که رشد اقتصادی میتواند زمینه خوبی را برای توسعه و پیشرفت در صنعت گردشگری بهواسطه توسعه فناوری اطلاعات، گسترش پول، افزایش و همچنین توسعه اماکن رفاهی و اقامتی نظیر هتلها و رستورانها و... بهوجود بیاورد. کنسرت علیرضا قربانی در تخت جمشید را میتوان یک حرکت دومینووار تلقی کرد که آثار مثبتش رفتهرفته مشخص میشود و مردم ایران را با نعمات پیوسته و گسترده خود روبهرو میکند. ایران فرصتهای بالقوه و ویژهای در استفاده از ظرفیتهای فرهنگی خود برای رونق دادن به اقتصادش دارد که با لحاظ کردن آن میتواند چراغ خانههای بیشتری را روشن نگه دارد.
کنسرت در تخت جمشید و فرهنگ جامعه مقصد
سوای جنجالهای موجود در مورد آثار بدخیم احتمالی اجرای کنسرت در حاشیه تخت جمشید باید به آثار مثبت حضور گردشگران در شیراز و ردپایی که این افراد بر فرهنگ جامعه مقصد میگذارند نیز فکر کرد. بین گردشگری و فرهنگ یک رابطه مستقیم و دوطرفه برقرار است. هم فرهنگ سرچشمه برای سیراب کردن گردشگری و توسعه آن بهشمار میرود و هم گردشگری میتواند نقش بسزایی در توسعه فرهنگی پدید بیاورد. کوک شدن ساز موسیقی علیرضا قربانی و گروهش در تخت جمشید، برای فارسزبانان و اهالی ایران فرهنگی فرصت مغتنمی است و میتواند آنها را با گذشته خویش پیوند دهد و نقشی مهم برای زنده کردن آداب و سنن غنی ما به میانجی شعر و ادب پارسی به عهده بگیرد. بعد دیگر داستان، همگرایی میان ایرانیان است. باید در عین پذیرفتن تفاوتهای فرهنگی میان طیفهای گوناگون مردم، آنها را به یکدیگر نزدیک و نزدیکتر کرد و به آنها این احساس را به شکل قابل لمس و انضمامی انتقال داد که همه در مقام شهروند درجهیک میتوانند سلایق خود را در عرصه اجتماع به منصه ظهور برسانند. علیرضا قربانی در این میان بهمثابه یک حلقه واسط میان سلیقههای متفاوت عمل کرد و با زبان مشترک موسیقی توانست در آرامش طیفهای مختلف مردم با هر پایگاه اجتماعی بههم نزدیک کند.
همگرایی فرهنگی میان گروههای مختلف مردم دقیقا همان چیزی است که ایران امروز در دعوای نظم بینالملل به آن نیاز دارد و نباید از این فرصت تماما موجود دست کشید و عرصه را برای یکهتازی دشمن خالی کرد. کنسرت در تخت جمشید یا هر بنای دیگر تاریخی در کشور ما اگر با رعایت موارد امنیتی در حوزه حفظ میراث فرهنگی و پاسداشت محیطزیست اتفاق بیفتد، حلقه ارتباط میان مردم را تنگتر و مستحکمتر از قبل میکند و ایران فرهنگی را در مسیر درستی قرار میدهد.
وزارت میراث فرهنگی و ارشاد توانستند طلسم برگزار نشدن کنسرت در تخت جمشید را بشکنند و با علیرضا قربانی آغازگر این راه باشند، اما باید توجه داشت که ادامه این راه تنها با احترام به میراث غنی تمدن ما و کوشش برای نگهداری آن ممکن خواهد بود و فقط نباید به تخت جمشید بهعنوان یک منبع عظیم مالی برای کسب سودهای هنگفت نگاه کرد.