فاطمه بریمانی، خبرنگار گروه جهانشهر: آمریکا و روسیه یکدیگر را به نقض یک پیمان بزرگ تسلیحاتی متهم میکنند؛ پیمانی که متعلق به جنگ سرد بود و در جهان تکقطبی نیز عمل میکرد اما با بروز نشانههایی از شکلگیری نظم چندقطبی و روند تکثر قدرت دیگر جوابگو نیست. دو قدرت بزرگ در اواخر جنگ سرد توافق کرده بودند از ساخت موشکهای میانبرد که قابلیت نصب کلاهکهای هستهای دارند، بهطور کلی خودداری کنند. خبرگزاری روسی اسپوتنیک گزارش کرده پوتین رئیسجمهور روسیه اعلام کرده آمریکا با تولید تسلیحات هستهای میانبرد (آیاناف)، پیمان دوجانبه با مسکو را نقض کرده است. طبق این توافق، واشنگتن و مسکو متعهد شدند بهمنظور جلوگیری از تشدید سیاستهای هستهای و جلوگیری از وقوع اشتباه در به کارگیری آنها، تولید موشکهای میانبرد را متوقف کنند. حرکت دو کشور به سمت تولید موشکهای هستهای میانبرد، بار دیگر رقابتهای هستهای در جهان را تشدید میکند.
اعمال محدودیتها چه هستند و چرا اتخاذ شدند؟
در سال 1987 پیمانی میان اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا به امضا رسید که طبق این پیمان، طرفین متعهد شدند از ساخت موشکهای میانبرد و کوتاهبرد اجتناب کنند. پیمان ایاناف، میان «رونالد ریگان» و دبیرکل حزب کمونیست شوروی، «میخائیل گورباچف» در 8 دسامبر 1987 به امضا رسید و در اول ژوئن 1988 اجرایی شد. پس از اجرایی شدن این پیمان، حدود 2692 موشک نابود شد و به مدت 10 سال از سایتهای هستهای بازدید میشد. طبق معاهده به امضا رسیده، همه موشکهای هستهای متعارف و سکوهای پرتاب آنها تا فاصله 500 تا 1000 کیلومتر (کوتاهبرد) و 1000 تا 5500 کیلومتر (میانبرد) جمعآوری و ساخت آنها نیز ممنوع اعلام شد. این پیمان آخرین تلاشها برای جلوگیری از هستهای شدن درگیریها میان دو بلوک و کشورهای نظام بینالملل بود. فضای حاکم میان اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم حول مسابقهای هستهای میچرخید. شرایط نظام بینالملل بهگونهای بود که هر دو بلوک از قدرت هستهای برخوردار شده بودند و به همین جهت احتمال وقوع جنگ هستهای به بهانه تشدید درگیریها بیش از پیش شده بود. اوایل 1977 شوروی از سامانه موشکی آراسدیپیونیر در بخش اروپایی استفاده کرد. این سامانه موشکی، جزء موشکهای میانبرد با توانایی جابهجا کردن، پنهان کردن و امکان هدفگیری مستقل چندگانه بود که میتوانست سه کلاهک هستهای 1.5 تنی را بر خود سوار کند. آراسدی10پیونیر با برد 4700 تا 5000 کیلومتر میتوانست همه کشورهای اروپای غربی را تهدید کند. برد این سامانه کمترین برد از یک موشک بالستیک قارهپیما بود. آراسدی10پیونیر جایگزین سامانههای کهنهای همچون آر12وینا و آر14چوسووایا شده بود. این سامانهها به دلیل برد بالایی که داشتند تنها در زمانی قابل استفاده بودند که در جنگ لازم به تهدید موجودیتی طرف مقابل بود. از سوی دیگر به دلیل توان باربری پایین، زمان آمادهسازی طولانی، جابهجاییناپذیری و سختی در پنهان کردن، برای کشورهای اروپای غربی تهدید مهمی تلقی نمیشدند. یعنی تا زمانی که جنگ و درگیری هستهای چه برای روسیه و چه برای آمریکا منحصر و محدود به سامانهها و سلاحهای قارهپیما بود، تهدیدی که متوجه جهان است، کمتر از زمان استقرار موشکهای کوتاهبرد و میانبرد هستهای است؛ چراکه برای شلیک یک موشک قارهپیما سازوکارهای طولانیتری لازم است. اما رفتهرفته با ساخت آراسدیپیونر و موشکهای میانبرد از جانب روسیه، ورود به فضای درگیریهای هستهای منعطف شد. استفاده از تسلیحات هستهای نظام بینالملل بهگونهای منعطف شد که بسیاری از اعضای ناتو، موشکهای هستهای دوربرد و میانبرد خود را با جایگزینی موشکهای پیشرفته بهروز کردند. این جایگزینی در آلمان غربی شامل پرشینگآ با 108 سکوی پرتاب، پرشینگ2 و برپایی موشک کروز زمینی بیجیام109جی در بلژیک، ایتالیا و بریتانیا از دسامبر 1983 شد. وضعیت بهگونهای بود که امکان وقوع جنگ هستهای بسیار آسانتر و منعطفتر شده بود. بهمنظور جلوگیری از تشدید این فضا میان روسیه و آمریکا پیمان دوجانبهای به امضا رسید که طی آن استفاده از سلاحهای هسته میانبرد و کوتاهبرد ممنوع شد.
راستی آزمایی
پس از آنکه از سال 1988 قرارداد منع تولید حاملهای هستهای کوتاهبرد و میانبرد اجرایی شد، این توافق به دفعات توسط طرفین نقض شدند. نقض قرارداد تا آنجایی پیش رفت که ترامپ رئیسجمهور پیشین آمریکا در سال 2017 تصمیم به خروج یکجانبه از این قرارداد گرفت؛ چراکه با توجه به فعالیتهای هستهای طرفین، وجود این قرارداد عملا فاقد اعتبار بود.
ارزیابیها نشان میدهد در سایه جنگ اوکراین، طرفهای داخل در جنگ درحال تشدید نقض مفاد توافق هستند. روسیه نیز چندان به این توافق پایبند نبوده است. یکی از مصادیق نقض این قرارداد از جانب روسیه، موشک 9کا720 اسکندر است. این موشک روسی طبق اطلاعات رسمی منتشرشده بردی حدود 300 کیلومتر دارد. این درحالی است که در صورت کاهش وزن کلاهک قرارگرفته بر سر این حامل، برد آن تا 800 کیلومتر نیز افزایش مییابد. نسبت به آنچه روسیه انجام داده، آمریکا کمی خوددارتر بوده است. موشکها و راکتهای تولیدی آمریکا برد کمتری داشته یا به دلیل کاهش قطر، قابلیت افزایش برد زیاد و حمل کلاهک سنگینوزن در بردهای بالا را ندارند.
دودی که به چشم اروپا میرود
علیرغم افزایش خصومت میان روسیه و آمریکا، استقرار و استفاده از موشکهای حامل کلاهکهای هستهای همچنان گسترده نشده است. با این وجود تهدید تکرار فضای جنگ سرد و گسترش آنها وجود دارد. درخصوص آینده باید به دو مساله «هدف» و «محل استقرار» این سلاحها توجه داشت. دو هدف اصلی، آمریکا و روسیه هستند. هدف آمریکا از استقرار تسلیحات هستهای میانبرد روسیه و محل استقرار آنها کشورهای اروپایی است. آمریکا به دلیل فاصله زیادی که با هدف خود دارد، اساسا قادر به استفاده از آنها در خاک خود نیست و باید آنها را در منطقهای نزدیک به روسیه مستقر کند و به این مناطق نیز دسترسی داشته باشد.
شرایط روسیه اما متفاوت است. هدف روسیه باید آمریکا باشد اما به دلیل دوری خاک دو کشور و عدم دسترسی قابل اتکای روسها به خاک کشوری در نزدیکی آمریکا، آنها راه دیگری جز تهدید غیرمستقیم ندارند. روسیه نمیتواند تهدیدی همتراز با آمریکا انجام دهد. روسیه میتواند سلاحهای هستهای خود را در خاک کشورش و نهایتا کشور بلاروس که در مجاورتش قرار دارد، مستقر کند. در صورت استقرار سلاح در خاک روسیه، اگر این کشور بخواهد هدفی را مورد حمله قرار دهد، این هدف باید در اروپا باشد. در این وضعیت هرچند روسیه نمیتواند خاک آمریکا را نشانه بگیرد و به جای آن قاره سبز را هدف میگیرد اما نمیتوان این اقدام را بیثمر دانست. احتمال دارد در صورت وقوع این اتفاق کشورهای اروپایی از تنش میان روسیه و آمریکا احساس خطر کرده و در مسیر استقرار تسلیحات هستهای آمریکا در خاک کشورشان اختلال ایجاد کنند. در وضعیتی که رقابت میان آمریکا و روسیه به اوج خود برسد و کشورهای اروپایی احساس خطر نسبت به مورد هدف قرار گرفتن توسط کلاهکهای هستهای روسیه داشته باشند، آمریکا را تحت فشار قرار خواهند داد و مانع از استقرار تسلیحات هستهای این کشور در خاکشان خواهند شد. با اینحال این رخداد با توجه به تسلط مستحکمتر شده آمریکا بر قاره سبز طی سالهای اخیر بعید است.
روسها به همین دلیل تلاش کردهاند آمریکا را در قاره خود تهدید کنند. چندی قبل بود که یک ناوگان دریایی روسیه شامل یک زیردریایی با پیشران هستهای عازم کوبا شد. این زیردریایی حامل کلاهکهای هستهای نبود، اما تهدیدی نسبت به استقرار تسلیحات هستهای روسیه در خاک کوبا همانند تلاش پیشین آنها در جنگ سرد به حساب میآمد. در آن برهه سلاحهای هستهای شوروی در کوبا مستقر نشدند اما باعث شدند آمریکا حواسش را در اروپای غربی در برابر بلوک شرق جمع کند. روسها با انتخاب کوبا و استفاده از زیردریایی هستهای پیام چندگانهای به آمریکا ارسال کردند. آنها از یکسو بر وجود امکان اقدام مشابه برای خود در آمریکای شمالی تاکید کرده و با استفاده از زیردریایی هستهای ضمن اشاره به تحرکات هستهای خود، توانشان برای به چالش کشیدن ژئوپلیتیک جهان به وسیله تجهیزات و نه خاک را نشان دادند. روسیه که قدرت بزرگی در حوزه زیردریاییهاست به آمریکا نشان داد بدون آنکه در آمریکای شمالی متحدی داشته باشد نیز از طریق زیردریاییهای هستهای سونارگریز خود میتواند از نزدیکی خاک آمریکا به این کشور حمله کند.