سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بین الملل:خبرها حکایت از افزایش فعالیتهای نظامی آمریکا در عراق دارد. روز گذشته فیلمی از بغداد پایتخت این کشور منتشر شد که نشان میداد چندین خودروی زرهی آمریکا در قالب این کاروان نظامی درحال انتقال هستند. هرچند چنین کاروانهایی در سالهای اخیر متداول بودهاند اما در هفتههای اخیر بر تعداد و محمولههای آنان افزوده شده است. مسیر این انتقالات معمولا از کویت شروع میشود. تجهیزات آمریکایی توسط کشتی به بنادر کویت ارسال شده و از طریق گذرگاههای مرزی اختصاصی تحت کنترل واشنگتن وارد عراق میشوند. مقصد نهایی این تجهیزات پایگاههای آمریکا در عراق یا سوریه است.
گفته میشود سردار اسماعیل قاآنی، فرمانده سپاه قدس برای پیگیری تحرکات نظامی آمریکا در عراق و همچنین گفتوگو با مقامات عراقی درباره جلسه هفته گذشتهشان با مقامات وزارت دفاع آمریکا در روزهای اخیر وارد بغداد شدهاند.
تمرکز آمریکا بر عراق
آمریکا طی ماههای اخیر فعالیتهایش را بهطور جدی بر عراق متمرکز کرده است. تحرکات آلینا رومانسکی، سفیر آمریکا در عراق برای دخالتهای جدی در ساختارهای سیاسی، تحریم بانکهای عراقی برای قطع ارتباط اقتصادی این کشور با ایران، صحبت از گسترش فعالیتهای ناتو در عراق، ارائه پیشنهاد انحلال حشدالشعبی در برابر فروش تسلیحات پیشرفته به ارتش این کشور و تلاش برای مسدودسازی مرز عراق با سوریه نشاندهنده تمرکز جدی واشنگتن بر «پرونده عراق» حتی بیشتر از خلیجفارس است. این تحرکات و اتفاقات را باید در بستر اهمیت عراق فهم کرد.
اهمیت عراق
عراق در دو هزار سال گذشته بهطور تقریبی یک هزار سال در منطقه مرکزیت داشته است؛ بهطور عمده شهر تیسفون به مدت 600 سال پایتخت دو امپراطوری ایرانی اشکانیان و ساسانیان بود و پس از مدتی شهر بغداد در نزدیکی تیسفون، به مدت تقریبا 500 سال پایتخت خلافت عباسیان شد. بر همین اساس طی دو هزار سال گذشته، عراق برای بیش از یک هزار سال در منطقه مرکزیت داشته است. این اهمیت به میزانی بود که در دوران امپراطوری عثمانی، ترکها برای حلوفصل مسائل عربی خود از ظرفیتهای عراق بهره میبردند.
اهمیت دیگر عراق در کنار تاریخ و سابقه مرکزیت حکومتی، سیاسی و نظامیاش در منطقه مرکزیت داشتن جغرافیایی آن است. این موقعیت جغرافیایی به آمریکا اجازه میدهد بهطور همزمان بر کشورهای دارای ظرفیت تبدیل شدن به قدرتهای منطقهای مانند ایران، ترکیه و عربستان نظارت کند.
شاخه دیگر اهمیت عراق انرژی آن با ویژگیهایی جذاب است. حجم ذخایر نفت عراق بالاست، کیفیت آن مطلوب، برداشت آن آسان و کمهزینه است. همچنین میزان مصرف داخلی این کشور چندان بالا نیست.
افغانستان فاقد بسیاری از این ویژگیها بود و تنها موقعیت جغرافیایی نظارتی برای آمریکا فراهم میکرد تا میان چین، روسیه، شبه قاره هند و ایران قرار گیرد.
چرا آمریکا از افغانستان گذشت از عراق نه؟
آمریکا افغانستان را بهراحتی در سال 2021 رها نکرد بلکه از سال 2021 که این کشور را اشغال کرد، در 21 سال بهطور مداوم با جنگ درگیر بود. با این حال چنین جنگی تا حدودی در عراق نیز جریان داشته است بهویژه آنکه در برههای این پایگاهها توسط ایران نیز موشکباران شدند. این مساله نشان میدهد دلایلی موجب پایداری بیشتر آمریکا در عراق نسبت به افغانستان شدهاند. در این بخش به این دلایل پرداخته شده است.
1- افغانستان دارای موقعیت نظارتی ویژهای برای کنترل و مهار قدرتهای شرقی است، اما به دلیل همان ویژگی مثبت یعنی قابلیت نظارت بر تعداد زیادی از کشورها، در حالت محاصره قرار داشت. رقبای آمریکا برای برهم زدن اوضاع این کشور علیه واشنگتن قادر بودند به این کشور دسترسی داشته باشند اما بهطور همزمان دسترسی آمریکا به افغانستان برای ارسال تدارکات دشوار بود. درباره عراق این دشواری وجود ندارد زیرا آمریکا از طریق متحدانش در حاشیه جنوبی خلیجفارس مانند عربستان، کویت و همچنین اردن در منطقه شامات که هممرز عراق هستند، میتواند به این کشور تدارکات ارسال کند.
2- در عراق، مناطقی بهعنوان عنوان عمق برای آمریکا وجود دارند که واشنگتن را قادر میسازند درصورت بروز التهابات، از طریق این نقاط حضور خود در عراق را حفظ سازد درحالیکه در افغانستان این امکان وجود نداشت. در افغانستان با وجود تمرکز درگیریها در استانهای جنوبی پشتوننشین، گروه طالبان بهعنوان اصلیترین گروه معارض آمریکا به دلیل حضور پشتونها در سراسر کشور حتی مناطق شرقی و شمالی، از میان آنها دست به جذب نیرو زده و مبارزه را ادامه میداد. طالبان پس از مدتی دست به جلبنظر گروههایی از میان ازبکها و تاجیکها زد که اکثریت جمعیت مناطق شمالی را تشکیل میدادند.
فراگیری ساختار مبارزه در افغانستان و در دسترس نبودن متحدی قابل اتکا برای آمریکا، در تسهیل خروج این کشور از افغانستان موثر بود. در عراق اما مناطق سنینشین در شرق، شمال غرب و بهطور ویژه اقلیم کردستان عراق، اصلیترین نقاط استقرار آمریکا در عراق هستند. به دنبال حملات گروههای مقاومت عراقی علیه آمریکا در سالهای 2003 تا 2008 و سپس از 2020 تاکنون، استانهای الانبار، موصل و اربیل اصلیترین نقاط حفظ حضور واشنگتن در عراق بودند.
3- افغانستان برای متحدان آمریکا یا بهطور خاص متحدان منطقهای این کشور، منطقهای دوردست به حساب میآید بهگونهای که آنها با افغانستان در یک مجموعه منطقهای حضور ندارند. وضعیت اما درخصوص عراق متفاوت است و این کشور یا از نظر زمینی- ترکیه، عربستانسعودی، کویت و اردن- یا از نظر دریایی-بحرین، قطر و امارات- همسایه متحدان منطقهای آمریکا در غرب آسیاست یا مانند رژیم کمتر از 400 کیلومتر با آنها فاصله دارد.
خروج از افغانستان مجموعههای منطقهای شبهقاره هند، آسیایمیانه یا کشورهایی مانند چین، ایران و روسیه را درگیر میساخت که هیچ کدام متحدان آمریکا نبوده یا التهاب در آنها به زیان واشنگتن نبود. خروج از عراق اما اگر تغییری را بیافریند، این تغییر و تحول دامنگیر متحدان منطقهای آمریکا نیز خواهد شد. ضمن آنکه باید تاکید داشت اگر این متحدان نسبت به خروج آمریکا از افغانستان و سقوط اشرف غنی و نظام پیشین این کشور هراسناک شدهاند، قطعا نسبت به خروج از عراق هراس بیشتری خواهند داشت.
4- عراق با ذخایر 145 میلیارد بشکهای، پنجمین ذخایر نفتی در جهان را در اختیار دارد. حجم این ذخایر از روسیه و آمریکا نیز بیشتر است. بغداد بهطور میانگین روزانه 4.5 میلیون بشکه نفت تولید میکند که یک میلیون بشکه از آن به مصرف داخلی میرسد و 3.5 میلیون بشکه دیگر صادر میشوند. این میزان صادرات تقریبا 7 درصد نفت عرضه شده در بازار نفت است.
مقامات عراقی اعلام کردهاند قصد دارند میزان تولید را تا سال 2027- 4 سال دیگر- به 7 میلیون بشکه برسانند؛ هرچند هدف توسعه برنامه نفت عراق ایجاد ظرفیت تولید تا 10 و 12 میلیون بشکه نفت است. اگر عراق بتواند تا 4 سال دیگر به تولید 7 میلیون بشکه دست یابد، یعنی رشد 1.5برابری تولید نفت، با توجه به نرخ رشد پایینتر مصرف داخلی و مصرف جهانی، سهم عراق از بازار جهانی نفت به بیش از 10 درصد خواهد رسید.
درکنار ذخایر بالا، عراق یکی از کمترین هزینههای تولید را دارد، درحالیکه تولید هر بشکه نفت از میادین فراساحلی انگلیس 50 دلار، آنگولا 40 دلار و نروژ بین 30 تا 40 دلار است. همچنین هزینه تولید در میادین خشکی نیجریه 15 دلار، قزاقستان 15 تا 18 دلار و ونزوئلا 20 دلار است. این اعداد از این رو بالا تلقی میشوند که هزینههای تولید نفت در کشورهای اطراف خلیجفارس کمتر از 10 دلار است، بهگونهای که این عدد برای عربستان 2 دلار و برای امارات 7 دلار است. تخمین زده میشود این عدد برای عراق بین 4 تا 6 دلار باشد.
حجم بالای ذخایر، هزینه پایین تولید، مصرف داخلی اندک و نزدیکی به بازارهای جهانی و قابلیت انتقال دریایی و خط لولهای آن، عراق را تبدیل به بهشت شرکتهای نفتی جهان کرده است.
5- اگر آمریکا از خیر نظارت بر ایران از طریق عراق بگذرد، نسبت به محوریت عراق در اتصال زمینی و حتی هوایی ایران به سرزمینهای دنباله محور مقاومت، قادر به گذشت نیست. تمرکز برنامههای آمریکا در برخی از نقاط و پایداریاش در چنین مناطقی، این موضوع را ثابت میکند. تداوم حضور در پایگاه زیر حمله عینالاسد و منطقه بیثبات شرق سوریه، نشانگر این موضوع است.
درصورت ایجاد کریدور ایران- مدیترانه عملا تمام متحدان آمریکا در منطقه تحت فشار قرار گرفته و سهمشان از معادلات غرب آسیا بهشدت کاهش مییابد؛ مهمتر آنکه محور مقاومت با تمام توانش پشت دروازه فلسطین اشغالی قرار میگیرد.
نتیجه چه خواهد شد؟
تداوم حضور آمریکا در عراق امری دشوار است. پایگاههای این کشور در اقلیم هرچند اهمیت دارند، اما اصلیترین نقطه استقرار، شرق عراق و پایگاهی مانند عینالاسد است. پایگاههای آمریکا در اقلیم تنها درمعرض حملات راکتی و پهپادی قرار دارند، اما پایگاههای آمریکا در شرق این کشور با تهدید مهیبتری روبهرو هستند که میتواند اهمیت نظامی آنها را خنثی سازد. گروههای مقاومت عراقی در قالب یگانهای حشدالشعبی در مناطقی از شرق و شمال شرق عراق مستقر شدهاند که این مساله موجب قرار گرفتن آنان در نزدیکترین مواضع به پایگاههای آمریکا شده است. قرار گرفتن در برد آتش تسلیحات کوتاه برد و همچنین قرار گرفتن در معرض یورش نظامی زمینی و ناگهانی، از اهمیت راهبردی پایگاههای نظامی آمریکا کاسته است، زیرا آنها درصورت اقدام، پس از آن باید در محیط اطراف برای حفظ خود بجنگند و قادر به پشتیبانی از اقدامات منطقهای واشنگتن درطول مدت درگیریها نیستند.
از اساس نیز یکی از دلایل اصلی طرحریزی واشنگتن برای ایجاد التهاب در عراق، جلوگیری از روند خزنده نزدیکی و دربرگیری پایگاههای آمریکا توسط گروههای مقاومت است. با وجود این بهنظر میرسد این روند همچنان ادامه داشته باشد و هرگونه واکنش سخت آمریکا به این روند، مانند حمله به پایگاههای مقاومت، تنها شرایط را برای واشنگتن سختتر سازد. دولت و نهادهای حکومتی عراق که با آمریکا در ارتباط و تعامل هستند، در صورت اقدام این کشور علیه گروههای مقاومت به دلیل جایگاه ملی خود درمقابل واشنگتن قرار خواهند گرفت؛ چه اینکه گروههای مقاومت نیز بر فشار خود برای این موضعگیری خواهند افزود. همچنین باید درنظر داشت درپی اقدام آمریکا، گروههای مقاومت دستکم برای چندین ماه بهانهای برای حملات علیه نقاط استقرار آمریکا به دست خواهند آورد.
بالاتر از همه، پاسخ ناظران به یک سوال مشخص است «اگر گروههای مقاومت عراقی در تعارضی شدید با آمریکا وارد درگیری شوند کدام یک درنهایت قادر به حفظ حضور در عراق خواهند بود؟» پاسخ به این سوال با نگاهی به گذشته چندان دشوار نیست. آمریکا دربرابر حملات مقاومت مجبور شد این کشور را طی قراردادی که زیر ضربه در سال 2008 امضا کرده بود، در سال 2011 برای نخستین بار ترک کند؛ هرچند با حربه حمله داعش در سال 2014 مجددا به این کشور بازگشت.
با خروج آمریکا از غرب عراق و با فرض باقی ماندنش در اقلیم کرستان، استقرار نظامی واشنگتن در شرق سوریه نیز در معرض تهدیدی جدی قرار خواهد گرفت. هماکنون گروههای مقاومت عراقی علیه این استقرار فعالند. با از دست رفتن غرب عراق و شرق سوریه، عملا پرونده محور شمالی غرب آسیا بسته شده و کریدور ایران- مدیترانه ایجاد خواهد شد؛ هدفی که در دسترس قرار دارد. با روی دادن این اتفاق، متحدان آمریکا نیز روند واگرایی خود از واشنگتن را در سایه خروج این کشور از معادلات منطقه تشدید کردهاند و رژیمصهیونیستی آخرین نفسهایش را تندتر خواهد کشید.