ابوالفضل مظاهری دبیر سرویس دانشگاه: رشد و توسعه شرکتهای دانشبنیان و افزایش میزان نقشآفرینی آنها در اقتصاد شاید بدون درنظر گرفتن امکانات مالی مورد نیاز فناوران و نوآوران غیرممکن نباشد، انتظار موجهی هم نیست. از همین رو، نخستین قانون مربوط به حوزه دانشبنیانها که تحت عنوان «حمایت از شرکتها و موسسات دانشبنیان و تجاریسازی نوآوریها و اختراعات» در سال 89 به تصویب رسید، تاسیس صندوقی را پیشبینی کرده که وظیفه تامین مالی شرکتهای دانشبنیان را ایفا کرد. صندوق نوآوری و شکوفایی با 30 هزار میلیارد ریال سرمایه اوایل دهه 90 به شکل رسمی فعالیت خود را آغاز کرده و تا به امروز 40 هزار میلیارد تومان تسهیلات به شرکتهای دانشبنیان اعطا کرده است. صندوق نوآوری حالا با رئیس و هیاتعاملی جدید برای تسهیل دسترسی شرکتها به منابع مالی و افزایش سهم آنها از اقتصاد تلاش میکنند. تحریریه «فرهیختگان» چندی پیش میزبان محمدصادق خیاطیان، رئیس جدید هیاتعامل صندوق نوآوری و شکوفایی بود که کار خود را پس از پایان ماموریتش در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری از اواخر فروردینماه در این صندوق آغاز کرده است. او در گفتوگو با «فرهیختگان» گزارشی از تسهیلات اعطایی صندوق داده و از برنامههای آتی آن سخن گفته و در بخش پایانی این گفتوگو نیز وضعیت امروز مرکز بررسیهای استراتژیک در ماههای اخیر مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه این گفتوگو برای علاقهمندان حوزه علم و فناوری خالی از لطف نیست.
میتوان گفت 12 سال از پیدایش و تشکیل صندوق نوآوری و شکوفایی میگذرد. صندوق مذکور چهار دوره هیات عامل را تجربه کرده که هر دوره ویژگیهای خاصی را برای فعالیت و اتفاقات مختلف دارد؛ اینکه حمایتها چه نوع تفاوتهایی داشته، تسهیلات و میزان آنها به چه شکل بوده و با چه سبک و سیاقی شامل حال شرکتهای دانشبنیان شده است. بهنظر میرسد فضای فناوری و نوآوری در کشورمان نسبت به 12- 10 سال گذشته تغییرات جدی داشته است. اگرچه بعضی از ذینفعان و فعالان این حوزه هنوز بهصورت اسمی حضور دارند اما بعضا کارکرد خود را از دست دادهاند یا جایگاهی را ندارند که انتظار میرفت. با توجه به اتفاقات جدید، اساسا باید با صندوق نوآوری و شکوفایی در فضای نوینی مواجه باشیم؟ تفاوتها و تغییرات در نظام ملی نوآوری در سالهای اخیر چه تاثیری بر صندوق گذاشته است؟ صندوق در دوره چهارم فعالیت خودش باید چه تفاوتهایی با دورههای قبل داشته باشد؟ از این باب در حوزه کلان و سیاستگذاری حوزه فناوری و نوآوری وارد بحث شویم و در ادامه به موارد جزئیتر درخصوص صندوق بپردازیم.
در تمام دنیا و بر مبنای تجربیات و اندوختههایی که در زمینه علم و فناوری، بهطور خاص در حوزه فناوری اتفاق افتاده، شاهد یک اکوسیستم در این خصوص هستیم. این اکوسیستم اجزایی دارد و این اجزا در گذر زمان بالغ و تکمیل میشوند. درواقع خودش را تطبیق میدهد و بهبود پیدا میکند. این تجربه در مباحث تئوریک بسیار مطرحشده و موارد مفصلی در حوزه نظام نوآوری، نظام منطقهای، نظام بخشی و نظام فناورانه داریم. همگی درسآموختهها و تئوریهایی هستند که بعضی از آنها مبتنیبر تجربیات اتفاق افتادهاند.
درسآموختههای ما در ایران بهویژه بعد از انقلاب، همین نکته را نشان میدهند. در اکوسیستم فناوری و دانشگاهی کشور ما به بلوغ رسیدهایم و بخش مهمی از اجزای نظام ملی نوآوریمان شکل گرفته است. دانشگاهها مهمترین رکن و جزء این نظام هستند و محل جوشش ایدههای نوآورانه و فناورانه محسوب میشوند. نظام تامین مالی نیز جزئی بسیار مهم در حوزه فناوری است. نیاز به نهادهای تخصصی در این حوزه بود که بهخوبی شکل گرفت. در ادامه درخصوص صندوقهای پژوهش و فناوری و خود صندوق نوآوری و شکوفایی توضیح خواهم داد، حتی شبکه بانکی و بازار سرمایه بهعنوان یکی از اجزای مهم نظام تامین مالی فناوری در کشور شکل گرفته و درحال پیمودن دوران بلوغ خود است. با سعی و خطاهایی که شده و بعضا با جهتگیریها و سیاستگذاریهای مناسب، نقشآفرینیهای جدی در این حوزه انجام میدهند.
خود شرکتهای دانشبنیان و فناور به بلوغ رسیدهاند. نظام تنظیمگری و رگولاتوری، فوقالعاده مهم بوده است. قانون «حمایت از شرکتها و موسسات دانشبنیان» در سال 1389 مصوب شد. قانون «جهش تولید دانشبنیان» هم بعد از 10 سال تصویب شد و کمبودها و نواقص قانون قبلی را جبران کرد. بهنظرم درطول تاریخ جمهوری اسلامی، این نوع قانونگذاری کمنظیر بوده که 10 سال یک قانون را اجرا کنیم و سپس بر مبنای بازخوردها، قانون جدیدی را تصویب کنیم. درواقع نواقص قانون اول استخراج و آسیبشناسی شد و قانون بهبودیافتهای را مجلس به تصویب رساند.
چنانکه گفتم شرکتهای دانشبنیان در این فضا رشد کرده و به بلوغ رسیدهاند. در بحث تنظیمگری نیز زمانی رویکردمان بسیار مبتنیبر عرضهمحوری بود. تمام تلاش و تمرکز خود را روی حمایت از توسعه فناوری گذاشتیم. در این فضا نهادهایی مانند پارکهای علم و فناوری، مراکز رشد و مراکز نوآوری گسترش پیدا کردهاند. هدف ما این بود که حمایت کنیم تا تیمی دور هم جمع شوند و ایدهای را به محصول تبدیل و تجاریسازی کنند. نگاهها و رویکردها کاملا بر مبنای عرضهمحوری بود.
اما در مقطعی به این نتیجه رسیدیم که محصولات فناورانه درحال تولید است، ولی بازارش کجاست؟ بازار تا چه اندازه نسبت به موضوعات فناورانه اقبال دارد؟ ایران بهویژه قبل از انقلاب بهلحاظ فرهنگی، کشوری وابسته بار آمده بود. بخشهای دولتی وابستگی شدیدی به محصولات و فناوریهای خارجی داشتند. تفاوت بین کارخانه و صنعت همین است. صنعت، دانش طراحی لازم دارد، اما کارخانه را برای شما راه میاندازند، کلیدش را نیز میدهند و هر اشکالی در خط تولید و دستگاهها باشد، طرف خارجی باید بیاید، بازسازی کند و بهبود ببخشد. قبل از انقلاب، رویکرد ما بیشتر کارخانهای بود تا صنعتمحور. شرکتهای دانشبنیان و رویکردهای جدید نشان دادند ما قابلیت طراحی را هم داریم و میتوانیم دانش فنی را توسعه دهیم.
این دانش فنی نیاز به بازار داشت و بازار باید توسعه پیدا میکرد. سراغ صنایع و بهخصوص صنایع بزرگ رفتیم. رهبر انقلاب نیز چند سال پیش در صحبتهای خود فرمودند: «صنایع و شرکتهای بزرگ باید به سمت دانشبنیان حرکت کنند.» قرار گرفتن شرکتهای دانشبنیان در زنجیره ارزش شرکتهای بزرگ صنعتی، مصداقی از این است که شرکتهای بزرگ به دانشبنیانشدن روی آوردهاند. من همه این موارد را اجزا و عناصر نظام نوآوری میدانم.
همانطور که میدانید نظام نوآوری از سه جزء تشکیل شده است؛ رکن اول بازیگران هستند، ازجمله آنها میتوان به شرکتهای دانشبنیان، نهادهای تامین مالی، دانشگاهها و وزارتخانهها اشاره کرد. از «institution»ها یا همان نهادها هم بهعنوان رکن بسیار مهم در نظام نوآوری یاد میشود. «نهاد» به معنای فرهنگ، عادت، رویه، قانون و دستورالعمل و امثال آن است. مقررات، قیمتهای دستوری و رویهها هم جزء نهادها محسوب میشوند. رکن سوم ارتباط بین نهادها و بازیگران است که خیلی مهم است. نمیشود قانونی داشته باشیم، اما بازیگر متناسب وجود نداشته باشد. درمجموع به نظر من، اکنون به نقطهای رسیدهایم که نظام نوآوری تا حدود زیادی شکل گرفته است.
برخی بهدنبال این اتفاق هستند که نقشهراهی برای تشکیل و تدوین نظام نوآوری داشته باشیم، اما اینگونه نیست. نظام نوآوری باید کاملا بهصورت ارگانیک شکل بگیرد. باید زمینهای فراهم آید تا نظام ملی تشکیل شود. این نظام با قانون و دستورالعمل شکل نخواهد گرفت. در مسیری باید حرکت کنیم که شرکت دانشبنیان، توسعه پیدا کند. درواقع باید بسترها را مهیا کنیم. اگر نیاز به تامین مالی وجود دارد، تامین مالی خودبهخود شکل بگیرد. اگر بخواهیم این کار را به صورت غیرارگانیک انجام دهیم، قاعدتا دیگر نظام بالغی نخواهیم داشت. جایی بهزور و اجبار ممکن است چیزی را درست کرده باشیم، اما شاید کارکردی نداشته باشد. اتفاقا امکان دارد از جایی که کمبود داریم، غفلت کنیم و سراغش نرفته باشیم. به همین دلیل تاکید داریم این نظام به تناسب و اقتضا شکل بگیرد. ما تقریبا در کشورمان به این شکل جلو رفتهایم.
شما معتقدید بخشی از این نظام شکل گرفته و درحال فعالیت است. آنچه به چشم میآید، این است که برخی از این اجزا سر جای خود نیستند یا بعد از گذشت چند سال، کارکرد خود را از دست دادهاند. شاید بتوان شورای عتف را مثال زد و همچنین میشود از ارتباط صندوق و معاونت علمی نام برد. بهنظر میرسد نیاز به تغییراتی برای بهبود فعالیت وجود دارد.
من این موارد را جزء مسائل ارگانیک میدانم. پویایی یک سیستم به همین موضوع برمیگردد. یک موضوع بنابر اقتضایی شکل میگیرد، اما ممکن است یک یا دو سال دیگر کارکردش تغییر کند. اگر سیستم، پویا و زنده باشد، قاعدتا میتواند خود را بهراحتی تطبیق دهد. ما واقعا چنین اشکالی را در کشور داریم. بعضی از نهادها و ساختارهایی که ایجاد میکنیم، در چهارچوبی شکل میگیرند که پویا نیستند و بعضا تغییرپذیری و تطبیقپذیری آنها آسان نیست، مثلا یک فرهنگ سازمانی سنتی، گاهی اوقات بهنحوی شکل میگیرد که تغییرش سخت است.
البته این حوزهها مقداری جدیدتر هستند و نیروهای جدیدتری در آنها فعالیت دارند. این نیروها پویا و فعال هستند و مشکلات مقداری کمتر است. با وجود این ساختارهایی داریم که تغییرپذیری آنها سخت جلوه میکند. در جاهایی مثل صندوق نوآوری و معاونت علمی که عمر زیادی ندارند و تنها چند سال است شکل گرفتهاند، به نظر من این تغییرپذیری و تطبیقپذیری کاملا مصداق دارد.
درخصوص ارتباط بین معاونت و صندوق باید بگویم در بعضی از برههها اختلافاتی بوده که طبیعی است، منتها همیشه سعی کردهایم بیان کنیم. من از روزهای نخست هر دو نهاد حضور داشتهام. همیشه تلاش کردهایم این نکته را بگوییم: «معاونت علمی باید نقش سیاستگذاری و تنظیمگری را بیشتر دنبال کند و صندوق نیز نقش تامین مالی را داشته باشد.» صندوق نوآوری هیچگاه نباید خودش را در جایگاه سیاستگذار حوزه دانشبنیان قلمداد کند. اگرچه خودش میتواند اولویتهایی را ترتیب بدهد که این اولویتها نیز با همکاری و همراهی سایر بخشهای دولتی تعیین میشود. برای مثال اولویتهای دانشبنیان در حوزه «ICT» را ما در صندوق نوآوری نمیتوانیم مشخص کنیم. قاعدتا به سراغ وزارت ارتباطات میرویم و از آنها میپرسیم اولویتها چیست؟ سعی میکنیم در نظام تامین مالی، مسائلی که وزارت ارتباطات دنبال میکند را در اولویت قرار دهیم.
در حوزه سلامت نیز حتما باید با وزارت بهداشت هماهنگی داشته باشیم تا موضوعات فناوری در حوزه سلامت بهدرستی دنبال شود. اما سیاستگذاری کلان حوزه دانشبنیان و اینکه چه فناوریهایی بهصورت عمومی و اختصاصی دنبال شود، در معاونت علمی اتفاق میافتد. ما به این تفکیک قائل هستیم. خوشبختانه در دوره جدید، چالش چندانی در این حوزه نداریم. اکنون معاونت علمی در بخش تامین مالی، تقریبا کارها را به ما میسپارد.
این گزاره که ما صندوق را بازوی حمایت مالی معاونت بدانیم، درست است؟
این بحث وجود دارد و بعضا مثالهایی نیز میزنند. مثلا وزارت جهاد کشاورزی، بانک کشاورزی و وزارت صمت، بانک صنعت و معدن دارد، پس وزارت دانشبنیان باید بانک دانشبنیان داشته باشد.
درواقع نهاد مالی مجموعههای دانشبنیان باشد.
بله، هر مجموعهای نهاد تخصصی خود را داشته باشد. این ایدهای کلی بوده که مطرح شده و بهعنوان مثال برای وقوع این اتفاق ذکر میشود. از آنجایی که تنوع موضوعات دانشبنیان زیاد است، ماجرا پیچیدگیهایی دارد. مثالهای دیگری که زدم خیلی «بخشی» هستند. یک «sector» مشخص در حوزه کشاورزی یا صنعت وجود دارد که بهصورت تخصصی کار میکند. حوزه دانشبنیان، حوزهای چندوجهی و چندبعدی است. اگرچه سیاستگذاری کلان دانشبنیان در معاونت علمی دنبال میشود، اما سرویسدهنده به همه اجزا و بخشهاست. اساسا دانشبنیان در همه «sector»ها تعریف میشود. ممکن است وزن یک sector بیشتر باشد. در دستهبندیها این موضوع وجود دارد، اما بالاخره تنوع و تعدد دیده میشود.
ضمن اینکه همکاری بسیار نزدیکی با معاونت علمی بهعنوان سیاستگذار این حوزه داریم، از طرف دیگر چون سرویسدهنده محسوب میشویم، به همین دلیل قانونگذار این نهاد را زیر نظر شخص رئیسجمهور دیده است. قبلا از شورای عتف نام میبردند، اما در قانون جدید صندوق را ذیل شورای راهبری قرار دادند که رئیس این شورا، رئیسجمهور است. از این منظر وزرایی که بیشترین کارکرد را در حوزه دانشبنیان دارند؛ مثل وزارت ارتباطات، جهاد کشاورزی، صنعت و دفاع، قاعدتا باید در هیاتامنای صندوق نوآوری حضور داشته باشند تا بتوانند اولویتهای خود را با صندوق در میان بگذارند. صندوق نیز از این طریق به اولویتها پاسخ خواهد داد.
جزئیتر وارد بحث صندوق شویم. صندوق است و مباحث مالیاش! علیرغم اینکه بنا بود نیمدرصد بودجه سالیانه در اختیار صندوق قرار بگیرد، اما میدانیم در این سالها هیچوقت چنین اتفاقی رخ نداده است. از سوی دیگر در لایحه برنامه سند هفتم توسعه، هدفگذاری 7 درصدی برای نقش محصولات و تولیدات دانشبنیان در «تولید ناخالص داخلی» درنظر گرفته شده است و میدانیم بدون توجه به حمایتهای مالی نمیتوان نقشی برای دانشبنیانها درنظر گرفت. اوضاع و احوال مالی صندوق، خوب است؟
سال 1389 صندوق در قانون آمد. همان زمان گفته شد سه هزار میلیارد تومان بودجه اولیه صندوق است و سالانه نیمدرصد از بودجه عمومی دولت باید به صندوق تعلق بگیرد. سالهای 1389 و 1390 تعداد شرکتهای دانشبنیان ما 52 شرکت بود که شناسایی شدند. سرمایه صندوق را هم برخی مقایسه و به دلار تبدیل میکنند و میگویند: «آن زمان 3 میلیارد دلار بوده است»؛ یعنی توان بالا و تعداد کم شرکتها. اکنون وضعیت چگونه است؟ حدود 8900 شرکت دانشبنیان داریم، اما توان ما با همان تبدیل، 60 میلیون دلار است. درواقع توان کم شده و ظرفیت افزایش یافته است. این واقعیتی بوده که اتفاق افتاده است.
سهم نیمدرصدی صندوق از بودجه عمومی دولت نیز هیچوقت داده نشده. بودجه عمومی در دولت قبل محقق نشده و در دولت فعلی نیز تاکنون پرداخت نشده، اما منابع پایداری به کمک دولت و مجلس ایجاد شده است. واقعا دولت در این دوره اعتقاد بسیار بالایی به دانشبنیان دارد؛ از شخص آقای رئیسجمهور تا وزرا به حوزه دانشبنیانی، اعتقاد جدی دارند. وقتی به آقای رئیسجمهور گفتم این دولت به حدی به دانشبنیان اعتقاد دارد که جاهایی تزاحم ایجاد میشود. این مساله در بسیاری از جاها دیده شده است. اگر دولت با منابع پایدار برای صندوق موافقت نمیکرد، قانون جهش تولید دانشبنیان به ثمر نمیرسید. در این قانون افزایش سرمایه مجدد برای صندوق درنظر گرفتهاند. منابعی نیز از حقوق گمرکی ماشینآلات، تجهیزات، قطعات مواد اولیه و واسطهای تولیدی، صنعتی، معدنی و کشاورزی در قانون 1402 ذیل تبصره 6 از سوی دولت تعریف شده است. اگر دولت اعتقاد نداشت، چنین اتفاقی رخ نمیداد. پس اعتقاد دولت به حوزه دانشبنیان بالا بوده؛ هم حمایت از قانون جهش دانشبنیان با تایید دولت انجام شد و هم در قانون بودجه 1402 خودش را نشان داد. حدود 3000 میلیارد تومان بودجه برای ما دیده شده است. طبق صحبتهایی که با سازمان برنامهوبودجه داشتیم، امکان تحقق این بودجه خیلی بالا است و امید داریم بهزودی محقق شود.
نکته اینجاست؛ اگرچه در همه کشورهایی که به این موضوعات توجه دارند، خود دولت نقش مهمی دارد و حمایت جدی میکند، اما میکوشند بسترسازی کنند. هیچ دولتی نمیتواند ادعا کند تمام نیازهای این حوزه را بهعنوان دولت تامین میکند. قاعدتا باید بسترسازی و زمینهسازی کند.
پرسیدید تفاوت فضا در دوره گذشته و فعلی چیست؟ شعار ما این است که دسترسی شرکتهای دانشبنیان به نظام تامین مالی را تسهیل کنیم. این مهمترین جهتگیری ما محسوب میشود تا بتوانیم هدف 7 درصدیای که اشاره کردید را محقق کنیم. درواقع تلاش میکنیم سهم 7 درصدی دانشبنیان از «تولید ناخالص داخلی» را تحقق ببخشیم. برای انجام این کار، تامین مالی رکنی بسیار مهم است. آیا صندوق نوآوری به تنهایی میتواند چنین کاری کند؟ هرقدر هم دولت بخواهد کمک کند و منابع اختصاص دهد، باز هم میسر نیست.
سال گذشته در هیاتامنای صندوق با حضور آقای رئیسجمهور تصویب شد ظرف 5 سال، سرمایه صندوق به 100 هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کند؛ این جهتگیری بسیار خوب و مناسب است، اما معتقدم اگر این 100 همت محقق شود نیز شاید به تنهایی پاسخگوی توسعهای نباشد که در اکوسیستم باید اتفاق بیفتد. چه باید کرد؟ باید دسترسی شرکتها به نظام تامین مالی را تسهیل کنیم. شبکه بانکی کشور فوقالعاده مهم است. بخش مهمی از اعداد و ارقامی که در تامین مالی دانشبنیان میشنوید از طریق این شبکه تامین میشود. خوشبختانه دانشبنیانهای ما در شبکه بانکی کشور بسیار خوشنام و خوشحساب هستند. معوقات و نرخ نکول بسیار پایینی دارند. بالاخره قشر فرهیختهای در این حوزه فعالیت میکنند و متناسب با فعالیت خود، تسهیلات میگیرند. درواقع شبکه بانکی کشور، همکار جدی ما در حوزه تامین مالی دانشبنیان بهشمار میرود. هم عملکرد گذشته بانکها مناسب بوده و هم توافقاتی که در دوره جدید کردهایم، نشان میدهد بانکها جهتگیری خوبی نسبت به حوزه دانشبنیان دارند.
همکار بعدی ما بازار سرمایه بوده که تا حدود زیادی مغفول مانده است. البته طبیعی بوده؛ چراکه این اکوسیستم بهتازگی بالغ شده و شرکتهای دانشبنیانی که میتوانند از بازار سرمایه، تامین مالی کنند، تازه به بلوغ رسیدهاند. بسترها و زمینههای بورس و بازار سرمایه برای حمایت از شرکتهای دانشبنیان چندان مناسب نبود. این اتفاق بر مبنای توافقاتی که با سازمان بورس داشتیم، رقم خورد. خوشبختانه رئیس محترم سازمان بورس و ارکان این سازمان، همراهی زیادی با شرکتهای دانشبنیان دارند. چند حرکت جدی را شروع کردهایم. برای مثال بورسیشدن شرکتهای دانشبنیان در دستورکار قرار دارد. آقای دکتر عشقی، کارگروه مشخصی را درنظر گرفتهاند تا بتوانیم با همکاری یکدیگر، شرکتهای دانشبنیان را بهسمت بورسیشدن پیش ببریم. این اتفاق بسیار مهم است.
بحث «صکوک» را اخیرا به راه انداختهایم. انتشار اوراق نوآوری را در دستورکار قرار دادهایم که اختصاصا برای حوزه دانشبنیان است. شرکت دانشبنیان برای اینکه تامین مالی بزرگی انجام بدهد، نه میتواند از طریق صندوق و نه از طریق شبکه بانکی موفق شود، بلکه باید از طریق بازار سرمایه منابع جذب کند. سازمان بورس، برای انتشار اوراق سازوکار و قواعدی دارد. مثلا شرکت باید ضامن بیاورد تا بتواند مقابل مردم پاسخگو باشد. ما با کمک بانکها نقش رکن ضامن شرکتها را بازی میکنیم. شرکت دانشبنیان نیز با ضمانتی که ما برای آن میگذاریم، از بازار سرمایه، منابع جذب کرده و اوراق منتشر میکند.
از نظر اجرایی در چه مرحلهای قرار دارید؟
ضمانت انتشار اوراق برای 5 شرکت دانشبنیان در هیات عامل صندوق به تصویب رسیده است. در شبکه بانکی، کارهای تضامین با همکاری خودمان در حال انجام است. آنها همزمان به سازمان بورس معرفی میشوند. بعد باید در شورای پذیرش مورد بررسی قرار بگیرند. اکنون سقف ضمانت ما برای انتشار اوراق حدود 120 میلیارد تومان است اما بهزودی افزایش پیدا میکند و حداقل چهار برابر خواهد شد.
120 میلیارد تومان برای هر شرکت؟
بله. جریان ایجاد صندوقهای جسورانه بورسی و صندوقهای خصوصی نیز با مشارکت صندوق نوآوری در کشور توسعه پیدا میکند. این فرصت بسیار خوبی است که بخش خصوصی ورود میکند، چون در نظام بازار سرمایه کاملا تعریف شده است. این موارد را برای دانشبنیان کم داشتیم. خیلی از شرکتها بزرگ میشوند و نیاز دارند در مراحل بعدی تامین مالی شوند. اگر بگوییم اکوسیستم یا نظام تامین مالی، اجزا و افرادی دارد و لازم است قواعدی بر آن حاکم شود؛ این موارد در حال شکلگیری است. خودمان را پشتیبان این نظام تعریف کردهایم. اینکه همه توقع داشته باشند هر شرکتی که دانشبنیان شد، به صندوق نوآوری مراجعه کند و این صندوق از منابع داخلی خود کمک کند؛ تصور اشتباهی است. اکنون کار ما این است که شبکه بانکی و بازار سرمایه را همراه کنیم.
چه میزان از تسهیلاتی که صندوق تاکنون به شرکتها اعطا کرده، از طریق منابع داخلی صندوق محقق شده و چه مقدار با مشارکت بانکها رقم خورده است؟
3 هزار میلیارد تومان سرمایه ما بود. البته این مبلغ، همین اواخر تکمیل شد. تاکنون با این رقم توانستهایم بیش از 40 هزار میلیارد تومان به شرکتها خدمات بدهیم. حدود 25 همت از طریق شبکه بانکی تامین شده و 15 همت نیز از منابع داخلی پرداخت شده است. بهطور میانگین، تقریبا با نسبت یک به سه توانستهایم با بانکها، منابع خود را اهرم کنیم. دسترسی شرکتها به منابع بانکی را تسهیل کردهایم. این رقم قابلیت افزایش دارد.
یکی از برنامههای جدی ما در سال جاری، «بسته رشد تولید» متناسب با شعار سال است. ما بسته رشد تولید محصولات دانشبنیان را تدوین کردهایم. شرکتهای دانشبنیانی که روی محصول دانشبنیان خود، قابلیت دو برابرشدن رشد فروش را دارند، مشمول این بسته میشوند. با چند بانک هم توافق کردهایم. 10 همت تسهیلات را برای بسته رشد تولید از بانکها قول گرفتهایم که در هیاتمدیره آنها نیز به تصویب رسیده است. آنجا شرکتها را ضمانت میکنیم و این شرکتها با تضمین ما به سراغ بانک میروند و تسهیلات میگیرند. سرمایه در گردش میگیرند تا رشد فروش دوبرابری را محقق کنند. بانکها پای کار آمده و منابع ما چندان درگیر نیست. فقط نقش ضامن را بازی میکنیم تا اگر خدای نکرده اتفاقی برای شرکتها افتاد، یعنی بازپرداخت تسهیلات معوق شد، ما از شرکتها پشتیبانی کنیم. البته احتمال وقوع این اتفاق خیلی ضعیف است. چنانکه گفتم تناسب یک به سه با شبکه بانکی داریم. البته طول اهرم ما با توجه به اهتمام شبکه بانکی، تا 5 و حتی 6 برابر قابلیت افزایش دارد.
ماجرای شفافیت تسهیلات، قصهای است که در چند سال اخیر، حواشی زیادی برای صندوق به وجود آورد. رئیس پیشین صندوق نیز وعدههایی مبنیبر انتشار فهرست شرکتهایی داد که از حمایتها استفاده کردهاند. درنهایت آقای وحدت چنین لیستی را منتشر نکرد و به اواخر سال 1401 موکول شد و البته محقق نشد. در سال 1402 نیز او جای خود را به شما داد. مساله شفافیت، یک چالش برای صندوق بوده و هست. برای این مساله چه اقداماتی در نظر دارید؟
اول باید این اصل را بپذیریم که موضوع مالی برای شرکتها اعم از دانشبنیان و غیردانشبنیان، جزء اسرار شرکت تلقی میشود. اگرچه صورت مالی شرکتهای بورسی را در کدال منتشر میکنند، ولی آن صرفا صورت مالی است. اینکه از چه بانک و منابعی دریافت شده را در دنیا نیز تا حد زیادی نمیبینید. نباید از سمت دیگر بام بیفتیم! این نکته یک اصل است که جزء اسرار شرکتها محسوب میشود. رقبای شرکتها میتوانند از این اطلاعات استفاده کنند. بالاخره ما به نوعی مرکز رانت هستیم؛ این نکته را خیلی شفاف میگویم و پشتوانه تئوریک نیز دارم. ما «رانت شومپیتری» داریم. «شومپیتر» یک اقتصاددان اتریشی بود و اصطلاحی موسوم به «رانت شومپیتری» پدید آمد. برای اینکه از نوآوری، اختراع و فناوری حمایت شود، همه دولتها باید حمایت کنند. تمام دولتها نیز در حال انجام چنین کاری هستند. هر فردی میگوید «دولتها از نوآوری حمایت نمیکنند» در اشتباه است. از آمریکا تا دیگر کشورها در حال حمایت هستند؛ این یعنی «رانت». حمایت از یک حوزه خاص به معنای رانت است. این کار نیز اجتنابناپذیر بوده و باید حمایت صورت بگیرد تا بلوغی در این حوزه حاصل شود.
ما به دنبال این نیستیم که بگوییم: «فلان شرکت از ما چقدر تسهیلات گرفته است.» البته اگر خودشان رضایت داشته باشند، این کار را انجام میدهیم، چون رضایت شرکت مهم است. با توجه به حوزههای مختلف و متنوعی که داریم، در حال انجام کاری در راستای شفافیت هستیم. میخواهیم بگوییم: «این حوزهها چقدر از ما تسهیلات گرفتهاند.» منظور از «ما» مجموع نظام تامین مالی شامل بانکها است. این نکته نشان میدهد ما به چه حوزهای بیشتر توجه میکنیم.
این اقدام مسبوق به سابقه است. اوایل کار صندوق نیز چنین اقدامی انجام شده بود. نخستین رئیس صندوق در گفتوگویی بخشی از آمار را اعلام کرد و بهطور مثال گفته بود که «در حوزه زیستفناوری، بیشترین میزان سرمایهگذاری انجام شده است.» جریان شفافیت زمانی اهمیت پیدا کرد که عدد 30 همت از سوی آقای وحدت اعلام شد. جریانی در فضای استارتاپی و دانشبنیان به وجود آمد مبنیبر اینکه چه شرکت یا شرکتهایی، این حمایتها را دریافت کردهاند؟ این مبالغ به کدام دانشبنیانها رسیده است؟ اساسا ابهامی بین شرکتهای دانشبنیان به وجود آمد که این 30 همت واقعا عدد تسهیلاتی است که پرداخت شده و از این بابت مهم شد. ایدهای که شما مطرح کردید پاسخگوی حساسیت ایجادشده نیست.
قصه از پلتفرمها شروع شد. صندوق یا بهطور کلی دولت به حوزه پلتفرمها توجه ویژهای دارد و بیمحابا از آنها حمایت میکند. روی این حوزهها میتوانیم تحلیلی ارائه کنیم، چون واقعا اینگونه نبود. در روزهای نخستین شیوع کرونا، پلتفرمها در حوزه اشتغال بسیار آسیب دیدند. واقعا کسبوکار آنها لطمه خورد. طرحی در هیات عامل صندوق به تصویب رسید که سرمایه در گردشی با قید فوریت 3 ماهه و سقف مشخصی به آنها پرداخت کنیم. شاخص حفظ اشتغال نیز تعریف شد. شرط کار این بود که اشتغال خود را حفظ کنند و بیکار ننشینند. اگر چنین حمایتی صورت نمیگرفت، آسیبی جدی به کشور وارد میشد. فکر میکنم چهار یا پنج پلتفرم از این تسهیلات استفاده کردند.
مقدارش چقدر بود؟
سقف آن 15 میلیارد تومان برای هر شرکت بود. شرکتها نیز باید در مدت سه ماه، تسویهحساب میکردند. حدود پنج پلتفرم این تسهیلات را گرفتند. ما واقعا رصد کردیم، چون اشتغال نباید تغییر میکرد. این اتفاق نیز رخ داد. قرار گذاشته بودیم اگر تسهیلات را بگیرند و اشتغالشان آسیب ببیند و کم شود، مشمول جریمه خواهند شد. خوشبختانه اشتغالها حفظ شد و به این پلتفرمها کمک کردیم آسیب نبینند. چنانکه گفتم ریشه قصه شفافیت به این نقطه برمیگردد. همه فکر کردند خیلی از پلتفرمها چنین تسهیلاتی گرفتهاند.
طبق آماری که داریم؛ اولا ضریب نفوذ ما در شرکتهای دانشبنیان 62 درصد است، یعنی 62 درصد شرکتهای دانشبنیان حداقل از یک خدمت صندوق استفاده کردند. این آمار بالایی محسوب میشود. گفتن 62 درصد به زبان آسان است. از نزدیک به 9 هزار شرکت، حدود پنج هزار و 500 شرکت از ما سرویس گرفتهاند؛ پس ضریب نفوذ بالایی داریم. فرآیندهای ما سختگیرانه است. زمانی که سال 1397 وارد هیات عامل صندوق شدم، نسبت به فرآیند و طولانی بودن ارزیابیها بهشدت انتقاد داشتم، اما وقتی وارد جریان شدیم، دیدیم واقعا لازم است. همانطور که گفتم از آنجایی که رانت در حال توزیع است، دقت و حساسیت بالا بوده و نظارت هم جدی است. کاملا طرحمحور هستیم. اینگونه نیست که شرکتی به ما مراجعه کند و بگوید: «وام میخواهم». ما هم بگوییم: «بفرمایید». باید طرح داشته باشند و ما روی طرح، تسهیلات میدهیم. شرکتهایی هستند که فروش خیلی بالایی دارند و 10 محصول تولید میکنند، ولی فقط یک محصول آنها دانشبنیان است. ما همان محصول دانشبنیان را تامین مالی میکنیم و با بقیه محصولات، کاری نداریم، لذا این سختگیریها و دقتها در صندوق نوآوری وجود دارد. خیلی وقتها نیز مورد انتقاد بعضی از شرکتهای دانشبنیان قرار دارد، ولی چارهای نیست. هم دستگاه نظارتی از ما انتظار دارد و هم وظیفه و مأموریت ماست که چنین کاری را انجام دهیم. دقت باید بالا برود. کار را نیز کاملا طرحمحور و مبتنیبر طرح جلو میبریم.
بنابراین شفافیت نهایتا در حد حوزهها اتفاق میافتد؟
باید مرحله به مرحله جلو برویم. کار به قدری زیاد است و نیاز به توسعه این حوزه داریم که کوچکترین حاشیهای ما را از کار اصلی خود بازمیدارد. تنها نگرانی ما درحال حاضر موضوع دیگری است. خیلی شفاف بیان میکنم؛ اینگونه نیست که اکنون فهرست را منتشر کنیم و همه بگویند: «آفرین!» تازه ماجرا شروع میشود؛ چرا این شرکت بیشتر گرفته و دیگری کمتر دریافت کرده است؟ باید یکییکی توضیح بدهیم یک شرکت، چنین طرح و برنامهای داشته و کاری انجام داده است. این اتفاق ما را درگیر حاشیه خواهد کرد. کل سیستم صندوق نوآوری باید بنشینیم و فقط پاسخگو باشیم. البته اشکالی ندارد. وظیفه ما این است که شفافسازی کنیم و پاسخگو باشیم. ابایی از این کار نداریم ولی نگران هستیم از کار اصلی خودمان بازبمانیم. درحال حاضر به مرحلهای رسیدهایم که دانشبنیان باید جهش کند.
با توجه به اینکه بخشی از منابع از بودجه دولتی تامین میشود، در دنیا نیز نمونه مشابهی نداریم که حداقل در این مرحله، شفافیت بهصورت کلی برای عناوین و پروژهها و همچنین شرکت درخواستکننده و میزان مبالغ اعطاشده را داشته باشیم؟
ممکن است بعضی از کشورها چنین سازوکارهایی را داشته باشند، ولی واقعا اینگونه نبوده و کسی هم به دنبال این قصه نیست تا بگوید: «چرا به فلان شرکت، n مبلغ دادهاید» دسترسی به تامین مالی بانکی برای شرکتها کار خیلی سختی نیست. اگر وضع شرکتی خوب باشد میتواند تسهیلات بگیرد. تمام کار ما این بوده که دسترسی شرکتها را به نظام بانکی آسانتر کنیم. اگر نام این کار را «رانت» بگذاریم، سه هزار میلیارد تومان رانت دادهایم. همه این مبلغ با ارز ترجیحی نبوده، بلکه کل رانت ما نهایتا دوبرابر شده و 6 هزار میلیارد تومان رانت ایجاد کردهایم.
پیشتر به 40 همت اشاره کردم. ما دسترسی شرکتها به شبکه بانکی را آسان کردیم. شرکتهای دانشبنیان هرچه پول درمیآورند و سود میکنند دوباره به تحقیق و توسعه میبرند. شرکتهای دیگر ساختمان و زمین میخرند و آنها را پشتوانه تضامین بانکی میکنند. شرکتهای دانشبنیان چنین امکانی را ندارند. کاری که ما انجام میدهیم این است که دسترسی آنها به شبکه بانکی را تسهیل میکنیم لذا در این ماجرا نمیتوان گفت آنها از رانت جدی استفاده میکنند و شفافیتی وجود ندارد.
آیا خط اعتباری صندوقهای پژوهش و فناوری با مشکل مواجه شده است؟ شنیده میشود تامین اعتبار انجام نشده؛ آیا این گزاره صحت دارد؟
ابتدای حضورم در صندوق با تعهدات خیلی زیادی مواجه بودیم که نسبت به شرکتهای دانشبنیان داشتیم. خوشبختانه مدیریت شد. مجبور بودیم در برهههایی مدیریت کنیم؛ نه اینکه تامین مالی نکنیم. به صندوقهای پژوهش و فناوری غیردولتی سهمیه دادیم. بهطور مثال در این ماه یک صندوق سه طرح معرفی کند، دیگری فقط یک طرح بدهد و صندوق بعدی پنج طرح ارائه کند. بدین ترتیب مدیریت کردیم تا بتوانیم مقابل تعهدات پاسخگو باشیم. خوشبختانه دوباره امور روی روال افتاده و صندوقها مشکلی از این جهت ندارند.
رویکرد ما این است که تا حد امکان کار را با شبکه شامل صندوقهای پژوهش و فناوری پیش ببریم. درواقع درخواستهای تسهیلات کمتر از 2 میلیارد تومان از طریق خط اعتباری صندوقهای پژوهش و فناوری رسیدگی میشود. البته حتما این برنامه را توسعه خواهیم داد.
درخصوص توزیع عادلانه منابع نیز نکتهای مطرح شده، گفته میشود 3 صندوق تهرانی هزار میلیارد تومان جعاله از صندوق گرفتهاند. این مساله به چالشی تبدیل شده و برخی از توزیع ناعادلانه منابع گلایه دارند.
الگویی برای جعاله صندوقهای پژوهش و فناوری غیردولتی گذاشتهایم که به پارامترهای زیادی متکی است؛ از سرمایه صندوق گرفته تا میزان خدماتی که تاکنون ارائه کرده است. ریسک صندوق هم اثرگذار است. 70 صندوق در کشور داریم. به 60 صندوق، قرارداد خط اعتباری دادهایم. 3770 میلیارد تومان در 3500 فقره تسهیلات به آنها خط اعتباری اعطا کردهایم؛ یعنی 3500 فقره درخواست شرکتهای دانشبنیان به مبلغ 3770 میلیارد تومان از سوی 60 صندوق تامین مالی شده است. پس توزیع مناسبی صورت گرفته است. 48 صندوق هم مجموعا به مبلغ 1390 میلیارد تومان از ما تسهیلات جعاله گرفتهاند و از این محل، 2513 فقره تسهیلات پرداختهاند.
میزان توزیع آنها مشخص است؟
با قاطعیت عرض میکنم اینگونه نیست که 3 صندوق تهرانی از ما هزار میلیارد تومان تسهیلات جعاله گرفته باشند. اما به هر حال صندوقهایی که در تهران هستند، هم به لحاظ سرمایه و هم از نظر جامعه مخاطبی که با آنها کار میکنند گستردگی بیشتری دارند. مثلا شرکتهایی که کنار پارکها و دانشگاههای تهران هستند و جامعه مخاطبی که مورد هدف خدمات صندوقهای پژوهش و فناوری تهرانی قرار میگیرند بزرگترند.
البته همین حالا اگر یک صندوق شهرستانی، افزایش سرمایه داده یا خدمات خود را توسعه بدهد میتواند تسهیلات جعاله و خط اعتباری بیشتری از ما بگیرد. بعضی صندوقها همان روزی که ایجاد میشدند میخواستند از ما جعاله بگیرند. به آنها میگفتیم: «سرمایهای که خودت داری را کمی خرج کن تا بدانیم 50 درصد سرمایه را خرج کردهای و فرآیند را یاد گرفتهای، بعد بیا از ما تسهیلات بگیر.» برای برخی از صندوقهای شهرستانی سوءتفاهم شده بود که صندوق نوآوری به شهرستانیها کمک نمیکند. واقعا اینطور نیست. هماکنون صندوقهای شهرستانی خیلی خوبی داریم.
پس دغدغه توزیع عادلانه منابع را دارید؟
بله. به نظرم مشکلی از این جهت نداریم. اتفاقا در برخی پارامترها به صندوقهای استانهای کمتربرخوردار، وزن بیشتری دادیم. اعلام کردیم اگر استانهای دیگر باید 50 درصد سرمایه خود را هزینه کنند تا بتوانند از ما جعاله بگیرند، صندوقهای شهرستانهای کمتربرخوردار با شرایطی میتوانند از همان ابتدا از ما تسهیلات دریافت کنند.
کارگروه صندوقهای پژوهش و فناوری وجود دارد و اخیرا هم شورای راهبری فناوری و تولیدات دانشبنیان تشکیل شده است. این دو دچار تزاحم برای یکدیگر نمیشوند؟
شورا طبق قانون تشکیل شده و رئیس آن رئیسجمهور است. این چتر بالایی و نهاد اصلی سیاستگذاری در این حوزه است. ذیل آن شورا، کارگروهی به نام «راهبری دانشبنیان» ایجاد شده و ریاست آن را معاون علمی و فناوری برعهده دارد. نمایندگانی از دستگاههای عضو در این کارگروه حضور دارند. کارگروه مذکور، نقش شورای تخصصی صندوقهای پژوهش و فناوری را بازی میکند. بالاترین مرجع ما کارگروهی است که به ریاست معاونت علمی، کارسازی کرده و مأموریت را دنبال میکند. دبیرخانه تخصصیاش در صندوق نوآوری است.
دبیرخانه تخصصی صندوقهای پژوهش و فناوری چگونه مدیریت میشود؟
کارگروه، 3 دبیرخانه تخصصی دارد که دبیرخانه تخصصی صندوقهای پژوهش و فناوری همچون گذشته در صندوق نوآوری و شکوفایی مستقر است. درواقع اکنون بخشی از موضوعات کارگروهی که به ریاست معاون علمی تشکیل میشود به حوزه تخصصی دانشبنیان اختصاص پیدا میکند و قسمتی دیگر به حوزه صندوقهای پژوهش و فناوری مرتبط است. در دستور جلسههایی که میآید مواردی از جمله تاسیس صندوقهای پژوهش و فناوری، نظارت بر صندوقهای پژوهش و فناوری و سایر موضوعات مرتبط به این صندوقها نوشته شده؛ این بخشی از کارکرد کارگروه است. پس کارگروهی که قبلا در وزارت علوم بود اکنون در معاونت علمی با ریاست معاون علمی و با چند کارکرد فعالیت میکند.
ذیل این کارگروه یک دبیرخانه تخصصی دارید؟
خیر، آن کارگروه سه چهار دبیرخانه دارد؛ مثلا دبیرخانه دانشبنیان و دبیرخانه تولید بار اول. دبیرخانه صندوقهای پژوهش و فناوری یکی از این دبیرخانههاست که امور صندوقها را بهصورت تخصصی انجام میدهد.
گریزی به ماجرای مرکز بزنیم. اوایل سال جاری جابهجایی صورت گرفت و حکم انتصاب شما برای صندوق از سمت رئیسجمهور صادر شد. با این وجود مشخص نشد در مرکز چه اتفاقی افتاد؟ معمولا استعفایی انجامشده که به فرد حکم جدیدی میدهند یا حداقل وضعیت مسئولیت قبلی او بهنوعی مشخص میشود. در ماجرای شما این اتفاقات رخ نداد. اخیرا هم شایعات مختلفی درخصوص مرکز شنیده شده؛ از ادامه فعالیت و نحوه کار. شما بگویید قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
مرکز استراتژیک فارغ از سابقه و تاریخچهای که داشته نقش اتاق فکر را برای دولتها بازی کرده است. در دولت کنونی هم از نزدیک شاهد بودم و رویکرد آقای رئیسجمهور را دیدم که بهشدت مورد توجه ایشان بود. اوایل وقتی با ایشان صحبت میکردیم و پیشنهاد مرکز مطرح شد رویکرد ایشان را نسبت به مرکز قابلتوجه میدیدم و اساسا متفاوت از آنچه بود که در مرکز استراتژیک دنبال میشد.
اگر بخواهم بیپرده و بیتعارف عرض کنم، بهرغم حرفهایی که درخصوص فعالیت مرکز در دورههای گذشته بیان میشود، به اعتقاد ما نگاه سیاسی بر مرکز استراتژیک حاکم بود. واقعا نقش اتاق فکر دولت را آنگونه که باید، ایفا نمیکرد. اتفاقا با همین رویکرد خدمت آقای رئیسجمهور گفتم: «به مرکز میروم تا بتوانیم تغییر رویکرد در مرکز استراتژیک داشته باشیم.» نگاه رئیسجمهور نیز مبتنیبر این بود که «آنجا باید مرکز نخبگان باشد.» مرکزی که بتواند تعامل بین دولت و نخبگان را فراهم کند. با برنامهریزی انجامشده و ارائه آن خدمت آقای رئیسجمهور، ایشان لطف داشتند و این ماموریت را به من دادند تا در مرکز استراتژیک فعالیت کنم. ما چهار برنامه برای مرکز تعریف کردیم. موضوع «گفتمان دولت» در مرکز استراتژیک، سبقه تاریخی داشت و ما سعی کردیم این گفتمان را برای دولت سیزدهم نیز فراهم سازیم. تلاش کردیم «گفتمان دولت» را در مرکز استراتژیک دنبال کنیم. اتفاقات خیلی زیادی رخ داد. نمیخواهم گزارش عملکرد بدهم. البته روی سایت موجود است و میتوانید مراجعه کنید و ببینید.
محور دوم برنامه ما، موضوع «ارتباط با نخبگان» بود که آنجا بهطور مفصل برنامههای مختلفی را تدوین کردیم. برای اولین بار در تاریخ دولتهای جمهوری اسلامی، مرکز علمی دولتی به نام مرکز استراتژیک، آییننامهای را در هیات دولت به تصویب رساند. چنانکه میدانید در هر آییننامه مصوب دولت مینویسند «به پیشنهاد وزارت فلان». معمولا دستگاههای اجرایی پیشنهاد میدهند. برای اولین بار، آییننامه حمایت از نخبگان ایرانی به پیشنهاد مرکز بررسیهای استراتژیک در دولت به تصویب رسید. این رویکرد حمایتی ما از نخبگان و برنامهای جدی بود که داشتیم. سامانه «سرآمدان» را هم راهاندازی کردیم. گروههای مشورتی و نخبگانی نیز در مرکز شکل گرفت که به صورت تخصصی در مورد موضوعات بحث میکردند.
محور سوم برنامه ما «نقش مشورتی در موضوعات راهبردی» بود. هم نگاه «passive» و هم نگاه «active» داشتیم. نگاه «passive» این بود که موضوعاتی را جناب رئیسجمهور به مرکز ارجاع میدادند. رئیسجمهور تقریبا اغلب موضوعات کلان را برای بررسی و ارائه نظر مشورتی به مرکز نیز ارجاع میدادند. اما درخصوص برخی موضوعات ما رویکردی فعالانه داشتیم. مثلا مساله آب، مسکن، ترانزیت و مهاجرت، موضوعات روز بودند که خودمان با همکاری کارگروههای مختلفی که در مرکز تشکیل شدند، به صورت فعالانه به آنها میپرداختیم. نظرات نخبگان را میگرفتیم و در قالب نظر مشورتی و ارائه گزارشهای راهبردی، خدمت آقای رئیسجمهور تقدیم میکردیم.
محور چهارم «رصد سیمای دولت» یا «سیمای عمومی دولت» بود. میخواستیم ببینیم بخشهای مختلف دولت تا چه اندازه در راستای سیاستها و برنامههای دولت حرکت میکنند. اگر انحرافی وجود داشت، با افکارسنجی و نظرسنجی، به اعضای محترم دولت و جناب رئیسجمهور ارائه میکردیم.
این چهار محور را در مرکز دنبال کردیم. به اعتقاد خودمان و بسیاری از کسانی که در دورههای قبل و دوره کنونی در مرکز استراتژیک کار میکردند، واقعا نقش «اتاق فکر» در حال معنادارشدن بود. گزارشهای مفصلی در این خصوص ارائه شد. حدود 100 گزارش راهبردی در طول یک سال و نیم تولید کردیم. حدود 200 نامه با همان رویکرد «passive» و «active» به دفتر رئیسجمهور ارسال شد. نامههایی که واقعا پیشنهادات و موضوعات خاص با ارائه گزارش را در بر میگرفت. این اتفاقات در مرکز رخ داد و گزارش عملکرد آن نیز موجود است.
نگاه رئیسجمهور به مرکز استراتژیک بهعنوان اتاق فکر دولت، به نظرم نگاه پیشرفتهای بود و هست. ایشان اعتقاد دارند یک نهاد مشورتی کنار دولت حضور دارد که میتواند اجماع نخبگانی ایجاد کند و نظر مشورتی بگیرد. ایشان چنین رویکردی داشتند.
جنس من از جنس حوزه دانشبنیان بود و 10 تا 15 سال است در این حوزه فعالیت میکنم. با خودم عهد کرده بودم از این حوزه خارج نشوم. به همین دلیل احساس کردم دارم از حوزه تخصصی و اصلی خودم فاصله میگیرم. گرچه یک سال و نیم حضور در مرکز استراتژیک، تجربهاندوزی و درسآموختههای زیادی برای من داشت. سعی کردیم به دولت کمک کنیم، اما دوست داشتم به حوزه دانشبنیان برگردم. در این حوزه نیز احساسم بر این بود باید جهش جدی اتفاق بیفتد.
در این سالها ریلگذاری خوبی صورت گرفته و توسعه پیدا کرده بود و اکنون زمان میوهدادن دانشبنیان است. باید جهتگیری جدی انجام میشد. علاقهام این بود که برگردم و خدمت رئیسجمهور نیز عرض کردم. از زمانی که خدمت آقای دکتر رئیسی مطرح کردم، یعنی شهریور 1401، حدود 6 ماهی طول کشید تا ایشان بپذیرند. بعد از اینکه ایشان قبول کردند من بروم، گفتند باید صبر کنید تا جایگزین انتخاب کنیم. اما در برههای حس کردیم هر دو مجموعه در حال ضربهدیدن است. طبیعی است وقتی موضوع جابهجایی مطرح میشود، ممکن است کارکرد اصلی دو نهاد تحتالشعاع قرار بگیرد.
لذا از رئیسجمهور خواهش کردم این اتفاق سریعتر بیفتد. روی یک گزینه برای ریاست مرکز هم جمعبندی صورت گرفته بود، ولی اتفاقی رخ داد که آن گزینه نتوانست ماموریت پیدا کند و در مرکز قرار بگیرد. رئیسجمهور با این دید اجازه دادند من به صندوق بروم که نفر جایگزین، تایید شده بود. اما در فرآیند انتخاب، اتفاقی افتاد که جایگزینی آن فرد لغو شد و من نیز به صندوق نوآوری رفته بودم. اکنون هم میدانم جناب رئیسجمهور به جد افراد مختلف را بررسی میکنند. این مرکز برای ایشان مهم است.
زمان در حال از دست رفتن است. نقطه حساسی مانند مرکز استراتژیک که به تعبیر شما اهمیت زیادی دارد، نباید چند ماه بدون سرپرست و رئیس اداره شود.
شاید از آنجایی که رئیس ندارد، شما احساس کنید کارها رها شده، اما کارکنان مرکز در حال انجام امور هستند. یکی از معاونان کارها را پیش میبرد. ارجاع کار به مرکز صورت میگیرد و گزارش از مرکز بیرون میآید. از این موارد اطلاع دارم و گاهی به مرکز سر میزنم. سعی میکنم به کادر مرکز کمک کنم تا همچنان ماموریت را حفظ کرده و با دلگرمی، کار خود را دنبال کنند. فکر میکنم بهزودی مرکز استراتژیک، تعیینتکلیف شده و گزینه جدید ریاست آن معرفی میشود. با شناختی که از آقای رئیسجمهور دارم و میدانم اهمیت زیادی برای مرکز استراتژیک قائل هستند، انشاءالله بهزودی رئیس جدید مشخص خواهد شد.
جایگاه مرکز با روند فعلی خدشهدار نمیشود؟
باید به کارکرد آن توجه کنیم. البته طبیعی است هر مجموعهای وقتی از لحاظ مدیریتی دچار خلل میشود، عملکرد آن تحتالشعاع قرار میگیرد و ممکن است آسیبهایی ببیند. این نکته انکارناپذیر است، ولی نه اینکه بگوییم مرکز استراتژیک مورد توجه دولت نیست و دولت میخواهد آنجا را تعطیل کند. نمیدانم این خبرها از کجا آمده است. اصلا اینگونه نیست. میدانم رئیسجمهور چه اندازه به مرکز علاقه دارند و به توان و کارکرد آن اعتقاد دارند. ایشان دقت نظر دارند و میخواهند فردی را انتخاب کنند که مورد اطمینان باشد.
گزارشهای مشورتی جدی از مرکز بیرون میآید و مورد استناد رئیسجمهور قرار میگیرد. بنابراین مهم است چه فردی در راس مرکز قرار بگیرد. این مسائل، وسواس و حساسیت را افزایش میدهد، به همین جهت انتخاب رئیس جدید مرکز کمی طول کشیده، اما این اصلا به معنای تعطیلی و نادیدهگرفتن کارکرد و اهمیت مرکز نیست. رئیسجمهور تلاش میکنند فرد مناسبی را برای مرکز انتخاب کنند.
اگر بخواهید پیشنهادی به رئیس جدید مرکز استراتژیک بدهید، چه خواهید گفت؟
شما پیشنهاد بدهید بهتر است! با همین رویکرد اجتماع نخبگانی و ایفای نقش «اتاق فکر دولت»، فارغ از بحثهای سیاسی. ما در این دوره چندان به دنبال فضاسازی رسانهای نبودیم، چون اعتقاد داریم کار فکری و مشورتی باید در یک محیط آرام و غیررسانهای و به دور از هیاهو دنبال شود. اقتضای کار فکری، همین است. اگر بخواهد غیر از این باشد، دیگر کارکرد مرکز استراتژیک نیست و باید نامش را تغییر بدهیم. مثلا بگوییم «مرکز عملیات رسانهای». فکر میکنم اگر مرکز استراتژیک به معنای اتاق فکر و به دنبال مأموریتی باشد که از ابتدا برای آن طراحی شده، قاعدتا باید بتواند نقش مشورتی جدی در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بازی کند؛ کما اینکه ما در همه این حوزهها، کارگروه تشکیل دادیم. بسیاری از افرادی که در این حوزهها صاحبنظر بودند به ما کمک کردند. هر نامهای به رئیسجمهور مینوشتم که رویکردی کارشناسی داشت، حداقل 10 نفر روی آن نظر میدادند. در کارگروه تخصصی دربارهاش بحث میشد و بعد هم 10 صاحبنظر باید نظر میدادند تا من نامه را به رئیسجمهور ارسال کنم. واقعا نگاه کارشناسی به مسائل داشتیم و فکر میکنم این مسیر، مسیر درستی است.