صادق احمدی، فعال دانشجویی: از سالهای گذشته دعوای حقوقی بین دانشگاه الزهرا و اهالی منطقه 10 ونک مبنیبر مالکیت زمینهای منطقه وجود داشته است. با توجه به اینکه این رویه قبلا در سالهای گذشته مخصوصا در سال ۹۷ سابقه تکرار داشته، ولی هر بار توسط مسئولان این اطمینان به مردم منطقه داده شد که مالکان خانههای خود هستند و میتوانند بدون دغدغه در منازل خود سکونت داشته باشند. اما در روز هفدهم مردادماه دوباره هشدار یکهفتهای تخلیه برای برخی خانههای منطقه صادر شد و موجب شد خاطرات سال ۹۷ دوباره برای مردم تداعی شده و باعث نگرانی شدید مردم منطقه شود و مردم درخواست همکاری تشکلهای دانشجویی را داشته باشند. در وقایع سال ۹۷ ابتدا به هر راه بیرحمانهای شده مردم از خانههای خود اخراج شدند و سپس ماشینآلات سنگین تخریب ساختمان به جان خانههای مردم افتادند و در عرض چند ساعت از خانههای مسکونی زمینی صاف به جا گذاشتند. سابقه این خانهها به دوران حکومت پهلوی برمیگردد. سبک معماری و ظاهر خانهها نیز، نشان از قدمت بالای آنها دارد. در آن زمان این زمینها متعلق به کارخانه ۵ ونک بوده است. این کارخانه جهت رفاه حال کارگران خود اقدام به احداث مسکن و اهدای آن به کارگران میکند، بهطوریکه نحوه پرداخت قیمت خانه به صورت کسر از حقوق کارگران بوده است.
بعد از انقلاب نیز زمینهای کارخانه بین ارگانهای مختلف همچون وزارت آموزشوپرورش و وزارت راه دست به دست شده بهطوری که بخشی از خانهها محل زندگی کارمندهای همین ارگانها بوده و در زمانی که زمینها در اختیار اداره راهآهن قرار داشته، بخشی از آن در اختیار دانشگاه قرار گرفته است. این خانهها مثل اکثر خانههای دیگر منطقه با توجه به شرایط املاک منطقه در زمان احداث خانهها دارای سند نیستند.
با این حال مواردی مثل صدور قبوض آب، برق و گاز و مالیات به نام مالکان کنونی باعث میشود تا بتوان ساکنان کنونی را مالکان اصلی خانهها در نظر گرفت. اما طمع تصاحب خانههای مردم به جایی رسیده که اکنون برای ساکنان کنونی مبالغ بالغ بر یک میلیارد ریال اجرتالمثل تعیین شده است. انگار که مردم باید برای سکونت در خانههای خود به مدعیان مالکیت خانه اجاره بدهند.
دانشجویانی که در صحنه حاضر شدند شاهد این بودند که تعداد زیادی از ساکنان منطقه، عرق عجیبی به انقلاب و امامین انقلاب داشتند. متاسفانه شاهد این هستیم که حرفهای این مردم قبل از رسیدن به مسئولان بالارده در بروکراسیهای اداری گم شده و هرگز به گوش جامعه هدفش نمیرسد. این اتفاق باعث ناامیدی مردم از رسیدگی به اعتراضهای بحقشان شده و باعث مخدوش شدن اعتماد و اعتقاد مردم نسبت به آرمانهای انقلاب اسلامی میشود. این مردم میتوانستند بعد از مشاهده اینکه برای اعتراضشان گوش شنوایی نیست پیگیر تجمعهای ساختارشکنانه باشند یا سراغ رسانههای معاند بروند. این ظلم آشکار حق این مردم نجیب نیست. اما اکنون که دعاوی قضایی تملیک خانهها شدیدا مورد بحث است و حتی خبرهایی به گوش میرسد که در بحث حقوقی و قضایی اوضاع به نفع ساکنان کنونی تغییر کرده است، صدور حکم مشکوک و عجولانه تخلیه یکهفتهای خانهها دور از عدالت است و در چنین موقعیتی بهتر است که اینگونه احکام حتیالمقدور صادر نشود.