زهرا رمضانی، خبرنگار گروه دانشگاه:اواخر سال گذشته بود که با رونمایی از ChatGPT اسم هوشمصنوعی بر سر زبانها افتاد تا بار دیگر نگاهها بهسرعت رشد رباتها و دیگر جنبههای هوشمصنوعی جلب شود؛ حوزهای که البته مربوط شکلگیری آن مربوط به امسال و سال گذشته نیست و سالهاست متخصصان روی تولید رباتها و در یک کلام توسعه هوشمصنوعی در دنیا فعالیت میکنند. حوزهای که با زندگی امروز عجین شده و هر طرفی را نگاه کنیم، میتوان ردی از آن را دید. هوشمصنوعی حالا طرفداران زیادی دارد و تبوتاب فراگیری علوم مرتبط با آن با توجه به گستره شغلیاش در شرایط امروز شدت گرفته است. هرچند این حوزه هایتک عمر زیادی ندارد، اما ایران توانسته در حوزه تولید مقالات مرتبط با این حوزه، در زمره 20 کشور برتر دنیا از نگاه سایمگو قرار بگیرد. بااینحال با توجه به رشد سریع علم در این حوزه و همچنین امکان فراگیری آن در فضای خارج از نظام آموزش عالی، دانشگاهها باید برای حفظ مرجعیت علمی خود، اقدامات قابلتوجهی را انجام دهند. در شماره امروز سراغ امیر محترمی، هیاتعلمی دانشگاه مالک اشتر رفتیم تا از وضعیت این روزهای نظام آموزش عالی کشور در این حوزه بگوید. فردی که معتقد است عدم فراهمسازی بسترهای اقتصادی باعث شده علیرغم دست برتر داشتن در حوزه تولید مقالات علمی مرتبط با هوشمصنوعی، نتوانیم آنطور که باید در حوزه تجاریسازی این حوزه موفق باشیم و در طرف مقابل هم سرعت بالای تغییرات فناورانه در این حوزه، نیازمند بهروزرسانی بهنگام اسناد بالادستی است. متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
خروجی دانشگاهی کشور در حوزه هوشمصنوعی قابلقبول است
با توجه به رشد چشمگیر هوشمصنوعی درطول چندسال اخیر و تاکید مقاممعظمرهبری به حوزههای هایتک فناوری، وضعیت این رشته در دانشگاههای کشور از حیث آموزشی را چطور ارزیابی میکنید؟
حوزه هوشمصنوعی یکی از ترندهای برتر تکنولوژی در دنیای امروز بهشمار میرود و تقریبا از سال گذشته با ظهور برخی فناوریها که در زندگی روزمرهمان میبینیم، این حوزه در جامعه بهشدت پررنگ شده. از لحاظ آموزش هوشمصنوعی هم باید عنوان کرد که از سال حدود 1381، رشته هوشمصنوعی و رباتیک به دانشگاههای ما راه پیدا کرده و طبیعتا آموزشهای لازم هم ارائه شده، برای اینکه به وضعیت آموزش نیروی انسانی در این حوزه نگاهی داشته باشیم، میتوانیم رنکینگ کشور در تولید مقالات علمی مرتبط با این حوزه را مدنظر قرار دهیم. بر این اساس باید بگویم که طبق اطلاعات منتشرشده از سوی سایمگو که براساس مقالات منتشرشده در اسکوپوس رکنینگ را انجام میدهد، ایران جایگاه 15 دنیا را دارد، یعنی ما در مرحله آموزش از دنیا عقب نیستیم، بلکه چالش اصلیمان گره زدن علم به فناوری، اقتصاد، جامعه و رشد عمومی کشور است، یعنی ما در تجاریسازی علم مشکل داریم. اما بهصورت کلی ناظر به بحث آموزش، دانشگاههای ما توانمندیهای خوبی دارند و خروجیهایشان قابلقبول هستند. موضوع دیگر برای صحه گذاشتن بر این بخش آن است که فارغالتحصیلان دانشگاهی ما در حوزه هوشمصنوعی میتوانند از دانشگاههای مطرح دنیا پذیرش بگیرند یا در بهترین شرکتهای دنیا مشغول به تحصیل شوند، یعنی میتوانیم بگوییم وجه آموزشی ما در حوزه هوشمصنوعی شاید عالی نباشد، اما شرایط بدی هم ندارد. گره خوردن بال آموزش به بال فناوری، صنعت، اقتصاد و... از مشکلات اصلی ما است که البته در دیگر علوم همین مشکل را شاهد هستیم و اینطور نیست که بگوییم تنها در حوزه هوشمصنوعی نتوانستهایم این پیوند را ایجاد کنیم. در یک کلام در حوزه علم مرتبط با هوشمصنوعی توانستهایم جایگاه خوبی را در حوزه تولید مقاله داشته باشیم اما علم به معنی بهکارگیری دانش درفناوری و صنعت و اقتصاد- همانطور که شاخصهای جهانی هم نشان میدهد- ما در رنکینگهای 60 یا 70 دنیا ایستادهایم، درحالیکه در حوزه تولید مقاله براساس آخرین گزارشی که مربوط به سال 2022 است، ما رتبه اول خاورمیانه و رتبه 15 دنیا را داریم.
باید فضای رقابتی پیوند هوشمصنوعی به جامعه را ایجاد کرد
عدم امکان پیوند زدن بخش آموزش با حوزه فناوری و جامعه در هوشمصنوعی از کجا نشأت میگیرد؟
این مساله ریشههای اقتصادی هم دارد؛ چراکه سیاستگذاری اقتصادی کشور وقتی بتواند به مباحث کارآفرینی و رقابت دامن بزند، طبیعتا میتواند به محلی تبدیل شد که دانشهای حوزههای علمی را به مرحله عمل و تجاریسازی برساند. در اصل وقتی بحث رقابت مطرح میشود، قطعا یکی از ابزارهای اصلی آن، همان حوزه علم و فناوری است، درحالیکه در غیاب رقابت یا کمرمق بودن این بخش، شاید شرکتها و بخشهای صنعتی و درمجموع کسبوکار این احساس نیاز را نداشته باشد که بخواهد با علم روز حرکت کند و به همین دلیل شاهد کاهش تقاضا در این زمینه هستیم و درنهایت میبینیم که بخش آموزش هم ترجیح میدهد صرفا همان مقوله آموزش را دنبال کند و بخش زیادی از خروجی آن هم جذب بازارهای خارجی شوند. کاربردهای هوشمصنوعی بهقدری فراگیر شده است که حوزههای مختلف میتوانند از آن بهره بگیرند. امروزه در دنیا با ماشینهای خودران روبهرو هستیم یا ارائه خدماتی را داریم که با کوادکوپترها صورت میگیرد، همچنین فعالیتهایی مانند شبکههای اجتماعی یا تحلیل دادههای این حوزه هستند که شدت زیادی هم گرفتهاند و همه اینها نشان از گستره بالای هوشمصنوعی است اما آنچه واضح است اینکه هر صنعتی که میخواهد در کشور ما پیشرو باشد، باید به سمت استفاده از هوشمصنوعی متناسب با نیازش را حرکت کند.
جریان فناوری از سرعت تدوین و تصویب اسنادبالادستی جلوتر است
یکی از موضوعات مهم در حوزه هوشمصنوعی، تاکید به آن در حوزه اسناد بالادستی است؛ درحالیکه در سند برنامه هفتم میبینیم آنطور که باید به حوزه فناوریهای هایتک که هوشمصنوعی یکی از آنها بهشمار میرود، توجه نشده است؛ این بیتوجهی چقدر در حیطه اجرا اثرگذار بوده است؟
یکی از مشکلات اصلی در اسناد راهبردی این است که تحولات فناوری بهقدری سریع شدهاند که تا بخواهیم اسناد راهبردیمان را تدوین و تصویب کنیم، میبینیم که جریان فناوری دگرگون شده و این مساله در حوزه ICT بیشتر از دیگر حوزههاست، یعنی عمر تکنولوژیها در این بخش دیگر بیشتر از چندسال نیست و شاید ظرف سهسال یک تکنولوژی کاملا از بین برود و با تکنولوژی جدیدتری جایگزین شود، یعنی دینامیکی که در این حوزه وجود دارد، باعث میشود سیاستگذار ما از تحولات روز جهان جا بماند. بخش دیگر مشکل در خود مکانیسمها و تدوین اسنادبالادستی خلاصه میشود؛ چراکه این مکانیسمها باید بتوانند تغییرات محیطی علم و فناوری را بهسرعت هم بهصورت پیشدستانه رصد و در سیاستگذاریها اعمال کنند و هم بتوانند آنها را در کمترین زمان وارد مباحث سیاستی کنند.
در اصلاح سرفصلهای درسی باتاخیر زمانی روبهرو هستیم
عدم تطبیق بهنگام اسناد بالادستی با تغییرات بهروز علم و فناوری، چه اثراتی در حوزه آموزش نیروی انسانی مرتبط با هوشمصنوعی داشته است؟
دانشگاههای کشور در دو حوزه مشکل دارند؛ یکی از آنها مباحث زیرساختی است، یعنی در حوزه پردازش اطلاعات و دیگر تجهیزات مرتبط با این بخش ضعفهای جدی داریم و نیازمند سرمایه گذاریهای زیادی هستیم؛ چراکه باید بپذیریم دانشگاههای ما بهصورت کلی از لحاظ زیرساختهای فیزیکی این بخش ضعیف هستند و این مهم در هوشمصنوعی بهمراتب بیشتر است. به عبارت دیگر این حوزه بهشدت به توان پردازشی، زیرساختهای پردازشی و رایانشی متکی بوده و ایجاد و راهاندازی این زیرساختها هم بهشدت هزینه بر بوده است. در مقابل مدت عمر این زیرساختها کوتاه و نیازمند بهروزرسانی است و این مهم هم نیاز به سرمایهگذاری دارد و از این حیث دچار ضعف هستیم. بااینحال از منظر تربیت نیروی انسانی خوشبختانه نسل جوانی که کشورمان دارد، ثابت کردهاند میتوانند در این حوزه خودشان را بهسرعت با دانش روز هماهنگ کنند. البته در سرفصلهای درسی باتاخیر زمانی روبهرو هستیم و روی برنامهریزی درسی و بهروزرسانی سرفصلها و سبکهای آموزشی جای کار بیشتری- چه در حوزه سیاستگذاری کلان از سوی سازمانهایی مانند وزارت علوم و چه در سطح دانشگاهها- وجود دارد. نکته دیگر بحث ارتباطات بینالمللی است، یعنی پرداختن و سرآمدی در حوزه هوشمصنوعی نیازمند تعامل جدی در دنیای علم و فناوری و استفاده از زیرساختهای بهروز و مجهز و همچنین تداوم اتصالات بینالمللی قوی در حوزه شبکه و اینترنت است.
اقداماتی مانند تصویب طرح صیانت در مجلس را تا چه میزان بر این حوزه موثر میدانید؟
قطعا هر طرحی که سیاستگذار ما تصویب میکند باید جوانب مختلف آن را مدنظر قرار دهد، یعنی حوزه علم و فناوری بهویژه حوزه هوشمصنوعی که بهصورت کلی ذیل فناوریهای ارتباطاتی و اطلاعاتی تقسیمبندی میشود، بهشدت نیازمند زیرساختهای یارانشی، پردازشی و 24 ساعت متصل در فضای بینالملل دارد و به همین دلیل باید این جوانب مدنظر قرار بگیرد.
یکی از مزیتهای اصلی هوشمصنوعی را میتوان فراگیری آموزشهای مرتبط با آن در خارج از فضای آکادمیک کشور دانست، این مساله چقدر باعث شده نسل جوان بهجای استقبال از تحصیل در فضای دانشگاهی به خارج از این فضا بروند؟
در ابتدا باید بگویم که این مساله یک روند در آموزش عالی دنیا بهشمار میرود، یعنی آموزش از انحصار نهادی به نام دانشگاه خارج شده و این مساله در حوزههایی که جنبه فناوری و مهارت محور دارند، بیشتر هم هست. این اتفاق در مرحله اول برای حوزههای مهارتی رخ داده بود و امروز در حوزههای فناوری هم شاهد این مساله هستیم که فرد میتواند آموزشهای لازم را از طریق اینترنت دنبال کند و با تمرین به تجربه برسد. قطعا این مساله یک چالش جدی برای آموزش عالی در دنیاست و صرفا به دانشگاههای ما محدود نمیشود، بااینحال نسل جدید دانشگاهها بهدنبال همین چالشها، مطرح شده تا از این طریق دانشگاه بیشتر به سمت صنعت، کاربرد، اقتصاد و ایجاد ارزش برای جامعه نزدیک شود تا از این مسیر بتوان نیازمندیها و اهدافی را که یک فرد در پیگیری یک دوره آموزشی دانشگاهی دارد، تامین کرد؛ چراکه در غیر این صورت احتمال اینکه جامعه مخاطبان آنها کاهش پیدا کند، وجود دارد. هرچند میگوییم آموزشهای این بخش بهگونهای است که میتوان آن را از طریق اینترنت هم دنبال کرد، اما با یک برنامهریزی منسجم با نهادهای اعتبارسنجی مانند دانشگاه با داشتن زیرساختهای مجهز با توجه به اینکه دنیا درا ین حوزه رقابت میکند باید به سمت راهکارهای جدیدی برویم؛ چراکه در این غیر این صورت بازی را در رقابت دانشگاههای داخلی و دانشگاههای داخل با خارج از کشور میبازیم و آن دسته از افرادی که میخواهند مسیر دانشگاهی را طی کنند، جذب دانشگاههای خارج از کشور میشوند.
امروز شرکتهای دانشبنیان مختلفی داریم که در حوزه هوشمصنوعی هم فعالیت میکنند، حرکت کشور به این سمت را چطور ارزیابی میکنید؟
طبیعتا در این مسیر یک سیاست کمککنندهای بوده اما اینکه بگوییم این مسیر ما را به نتیجه رسانده، باید عنوان کرد خیر؛ چراکه هم در سازوکارهای مرتبط با این شرکتها، هم تعریف و حمایت از آنها نواقصی وجود دارد که باید رفع شود و هم اینکه فقط یک راهکار نمیتواند حلال مشکلات ما باشد، بلکه باید آن را بهعنوان بخشی از پکیجی از راهکارها درنظر گرفت که میتواند دانش و علم آکادمیک ما را به صنعت و فناوری تجاری متصل کند.
پیشنویس سند توسعه راه هوشمصنوعی منتشر شد، تصور میکنید چنین اسنادی تا چه میزان میتواند ما را در حیطه اجرا به آنچه نیاز است در حوزه هوشمصنوعی برساند؟
در حوزه سیاستگذاری قطعا اقدام کردن براساس اسناد خودش یک نوع زمینهسازی محسوب میشود اما همه مسیر نیست؛ چراکه این پیشنویس سال گذشته منتشر شده، درحالیکه حوزه هوشمصنوعی در همین مدت به حدی پیشرفت کرده که شاید سیاستگذاران ما جا بمانند، یعنی این حوزه نیازمند برنامهریزی پویا بوده و باید بهصورت دائمی چشمانداز مدنظر که طبق آن باید در زمره 10 کشور برتر دنیا در حوزه هوشمصنوعی نه از حیث تولید مقاله، بلکه از حیث تجاریسازی و ارزشافزایی هوشمصنوعی در مجموعه اقتصادی کشور برسیم باید بدانیم که تدوین اسناد بالادستی اگر به سلسله برنامههای حمایتی پایین دستی منجر نشود، نمیتواند چندان هم اثربخشی داشته باشد. نکته دیگر اینکه تب دانشگاهی که هرازگاهی روی رشتهای شکل میگیرد، طبیعتا در حوزه هوشمصنوعی هم ایجاد شده اما مساله اینجاست که این تب نهتنها خاموش نمیشود، بلکه به مرور فراگیرتر هم خواهد شد؛ چراکه این حوزه از رشتههای فنی و مهندسی عبور کرده و نمیتوانیم بگوییم در آینده یک ادیب، روانشناس و... خواهیم داشت که هوشمصنوعی را در حد خودش نداند، یعنی این رشته از انحصار رشتههای کامپیوتر و فنی و مهندسی خارج شده و به دیگر رشتهها هم خواهد رسید.