هومن جعفری، خبرنگار:خب نیاز به توضیح اضافه نیست. حتما خبر دارید که حامد علامتی، رئیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در نشست خبری با اصحاب رسانه از اقدامات انجامشده برای ایجاد دیزنیلند ایرانی خبر داده و گفته: «ما به دنبال ایجاد شهر کودک هستیم و با توجه به ظرفیت و امکاناتی که داریم به دنبال ایجاد چیزی شبیه دیزنیلند هستیم و مهندسان هم تدابیری را اندیشیدهاند. این هدف مصوبه هیاتمدیره و... را میخواهد که بخشی از آن صورت گرفته و وزیر هم دنبال آن است. بین دو تا سه سال، شهر جهانی کودک را ایجاد خواهیم کرد که شامل آموزش، فرهنگ و بازارچه کودک است. هشت ماه است که کار را آغاز کردهایم و همه شرایط و ویژگیهای آن متناسب با زیست بوم ایرانی اسلامی خواهد بود.»
شاید شما هم در اینستاگرام آن کلیپ معروف را دیدهاید که اولش پارک ژوراسیک خارج را نشان میدهد که دایناسورهای دیجیتالی آخرین مدل، با کیفیت اچدی مشغول ترساندن مخاطبان پارک هستند و بعد هم تصویر کاتخورده به یکی از پارکهای تفریحی وطنی خودمان که در آن، دو کارگر شریف و زحمتکش و خوشحال درون لباسهای عروسکی دو دایناسور مشغول رقصیدن و آواز خواندن هستند و ملت هم به دست زدن و تشویق سرگرم شدهاند! احتمالا شما هم مثل من، وقتی این جمله مربوط به دیزنیلند را از زبان حامد علامتی شنیدید، همین تصویر به ذهنتان آمد. اما چرا این اظهارنظر از سوی یک مدیر فرهنگی مضحک به نظر میرسد که با واکنشهایی همراه شده است.
1- دیزنیلند یکی از ابزارها و جاذبههای فرهنگی آمریکا خاصه یکی از ستونهای رویای آمریکایی است. وظیفهاش این است که تصویری جادویی را برای کودکان خلق و آنها را وارد دنیای افسانههای پریانی مبتنیبر فرهنگ غربی کند. اگر جناب علامتی، مسئول فرهنگی کشوری نبودند که هدفش مقابله با نفوذ فرهنگی متخاصم آمریکایی است، شاید این صحبتشان ایرادی نداشت ولی وقتی شما مسئول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستی، وظیفهات چیز دیگری غیر از تبلیغ برای دیزلنیلند و والت دیزنی است! آن هم با فرهنگ امروز حاکم بر آمریکا که از در و دیوار کارتونها و برنامههای کودک و برنامههای تحصیلیشان، دیگر نه پیامهای تحکیم خانواده که پیامهای الجیبیتی به بیرون فوران میکند!
2- اگر قرار است یک مجتمع فرهنگی فروشگاهی با امکانات تفریحی برای کودکان ساخته شود که دیگر نیازی به این همه بوق و کرنا نیست! داریم و میتوانیم باز هم داشته باشیم. دیگر نیازی به شوآف نیست! منتها سوال اینجاست، جنابشان چقدر وقت گذاشتهاند و روی این طرح کار کردهاند که به سرنوشت هزاران طرح مشابه دچار نشود! ایشان اقتصاد مجتمعهای فرهنگی یا تفریحی کودکان را بررسی کردهاند؟ آماری دارند که چقدر قرار است هزینه کنند و امیدوارند این هزینه کلانی که به بیتالمال تحمیل میشود، کی و از طریق کدام مشتریان داخلی پر شود؟ محصولاتی که قرار است اینجا فروخته شود چیست؟ دفترچه 40 برگ کلاه قرمزی؟ مدادتراش با طرح پشه؟ کلاسور با طرح گاوی؟ دنیا مشغول تسخیر شدن توسط رنگ صورتی باربی است و موجش به ایران هم میرسد. انتظار دارید مخاطب نوجوان ایرانی که صبح تا شب با ماهواره بمباران میشود، در این مجتمع شما چه چیزی بخرد؟ برایش برنامهای دارید؟
3- سینمای کودک و محصولات فرهنگی مربوط به کودک در ایران تا زمانی که بومی باشد، عمدتا ورشکسته یا دارای سود اندک به نسبت محصولات داخلی مشابه است که از تصاویر محصولات غربی استفاده میکنند. فروش کالای مرتبط با محصولات ایرانی پایین است. همین حالا دهها مجموعه فرهنگی مرتبط با دستگاههای مختلف مشغول فروش محصولات فرهنگی و لوازمالتحریر به دانشآموزان با طرحها و تصاویر مورد تایید داخلی هستند اما اینها خیلی فراگیر نمیشوند. طبیعی هم هست. میکیماوس و پلنگ صورتی و بنتن و تنتن و دانلد داک و باربی چندین دهه است که بهصورت کاملا حرفهای در سراسر جهان درحال تبلیغ، ترویج و فروش هستند. نمیشود انتظار داشت که با عوض کردن عکس روی یک دفتر، ذائقه مخاطب تغییر کند. آیا آقای علامتی این چیزها را میداند؟ برای تولید محصولات مناسب برای فروش در این دیزنیلند غیرقابل تصور، برنامهای دارد؟ میداند که اگر قصد دارد به جوانها دو سه سال بعد محصولی را بفروشد باید آن محصول را همین حالا داشته باشد و چند سال رویش تبلیغ کند تا در ذهن مخاطب جا بیفتد؟ بعید میدانم!
دسترسی سریع
اخبار این صفحه
شوخی میکنی آقای رئیس؟!
ارسال نظر