محمدحسین معصومزاده، دانشجوی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز دانشگاه تهران: از سال 2020 به این سو تقریبا هر سال در اواخر تابستان و اوایل پاییز شاهد گرم شدن تحولات در قفقاز جنوبی و بازخورد رسانهای آن در کشورمان هستیم. 27 سپتامبر 2020 / 6 مهر 1399 باکو تلاش خود برای بازپسگیری اراضی اشغالی خود در منطقه قرهباغ را آغاز کرد و به سمت نیروهای نظامی ارامنه در قرهباغ هجوم برد. در طی این نبرد - که 44 روز به درازا کشید - نیروهای نظامی باکو توانستند قسمت جنوبی قرهباغ را به تصرف خود درآورند. سپس با واسطهگری مسکو توافقنامهای 9بندی بین ایروان و باکو به امضا رسید. براساس این توافقنامه مقرر شد که نیروهای نظامی ارمنی باقی خاک قرهباغ را بهجز قرهباغ کوهستانی به باکو واگذار کنند؛ همچنین «کریدور لاچین» برای اتصال قرهباغ کوهستانی و ارمنستان در نظر گرفته شد که نیروهای حافظ صلح روسی حفظ امنیت آن را برعهده گرفتند. در بند 9 توافقنامه سهجانبه ایروان متعهد شد تا مسیر ارتباطی سرزمین اصلی جمهوری باکو و برونگان آن یعنی جمهوری خودمختار نخجوان را فراهم سازد. تقریبا یکسال بعد در تابستان سال 2021/1400 الهام علیاف رئیسجمهور باکو با توسل به همین بند خواستار کریدوری ادعایی در جنوب ارمنستان و استان سیونیک به نام «زنگهزور» شد. کریدور مدنظر علیاف قرار نبود تحت حاکمیت ایروان باشد. این مساله با مخالفت طرف ارمنی روبهرو شد. کارشناسان نیز به این اذعان داشتند که بند نهم توافقنامه آتشبس تصریحی بر عنوان «کریدور» ندارد و صرفا بر «مسیرهای ارتباطی» تاکید دارد. جمهوری اسلامی ایران نیز صراحتا با این ادعا که قطع مرز ایران و ارمنستان را متعاقبا در پی دارد مخالفت کرد. شهریور سال گذشته نیروهای نظامی باکو چندین کیلومتر در خاک ارمنستان تا نزدیکی جرموک پیشروی کردند و همانجا متوقف شدند. اواخر شهریور امسال نیز باکو توانست با تلفات بسیار زیاد طی هجوم نظامی به سمت قرهباغ کوهستانی، نیروهای نظامی محلی وابسته به دولت خودخوانده آرتساخ (قرهباغ کوهستانی) را شکست دهند؛ سپس ارامنه منطقه تن به تسلیم و خلعسلاح دادند و دولت آرتساخ نیز رسما انحلال خود را تا اواخر سال جاری میلادی اعلام کرد. همین امر منجر به مهاجرت گسترده ارامنه ساکن این منطقه به دلیل ترس از قتلعام و نسلکشی توسط نیروهای نظامی باکو شد و برحسب آخرین اخبار، بیش از 100 هزار نفر از مردم به ارمنستان کوچ کردند و قرهباغ کوهستانی تقریبا خالی از جمعیت ارمنی شد.
کریدور ادعایی زنگهزور از زمان جنگ دوم قرهباغ تاکنون مورد تاکید باکو و آنکارا بوده است. دولت الهام علیاف از 2020 به این طرف پروژههای عمرانی گستردهای را شروع کرده که شامل احداث سه فرودگاه بینالمللی با طول باند بیش از 3 هزار متر (مناسب برای فرود هواپیماهای سنگین) در شهرهای زنگیلان، لاچین و فضولی -که از این سه، دو فرودگاه اول افتتاح شده و دیگری نیز تا 2024 افتتاح خواهد شد- و همچنین احداث قریب به 700 کیلومتر جاده برای اتصال مناطق مختلف قرهباغ به یکدیگر و همچنین اتصال آن به مرز ارمنستان است. گفتنیاست شبکه راهآهن جمهوری باکو در جنوب تا مرز ارمنستان (در استان سیونیک) امتداد دارد؛ ولی با توجه به شکلگیری بحران قرهباغ، از 1992 تابهحال این خط که میراث شوروی است مسدود میباشد. به احتمال فراوان باکو برنامههایی برای بازسازی این خط و ساخت خط موازی با آن دارد؛ زیرا ترکیه برنامهای جدی برای اتصال ریلی به نخجوان دارد که بدون بازگشایی این خط راهآهن، ابتر میماند.
با وجود این ساختوساز نسبتا گسترده، این کریدور همچنان با مخالفت دولت ارمنستان و همچنین مخالفت صریح جمهوری اسلامی ایران همراه است. رهبر معظم انقلاب، آیتالله خامنهای سال گذشته در دیدارهای جداگانه با روسای جمهور روسیه و ترکیه، ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان، رسما مخالفت خود را با قطع مرز هزاران ساله ایران و ارمنستان اعلام کردند. متعاقبا مسئولان عالیرتبه کشور نیز بارها مخالفتشان را با تغییر ژئوپلتیک منطقه ابراز داشتهاند.
بهتر است برای روشنتر شدن هدف باکو و آنکارا از گشایش کریدور ادعایی خود، منافع و مضرات این کریدور را برای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بهطور مختصر مشخص کنیم.
جمهوری باکو:
در وهله نخست باکو با گشایش کریدور زنگهزور میتواند مشکل ژئوپلیتیکی خود یعنی دوپاره بودن کشورش را حل کند. اولین اقدام الهام علیاف پس از اتصال زمینی به نخجوان، لغو خودمختاری این منطقه خواهد بود. تجربه حکمرانی علیافها نشان میدهد که هیچگاه با خودمختاری مناطق در خاکشان موافقت نداشتهاند. پدر الهام علیاف، یعنی حیدر علیاف زمانی که در راس قدرت قرار داشت، علیاکرم همتزاده در سال 1993 در جنوب شرق جمهوری باکو اعلام یک حکومت خودگران به نام «تالش-مغان» کرد که از ژوئن تا اوت این سال کنترل مناطق آستارا، لریک، لنکران، ماساللی، یاردیملی، جلیلآباد و بیلهسوار را در اختیار داشت. علیاف با وجود اینکه در غرب درگیر جنگ قرهباغ با ارامنه بود، پیکان حمله خود را به سمت این جمهوری برگرداند و آن را سرکوب کرد. در مذاکرات دوجانبه بین باکو و ایروان برای حل بحران قرهباغ نیز باکو همواره با اعطای خودمختاری به ارامنه ساکن قرهباغ کوهستاتی مخالفت کرده بود. همچنین سال گذشته الهام علیاف دست به یک پاکسازی در بین مسئولان جمهوری خودمختار نخجوان زد و واصف طالبوف، رئیسجمهور آن را مجبور به استعفای اجباری کرد. الهام علیاف آرزو دارد که بتواند جمهوری باکو را یکپارچه کند؛ بنابراین پس از حذف جمهوری خودمختار آرتساخ (قرهباغ کوهستانی) اکنون تنها مانع برای تحقق این هدف، اتصال زمینی به نخجوان و لغو خودمختاری آن است.
ترکیه:
در کنار هدف علیاف در سیاست داخلی، امکان ترانزیت مستقیم بین باکو و ترکیه برای طرفین منافع بسیاری دارد. با این اتفاق ترکیه به دریای کاسپین دسترسی پیدا کرده و میتواند ارتباطاتش را با کشورهای آسیای مرکزی در قالب جهان ادعایی ترک تعمیق بخشد؛ البته برای آنکارا منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی در مرتبهای بالاتر از همچین مسائلی قرار دارد. باز شدن مسیر مذکور جایگاه ترکیه در «کریدور میانی»1 را ارتقا میبخشد. کریدور میانی یا مسیر ترانزیت بینالمللی ترانسخزر2 با حروف اختصاری TITR یک کریدور مواصلاتی ترکیبی برای اتصال چین و اروپا از طریق کشورهای قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان، گرجستان، ترکیه و همچنین عبور از دریاهای خزر و سیاه است. این کریدور که از چین شروع میشود از مسیر قزاقستان یا قرقیزستان-ازبکستان-ترکمنستان به دریای خزر میرسد؛ سپس با مسیری دریایی از بنادر آکتائو (قزاقستان) و ترکمنباشی (ترکمنستان) در شرق دریای خزر به بندر باکو (آذربایجان) در غرب این دریا انتقال یافته و از آنجا بهوسیله راهآهن باکو-تفلیس-قارص3 یا به بنادر پوتی و باتومی گرجستان میرسد یا از طریق ترکیه به اروپا متصل میشود. بنابراین این کریدور تنها راه زمینی غیر از ایران و روسیه است که چین را به اروپا متصل میسازد. باکو و آنکارا هم به دلایل مشکلات تاریخی با گرجیها و به دلیل مشکلات امنیتی گرجستان و اعلام استقلال دو منطقه اوستیای جنوبی و آبخازیا از آن با حمایت روسیه ترجیح میدهند، هم مسیر جایگزینی ایجاد کنند و هم مسیر کریدور میانی را ارتقا دهند.
اروپا:
بهبود مسیر کریدور میانی مورد اقبال اروپا نیز قرار دارد. پس از آغاز عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین، اروپا با دو چالش ترانزیتی و تامین انرژی روبهرو شد. مسیر شمالی ابتکار یک پهنه یک راه از چین به اروپا با محدودیت روبهرو شد. مسیر ایران نیز با مشکلاتی که اغلب ماهیت زیرساختی دارد دستوپنجه نرم میکند. متعاقب محدودیتهایی که برای کشورهای اروپایی به وجود آمد، بحثهای گستردهای بر سر یافتن جایگزینی برای روسیه در زمینههای ترانزیت کالا و تامین انرژی درگرفت. یکی از جایگزینهایی که مورد توجه قرار گرفت، کریدور میانی بود. با نگاهی به آخرین اخبار، پس از برگزاری نشستی بین اولاف شولتز، صدراعظم آلمان و روسای جمهور کشورهای قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان و قرقیزستان و توافق بر سر توسعه کریدور میانی در برلین، بانک اروپا تامین 40 درصد از هزینه کریدور به مبلغ 120 میلیارد دلار را با تخصیص وام برعهده گرفت تا مراحل تکمیل این کریدور تا پیش از سال 2030 به پایان برسد. بنابراین اروپا با توجه به نیازهای خود هرگونه توسعه در کریدور میانی را به نفع خود میداند و با ایجاد کریدور ادعایی زنگهزور مخالفت نخواهد کرد.
ایالات متحده آمریکا و ناتو:
برای ایالات متحده آمریکا، مرز مشترک جمهوری باکو با ایران و روسیه، روابط نزدیک با ترکیه و مساله ترانزیت انرژی، آن را به یک بازیگر مهم در امنیت منطقه قفقاز جنوبی و اروپا تبدیل کرده است. واشنگتن مدتهاست اهمیت صادرات گاز باکو از طریق کریدور گاز جنوبی را برای تضمین امنیت انرژی اروپا و کاهش وابستگی به گاز روسیه درک کرده است. با شروع جنگ اوکراین، اهمیت منطقه قفقاز جنوبی برای آمریکا بیشتر شد. حضور ایالات متحده در قالب اتحاد ناتو در این منطقه، هم منافع مسکو را محدود و امکان ایجاد فشار بر آن را فراهم میکند و هم موقعیتی عالی برای جمعآوری اطلاعات (جاسوسی) و اقدامات تحریکآمیز مربوط به جمهوری اسلامی ایران نیز به وجود میآید. آمریکا در قفقاز جنوبی برای هر سه کشور جمهوری باکو، ارمنستان و گرجستان برنامههایی جداگانه اما همراستا دارد. پس از اتمام مساله قرهباغ کوهستانی توسط نیروهای باکو، اگر کریدور زنگهزور به واقعیت بپیوندد، دیگر ارمنستان نیاز امنیتی به روسیه احساس نخواهد کرد و همین امر جدایی مسکو - ایروان را تشدید میکند؛ روندی که از زمان روی کار آمدن نیکول پاشینیان شروع شده است. آمریکا قصد دارد خلأ حضور روسیه را با حضور خود در قالب ناتو پر کند. بنابراین ترکیه را میبایست بازیگری دانست که علاوهبر پیگیری منافع خود، اهداف ناتو را نیز پیش میبرد.
روسیه:
روسیه به دلیل درگیری در اوکراین، نمیتواند تمرکز موثری بر قفقاز جنوبی داشته باشد، علاوهبر این، این مساله باعث شده تا وابستگی مسکو به آنکارا افزایش یابد. در کنار فنلاند، اگر سوئد نیز به عضویت ناتو درآید، عملا روسیه در دریای بالتیک دچار خفگی میشود. به همین دلیل روسیه به دلیل نزدیک کردن ترکیه به خود برخی امتیازات را به آنکارا میدهد. واگرایی مسکو-ایروان پس از روی کار آمدن نیکول پاشینیان در سال 2018 که در بالا به آن اشاره شد نیز مزید بر علت شد که سیاست پوتین برخلاف منافع ارمنستان پیش برود. هرچند در نگاهی کلان، گشایش کریدور زنگهزور و عواقبی که برای آن ذکر شد، منافع روسیه را در بلندمدت بهشدت تضعیف میکند. توجه به این نکته ضروری است که علت اصلی تهاجم نظامی روسیه به اوکراین، نزدیکی کییف به ناتو و نفوذ این اتحاد در اوکراین بود؛ بنابراین نفوذ ناتو در قفقاز جنوبی هیچگاه محبوب روسیه نخواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران:
برای جمهوری اسلامی ایران گشایش این کریدور تماما ضرر است. در اولین اتفاق، مرز ایران و ارمنستان قطع شده و ارتباط ایران به قفقاز و دریای سیاه منحصر به باکو و ترکیه میشود. همچنین ترکیه در منطقه غرب آسیا همواره نشان داده که افزایش منافع خود را در کاهش منافع تهران دنبال میکند. همانطورکه گفته شد، نفوذ ناتو در منطقه، پس از روسیه بیش از همه ایران را تهدید خواهد کرد. مساله تجزیهطلبی نیز دیگر چالشیاست که در صورت ایجاد کریدور زنگهزور خطرش بیش از گذشته میشود. گفتمانهای پانترکیستی طی سالیان اخیر با پشتیبانی سرویس اطلاعاتی ترکیه (میت) و حکومت باکو گسترش بیشتری در منطقه شمال غربی کشور پیدا کرده که این امر تشدید خواهد شد.
نتیجهگیری
اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه چندی پیش ادعا کرد که اگر حکومت ارمنستان گشایش کریدور زنگهزور را نپذیرد، این کریدور از مسیر ایران ایجاد میشود. این ادعا در ایران نیز طرفدارانی پیدا کرد و عدهای آن را زمینهای برای گسترش روابط تهران-آنکارا به حساب آوردند. با توجه به گزارههای فوق مشخص است که ایجاد کریدور با مختصاتی که باکو و ترکیه مدنظر دارند از مسیر ایران قابل انجام نیست. اگر مساله صرفا مربوط به مسیرهای ارتباطی بود، نه ارمنستان و نه جمهوری اسلامی ایران هیچگاه با این مساله مخالفتی نداشتهاند. ترکیه در رابطه با مسیرها و کریدورهای ترانزیتی همواره سیاست حذف ایران را دنبال کرده است. تنها در حالی ترکیه به عبور راه از ایران رضایت میدهد که هیچ مسیر جایگزینی وجود نداشته یا مسیرهای مفروض قابل اجرا نباشند. حتی در قالب سیاسی نیز ترکیه به مشارکت ایران رضایت ندارد. چندی پیش، اردوغان پیشنهاد ابتکار 2+2 (ترکیه، باکو، روسیه و ارمنستان) در قبال مسائل قرهباغ را مطرح کرد و این برخلاف پیشنهاد 3+3 ایران است که تمام کشورهای قفقاز جنوبی و کشورهایی که با این منطقه مرز زمینی مشترک دارند را مشارکت میدهد. در بین بازیگران موجود، منافع آمریکا، باکو، ترکیه و اروپا کاملا در تقابل با ایران قرار دارد. دیدگاههای روسیه و ارمنستان به جمهوری اسلامی ایران نزدیکتر است؛ با این وجود، محدودیتهایی که روسیه با آن دست به گریبان است و بازیگری اشتباه دولت پاشینیان در ارمنستان، تهران را به بازیگری تبدیل کرده که خود به تنهایی میبایست منافع خود را پیش ببرد. اگر تهران خود با ابتکار خود کنشی نداشته باشد، دیگر بازیگران هیچکدام انگیزه یا توان دادن امتیاز به تهران را ندارند.
پینوشت:
Middle Corridor
TRANS-CASPIAN INTERNATIONAL TRANSPORT ROUTE
Baku-Tblisi-Kars (BTK)