میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بینالملل: تداوم ناکامی رژیمصهیونیستی در دستیابی به اهداف نظامی خود در غزه و 100 روزه شدن این جنگ از یکسو و گسترش هرچه بیشتر دامنه آن در سطح منطقه از سوی دیگر، باعث شده تا رسانهها و خبرگزاریهای مختلف در سراسر جهان به دنبال تحلیل اوضاع و شرایط فعلی جنگ و همچنین پیشبینیهای احتمالی برای آینده آن باشند. در همین راستا روزنامه انگلیسی گاردین به مناسبت 100 روزگی این جنگ، مصاحبه اختصاصی با آمی آیالون، رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت داخلی رژیمصهیونیستی(شینبت) انجام داده است که حاوی نکات در خور تامل فراوانی است. اگرچه روزنامه گاردین متن این مصاحبه را به شکلی پیوسته و یکدست و بدون هرگونه سرفصلبندی موضوعات و مباحث کار کرده است اما در اینجا علاوهبر ارائه بخشهای عمدهای از متن مصاحبه، کوشیدهایم تا مباحث و محورهای مطرح شده در این گفتوگو را در قالبی فصلبندیشده و تفکیکی مورد توجه و بررسی قرار دهیم.
آمی آیالون کیست؟
روزنامه گاردین آمی آیالون را یکی از روسای سابق «شینبت» و در عین حال دریاسالار بازنشستهای توصیف میکند که زمانی فرماندهی نیروی دریایی اسرائیل را برعهده داشته و در جریان مشارکت در نبردها مجروح شده و برای خدماتش به ارتش اسرائیل مدال نیز دریافت کرده است. این مصاحبه در منزل شخصی آیالون و در شرایطی انجام میگیرد که وی نسبت به تاثیرگذاری این مصاحبه و درواقع نسبت به پیگیری توصیههایی که هماکنون مطرح میکند، بههیچوجه خوشبین نیست. او دلیل این ناامیدی را نیز قولهای بنیامین نتانیاهو در مورد نابودی حماس و عدم محبوبیت دیدگاههای او در نظام کنونی اسرائیل عنوان میکند. او در توصیف فضایی که در آن قرار دارد میگوید: «هر بار که میگویم نفرت یک برنامه نیست، یک سیاست نیست، مردم [اسرائیل] بسیار آزرده میشوند.» اما نکته مهم و درواقع اعتراف مهمتری که او بدان اشاره دارد این است که حتی خود او هم خیلی دیر و تنها زمانی که ارتش را ترک کرده، به دیدگاههای تازه کنونی رسیده است. در این میان توجیه او برای اینکه چرا در ارتش نمیتوانسته اینگونه بیندیشد هم در نوع خود جالب توجه است: «در آن (ارتش) به دشمن فقط بهعنوان یک وسیله برای کشتن نگریسته میشد.»
ریشهیابی سرمنشأ آغاز جنگ غزه
از نظر آیالون ریشه جنگ کنونی را باید در عدم پذیرش هویتی به نام «فلسطین» از سوی اسرائیل جستوجو کرد. رئیس سابق شینبت بر این نظر است که اکثر اسرائیلیها میان دو هویت حماس و فلسطین تفکیکی قائل نیستند؛ چراکه اساسا به هویتی به نام فلسطین باور ندارند: «همه فلسطینیها حماس یا حامیان حماس هستند»... «ما آنها را بهعنوان اجتماعی از افراد یا مردم میبینیم، نه بهعنوان یک مجموعه واحد مردمی یا یک ملت. ما نمیتوانیم این موضوع [ایده یک ملت فلسطینی] را بپذیریم، زیرا اگر چنین کاری انجام دهیم مانع عظیمی بر سر راه مفهوم کشور اسرائیل ایجاد خواهد شد.» او از آشنایان و دوستانی که مدعی است در میان فلسطینیها دارد صحبت به میان میآورد و خود معترف میشود که خانواده برخی از این افراد از قرن هفتم میلادی در این سرزمین سکونت داشتهاند: «حالا میتوانید به آنها بگویید خب این سرزمین مال ماست و شما در اینجا صرفا یک میهمان هستید. واقعا این حرف مزخرفی است.»
این دریاسالار بازنشسته رژیمصهیونیستی تاکید دارد که حمایت کنونی فلسطینیها از حماس ریشه در اشتیاق آنها به ایدئولوژی این گروه ندارد، بلکه بدان سبب است که آنها حماس را تنها جناحی میبینند که به شکلی موثر برای تشکیل کشور فلسطین مبارزه میکند. در همین راستا رویکرد پرهیز از خشونت که در سالهای اخیر توسط جناح رقیب، یعنی سازمان فتح مورد پذیرش قرار گرفته، درنتیجه شکستهای مکرر تلاشهای دیپلماتیک برای دستیابی به یک دولت فلسطینی بیاعتبار شده است. از دیدگاه آیالون این شکست درنهایت هم برای اسرائیلیها و هم برای فلسطینیها خطرناک خواهد بود. او بر این باور است که تلاشهایی که برای عادیسازی در خاورمیانه انجام شد، آن هم در شرایطی که در آن فلسطینیها و تشکیل کشور فلسطین نادیده گرفته شدند، یکی از عوامل مهمی بود که زمینه حملات 7 اکتبر را فراهم کرد: «به نوعی آنچه او [یحیی سنوار از رهبران ارشد حماس] میخواست انجام دهد این بود که به همه جهان عرب، جهان اسلام، جامعه بینالمللی و آمریکا و اروپا بگوید شما در خاورمیانه به هیچ دستاوردی نخواهید رسید، مگر اینکه مساله فلسطین را روی میز قرار دهید.»
آینده نبرد رژیمصهیونیستی و حماس
رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت اسرائیل درحالیکه از نظر دادن درباره رهبران کنونی اسرائیل طفره میرود، در جایگاه کسی که زمانی در بالاترین سطح نظامی و اطلاعاتی اسرائیل مشغول به خدمت بوده، در مورد آینده جنگ میان حماس و اسرائیل معتقد است که نابودی حماس برای یک ارتش «هدفی غیرممکن» محسوب میشود. وی در توجیه نظر خود بر این مساله تاکید دارد که نباید حماس را فقط یک سازمان شبهنظامی تصور کرد: «[حماس] یک ایدئولوژی با یک تعلق سازمانی است که البته این سازمان از یک شاخه نظامی هم برخوردار است. شما نمیتوانید یک ایدئولوژی را با استفاده از قدرت نظامی نابود کنید. گاهی اوقات تلاش برای انجام چنین کاری باعث عمیقتر شدن ریشههای آن میشود. دقیقا همان چیزی که امروز ما در غزه شاهد آن هستیم؛ حمایت 75 درصدی فعلی فلسطینیها از حماس، آن هم درحالیکه این رقم قبل از جنگ چیزی کمتر از 50 درصد بود. «درنهایت او اعتقاد دارد که اسرائیل برای دستیابی به امنیت باید به سوی اهداف نظامی واقعی و قابل امکان مانند نابودی قابلیتهای نظامی حماس یا مرگ و تبعید رهبران آن برود. در مرحله بعد نیز باید درباره آنچه که پس از پایان جنگ غزه اتفاق خواهد افتاد، بحث شود. در صورت عدم تحقق این شرایط خطر جنگ به صورتی نامحدود ادامه خواهد داشت: «گزینه دیگر این است که به جنگ ادامه دهیم، آن هم در شرایطی که میدانیم جنگها بیشتر و خشنتر خواهند شد و با تجربه امروز میدانیم که دشمن نیز بیش از پیش به سوی رادیکال شدن حرکت خواهد کرد.»
ترسیم نقشه راه آینده
آمی آیالون از اینکه کمتر کسی در مورد آینده پس از جنگ صحبت به میان میآورد بهشدت ناراحت و گلهمند است. وی تاکید میکند که به خوبی نسبت به سرنوشت جنگهایی که بدون هدفگذاری سیاسی رخ دادهاند، وقوف دارد. به نظر او در این موارد به جای اینکه جنگ وسیلهای برای رسیدن به یک هدف سیاسی باشد، خود تبدیل به یک هدف میشود: «ما متخصص هستیم. این دقیقا همان چیزی بود که برای ما در لبنان رخ داد. این دقیقا همان موردی است که برای ما در کرانه باختری پیش آمد. من میترسم اگر ما بدون تعریف یک جوهره روشن از پیروزی به این جنگ ادامه دهیم، دوباره شاهد تکرار چنین اتفاقی باشیم. مگر پیروزی چه معنایی دارد؟»
اما آیالون در مصاحبه با گاردین برای مسیر آینده یک نقشهراه و یک ابزار را تشریح میکند. تاکید بر شناسایی رسمی فلسطین بهعنوان یک کشور و پذیرش راهحل دوکشوری از جانب هر دو طرف نقشه پیشنهادی وی برای آینده است: «امروز فقط باید به بایدن گوش دهید. هیچکس باور ندارد که ما میتوانیم در اینجا به واقعیت بهتری دست یابیم، مگر اینکه واقعیت وجود دو کشور را مورد پذیرش قرار دهیم.» از نظر وی این موضعی است که تقریبا همه -اعم از دوستان و دشمنان اسرائیل - در جامعه بینالملل نسبت به آن توافق دارند. رئیس سابق شینبت برای تحقق این هدف نیز استفاده از ابزاری مزورانه را پیشنهاد میدهد. او پیشنهاد میکند که مقامات اسرائیلی «مروان برغوثی» رهبر زندانی و محکوم به حبس ابد انتفاضه دوم را که از سال 2002 در زندانهای رژیمصهیونیستی به سر میبرد را آزاد کرده و رویاروی حماس و رهبران قرار دهند. وی باور دارد که آزادی این رهبر گامی حیاتی به سوی مذاکرات معنادار خواهد بود. در این رابطه وی به نظرسنجیهایی استناد میکند که محبوبیت برغوثی را بیش از اسماعیل هنیه ارزیابی کرده و او را پیروز احتمالی یک انتخابات عمومی در فلسطین تلقی میکنند: «او تنها رهبری است که میتواند فلسطینیان را به سمت تشکیل یک دولت در کنار اسرائیل هدایت کند. اول به این دلیل که به مفهوم 2 دولت اعتقاد دارد و دوم اینکه درنتیجه اسارت در زندانهای ما برای خود مشروعیت کسب کرده است.»
امنیت در سایه اشغالگری کسب نمیشود
«اسرائیل تنها زمانی امنیت خواهد داشت که فلسطینیان امیدواری داشته باشند. این یک معادله است. چیزی شبیه به آنچه که در زبان نظامی میگوییم. شما نمیتوانید هر شخص یا گروهی را که معتقدند چیزی برای از دست دادن ندارند، از حرکت بازدارید.» درواقع این موارد دیدگاه یک مقام سیاسی و نظامی سابق رژیمصهیونیستی است که اکنون به ایجاد لزوم تغییر در شرایط تحت فشار باور پیدا کرده است. در عین حال به نظر میرسد که این تغییر چندان هم برای او و دیگر اسرائیلیها خوشایند نیست؛ چراکه او آن را یک «نقطهعطف غمانگیز» و متاثر از وقایع 7 اکتبر توصیف میکند. در این راستا او خاطرهای از دوران جوانی خود را به یاد میآورد. زمانی که در جایگاه یک سرباز جوان شنیده بود که موشه دایان میگفت عدم مصالحه با مصر را بر واگذاری دوباره صحرای سینا به این کشور ترجیح میدهد اما درنهایت دو سال بعد بر همین مبنا یک توافق صلح پایدار با قاهره امضا شد. آیالون میگوید این دقیقا همان چیزی است که ما امروز در مورد کرانه باختری میگوییم. ما تاکنون بر این اعتقاد بودهایم که امنیت فقط وقتی حاصل میشود که فاتح شویم، اشغال کنیم، آن هم فقط با قدرت نظامی. اما آنچه که [جنگ] یومکیپور برای ما به اثبات رساند این بود که «به واسطه اشغال از خشونت رنج خواهیم برد. اشغال برای ما امنیت به همراه نخواهد آورد، بلکه برای ما خشونت و مرگ به ارمغان میآورد.»