نیلوفر مژدهی، خبرنگار: زمان زیادی از روزهایی که نمایندگان مجلس و برخی دیگر از مسئولان کشور شعار خصوصیسازی در ورزش را سر دادند نگذشته است که دو تن از مالکان دو باشگاه بزرگ و مردمی از تیمداری منصرف شده و قصد دارند بهعنوان مالکان بخش خصوصی از بدنه ورزش جدا شوند.
اینکه آنها بهعنوان تجاری شاغل در امور ورزش در مقطعی بخواهند باشگاه خود را به فرد دیگر واگذار کرده یا بفروشند در کل ایرادی ندارد، اما از آنجا که روند سرمایهگذاری تجار در ورزش تقریبا به صفر رسیده است، این هواداران باشگاهها هستند که با چنین خبرهایی نگران تیمشان شده و در کنار تمام استرسهای مالی، سیاسی و اجتماعی که وجود دارد باید استرس سرنوشت تیم محبوب و مورد علاقهشان را نیز به جان بخرند. فقط کافی است مطالبی که هواداران تیم نساجی پس از اعلام فروش این باشگاه و در پی آن استعفای الهامی از مربیگری این تیم زیر پستها گذاشته را بخوانید تا متوجه عمق تاثیر روانی چنین اتفاقاتی روی مردم عادی کشور باشید. برای مردمی که تفریحی جز ورزش برای آنها باقی نمانده بدون شک واگذاری تیم و بیسرنوشت شدنش میتواند یک دغدغه اساسی باشد از این رو نمیتوان به راحتی از مقابلش گذشت.
مردم به مالکان خصوصی حق میدهند
شاید خیلیها رضا حدادیان را بهعنوان مالک باشگاه نساجی مقصر تنشهای دو روز اخیر بدانند اما او بهعنوان مالک این باشگاه حق دارد هر زمان که خواست تیمش را بفروشد یا حتی هبه کند. شاید برخی حتی نگرانی هواداران طی ساعات اخیر را به پای حدادیان بنویسند و او را مقصر تنشهای موجود بدانند، اما واکنش مردم مازندران و هواداران تیم نساجی نسبت به این اتفاق نشان میدهد آنها بهخوبی واقف هستند در شرایط موجود این حدادیان نیست که مقصر است، بلکه سیستم فعلی، قدرت مانور بخش خصوصی را کاهش داده و شاید او حتی تا حدودی حق داشته باشد که هواداران باشگاه را در مشکلات خودش سهیم کند. بزرگترین مشکل حدادیان برای تیمداری بحث مالی است نه اینکه او توان باشگاهداری نداشته باشد بلکه توان رقابت با بخش دولتی را ندارد. مالک باشگاه نساجی تا همین حالا هم برای این تیم کم نگذاشته؛ هر چند فصلهای موفقی را پشتسر نمیگذارد اما به لحاظ باشگاهداری حداقلها را فراهم کرده است. در استانی که سالانه خیل عظیم مردم کل ایران را به لحاظ تفریحی ساپورت میکند حمایت از تنها نماینده لیگ برتری کمترین توقعی است که میتوان از مسئولان بومی داشت. با این حال گویی آنها نساجی و مالکش را رها کرده و نهتنها در جهت حمایت بر نمیآیند بلکه توقعاتی دارند که خارج از اصول خصوصیسازی در ورزش است.
ایزد سیفاللهپور، قائممقام باشگاه نساجی با حمایت از تصمیم مالک این باشگاه به «فرهیختگان» گفت: «به شخصه موافق اقدام رضا حدادیان هستم. صادقانه میگویم این کار با هدف خاصی انجام نشده است. مگر میشود هیچ مسئولی در استان از این تیم حمایت نکند؟ در این مدت تمام اصول حرفهای باشگاهداری که باید در یک باشگاه انجام شود از طریق حدادیان برای نساجی انجام شد. در این ۵ سال هرگز اعتصابی از سوی بازیکنان یا کادر فنی صورت نگرفت، هیچگاه هیچ یک از اعضای وقت تیم نسبت به پرداخت نشدن مطالبات یا امکاناتی که لازم داشتند، معترض نشدند. با بازیکنان یا مربیانی که از این تیم رفته بودند حتی اگر نتیجه نگرفته و استعفا داده بودند بهطور کامل تسویهحساب کرد. حتی در مدتی که در به در این زمین و آن زمین بودیم هیچ مشکلی در راستای مسائل فنی به وجود نیامد. در بحث تعویض چمن و هر آنچه برعهده باشگاه بود به بهترین شکل انجام شد. حتی از وقتی که ورزشگاه را به ما سپردند تمام نواقص را برطرف کردیم و ورزشگاهی که متعلق به ما نبود را تجهیز کردیم. تعمیر و نگهداری چمن ورزشگاه که سه چهار میلیارد در سال هزینه برای ما داشت را بیچون و چرا پذیرفتیم. در ۵ سالی که تیم خارج از مازندران تمرین کرده همچنان هزینه هنگفتی برعهده باشگاه بود و استان هیچ حمایتی نکرد. ۵ سال است که با وعده اهدای زمین در یکی از شهرهای مازندران ما را بازی میدهند و متاسفانه هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است. همه این اتفاقات در شرایطی رخ داد که دیگر تیمها از حمایتهای استانی و حتی کشوری برخوردار هستند. چطور همه ایران از منابع طبیعی مازندران استفاده میکنند اما تیم مردمی نساجی حق ندارد از منابع کشورش نفع ببرد؟ تیم ما و هوادارانش در حسرت یک ورزشگاه که در برخی از استانها بلااستفاده افتاده و هواداران آن را پر نمیکنند، مانده است.»
حدادیان افسرده شده
حدادیان بهعنوان مالک بخش خصوصی تصمیم به واگذاری گرفته و این بار بر تصمیم خود مصمم است. او برای ادامه تیمداری سهم میخواهد که مهمترین آن حق پخش تلویزیونی و مالیات است. گویا حدادیان اعتقاد دارد اگر قرار است از این پس تیمداری کنند و همچنان حمایت مسئولان بومی استان و... را نداشته باشد پس باید برای بخش مسابقات این تیم بهطور مستقیم با باشگاه قرارداد بسته و حق پخش تمام مسابقات این تیم را پرداخت کنند. او ضروری میداند که مسئولان استان زمینی را برای تمرین در اختیارشان قرار دهند و چه بهتر که این زمین متعلق به باشگاه نساجی باشد. ارزش زمین و محلی که برای آن در نظر میگیرند، اهمیتی ندارد اما برای تمرینات نساجی باید سهلالعبور باشد. یکی دیگر از مباحث مهم برای حدادیان مالیات است. او بهعنوان بخش خصوصی در راستای مسئولیت اجتماعی قدم برداشته و بهنوعی نشاط اجتماعی را برای یک استان به ارمغان میآورد، از این رو توقع دارد محدودیتهای مالیاتی تا حدودی از روی تجارت او برداشته شود.
قائممقام باشگاه نساجی در این مورد به ما گفت: «یکی دیگر از مواردی که خیلی برای ما مهم است حق پخش تلویزیونی است چند سالی میشود که قرار است حق پخش تلویزیون را به باشگاهها بدهند، ولی هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده است. بدون این درآمدها دیگر توان ادامه نداریم. از طرفی یک عمر به ما گفتند ورزشگاه وطنی دیگر تکمیل است و موردی ندارد اما از وقتی که در اختیار گرفتیم در حال ترمیم آن هستیم و حالا هم که به ما اعلام کردند شرایط برگزاری مسابقه را ندارد. اینها ایرادات ما نیست؛ چراکه نساجی در زمان کرونا با اینکه در کل ورزشگاههای ایران سرگردان بود اما کار خود را بهدرستی انجام داد و حتی درنهایت قهرمان شد. تنها تیمی هستیم که در کلیه ردهها تیمداری میکنیم. هم تیمهای پایه و حتی تیم بانوان را داریم. همه این تیمداریها خرج دارد. اینطور نیست که بدون کمک و به تنهایی خرج کنید و هیچکس حمایت نکند. حدادیان سالانه بیش از 300، 400 میلیارد تومان هزینه تیمداری میکند و هیچکس تاکنون یک ریال هم کمک نکرده است. همه این موارد باعث شده تا مالک افسرده شده و بهدلیل اینکه هیچ حمایتی از او صورت نمیگیرد دلسرد شده و از تیمداری انصراف دهد.»
ضیافتی برای قهرمان نگرفتند
زمانی که نساجی طی فصل گذشته شرایط بدی را تجربه میکرد و احتمال سقوط وجود داشت حدادیان بهعنوان مالک این باشگاه بسیار دلسرد و ناراحت شده بود. او که در ۵ هفته پایانی لیگ شرایط سختی را تجربه میکرد به اطرافیانش گفت فقط قصد دارم تیم را در لیگ برتر حفظ کرده و سپس آن را واگذار کنم. از این رو تصمیم امروز حدادیان برای فروش و واگذاری از چند ماه قبل گرفته شده بود.
سیفاللهپور ادامه داد: «اگر نمیخواهند کمک کنند حداقل در بحث حق پخش از باشگاه حمایت کرده تا حق باشگاه را بگیریم. امکانات سختافزار در اختیارمان قرار دهند تا مالک علاوهبر مخارج تیم برای ساخت ورزشگاه و محل تمرین نیز فشار مضاعفی را متحمل نشود. در مورد بحث مالیات و خواسته حدادیان در این خصوص چیز زیادی نمیدانم اما میشود بهلحاظ مالی و مالیاتی او را ساپورت کنند تا حالا که به تنهایی جور تیم مورد علاقه مردم یک استان را به دوش میکشد ناامید و دلسرد نشود. بهخاطر دارم پیش از این جلساتی را با استانداری داشتیم و حتی آنها عنوان کرده بودند کمک میکنند اما هیچ کمکی نکردند. در بحث لیگ قهرمانان آسیا هیچ حمایت مالی و معنوی صورت نگرفت بههرحال ما نماینده ایران در آسیا بودیم. اما حتی وقتی قهرمان شدیم یک نفر در استان برای بازیکنان یک ضیافت شام یا ناهار تدارک ندید. از این رو عزم حدادیان برای واگذاری جزم شده است و هر چند تعلقاتی به این تیم دارد اما در شرایطی که میبیند توان رقابت وجود ندارد میدان را خالی میکند تا فرد توانمندتری کار را بهدست بگیرد. با این حال بعید میدانم در استانی که هیچ حمایتی از تیمش نمیکند فردی حاضر شود این همه هزینه برای باشگاه انجام دهد و حتی او را برای عرض خسته نباشید هم دعوت نکند.»
ائتلاف مالکان خصوصی
فارغ از موضوع فروش باشگاه نساجی و اظهارات قائممقام این باشگاه شایعات مختلفی در مورد ائتلاف رضا حدادیان و محمدرضا زنوزی بهعنوان دو مالک بخش خصوصی شنیده میشود. از آنجا که تقریبا خواسته هر دو طرف مشابه است این ذهنیت بهوجود آمده که شاید این دو با یک هدف مشترک که آن هم تحت فشار قرار دادن مسئولان استان از طریق هواداران دو باشگاه تراکتور و نساجی است، قصد دارند به اهداف خود برسند. فارغ از اینکه این اهداف در راستای برطرف شدن مشکلات این دو باشگاه است، این هواداران هستند که در روزهای اخیر بهشدت تحت فشار قرار گرفته و حتی انتقادهای زیادی را از استانداری انجام دادند. با این حال باید به این دو مالک نیز تا حدودی حق داد که در راستای اهداف اجتماعی خود، در شرایطی که اصول حرفهای باشگاهداری رعایت نمیشوند، خواهان کمکهای استانی باشد.
با همه این حرفها حدادیان و زنوزی تفاوتهای چشمگیری با یکدیگر چه از نظر اخلاقی و چه از نظر کار حرفهای دارند. حدادیان نسبت به مسئولیتهای خود بسیار متعهد است و به واقع در پرداخت مطالبات و تامین شرایط و امکانات برای تیمش از هیچ کوششی دریغ نکرده است. شرایط اما در تراکتور و تیم زنوزی متفاوت است، او همواره طلبکارانی دارد که تا همین فصل گذشته که بحث مجوز حرفهای خیلی داغ نبود، بدهی سنگینی داشت. از این رو شاید ائتلافی بین دوطرف بهدلیل اختلافات اخلاقی شکل نگرفته باشد اما بدونشک این دو واگذاری چندان به هم بیربط نیستند؛ چراکه اهداف مشترک بخش خصوصی را دنبال میکنند. شاید اگر ائتلافی در کار نباشد مشاورههایی بههم نمیدهند.
از طرفی بد نیست بدانید همانطور که باشگاه تراکتور سعی میکند نشان دهد در بازار نقل و انتقالات فعالیتی ندارد، اما در خفا مذاکراتی را انجام میدهند و در باشگاه نساجی نیز شرایط مشابهی در جریان است. با این تفاوت که زنوزی هرگونه فعالیت درخصوص این باشگاه را رها کرده و راهی ترکیه شده است، اما عواملش در ایران در حال آمادهسازی تیم در پشتپرده هستند، ولی نساجی علنا از مذاکره و تمدید قرارداد برخی بازیکنان و مربی تیم پرده برمیدارد و معتقد است حتی در صورت واگذاری، تیمی کامل و آماده را واگذار میکند. باشگاه نساجی حتی ۵ روز قبل چمن ورزشگاه وطنی را ریکاوری کرده و زیر کشت مجدد برد تا در ابتدای فصل برای برگزاری بازیها آماده باشد.
درنهایت بهنظر میرسد با شرایط موجود هیچکس تیم نساجی را نخرد؛ چراکه هزینههای این تیم بهشدت بالاست. مخصوصا حالا که میزبانی ورزشگاه وطنی نیز تایید نشده است. گویا زمزمههایی از دخالت برخی مسئولان بومی در امور باشگاهداری نساجی شنیده میشود و به قولی برخی از آنها با عملکرد خود به حدادیان نشان دادند تنها در صورتی از او و تیمش حمایت میکنند که آنها نیز وارد بازی شده و دستی بر آتش تصمیماتی این تیم داشته باشند. اینطور که شنیدیم حدادیان با این موضوع بهشدت مخالفت کرده و حاضر نشده هیچ یک از مسئولان یا اقوام آنها را به بدنه مدیریتی خود اضافه کند. با این حال هیچ بعید نیست با توجه به اینکه حدادیان روی دنده لج افتاده است اگر خریداری برای این تیم پیدا نشود، نساجی را هبه کند.