زهرا طیبی، خبرنگار گروه سیاست:پیشثبتنام یکهفتهای انتخابات مجلس دوازدهم یکشنبه 22 مرداد ماه تمام شد. در این بین اما این سوال وجود داشت که چه چهرههای شاخصی از میان جناحها و احزاب سیاسی در انتخابات پیشروی مجلس ثبتنام کردهاند. با توجه به اینکه احزاب اصلاحطلب انتخابات سال98 مجلس را از دست دادند و در انتخابات ریاستجمهوری 1400 نیز حضور پررنگی نداشتند، این سوال وجود دارد که اصلاحطلبان علیرغم اختلافاتی که بر سر انتخاب آذر منصوری بهعنوان رئیس جبهه اصلاحات به آن دچار شدند آیا حاضر هستند در انتخابات پیشروی مجلس مشارکت کنند؟ در میان تمام گمانهزنیها، خبرگزاری فارس در آخرین روز پیشثبتنام انتخابات مجلس، به نقل از پیرموذن، نماینده اصلاحطلب مجلس نهم اسامی برخی از چهرههای اصلاحطلب که در پیشثبتنام نامنویسی کردهاند را منتشر کرد و مدعی شد از بین اصلاحطلبان مسعود پزشکیان، علی مطهری، کواکبیان، حسین مرعشی، محسن هاشمی، مجید انصاری، علی طیبنیا، علیرضا محجوب، پروانه مافی، زهرا ساعی، محمدعلی وکیلی، طیبه سیاوشی، الیاس حضرتی و سهیلا جلودارزاده در پیشثبتنام انتخابات مجلس شرکت کردند. فارس همچنین خبرش را اینگونه تکمیل کرد که از طیف اعتدالیها و از جمع نزدیکان روحانی نیز علی ربیعی، محمود واعظی، محمد باقر نوبخت، محمد جواد آذریجهرمی و محمد شریعتمداری در انتخابات ثبتنام کردهاند. بعد از انتشار این خبر اما دومینوی تکذیب از سوی برخی چهرههایی که نامشان در این خبر ذکر شده بود به راه افتاد و افرادی مثل محسن هاشمی، محمدجواد آذریجهرمی، الیاس حضرتی، محمود واعظی و سیدحسین مرعشی، مجید انصاری و طیبه سیاوشی خبر پیشثبتنام در انتخابات مجلس را تکذیب کردند. با وجود این تکذیبها اما سوال اصلی همچنان پابرجاست، اصلاحطلبان انتخابات مجلس دوازدهم را تحریم کردند یا طرحریزی دیگری برای کسب موفقیت در انتخابات دارند؟
بالاخره اصلاحطلبان نیامدند یا آمدند؟
در حال حاضر میتوان گفت که دو نظر در جبهه اصلاحات وجود دارد. برخی از احزاب از جمله کارگزاران سازندگی، حزب اعتماد ملی، ندای ایرانیان، اعتدال و توسعه که جناحهای اصطلاحا میانهروتر اصلاحطلبان هستند، مشخصا مخالف تحریم انتخابات هستند و به انحای مختلف این را اعلام میکنند که قصد تحریم انتخابات را ندارند. در گفتوگویی که پیش از این با محمود واعظی، عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه داشتیم وی مشخصا گفت که نمیشود انتخابات را تحریم کرد. مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی نیز پیش از این ضمن مخالفت با ایده تحریم انتخابات، گفته بود: «همه دوستانی که میگویند در انتخابات شرکت نکنید، باید بگویند چه کار کنیم؟» سخنگوی حزب ندای ایرانیان نیز ضمن تایید شرکت در انتخابات از تهیه لیستی توسط حزب و دعوت از نخبگان برای شرکت در انتخابات خبر داد و در اینباره گفت: «درحالحاضر بنای حزب ندای ایرانیان، شناسایی نسلهای متولد پس از انقلاب و دعوت از آنها برای شرکت در پیشثبتنام انتخابات مجلس است. لیستی هم از برخی پزشکان، حقوقدانان، مهندسان و اساتید نسبتا جوان که در اتفاقا سال گذشته معترض هم بودهاند، آماده کردهایم و درحال درخواست از آنها برای پیشثبتنام در انتخابات هستیم.» علاوهبراین بر مبنای کسب اطلاع «فرهیختگان»، محمد شریعتمداری، وزیر کار دولت روحانی نیز به بسیاری از مدیرانی که با او همکاری داشتهاند توصیه کرده که در پیش ثبتنام انتخابات، نامنویسی کنند. حالا با اتمام زمان پیشثبتنام انتخابات، برخی چهرههای میانهروی اصلاحطلب و نزدیک به اعتدال همچون محمدباقر نوبخت، علیرضا محجوب، مسعود پزشکیان و علی مطهری در انتخابات مجلس یازدهم پیش ثبتنام کردهاند و به نظر میرسد اعتدالیون و احزاب میانهروی اصلاحات، قصد دارند در انتخابات مجلس دوازدهم، نقشآفرینی موثری داشته باشند. در نقطه مقابل چپهای اصلاحات با محوریت حزب اتحاد ملت قرار دارند. افراد این طیف که آذر منصوری، دبیرکل جبهه اصلاحات از جمله آنها به شمار میرود، ردصلاحیتهایی که در انتخابات سال98 و ریاستجمهوری 1400 اتفاق افتاد را بهانهای برای تحریم انتخابات پیشروی مجلس قرار میدادند و از عدم مشارکت صحبت میکردند. جبهه اصلاحات اما همزمان با آغاز موعد پیشثبتنام در انتخابات مجلس بیانیهای منتشر کرد که در آن مشخصا از تحریم یا مشارکت در انتخابات مجلس، صحبتی به میان نیامده بود و تنها نسبت به اصلاح قانون جدید انتخابات واکنش منفی نشان داده بود. در بخشی از این بیانیه آمده: «جبهه اصلاحات ایران، تصویب اصلاحیه اخیر قانون انتخابات را در چهارچوب مجموعه اقدامات سازمانیافته و گامی بهمنظور نادیده گرفتن حق حاکمیت ملی و تبدیل جمهوریت به ناجمهوریت ارزیابی میکند.» فارغ از موضع تند جبهه نسبت به قانون جدید و اینکه این انتقاد اساسا چقدر دقیق و درست است، اما در میان این بیانیه، لفظی مبنیبر مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات دیده نمیشود و به تعبیر اعضای جبهه، اصلاحات توصیه یا عدم توصیهای برای مشارکت در انتخابات نکرده است. بهنظر میرسد که جبهه اصلاحات کمرمقتر از اصلاحطلبان میانه و اعتدالیون در انتخابات شرکت کرده اما مشخصا انتخابات را تحریم هم نکرده است و بهنظر میرسد صحبت از تحریم انتخابات، بیشتر از آنکه یک تصمیم قطعی باشد استراتژی فعلی اصلاحات است تا اعلام نتایج نهایی پیشثبتنامها حداقل در موضع بازنده قرار نگیرد. با پایان پیشثبتنام انتخابات اما جبهه اصلاحات مشخصا اعلام نکرده که آیا از سوی آنها، چهره شاخصی در پیشثبتنام، نامنویسی کرده یا خیر.
موقعیت با دست پس زدن با پا پیش کشیدن اصلاحات
سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات در جلسهای که روز یکشنبه با حضور هیاترئیسه جبهه اصلاحات و همزمان با پایان زمان پیشثبتنام انتخابات، برگزار شده بود. سعی کرد موضع میانهای درباره انتخابات بگیرد و ضمن تلاش برای کم کردن اختلافی که میان اصلاحطلبان، پیرو انتخاب رئیس جدید جبهه اصلاحات پیش آمده بود، گفت: «اصلاحطلبان و بسیاری از مردم حق دارند و میخواهند در انتخابات شرکت کنند اما باید روزنهای وجود داشته باشد که بتوان شرکت کرد. البته اینکه اصلاحطلبان بخواهند در انتخابات شرکت کنند یا نه بستگی به تصمیم جبهه اصلاحات دارد؛ اما بالاخره حکومت باید راهها را باز کند...»
با توجه به این اظهارات واضح است که تحریم انتخابات مجلس، تصمیم قطعی و مشخص جبهه اصلاحات در انتخابات مجلس دوازدهم نیست و میتوان گفت اصلاحطلبان اکنون در موقعیت «با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن» هستند.
چهرههای جناح چپ اصلاحطلبان با توجه به اینکه جامعه در پاییز 1401 به سمت دوقطبی شدن پیش رفت و هنوز هم این شکاف بهطور کامل ترمیم نشده است، درصدد هستند با قراردادن خودشان در یک سمت این دوقطبی و سوار بر موج ایجادشده در انتخابات مجلس کسب موفقیت کنند.
برای ایفای چنین نقشی دو پیشفرض موردتوجه اصلاحطلبان است. آنها اولا باید بتوانند خود را به پیشانی و نماد منتقدان و معترضان تبدیل کرده و ثانیا بتوانند بدنه معترض و قهر کرده با انتخابات را به پای صندوق رای بیاورند. چنین هدفی با حضور مستقیم چهرههای شاخص جناح چپ در انتخابات در تضاد است چراکه در این صورت بدنه تحریمکننده انتخابات چهرههای اصلاحات را در مقابل خود تعریف کرده و با آنها همراهی نمیکند. به همین دلیل نیز چهرههای شاخص به صورت مستقیم وارد انتخابات نشده و تلاش میکنند با انتقادات و اظهارنظرهای تکراری در مورد نظارت استصوابی ضمن ساختن چهرهای معترض از خود در صورت امکان لیستی از کاندیداهای کمترشناختهشده را مورد حمایت قرار دهند. در این سناریو محمد خاتمی بهعنوان رهبر جبهه اصلاحات میتواند نقش موثری ایفا کند و گعدهها و اظهارنظرهای پی در پی او نیز نشان میدهد که برای ایفای این نقش مدتهاست تلاشش را آغاز کرده است. انتخاب چند زن بهعنوان اعضای هیاترئیسه جبهه اصلاحات و تعیین آذر منصوری بهعنوان رئیس این جبهه از دیگر اقدامات انتخاباتی سیدمحمد خاتمی محسوب میشود که نشان میدهد او امید دارد فضای ملتهب پس از فوت مهسا امینی و شعارهای شکلگرفته در بستر آن که آزادیهای اجتماعی زنان مهمترین آن است را به نفع خود مصادره کند. اصلاحطلبان در این پارادایم هیچوقت بهطور قطعی از حضور در انتخابات صحبت به میان نمیآورند تا اگر هر یک از دو پیشفرض گفتهشده محقق نشد آنها وجهه منتقد خود را بیهوده تخریب نکرده و ژست اعتراضی خود را برای انتخاباتهای آتی ذخیره کنند.
اظهارات رئیس جبهه اصلاحات در جلسه با محمد خاتمی نیز موید همین راهبرد انتخاباتی است. آذر منصوری در این جلسه گفت: «در چنین شرایطی و با توجه به روندی که در جریان است، باید ببینیم آیا میتوانیم تاثیرگذار باشیم یا نه. به این ترتیب که بتوانیم از یک سو سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان را احیا کنیم و از سوی دیگر نهاد انتخابات و صندوق رای را به صاحبان اصلی آن بازگردانیم.»
در شرایطی که کشور هنوز حالوهوای انتخاباتی پیدا نکرده و با توجه به اینکه نمیتوان کاهش مشارکت در انتخابات مجلس را به صورت یک گزاره قطعی مطرح کرد، اصلاحطلبان نیز بهطور واضح از تحریم انتخابات صحبت به میان نمیآورند و منتظرند تا براساس فضای ایام انتخابات تصمیمگیری کنند. با توجه به اینکه چهرههای شاخص زیادی از جناح چپ جبهه اصلاحات در انتخابات شرکت نکردند، میتوان پیشبینی کرد در صورت مهیا بودن شرایط آنها یا به ائتلاف با طیفهای معتدلتر جبهه که در انتخابات حضور فعال دارند تن خواهند داد یا بعد از دعواهای درونگفتمانی اخیر بر سر انتخاب رئیس جبهه به سراغ گزینههای کمترشناختهشده خواهند رفت. در صورت عدم اقبال بدنه تحریمکننده که جبهه اصلاحات روی ظرفیت آن حساب ویژه باز کرده است اصلاحطلبان دوباره راهبرد تحریم را درپیش گرفته و با ادعای بسته بودن راههای مشارکت و ردصلاحیت برای راهبرد خود توجیه میتراشند که البته باتوجه به عدم اقبال این جریان برای حضور در پیش ثبتنام انتخابات، ادعایشان خالی از استدلال منطقی محسوب میشود؛ چراکه ردصلاحیت چهرههای شاخص جناح چپ آنهم در موقعیتی که آنها حتی ثبتنام نکردهاند اساسا معنی نداشته و نمیتواند ابزار بهانهجویی قرار گیرد.