عاطفه جعفری-کیانا تصدیق مقدم، خبرنگار:در روز یکشنبه 31 اردیبهشت ماه در تالار دکتر شریعتی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، نشستی با موضوع مهم این روزهای شبکه نمایش خانگی برگزار شد. این نشست با هدف آسیبشناسی تنظیمگری VOD در دو بخش طراحی شده بود. بخش اول این نشست با عنوان «آینده VOD در ایران» با حضور مهدی منتظرقائم، عضو هیاتعلمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و سیدجمالالدین اکبرزادهجهرمی، عضو هیاتعلمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد و بخش دوم این نشست با عنوان «آسیبشناسی تنظیمگری VOD» و با حضور علی سرتیپی مدیرعامل موسسه فیلمیران و پلتفرم فیلمنت، آیدا مصباحی تهیهکننده ومدیر تولید پلتفرم نماوا، حامد معینی معاون تدوین مقررات و امور حقوقی ساترا، محمدمهدی مومنیها مدیرکل توسعه شبکه تنظیمگران اجتماعی ساترا برگزار شد.
پنل یک: «آینده VOD در ایران»
مهدی منتظرقائم، عضو هیاتعلمی دانشکده علوماجتماعی دانشگاه تهران:
آمادگی برای رقابتپذیری در رسانه، شدت بحرانها را کاهش میدهد
عضو هیاتعلمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، بهعنوان سخنران اول نشست «آینده VOD در ایران» صحبتهایش را اینگونه شروع کرد: «برای این بخش سوالی طراحی شده که سعی میکنم صحبتهایم در چهارچوب این سوال باشد. سوال این است که پیدایش پلتفرمهای جدید توزیع محتوا چه تاثیری بر تلویزیون و برنامهسازی تلویزیونی داشته که واضح است این سوال مشخصا درمورد ایران است.»
منتظرقائم حرفهایش را اینگونه ادامه داد: «برای پاسخ به این سوال لازم است ابتدا جلوی این اشتباه را بگیرم. ما درباره تلویزیون و VOD حرف نمیزنیم. ما درباره انواع درونی تلویزیون حرف میزنیم، بنابراین این نیست که ما یک تلویزیون داریم یا مثلا یک VOD داریم که سامانه ویدئوی درخواستی است. این نکته خیلی واژگانی و سادهای است ولی فهم کردن آن در رویکردی که من میخواهم سپری کنم خیلی مهم است.»
این استاد دانشگاه در تکمیل صحبتهایش گفت: «ما اصلا درباره دو رسانه یا حتی درباره دو صنعت حرف نمیزنیم. ما درباره یک نمونه عامی صحبت میکنیم که قبلا بهلحاظ تاریخی سابقه داشته و علیالظاهر در ذهن ما ایرانیها و بسیاری از کشورها مفهوم مرکزی را ساخته و حالا نوع جدید یا عضو جدیدی در خانوادههاست، پس اگر درک کنیم درمورد چه چیزی صحبت میکنیم آن زمان در سیاستگذاری راحتتر هستیم، بهخصوص جاهایی که میخواهیم کجفهمیها را اصلاح کنیم یا در مسیرهای بهتری حرکت کنیم.»
او ادامه داد: «برای همین لازم است که یکی، دو نکته مقدماتی عرض کنم. تطور تکنولوژیها درکنار تطورات سیاسی، سازمانی و... عرصه رسانههای جمعی را بهویژه درطول 120 سال اخیر (از قرن بیستم به بعد) دچار دگرگونی کرد. اتفاق خیلی نوظهوری در عالم محقق نشده و همیشه این اتفاقات بوده است. نظامات ارتباطی بهواسطه ظهور ارتباطگران جدید یا تکنولوژیهای جدید یا ظهور روشهای جدید دچار دگرگونی میشود. موقعی که میدان رسانهای یا فضای رسانهای تغییر کند، بهدنبال آن کارکردهای رسانههای موجود یا قدیمی دگرگون میشود و نظم بازار بههم میخورد و اثرات جزئی و کلی و نحوه تعامل ابزار مختلف صنعت دگرگون میشود؛ در چنین وضعیتی چینش نظام رسانهای هم جابهجا میشود.»
منتظرقائم در تکمیل صحبتهایش با اشاره به چینش رسانهها در عصر جدید گفت: «در عصر حاضر که عصر دیجیتال است، انواع و اقسام تکنولوژیهای صوتی و تصویری ظهور کردند، مثل تلویزیون اینترنتی، موبایلی، دیجیتالی و انواع دیگر که VOD هم یکی از اینهاست. توجه کنید که بین دانشمندان درباره خیلی از این اسامی توافقی وجود ندارد، یعنی مرز روشنی بین دیجیتالی و اینترنتی و موبایلی قائل نیستند، چون تفاوت در بستر عرضه یا شیوه عرضه یا غیره است. بنابراین اینجا تذکر مفهومی دوم من میتواند حاکی از این باشد موقعی که وارد ادبیات میشویم باید دقت کنیم فریب صنعت را در حوزه مطالعات ارتباطی نخوریم. برای ما که از زاویه کارکردها، از زاویه هستیهای بزرگ اجتماعی، از زاویه تعامل غیررسانه با اجتماع، سیاست، فرهنگ و... نگاه میکنیم قدری تفاوت صنعتی نباید دو مفهوم متفاوت ایجاد کند و فکر کنیم که اینجا با پنج نوع تلویزیون سروکار داریم. افرادی که در صنعت هستند، میتوانند ادعا کنند این چیزی جدید و نوظهور است و سابقه ندارد، روز اول تاریخ است و... . دنبال ادبیات نوظهوری باشند و از صفر بخواهند قانونگذاری کنند یا خیلی مسائل دیگر! اما ما باید از زاویه علوم ارتباطی نگاه کنیم و بگوییم آیا این ذره تفاوت در بستر انتقال، رسانه جدیدی را تولید میکند یا این منباب رسانه بودن همان ویژگیهای قبلی را دارد و قدری تفاوت ایجاد و فقط برخی ویژگیها تغییر کرده است. پس ما در دانشگاه نباید دنبال تکنولوژی بازار باشیم. آنها کار خود را میکنند و ما نیز باید ادبیات خود را داشته باشیم و ترمونولوژی خود را باید ایجاد کنیم.»
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «نکته مقدماتی دیگر مربوط به همان تطورات ارتباطی است که عرض کردم. حوزه تلویزیون از زمان اختراع و بعد از رواج آن در دهه 60-50 میلادی همیشه در معرض تغییراتی بوده است. این تغییراتی که قبل از عصر دیجیتال اتفاق افتاده دو تا سه مسیر اصلی داشته است؛ اولا در همه کشورهای دنیا لاجرم این اتفاق افتاده که از انحصار به سمت تکثر حرکت کرده است. تعداد تلویزیونها، شبکهها، ساعات پخش آنها در شبانهروز و تنوع ژانری گستردهتر شده است. این اتفاقی است که همه جای دنیا افتاده است. تغییر دیگری که مهم است اینکه در بیشتر کشورها از حالت مالکیت دولتی به سمت عمومی و از مالکیت عمومی به سمت خصوصی حرکت کردهایم. این تغییراتی که بهعنوان پیشینه قبل از عصر دیجیتال ذکر میکنم در جلسه بعدی که چالشهای میدان را برای شما توضیح خواهند داد، گویا خواهد شد، پس باید این تغییرات را خوب بدانیم که در گذشته چه چیزهایی سابقه داشته، علل، انگیزهها، برآیندها و نتایج هریک از این تغییرات در حوزه تلویزیون تا پیش از این چه بوده است.»
منتظرقائم بعد از این مقدمه نسبتا طولانی با طرح سوالی گفت: «سوال اساسی این است که آیا ما در ایران و قبل از ظهور دیجیتال، این تغییرات را سپری کرده بودیم و آیا تجربههای تاریخی، سیاستی، سازمان حرفهای و تخصصی را در این حرکت تاریخی در حوزه تلویزیون داشتیم یا خیر؟ آیا ما موجهای قبلی را بهدرستی سپری کردهایم که الان با یک موج خیلی بزرگتر روبهرو شدهایم؟ حرفم این است چالشهایی که اینجا مطرح میشود، چالشهای طبیعیتری جلوه مینمود اگر امواج قبلی را بهصورت طبیعی سپری کرده بودیم. برخی مواقع دوستان در اینور میز و آن ور میز اگر بحث از بحران میکنند این بحران ذاتی ظهور تکنولوژیهای نوظهور نیست، نتیجه بستر اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، تخصصی و سازمانی جامعه ماست که عدم آمادگی باعث شده تغییرات خیلی طبیعی تکنولوژی، تبدیل به بحران شوند.»
استاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: «نکته کمکی بیان کنم که از دو نکته قبلی مهمتر است؛ اگر تلویزیون را رسانه صوتی و تصویری حساب کنیم، در گذشته یعنی قبل از ظهور عصر دیجیتال، تکنولوژیهای صوتی و تصویری یا محتوای صوتی و تصویری در مکانیسم یا بسترهای غیر از تلویزیون دچار تکثر شده بود، یعنی کلیپهای موسیقایی بهعنوان صنعت بزرگ در خیلی از کشورها مطرح و وارد شده بود و تولید و عرضه میشد. اینها هم محتوای صوتی و تصویری است ولی ما در صنعت تلویزیون لحاظ نمیکنیم، چون میگوییم ادامه صنعت موسیقی است ولی نوع مصرف مخاطبان را در کشورهای پیشرفته بهشدت تحتتاثیر قرار میداد یا بهتر است بگوییم موادی آماده میشد که اگر بسترهای ظهور عرضه جدید به وجود آمد، آن زمان این محتواها بتواند در آن وارد شود.»
وی ادامه داد: «ویدئوی خانگی، تکنولوژی بسیار مهمی بود که مردم کشورهای پیشرفته را با فرهنگ تصویر، با فرهنگ تولید محتوا و مصرف محتواهای غیر تلویزیونی یعنی غیرجمعی آشنا کند. بخش زیادی از مردم، ویدئو و دستگاه فیلمبرداری داشتند، فیلم میگرفتند و این فیلمهای آماتوری یا شخصی در بازارهایی توزیع و عرضه میشد و حتی در برخی کشورها کانالها و رسانههای مدنی بود که اینها را توزیع میکردند. بازار محصولات صوتی و تصویری در خیلی از کشورها پیشینه داشت و تولید و عرضه میشد. بنابراین مردم با تنوع فرهنگ صوتی و تصویری آشنایی خیلی بیشتری داشتند. موقعی که میگویم آنها داشتند، یعنی ما آنها را نداشتیم. ما نه دوربین فیلمبرداری در جامعه داشتیم (که بهدلیل قیمت و خیلی مسائل دیگر بود) و همینطور کلیپ موسیقی بهصورت آماتوری و خارج از نهادهای رسمی تولید نمیشد. بنابراین صنعت تلویزیون ما چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب بهصورت انحصاری، دولتی و بدون رقابت با شبکههای خصوصی ادامه حیات میداد. بهصورت تاریخی تنها رقیب یا تنها همکاری که میتوانید برای تلویزیون پیدا کنید سینماست.»
منتظرقائم برای تشریح بستری که رسانههای دیجیتال در ایران ظهور کردند، توضیح داد: «اگر بهصورت تاریخی نگاه کنیم محتوای صوتی و تصویری یا محتوای اصلی تلویزیون، بهصورت محدود توسط تولیدکنندگان خاص انحصاری تولید و عرضه میشده و جامعه ما هم با فرهنگ تصویری که متکثر، خودانگیخته، خودنهاد و مبتنیبر نیازهای تنوع یافته شهروندان باشد، آشنایی و اخت و الفتی نداشته، یعنی در شرایط انفجار تکنولوژیهای دیجیتال، ما یک نظام سازمان صداوسیما داریم که در یک وضعیت رابطه یکسویه است و جامعه هم بهلحاظ فرهنگ مشارکتی و دوسویه صوتی و تصویری نقصان دارد. برای همین است که ظهور رسانه جدید در چنین بستری تبدیل به یک بحران جدی میشود. درحالیکه اگر پیش از ورود به بحران، پیشنیازهای لازم را سپری کرده بودیم و آمادگی داشتیم؛ لحظه برخورد ما یا بعد از آن، از حالت بحران خارج میشد و عرصه بروکراسی هم با یکی دو قانون یا تنظیمگری خیلی ساده، از آن نقطه عبور میکرد.»
این استاد دانشگاه در تکمیل صحبتهایش گفت: «یک نکته بگویم که در پس ذهن داشته باشید؛ ما اگر این آمادگی را داشته باشیم که در شرایط تکثر و تنوع، امکان رقابتپذیری خود را حفظ کنیم بحرانها هم جدی نخواهند شد. چیزی که اهمیت دارد، رقابتپذیری است یعنی آمادگی یک جامعه و یک فرهنگ و سازمانهای رسانهای برای نحوه برخورد با تکنولوژیهایی که ظهور میکنند. هر کدام از این تکنولوژیها، ویژگیهای خاص خودشان دارند و میتوانند چالشهایی را ایجاد کنند ولی دوام و قوام اجتماعی، رسانهای و فرهنگی هر چه بیشتر باشد، جلوی بحرانی شدن یا تنشهای شدید را میگیرد.»
او در تعریف رقابتپذیری در ساحت رسانه گفت: «رقابتپذیری به چه معناست؟ اگر رقابتپذیری در جامعهای زیاد باشد تقسیم کار در بازار صنعت (اینجا بحث محتوای صوتی و تصویری یا بازار تلویزیون) نه به صورت تقابلی یا تضاد بلکه به صورت همکاری و همافزایی و همزیستی اتفاق میافتد. موقعی که سازمان صداوسیما از ویدئوی خانگی یا از ماهواره یا تکنولوژیهای دیگر احساس خطر نکند، به جای استراتژیهای تقابلی، تخریب و سلطه پیدا کردن بر رقبا، به فکر همکاری، همافزایی درونی و بدهوبستان نیرو و سرمایه و دانش میافتد و در نتیجه چنین امری منوی رسانهای جامعه هم افزایش مییافت. اما برای اینکه آمادگی نداریم از تقسیم کار میترسیم و بنابراین شروع به عملیات تخریب رقیب میکنیم. اتفاقا بهخاطر همین است که رابطه بین رسانههای جمعی شکل نمیگیرد. حوزه کتاب در مطبوعات ما جایگاهی ندارد، حوزه سینمای ما در تلویزیون جایگاهی ندارد، یعنی یک نظام رسانهای سالم میزان ارجاعات درونی یا همکاری درونی و همافزایی درونی آن باید بیشتر از وضعی باشد که ما الان داریم. نقدی که در مطبوعات یا تلویزیون از فیلمهای سینمایی میشود خیلی در جهت افزایش کارایی و سواد و دانش صنعت سینما نیست بلکه در جهت تخریب فیلم، سینما، کارگردان و بالا بردن رسانه خودش است. مطبوعات را ببینید، مجموعه محتواهایی که در حوزه تلویزیون تولید میشود چقدر است، چقدر سازنده و مفید است و میتواند به صنعت تلویزیون کمک کند یا برعکس!»
استاد دانشگاه علامه با تاکید بر لزوم آمادگیهای پیشین برای یک نظام رسانهای گفت: «آمادگی پیشین کمک میکند که وقتی وارد رقابت شدیم، خیلی دنیا را سیاه و سفید تفسیر نکنیم و حواشیای مثل بیانیه دادن و مجوز دارد و نداردها هم کنار میروند و ما از خیلی جلوتر مسیر را شروع کنیم. فرض کنید این کار لازم و ملزوم تنظیم روابط درونی و بیرونی است. آیا هنرپیشهای که الان در شبکه نمایش خانگی سریال بازی میکند، حق دارد در سریال تلویزیونی بازی کند یا خیر؟ اینها سوالاتی است که منافع ملی و فرهنگی باید پاسخ دهند. نمیتوانیم صرفا به منافع تلویزیون تکیه کنیم و بگوییم برای تفکیک چهرههای اجتماعی، رسانه ما اجازه انتقال و مهاجرت هنرپیشهها را بین بخشها مختلف نمیدهد. اگر قرار باشد صداوسیما سفت و سخت بایستد و هنرپیشههای شبکه نمایش خانگی را در سینما راه ندهد، آن وقت بازیگر بر سر دوراهی قرار میگیرد که در سینمای خانگی برود و پول بیشتری بگیرد و چهره سلبریتیتری پیدا کند یا در سریالهای تکراری صداوسیما بماند. آینده را شما پیشبینی کنید؛ هنرپیشهها دو دسته میشوند: باکیفیتهای شبکه نمایش خانگی و بیکیفیتهایی در سریالهای تلویزیونی. تنظیم روابط درونی، یعنی بپرسیم چرا VOD ما الان بخش خبری ندارد، درحالیکه میتواند خبر هم داشته باشد. حالا اگر وارد حوزه خبر شد استانداردهای تولید خبر در VOD به چه شکل خواهد بود؟ من وارد اخبار سیاسی و اجتماعی نمیشوم اما VODها در دنیا اخبار هنری را پوشش میدهند اما در ایران هنوز چالش اصلی ما سریالها هستند اما VODها اگر وارد برنامهسازی جدی شوند آن موقع چالششان با رسانه رسمی خیلی شدیدتر و بحرانیتر خواهد بود.»
او در بخش پایانی صحبتهایش گفت: «این نکته پایانی را بگویم و تمام! به نسبتی که آمادگی داشته باشیم و میزان رقابتپذیری ما در عرصه رسانه و آمادگی سیاسیمان بالا باشد؛ تنظیمگری درون و برونصنعتی برای ما بهصورت بهینه انجام میشود. یعنی چه؟ یعنی اینکه نمایندههای مجلس ما یک روز به نعل نمیزنند یک روز به میخ! دستگاههای ناظر ما نمیگویند یک روز VOD جزء تلویزیون نیست و رها باشد و جزء وزارت ارشاد باشد و آنها با استانداردهای صنعت سینما داوری شوند و یک روز دیگر دستور بدهند از وزارت ارشاد کنده شود و زیر نظر سازمان صداوسیما برود. همین رفت و برگشت حدود یک دهه طول کشید. شما نگاه کنید که فضای VODها قرار است در حوزه ارشاد با آن استانداردهای بازتر و غیرجمعیتر مدیریت شود یا ذیل صداوسیما که استانداردهای بستهتر و ایدئولوژیکتری دارد. خب اگر ما آن آمادگی را داشتیم از روز اول میدانستیم که تنظیمگری صنعت را باید کجا انجام دهد که رفت و برگشت ما جامعه را دچار تعارض در ذائقه نکند و تولیدکنندهها و سرمایهها را دچار تضاد نکند. تنظیمگری درون صنعت را در نظر بگیرید. ما الان 2 یا 3 تا VOD فعال در ایران داریم. من هیچ اطلاعی ندارم اینها با هم بهعنوان خردهصنعت با هم تعامل دارند یا خیر، جنبه مشترکی تشکیل دادند یا خیر. غیر از 3-2 بیانیهای بر سر حواشی سریالها، هیچ حضوری در عموم نمیبینید.»
منتظرقائم با نقد به برخی ساختارها در شبکه نمایش خانگی گفت: «سوال من این است آیا VOD بهعنوان یک رسانه ارتباطی یا بهعنوان صنعتی که در حوزه ارتباط جمعی کار میکند با این میزان از روابطعمومی میتواند آینده خود را در جامعه ما تضمین کند؟ VOD بهعنوان یک رسانه میتواند وارد میدان شود، مدل و ادبیات داشته باشد و برای خودش مفهومسازی کند. بهعنوان یک رسانهای مثل خیلی از شبکههای دنیا بیاید و بگوید مثلا من طبقه متوسط را مبنای خود قرار دادم یا بازار شهری را برای خود مبنا قرار دادم یا میخواهم به انتقال ایران از اصل سنت به مدرنیته کمک کنم. اما این VODها هنوز نمیدانند رسالت تاریخی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگیشان چیست و غیر از عرضهکنندگی اگر بخواهد وارد میدان تولید شود، غیر از بحران و آشفتگی کاری نمیتواند بکند. نمیخواهم اسم سریال را ببرم اما یکی دو سریال تاریخی که توسط شبکههای خانگی تولید شدند، نوک کوه یخی این بحران در تولید محتوا را نشان میدهد. آنجا که عقاب پر بریزد، از پشه لاغری چه خیزد؟ جایی که کارگردان و برنامهساز در اجزای فنی و تاریخسازی خود دچار اشتباه هستند، دیگر چه توقعی از نیروهای آماتور یا بریده از رسانه است و من هم امیدی به دانشافزایی یا خیر و برکت اینها در حوزه فرهنگ ندارم.»
سیدجمالالدین اکبرزادهجهرمی، عضو هیاتعلمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی:
برآیند نیروهای سیاسی، آینده قوانین و مالکیت VOD را مشخص میکند
سیدجمالالدین اکبرزادهجهرمی، عضو هیاتعلمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، بهعنوان سخنران دوم نشست «آینده VOD در ایران» حضور داشت. سوالی که از او پرسیده شد درخصوص اقتضائات سیاستگذاری در VODبود و این استاد دانشگاه در پاسخ گفت: «معمولا سیاستگذاری معطوف به مساله است و باید بدانیم مساله چیست که بخواهیم در آن سیاستگذاری کنیم، یعنی موضوع اصلی پلتفرمها چیست؟ ببینید ما در یک بازه طولانیمدت سلطه رسانههای جمعی را داشتیم، مثل رادیو، تلویزیون و روزنامههای کثیرالانتشار! حیطه فعالیت این رسانهها حیطه دولتمحور بود. مرزهای ملی، تحت سیاستهای رسمی فعالیت میکردند. این سیاستگذاریهای مشخص به تدریج و در طولانی مدت شکل گرفته بودند. از جایی به بعد تغییرات شروع میشوند، یعنی چیزی که اسم آن را انقلاب دیجیتال، جامعه شبکهای، جامعه پلتفرمی و... میگذاریم. این به این معناست که دو اتفاق رخ میدهد که یکی در حوزه تکنولوژی و دیگری در حوزه تجدید ساختار سرمایهداری است. دو عامل تکنولوژیک و پویایی سرمایهداری وضعیت را تغییر داد یعنی همین اتفاقی که در حوزه فناوری اینترنت و شبکههای جدید به وجود آمد و با هم ادغام شدند. مشکلی که صداوسیما در ایران با آن مواجه است، در آمریکا هم برودکستها و رادیو و تلویزیون با آن مواجه هستند اما فرق در این است که در ایران مشکل مضاعفی داریم چون منطق سیاستگذاری در ایران مبتنیبر منطقی است که دخالت دولت به معنای استیت (state) حداکثری است، یعنی اگر در کشورهای دیگر، دخالت دولت در حوزه فرهنگ یک شئون و حدودی دارد، ایران را میتوان جزء کشورهایی تلقی کرد که دولت قائل است باید در حوزه فرهنگ دخالت کند؛ مثلا مهندسی فرهنگ داریم، سند مهندسی فرهنگی داریم که شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب کرده است. حال اتفاقی که میافتد این است که با فضایی روبهرو هستیم که منطقش با منطق سلسلهمراتبی در تضاد است. رسانههای جمعی که منطبق با منطق سلسله مراتبی و خطی هماهنگ است، وقتی وارد حوزه شبکهها و کار جدید میشود، با چالش جدی مواجه میشود و سیاستگذاری و مهندسی فرهنگی هم با چالش جدی روبهرو میشوند. اینجاست که داستان شروع میشود؛ ما کنترل ماهوارهها را داریم، ما کنترل اینترنت را داریم و نزاعی که الان شکل گرفته بر سر چیست؟ بر سر کنترل پلتفرم است. یعنی چیزی که هسته اصلی این نظام را میسازد این است که با دولتی روبهرو هستیم که معتقد به دخالت حداکثری در حوزه فرهنگ است و از آن طرف منطقی که بر رسانههای جدید حاکم است، تاب این مهندسی را ندارد. ضمن اینکه ارزشهای فرهنگی داخل جامعه هم در حال تغییر است. اینها باعث میشود که با چالشهایی در حوزه سیاستگذاری روبهرو شویم.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «یکسری چالشها به چالشهای محتوای سیاستگذاری برمیگردد، یعنی ما با موضوعات نوظهوری روبهرو هستیم که چارهای برای آن اندیشیده نشده است؛ مثلا درمورد کارکرد الگوریتم که موضوع جدیدی است یا درمورد حفاظت از دادههای شخصی افراد که چه نوع فیلمی نگاه میکنند و سلیقهشان چیست؟ الان پلتفرمها به انبوهی از دادهها دسترسی دارند. اینها موضوعات نوظهور هستند. در حوزه سیاستگذاری بخواهیم بگوییم مشکلات چیست یکی از مشکلات به این برمیگردد که مسائل جدیدی برای سیاستگذاری رسانههای نو، ظهور پیدا کرده و همچنین چالش بعدی ترکیبات نهادی است، یعنی چه کسی باید این سیاستها را تعیین، اجرا و نظارت کند؟ این چالش دوم از کجا برخاسته است؟ از اینجا که چون قبلا این حوزهها تفکیک شده بود؛ اما در اکوسیستم جدید، به دلایل مختلف، امکان سیاستگذاری به شکل سابق ناممکن شده است. پس این چالش بعدی است. اگر بخواهیم چهارچوبی برای سیاستگذاری در فضای جدید ارائه کنیم ابتدا باید محتوای سیاستگذاری را مشخص کنیم. اینکه چه محتواهایی نیاز به سیاستگذاری یا نیاز به انطباق و تغییر دارند؟ دوم اینکه ترتیبات نهادی باید چگونه باشد؟»
وی در توضیح چهارچوب سیاستگذاری گفت: «پس وقتی میگویم چهارچوب برای سیاستگذاری، یعنی یک بخش معطوف به محتوای سیاستگذاری است، یعنی تاکتیکها و موضوعات در سیاستگذاری چه باید باشد و دیگری آرایش نهادی و ترتیبات نهادی است. من از محتوای سیاستگذاری آغاز میکنم. حوزهای که بخواهم درباره آن صحبت کنم مربوط به پلتفرمهای ویدئویی است که شامل تلویزیون در شکل برودکستها است و دیگری پلتفرمهای ویدئو میشود. من سرفصلهایی که وجود دارد را بیان میکنم. مثلا دادن مجوز به فعالیت پلتفرمها، اپراتورها، شبکههای تلویزیونی داخلی و خارجی و اینکه چه کسانی میتوانند در این حوزه وارد شوند و دخالت کنند؟ این بخشی از موضوع سیاستگذاری است. نحوه مواجهه با پلتفرمهای خارجی با زیرساختهایی که منشا محیطی ندارند، که یک بحث دیگری است. مالکیت عمومی و نحوه تامین مالی شبکههای تلویزیونی عمومی از طریق پرداخت اخذ مجوز هم بحث دیگری است. بحثی که الان وجود دارد این است که چرا تلویزیون برای تلوبیون پول هزینه میکند. چرا رقیب برای نماوا و فیلیمو درست شده است؟ چرا تلویزیون هزینههای عمومی و مربوط به همه را صرف رقابت با بخش خصوصی میکند؟ این مساله جدی است. آیا مجاز است این کار راانجام دهد؟ هم کسانیکه مخالف این قضیه هستند استدلال دارند و هم کسانیکه موافق هستند استدلال دارند و جواب سرراستی ندارد که بگوییم این کار درست است یا غلط.»
اکبرزادهجهرمی صحبتهایش را اینگونه ادامه داد: «بحث مربوط به الزامات محتوای مثبت و منفی و بحث سانسور و فیلترینگ هم حوزه مهمی است. مثلا شامل محتوای جنسی و پورنوگرافی است و بازنمایی خشونت و هرزگی است، صدمه زدن به خود یا دیگری یا خودکشی و... است یا بازنمایی و تشویق فعالیتهای غیرقانونی مثل استفاده از مواد مخدر و... اینها چیزهایی است که در حوزه الزامات مثبت و منفی نسبت به محتوا بیان میشود. یک حوزه مهم کودک و نوجوان است که الان نیز در کشور ما به آن توجه میشود، چون حوزه گستردهای است. قوانین و مقرراتی که مربوط به این بخش هستند؛ یک بخش به حفاظت از حریم خصوصی و داده کاربران برمیگردد. اینکه پلتفرمها در چه مواردی میتوانند اطلاعات جمع کنند و با این اطلاعات چه کار کنند. یک موضوع مهم دیگر در این حوزه مقررات گلوگاه است. یعنی چه مثلا اتحادیه اروپا تصویب کرده شارژر تمام موبایلها و تبلتها و دستگاههای الکترونیکی باید از استاندارد واحدی تبعیت کنند. یعنی استانداردهای فنی که کاربری این محتواها را برای کاربران آسان میکند. این بخشی از مقررات گلوگاه است. بحثهای مربوط به کپیرایت یک بحث دیگر است. رقابت و انحصار در بازار یک موضوع مهم دیگر است. این چیزهای است که در زمینه سیاستگذاری موضوع بحث است. اما حرفم این است که آرایش نهادی مناسب برای این قضیه چیست. این چیزی که بیان میکنم از طریق دانشگاه علامه برای پژوهشگاه فرهنگ و هنر با استفاده از تحقیق انجام شده و این حرفهای من نیست و متکی بر کار پژوهشی است که از طریق مصاحبه انجام شده است. در حوزه ترتیبات نهادی، شکل منطقی قضیه باید چطور باشد؟ ببینید شکل منطقی میگویم نه لزوما شکلی که قابل اجراست. اول اینکه باید بین نهادهای مقرراتگذار و نهادهای سیاستگذار تفکیک قائل شد؛ یعنی باید مشخص شود که چه نهادهایی سیاستگذاری میکنند و چه نهادهایی مقرراتگذاری و قانونگذاری میکنند. پس اینجا سه ترم جدا داریم؛ قانون، مقررات و سیاستگذاری. نهادهایی که متولی هر یک از اینها هستند، وظایف متفاوتی دارند و لزوما به این معنا نیست که یک نهاد، هم سیاستگذار باشد، هم رگولاتور باشد و از این قبیل. حالا حساب کنید در ایران، صداوسیما را داریم که نهادی رگولاتور، خودش تولیدکننده و بازیگر اصلی است. این نقدی است که مطرح میشود که چطور در اکوسیستم نمایش خانگی، خود صداوسیما بهعنوان بازیگر اصلی، نقش رگولاتور را هم بازی میکند. درحالیکه تفکیک میان نهادها یک موضوع مهم است. داشتن سند موسس یا مشروعیت قانونی برای نهاد مقررات، یکی دیگر از موضوعات مهم برای این حوزه است. یعنی به صورت واضح آیا سند و قانون مشخصی که مصوب نهاد قانونی مثل مجلس شورای اسلامی باشد، برای تاسیس نهاد ناظر وجود دارد یا خیر؟ مثلا ساترا دلایل و برآوردی دارد که قابل توجه است. تفسیری که شورای نگهبان از قانون اساسی، از اصل 175 کرده و موارد دیگری که ساترا با استناد به آنها مشروعیت خود را اثبات میکند. اما سوال این است که آیا این شواهد میتواند تبدیل به سند موسس شود که توسط مجلس شورای اسلامی به همه این مشاجرات خاتمه دهد. یک موضوع دیگر، بحث نهادهای مقرراتگذار چندگانه و محدود است. با توجه به تجارب دنیا، نهادهای مقرراتگذار نمیتوانند باتوجه به ماهیت همگرا و همینطور ماهیت اتفاقاتی که در این حوزه رخ داده، چندگانه باشند. ولی در عین حال به این معنا نیست که فقط یک نهاد، متولی همه امور سیاستگذاری است. بهطور مشخص تجربه دنیا مبتنیبر این است که بخشهای مربوط به جنبههای اقتصادی در یک نهاد و رگولاتور مجزا صورت بگیرد (که تجربه بریتانیا و فرانسه این چنین است) و نهادها و تصمیمات مربوط به رسانه در یک رگولاتور دیگری صورت بگیرد. آنجاهایی هم که اینها همپوشانی دارند مثل وضعیتی که جنبه اقتصادی دارد، باید با همکاری همدیگر تصمیمگیری شود. یک بحث دیگر بیطرفی، استقلال و عدم تعارض منافع در نهاد مقرراتگذاری است. اینکه شیوه اداره نهاد مقرراتگذار به چه صورت باشد نکته دیگر است؛ اینکه کمیسیونی باشد یا هرکسی رای مثبتتری داشته باشد. اینکه همه ذینفعان در مقرراتگذاری دخیل هستند، یک موضوع مهم در حوزه سیاستگذاری است. اینکه آیا همه ذینفعان از پشتیبانی نهادی برای مشارکت در سیاستگذاریها برخوردارند. مثلا فرضا صداوسیما یا فلان نهاد ممکن است دهها تیم تحقیقاتی، دهها موسسه و پشتیبانی مالی داشته باشد که برای یک طرح کمک کند و بعد به فلان نهاد صنفی سینمایی میگویند، طرح شما و ایده شما چیست؟ خب اینها نه متکی به پشتیبانی نهادی هستند و نه پول آنچنانی دارند که پژوهشگر بگیرند و کارشناسی بگیرند و طرحی ارائه کنند. پس این شرایط نابرابری ایجاد میکند که اگر ایده هم داشته باشید ایده را نمیتوانید به صورت جزئیات پیش ببرید.»
این استاد دانشگاه درخصوص لوازم سیاستگذاری شبکه نمایش خانگی گفت: «یکی از موضوعات مهم در این حوزه، ترکیب اعضای کمیسیونهایی است که میخواهند مقرراتگذاری کنند. اینکه اینها تا چه اندازه برآیند نیروهای سیاسی و اجتماعی در جامعه هستند؟ وقتی میگوییم شورای عالی فضای مجازی یا کمیسیونی که میخواهد مقرراتگذاری کند، باید دید که نسبت اینها با نیروهای اجتماعی داخل جامعه چطور است. تعیین اولویتها و مقرراتگذاری هم از موارد مهم در حوزه سیاستگذاری است. یعنی اولویت ما سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و... است. یکی دیگر از موارد مهم در حوزه سیاستگذاریها، بحث قضایی است، یعنی اینکه اگر مقرراتگذاری به هر دلیلی دچار خدشه و مشکل شود جایی هست که بتوان دادخواهی کرد و نهاد مستقل بتواند آن رویه را بازگرداند.»
عضو هیاتعلمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در پایان صحبتهایش با آسیبشناسی سیاستگذاری در شبکه نمایش خانگی گفت: «در همه این موارد مبنای مباحث، چه ترکیبات نهادی و همینطور سیاستگذاریها، مشکلی که داریم این است که بر سر ارزشهای اصلی تعیینکننده این سیاستها و ترکیبات نهادی، بین نیروهای اجتماعی درگیر، توافق وجود ندارد. یعنی اینکه یک کارشناسی میگوید اگر تکثر را تقویت کنیم، در شرایط بحرانی میتوانیم با اتفاقات، بهتر برخورد کرد. پس برای او تکثر یک ارزش است. اما آیا بدنه سیاستگذاری ما به تکثر اعتقادی دارد؟ آیا همه نیروهای اجتماعی ما در جامعه به تکثر اعتقاد دارند؟ تکثر را چطور تعریف میکنند؟ تکثر دروننظامی یا بروننظامی؟ اینها مساله است. یا درباره آزادی بیان، حدود و ثغور آن چیست؟ مشکل اصلی این است که توافقی بر سر ارزشهای اصلی نداریم.»
اکبرزادهجهرمی همچنین درخصوص آینده شبکههای VOD گفت: «مسلما به تبع تحولات جامعه در ایران، پلتفرمها رشد خواهند کرد ولی درخصوص رابطه با اقتصاد سیاسی، و اینکه مالکیت و قوانینی که اعمال میشود به چه سمتی خواهد رفت، باید بگویم که برآیند نیروهای سیاسی در جامعه آن را مشخص میکند. مثلا ساترا تلاش میکند اکوسیستم خاص خودش را با بازیگران خاص خودش ایجاد کند. از سوی دیگر نهادهای دیگر همین تلاش را دارند. اینکه درنهایت فرجام این امر چیست بستگی به برآیند نیروها دارد. مقاومتی که فیلیمو در مقابل ساترا انجام میدهد، با این شکل از نافرمانی آیا میتواند بدون پشتیبانی از داخل حاکمیت باشد. پس نیروهای اجتماعی در حال تعارض هستند و برآیند این نیروها تعیینکننده شکل و سمت و سوی این پلتفرمهاست. اینکه پلتفرمها توسعه پیدا خواهند کرد شکی نیست، این ناگزیر است ولی اینکه به چه صورت و با چه مسیری است قدری نامشخص است.»
پنل دو: «آسیبشناسی تنظیمگری VOD»
بخش دوم این نشست با حضور علی سرتیپی، مدیرعامل موسسه فیلمیران و پلتفرم فیلمنت، آیدا مصباحی، تهیهکننده و مدیر تولید پلتفرم نماوا، حامد معینی، معاون تدوین مقررات و امور حقوقی ساترا و محمدمهدی مومنیها، مدیرکل توسعه شبکه تنظیمگران اجتماعی ساترا برگزار شد.
در ابتدا آرین ابراهیمینژاد، دبیر این نشست با اشاره به موضوع نشست قبل گفت: «به صورت خاص در این نشست به بحث آسیبپژوهی این حوزه در کشور بپردازیم. در این مرحله در سه محور بحث خواهیم داشت، در مرحله اول به بحث ضرورتها و الزامات تنظیمگری بپردازیم. بعد از آن وارد حوزه آسیبشناسی و درنهایت میخواهیم پیشنهادات را از حضار بشنویم.»
او در ادامه با اشاره به تاریخ صنعت VOD در دنیا سوال خودش را از سرتیپی با این عنوان میپرسد که: «اساسا از طرف صنعت VODها در کشور آیا تولیدکنندگان و توزیعکنندگان فیلم و سریال نیازی به تنظیمگری دارند؟ اساسا نیاز به نهاد رگولاتور داریم؟»
سرتیپی: ممیزی را قبول داریم باید شیوهاش مشخص شود
سرتیپی با بیان اینکه خیلی خوشحال است که در این جمع حضور دارد، میگوید: «چون یکی از VODها که فیلیمو است، اینجا نیستند و در قضیه تنظیمگری و فضای ساترا خیلی رادیکالند، سعی میکنم سمتی بروم که بتوانیم این فضا را متعادل کنیم. ما هم این مشکل را با ساترا داریم ولی شاید تندتر برویم که دوستان در جریان قرار گیرند و هم پاسخ دوستان ساترا را بشنویم.
قطعا با توجه به اینکه در نظام جمهوری اسلامی کار میکنیم و اعتقاد داریم در این مملکت قوانینی حاکم است، درنتیجه موضوعی به نام ارتباط مهم است و قطعا بحث اینکه رگولاتوری و ممیزی شود، وجود دارد و ما هم قبول داریم. اینکه هر چیزی را بسازیم و خروجی آن هیچ بازدهی نداشته باشد شدنی نیست. قطعا این مساله را قبول داریم. من سالهاست که در سینما کار میکنم و با این مقوله آشنا هستم. مقولهای که باید پروانه ساخت برای کار خود دریافت کنید، پروانه نمایش بگیرید. زمانهایی بوده است که پروانه ساخت یا پروانه نمایش داشتید، باز فیلم شما اکران نشده و به معضلاتی خورده است.
این در ذات نظام جمهوری اسلامی به دلیل و شرایط خاص خودش است که در مسائل فرهنگی حساس است. شاید چیزی که امروز بدان فکر میکنیم و گمان میبریم درست است، سه سال بعد درست نباشد و طور دیگری فکر کنیم، در نتیجه ما سالها این مشکلات را داشتیم. در قضیه پلتفرم هم قطعا این را قبول دارم که باید ممیزی شود و درست است. منتهی بحث اصلی این است که شیوه ممیزی چطور است؟
ما چندین شیوه ممیزی داریم؛ یک شیوه در ممیزی این است که سازمانی از آدمهایی که حرفهای هستند، یا از صنوف و مدیران و کسانی که در این عرصه حضور دارند استفاده شود، سازمانی به وجود بیاید که در کنار آن قطعا مسائل کلی نظام دیده شود تا بتواند رگولاتوری کند و یک سازمان مستقل باشد.
یک روش پساتولید است؛ یعنی ما بگوییم فیلیمو و نماوا و... داریم و اینها با توجه به شخصیت و عملکرد آدمهایی که وجود دارند خود را نشان دادند و اینها را پساتولید بگذاریم یعنی کار را بسازند و وقتی ساخته شد مورد ممیزی قرار گیرد و دیده شود و آن موقع اظهارنظر شود. مانند کاری که در روزنامهها انجام میگیرد. این دو روشی است که الان میتواند وجود داشته باشد و ما با هر دو موافق هستیم.
شرایطی که الان ما در آن حضور داریم خارج از اینکه بخواهیم وارد بحثهای حاشیهای شویم که ساترا قانونی یا غیرقانونی است، امسال از بودجه مجلس حذف شده و... اصل مشکل این است که ساترا را رقیب خود میدانیم. فیالواقع ساترا رقیب پلتفرمهاست. ساترا یعنی صداوسیما و صداوسیما در شرایطی که هزاران نیرو و متخصص دارد و میلیاردها میلیارد سرمایهگذار دارد، سالهای سال است که کار میکند، حالا رقیبش در پلتفرمی با 60-50 نفر یک سریال میسازد که تمام فضای جامعه را میگیرد و آن دوستان نمیتوانند یا نمیشود یا نشده، من فکر میکنم حالشان به صورت طبیعی بد میشود.
یعنی به صورت کلی اینکه اینها ببینند ما در حال پیشرفت هستیم این را زیر سوال بردن مجموعه صداوسیما میبینند. اینکه ناظر ما و کسی که نظارتکننده مجموعه است خودش رقیب ماست برای ما مساله است. اصل و ذات قضیه این مشکل را دارد. در چند ماه گذشته ساترا عملکرد خوبی داشته. یعنی ما واقعا اذیت نشدیم و گرفتار ساترا نبودیم و تعامل ساترا با ما تعامل خوبی بوده است. در اکران «پوست شیر» کمترین مشکلات ممیزی را با مجموعه ساترا داشتیم. منتها نگران این هستیم که با عوض شدن دو آدم و با سفت شدن پایگاههایی که وجود دارد، این رویه متغیر شود.
سه پلتفرمی که الان حضور دارند 100 درصد خصوصی هستند. یعنی یک هزار تومانی درواقع دولت و بخش دولتی و وام و شراکتی در این امر ندارند. آینده برای ما خیلی مهم است. کاری که الان فکر میکنیم پول برای خرید فیلمنامه میدهیم شاید بیاید و نمایش داده شود. برای کاری مثل پوست شیر واقعا 16 ماه فقط فیلمبرداری کردیم. یک سال فیلمنامه نوشتیم. یک پروسه دو سال و نیمه بود. در یک جامعه اینچنینی باید برای دو سال بعد فکر کنید. اگر خیال ما راحت نباشد از اینکه کاری که میکنیم، قطعا دچار تزلزل میشویم و دستوپای ما میلرزد.
یک سال و نیم پیش حال خیلی بدی داشتیم و من به این نتیجه رسیده بودم که ساترا ایستاده تا ما را تعطیل کند، یعنی ساترا ایستاده تا بگوید آنقدر فشار وارد میکنیم تا فیلمنامههای شما رد شود و خداحافظی کنید؛ 500-200 میلیارد آوردید و اشتباه کردید و خداحافظی کنید. خوشبختانه روند عوض شد و الان این حس و حال را با مجموعهای مثل ساترا نداریم. اما این نگرانی هنوز وجود دارد. ولی به لحاظ کلی اعتقاد دارم سازمانی مستقل زیر نظر شورای عالی فضای مجازی یا شورای انقلاب فرهنگی تشکیل شود.
خوشبختانه در شرایط فعلی نظام به این نتیجه رسیده که ما میخواهیم پلتفرم داشته باشیم، پلتفرم باید باشد. اینکه کار خبر را به اینترنشنال و بیبیسی واگذار کردیم اما در حوزه VODها این را نداریم. 7 یا 8 سال پیش تمام خانوادهها فیلمهای ترکی را نگاه میکردند، الان حضور همین پلتفرمها باعث شده تعداد زیادی از مردم ما سریالهای ایرانی را نگاه کنند. در کنار ضعفی که صداوسیما دارد. همین پلتفرمها بالاترین خوراک ماهوارهها شده است. هر کانال ماهواره را میزنید یا پوست شیر یا ناتو یا سریالهای تمام پلتفرمهای مختلف را نمایش میدهد. ما این سریالها را صادر کردیم و اینها را مجبور کردیم آن چیزی که ما میخواهیم را نمایش دهند. اینکه ما بتوانیم این بازار را تسخیر کنیم اتفاق بزرگی است. امیدواریم که بتوان کار کرد و ادامه داد.»
مصباحی: ساترا تحتتاثیر جریانهای توییتر و جریانهای رسانهای است
در ادامه این نشست آیدا مصباحی در پاسخ به این سوال که شما احساس نیازی به رگولاتوری یا تنظیمگری میکنید، میگوید: «اصولا رگولاتور برای هیچ کسی جذاب نیست. ولی ناگزیر است. همانطور که در بطن خانواده اگر مقررات و تربیت یا اشکالی گرفته نشود، خطرناک است. بحث رگولاتور ذاتا میتواند خیلی تاثیرگذار و کمککننده باشد اما نه تجاربی که ما در پلتفرمها داشتیم. اتفاقی که افتاد این بود که خاطره خوبی از سالهای پیش نداریم. یک سال اخیر ساترا را فاکتور میگیرم که درباره آن صحبت میکنم. همیشه میگفتم هر جای دنیا بگوییم رگولاتور ما خود را رقیب ما میداند فکر میکنم به ما پناهندگی بدهند.
ساترا خود را زمان قدیم بهعنوان شاخهای از صداوسیما یا بخشی از صداوسیما بهعنوان رقیب پلتفرمها میدانست و این نشان میدهد که نمیتوانست نگاه درستی داشته باشد، نمیتوانست نگاه هدایتشوندهای داشته باشد و در مرحله پیشتولید و فیلمنامه من یادگاری از نظراتی که دوستان درباره فیلمنامههایی که ما در نماوا داشتیم دارم. واقعا ایرادها عجیب و غریب بود. فکر میکنم اگر الان این را به دوستان ساترا بدهم تا بخوانند گردن نمیگیرند.
بهتر است به عقب برنگردیم و ببینیم رو به جلو چه اتفاقی قرار است بیفتد. ما در یک سال اخیر همانطور که آقای سرتیپی گفتند، تجارب همدلانهای با ساترا داشتیم. یک جاهایی کمککننده بودند. اما ایراد اصلی که هنوز به ساترا وارد میدانم، این است که خیلی تحتتاثیر جریانهای توییتر و جریانهای رسانهای است یعنی با یک موج هدایتشده توسط برخی از دوستان در حوزه VODها به ذات با یک سریال، یک برنامه یا محتوایی که در حال پخش است وارد گارد و زاویه میشود.
من چون خود را همیشه آدم رسانه میدانم و از سال 75 وارد حوزه کار رسانه شدم، فکر میکنم دوستان حوزه رسانهای ساترا یک مقدار در پیگیری اخبار توییتر و جهتسازیهایی که میشود باید قویتر شوند چون ما به راحتی میدانیم چه جریانی پشت کدام توییتهاست و از چه جریانی تغذیه میشود و از کجا چه اتفاقی میافتد، برای همین خیلی جدی نمیگیریم. اما روی بحث محتواهای درحال تولید و حتی بحثی که خیلی مساله مهمی است ما رقیب خود را شبکههای ماهوارهای میدانیم، نه صداوسیما! ما سعی میکنیم مخاطبها را، چه داخل و چه خارج ایران، فارسیزبانها را اغنا کنیم و محتواهایی که دوست دارند ببینند، نه محتوایی که بعضا در صداوسیما پخش میشود و نسبت به فهم و بهروز بودن مخاطب توهینآمیز است.
در مورد سوال شما چون رگولاتوری بوده و تنظیمگری اگر هدف کلی تنظیمگری در همین راستا باشد که به شعور مخاطب احترام گذاشته شود، به این دسترسی به جهان محتوا احترام گذاشته شود و فکر نکنند ما مجبور میکنیم که مردم یک چیزی که ما دوست داریم را صرفا ببینند، این مسیر هموار میشود و قطعا خارج از قوانین هیچ وقت هیچ چیزی نخواستیم. امکان دارد در سریالهای ما بخشی از محتواها در برخی از فیلمنامهها با خط قرمزها بازی کرده باشد ولی قطعا رد نکرده است. برخی مواقع فیلمنامهها را میخوانم میگویم میخواهم خودم ممیزی کنم. رسما این در ذهن ما ایجاد شده که فلان مورد مشکل دارد یا اینها را خود یکبار فیلتر میکنیم یعنی اگر آن فرض را بر مبتدی بودن و نابلد بودن نگذارند قطعا میتوان همکاری خوبی را پیش برد.»
معینی: صداوسیما تولید مختص فضای مجازی ندارد
در ادامه معینی با اشاره به سوال مجری که در مورد تنظیمگری بود و بحث تعارض منافع بین حوزه رگولاتوری صداوسیما و ارائه خدمات صداوسیما میگوید: «اصل رگولاتوری را ذینفعان این حوزه هم پذیرا هستند، کمااینکه رویه جهانی حکایت از این دارد که در تمام کشورها و تمام حوزههایی که ماهیت کار بهواسطه سرعت رشد تکنولوژی اقتضا دارد که قانونگذاری در حوزهای فراتر از قوه مقننه انجام شود به نهادهای تنظیمگر روی میآورند. این تنظیمگری روال مختلفی دارد. رگولاتوری و انواع آن انجام میشود تا بتواند نتیجهای داشته باشید و اهدافی که تحت آن رژیم مورد حمایت و پیگیری است محقق شود.
درمورد اینکه بحث تعارض منافع مطرح میشد و اینکه رقابت را بخواهم توضیح دهم، صداوسیما تولید مختص فضای مجازی ندارد. چون ساترا یک ساختار مستقلی از سازمان صداوسیماست و به نوعی سعی شده تفکیک کارهای اجرایی در آنجا رعایت شود. درواقع فعالیتی که تلوبیون پیگیری میکند امتداد پخش برودکست در بستر فضای مجازی است. تلوبیون تولید انحصاری برای خود ندارد. صرفا برنامههایی که روی فضای برودکست و آنتن پخش میشود را برای اینکه ممکن است دسترسی نداشته باشند و به صورت سنتی مردم نتوانند محتوایی را دریافت کنند، تلاش شده این محتوا برای مخاطبی که در آن لحظه نتوانست ببیند در دسترس باشد، برای همین از نظر ماهیت تجاری اگر بخواهیم حساب کنیم که فکر میکنم آقای جهرمی فرمودند بودجه هنگفتی صرف رقابت با بخش خصوصی میشود اینطور نیست، آن بودجه صرف تولید محتوا برای آنتن اختصاصی روی بستر برودکست شده و تداوم برودکست با توجه به تکنولوژیای که در حال حاضر بدان دسترسی داریم اقتضا کرده در یک اپلیکیشنی در اختیار مخاطب قرار گیرد و آنها بتوانند در هر زمانی که تمایل داشتند آن را ملاحظه کنند.
درمورد بحث استقلال ساترا از سازمان صداوسیما، گریزی به فرمایش آقای جهرمی بزنم که گفتند شعار ما این است که یک نهاد قانونی داشته باشیم، یا فرمایشی که جناب سرتیپی درباره قانونی بودن ساترا داشتند که ذیل شورای عالی فضای مجازی باشد یا مجلس قانونی را وضع کند. ما با بقیه دوستان حقوقدان بحث میکردیم که معتقد بودند باید این رویه اتخاذ شود اما چند بحث تخصصی داریم. اولا قانونی بودن به چه چیزی اطلاق میشود؟ ثانیا چه قانونی باید بیاید و کجا بیاید که دوستان بپذیرند؟ به موجب مصوبه شورای نگهبان، قانون اساسی، سیاستهای ابلاغشده به شورای عالی فضای مجازی، قانون بودجه و قانون حمایت از جمعیت و خانواده، اسم ساترا را داریم و علیالقاعده بین امسال که اسم ساترا در بودجه نیست با سال گذشته که اسم ساترا در بودجه بوده از نظر حقوقی حداقل نمیتوان فرقی قائل شد. ساترا بخشی از یک معاونت تخصصی از سازمان صداوسیماست که برای تحقق اهداف و منافع ملی در حوزه تولید محتوا، اقتصاد دیجیتال و... قرار شده بهصورت مستقل تنظیمگری کند. مثل خیلی جاهای دیگر که این رویه وجود داشته است. مثل این است که بگوییم در اتحادیه مرغداران کسی که رئیس اتحادیه میشود نباید مرغداری داشته باشد.»
بعد از این صحبتهای معینی، دانشجویان نسبت به مثالی که او زد اعتراض کردند و آن را مناقشهبرانگیز دانستند و او با رد این موضوع مثال دیگری زد و گفت: «مثل این است که سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی که ذیل وزارت ارتباطات فعالیت میکند، بگوییم وزارت ارتباطات خود نباید زیرساخت داشته باشد درحالیکه یکی از سه اپراتور مطرح ما ایرانسل، همراه اول و مخابرات است.»
در ادامه یکی از دانشجویان از معینی درخصوص رقیب بودن ساترا با پلتفرمها پرسید و او گفت: «اساسا جنس اینها مثل هم نیست. وقتی میخواهید رقابت را تعریف کنید در دو موضوع همصنف و همجنس میتوانید رقابت را تعریف کنیم، یعنی وقتی میخواهید در ورزشی یا در حوزه ورزشی رقابت کنید هیچگاه بین بسکتبالیست با یک فوتبالیست مقایسه انجام نمیدهید بلکه بین فوتبالیستها با همدیگر مقایسه میکنید. این دو جنس سازمان صداوسیما و جنس تولیدکنندگان محتوایی که امروز پا به عرصه VOD گذاشته، تولیدکننده محتوایی است که 40 سال پیش برای سینما فعالیت میکرده است و هیچوقت رقیب تلویزیون شمرده نمیشد. کار تخصصی است، مفهوم تخصصی است. برای همین اساسا بین دو بخشی که از جنس هم نیستند نمیتوانیم ارزیابی داشته باشیم و این دو نمونه را با همدیگر مقایسه کنیم. آن چیزی که در حوزه فضای مجازی از تلویزیون میبینید تداوم فعالیتهای تلویزیون در برودکست است. اصل بر رقابت با VODها نیست.»
حرفهای معینی تمام نشده که دوباره یکی از دانشجویان میپرسد: «پس چرا باید سازمان صداوسیما قانونگذاری کند؟» و معینی در جواب میگوید: «در سوال بعدی این را پاسخ خواهم داد. کما اینکه سه پلتفرم را نام بردند اما 388 پلتفرم دارای مجوز است. این پلتفرمها بستههای حمایتی میگیرند، ماهانه بالغ بر چند هزار دقیقه محتوا دریافت میکنند که بهصورت رایگان است تا حق رایتی را پرداخت نکنند. در یک حوزه قبول دارم ولی مقایسه کردن این حوزهها درست نیست. باز هم میخواهم بگویم از آن 388 پلتفرم 4-3 مورد قابل مقایسه با بقیه نیستند، کمااینکه خودم گفتم باید از جنس همدیگر باشند، میپذیرم 4-3 مورد اساسا قابل مقایسه با آنهای دیگر نیستند، نیاز به حمایت ندارند، سرمایه دارند ولی در فرض رقابت اینطور نیست که کسی به رقیب خود بخواهد کمکی کند.»
مصباحی: چه کسی باید در بخش خصوصی برای ساخت سریال کمک کند؟
در ادامه آیدا مصباحی قبل از اینکه معینی بخواهد صحبتهایش را ادامه دهد با بیان اینکه آدرس غلط به دوستان ندهیم، میگوید: «بحث حمایتی شوخی است. در همه 300 و خردهای که میفرمایید حداقل که من از نماوا و فیلمنت مطلع هستم، 100 درصد بخش خصوصی، هزار تومان حمایت دولتی نداشته است و حتی ما تا سال گذشته برای ممیزی کردنها پول میدادیم. یعنی این بستههای حمایتی قدری جنس پلتفرمهایی است که سریالی خدا تومان هزینه میشود و دستمزدهایی که اتفاق میافتد. تنظیمگری به نظرم در اینجاها به درد میخورد که بهعنوان بال ما باشد تا هزینههای ما سربهفلک نگذارد. طوری که برخی مواقع تماس میگیریم که چرا باید این مقدار پول برای تولید یک سریال پرداخت کنیم؟ هرچند اگر فردا آقایان میرطاووسی، آقای شانهساز و... نخواستند پول خود را در حوزه فرهنگ خرج کنند، چه کسی باید بسازد؟ من بهعنوان تهیهکننده بخش خصوصی چطور باید فیلم بسازم؟ فیلمی سینمایی که الان باید 17-16 میلیارد تومان برایش هزینه کنید و سریال بیشتر از این است. این بسته معیشتی برای 370 و خردهای است که ثبت شده است که این بستهها را دریافت کند وگرنه در تعریف کلی پلتفرمها، این دیالوگهای تریبون پرکن صداوسیمایی است. چیزی که در واقعیت در حوزه بخش خصوصی اتفاق میافتد این نیست. این حرف برای من بهعنوان مدیر ارشد یک پلتفرم توهینآمیز است.
معینی در ادامه با اجازهای که از جمع میخواهد صریحتر صحبت کند و میگوید: «خانم مصباحی شما و آقای شانهساززاده وقتی در دادگاه به مشکل برخورد میکنید با ما تماس میگیرید و کمک حقوقی میخواهید.» مصباحی میگوید: «من منکر این موضوع نیستم اما آیا تعریف شما از بسته حمایتی این است؟ اینکه ما کمک حقوقی میخواهیم؟ معینی میگوید: «درواقع هر جایی که کمکی خواستید، گفتید فلان نماینده شما فلان کار را برای ما بکند، یا این کار را برای ما انجام دهید.»
مصباحی با بیان اینکه از بخش حقوقی و محتوایی ساترا خیلی کمک گرفتیم، گفت: «یک جاهایی شاید حرف ما را نمیپذیرفتند. بهعنوان بخش خصوصی بودیم و بخش دولتی بیشتر به ساترا اهمیت میداد. در بخش حقوقی، ممیزی و محتوایی به ما کمک کرده است. دوستان دیگر نیز کمک کردند ولی اسمش را بسته معیشتی نمیگذارم.»
معینی به این موضوع واکنش نشان داد و گفت: «کسی صحبت از بسته معیشتی نکرد!»
در ادامه یکی از دانشجویان با طرح سوالی گفت: «دوستان ابراز رضایت از کمرنگتر شدن ضوابط در سالهای اخیر میکنند و شما اشاره به بستههای حمایتی میکنید. این نشان از ترس رقابت دارد. یعنی بیشتر دنبال این هستید با این بستههای حمایتی و کمرنگ کردن ضوابط، مخاطبان حوزه خصوصی را تحت سیطره بگیرید و مخاطبانی که در حوزه تلویزیون از دست دادید را بازگردانید.»
ماجرای برخی از ممیزان ساترا در سالهای گذشته
معینی در پاسخ به این سوال گفت: «اولا ممنونم که از بسته حمایتی استفاده کردید چون دوستان بد متوجه شدند. این حمایتها در قالب حمایت مادی، غیرمادی، ارائه کمکهای فنی، زیرساختی و... انواع مختلفی دارد که بسته به نیاز هر یک از پلتفرمها ارائه میشود. اینکه شما میفرمایید از ضوابط عبور کردید درست نیست. شاید از رویه اجرای ضوابط در یکسال گذشته عدول شده است. به خاطر اینکه تا قبل از یک سال گذشته آثار و محتوایی که تولید میشد در اختیار یکسری کارگزار بخش خصوصی بود که عمدتا فعال این حوزه بودند و دوستان حتی هزینه پرداخت میکردند تا بازبینی آثار انجام شود.»
مصباحی به این صحبتهای معینی که میرسد با اشاره به اینکه درباره این مساله حرف دارم، میگوید: «یکسری جملات تیتروار بیان نکنیم. همان کارگزارانی که بیان میکنید والله من به اندازه آقای سرتیپی سابقه ندارم، ولی یک نفر هم ندیدم. من از شب شیشهای نویسنده صداوسیما بودم. واقعا کسانی نبودند که در این حوزه کار میکردند. آقای فرهمند در زمان ساترا کسانی را به ما معرفی میکرد که واقعا برخی از آنها اولین بار بود که با ممیزی سریال و سریال دیدن روبهرو میشد. اینکه میگوییم را درست بیان کنیم، همواره نگوییم ما همیشه کار خوب کردیم. ایرادات را بررسی کنیم.»
معینی با بیان اینکه ما اصل را بر این گذاشتیم که سرتاپا ایراد است و در مقام دفاع در این جلسه شرکت کردیم، گفت: «در جلسه دادگاه باشد محکم اجازه صحبت کردن میدهند و اینجا گفتم هر کسی هر سوالی دارد بپرسد تا پاسخ دهیم. نکته شما را نیز من میپذیرم. ابتدا خواهش میکنم اسامی افراد یا پلتفرمها به واسطه اینکه مسئولیتی داشته باشند، یا راضی نباشند، بیان نشود. من مقید به رعایت این مساله هستم که اسمی از شخصی یا پلتفرمی برده نشود. نکته بعدی این است تغییر رویهای که الان مشاهده میکنید به خاطر همین است. کمک دیگری که اتفاق افتاده، نه هزینهای برای ممیزی گرفته میشود، ممیزی تخصصیتر و توسط افراد کاربلدتر انجام میشود. هیچگاه از خط قرمزها عبور نشده است.
فرهنگ و مقوله محتوا مقولهای است که درست است که توسط فردی انجام میشود و ممکن است سریالی از نظر فردی خوب و از نظر دیگری بد باشد، ولی یقین دارم خود آقای سرتیپی به گواه کارهایی که در دو سه دهه گذشته انجام دادند یا خانم مصباحی یا هر عزیز تهیهکننده دیگر، بیشتر از من که یک سابقه کمی در تلویزیون دارم، خط قرمزها را آشنایی دارند و رعایت میکنند. اینکه از خط قرمزها عدول کردیم را نمیپذیرم ولی اینکه شیوه اجرای خط قرمزها تغییر کرده درست است.»
سرتیپی میگوید: «خوشحالم که بحث حمایتها(بخش حقوقی) به خانم مصباحی کمک کرده، به ما کمکی نکرده و دو بار ما را دادگاه بردند. خود دوستان شکایت کردند.» مصباحی در جواب سرتیپی میگوید: «ما هنوز برای شبکه زنان متهم هستیم.» معینی از سرتیپی در مورد نتیجه دادگاه میپرسد و او میگوید: «تبرئه شدیم و اشتباه این بود بازیگری که 6 ماه قبل در کار ما بازی کرده و از سوی تلویزیون ممنوعالکار شده را گفتهاند چرا استفاده میکنید. ما 6 ماه پیش با ایشان قرارداد بستیم و باید چه کار کنیم؟» معینی میگوید: «تولیدات خود صداوسیما هم دستخوش تغییرات است و باید این مسائل را رعایت کنیم.»
سرتیپی در جواب معینی میگوید: «تولیدات سازمان با بخش خصوصی که 10 میلیارد هزینه کرده، فرق میکند. سازمان میتواند پول خود را در جوی بیندازد و بگوید مهم نیست. ولی برای ما که گفتیم این تایید است و حراست تایید کرده، بعد از فیلمبرداری ما توییتی زده و ممنوعالکار شده است. البته رویه جدید درست است.»
معینی با تایید صحبتهای سرتیپی میگوید: «اگر بخواهم منصف باشم ایرادی که میگیرید درست است. من هم بخواهم آن طرف میز بنشینم و سرمایهگذاری کنم که بعد از 6 ماه خودم را لحظه به لحظه با کنش جمعیت 80-70 نفره تحتتاثیر قرار بگیرد. این را در نظر داشته باشید که آن زمان که «تختگاز» پخش میشد پربینندهترین برنامه برودکست در کل دنیا بود. به جز کرهشمالی همه کشورها نمایش دادند و جرمی براکسون شناختهشدهترین مجری-تهیهکننده دنیا بود. اما طی یک رفتار غیرحرفهای اخراج شد.»
سرتیپی میگوید: «ولی نگفتند چیزی که 6 ماه پیش ساختید را جمع کنید. گفتند از امروز نمیتوانید کار کنید.» معینی میگوید: «این رویهای است که در دنیا شناختهشده است و بالاخره این انتظار وجود دارد تهیهکننده در شروط قرارداد صرفنظر از تاریخ و...، افراد مسئولیت شخصی و حقوقی منافع و مصالح تیم تولید را بپذیرند.»
مصباحی بلافاصله بعد از صحبتهای معینی میگوید: «کارگردان در خانه نشسته است و شب یک استوری میگذارد. مگر قبل از آن استوری گذاشتن به من زنگ میزند و بگوید من میخواهم استوری بگذارم؟»
سرتیپی هم ادامه میدهد: «ما اگر در سال 10 سریال میسازیم و در هر سریالی با 70-60 نفر طرف هستیم، باید همیشه بدن ما بلرزد که نکند کسی حرفی بزند و کار روی هوا برود.»
دانشجویان میگویند در دنیا موضوعی داریم بهعنوان قرارداد در حال شهرت. مصباحی میگوید: «در قراردادهای جدیدمان داریم ولی به آن قائل نیستند.» سرتیپی میگوید: «آقایی که با ما قرارداد اینچنینی بسته و یکدفعه به اسپانیا میرود، چه کار میتوانیم کنیم؟ ما همین موارد خاص را داریم. ایشان میگوید من قرارداد بستم و الان موافق نیستم. میخواهید زندان ببرید؟ ببرید. ما نمیتوانیم کاری کنیم. میگوید اشتباه کردم چنین قراردادی بستم و نمیخواهم کار کنم. چه کار میتوان کرد؟» دانشجویان میگویند: «خسارت بگیرید.» سرتیپی در جواب میگوید: «چه کسی بدهد؟ چطور بگیریم؟» یکی از دانشجویان میگوید: «آقای مهران مدیری n میلیارد از سازمان صداوسیما پول گرفته است برای دورهمی. اگر سازوکار درست باشد آقای مدیری باید خسارت را بپردازد.»
سرتیپی در تایید حرفهای این دانشجو میگوید: «حرف شما درست است. منتها این صداوسیما میتواند کار مهران مدیری را کنار بگذارد و بگوید من از او شکایت میکنم و پول میگیرد. ولی ما بهعنوان بخش خصوصی، کاری که تلاش میکنیم روی آنتن بیاید، 150-100 میلیارد هزینه کردیم و تمام ادامه و روند پلتفرم شما بستگی به این کارها دارد. آقای مهران مدیری این کار را کرده، من بخواهم کار را بخوابانم و دنبال این برویم که مهران مدیری را اگر خارج نرفته باشد، اگر فرار نکرده باشد، بیاورم، دادگاهی کنم و ثابت کنم و دادگاه حکم دهد که فلان میزان خسارت پرداخت کند. پیشنهاد ما این است که در نظارت به گذشته برنگردید. اگر امروز آقای مهران مدیری را تایید میکنید، اگر دو روز بعد و یک ماه یا یک سال بعد کار اشتباهی کرد به گذشته برنگردانید.»
یکی از دانشجویان میگوید: «این آنارشی به وجود نمیآورد؟ یک روز فرخنژاد و یک روز مدیری میرود، یک روز فلان بازیگر میرود.» سرتیپی با بیان اینکه پیشنهاد شما برای ما چیست، میگوید: «فرض کنید ما با شما قراردادی میبندیم، حراست هم تایید میکند شما مدیر تولید ما باشید. من از کجا بدانم فردا شما قول و قرار گذاشتید که 6 ماه بعد بروید؟»
دانشجویان از محکم بودن قرارداد شهرت میگویند و اینکه این قرارداد باعث میشود تا هنرمند جرات چنین جسارتی را نداشته باشد و کار را خراب کند. سرتیپی میگوید: «با خود ما جرات کردند. یکی از خانمها در یکی از سریالها تعهد داد، نامه نوشت، بعد گفت میخواهید با من چه کار کنید؟ ببرید اعدامم کنید! من اینطوری هستم. گفتیم سه ماه پیش این را امضا کردید، گفت من همین هستم. من باید چه کار کنم؟ من قدرتی دارم که کاری کنم؟ من اگر کاری کنم یک مطلب میگذارد که فلانی اذیت میکند آبروی و حیثیت ما را میبرد تا کسی با ما کار نکند.»
دانشجویان از حمایت حکمرانی میگویند تا خسارت برای پلتفرمها در این موضوع جبران شود و سرتیپی با رد اینکه هیچگونه حمایتی صورت نمیگیرد این را نشدنی میداند.
معینی: نقطه چالش ما برقراری تعادل بین اقتصاد و فرهنگ است
دوباره به بحث تنظیمگری ساترا برمیگردند و معینی میگوید: «اساس اینکه چرا صداوسیما رگولاتور شده است، این است که عمده فعالان در این حوزه با این بدنه در ارتباط هستند. در قانون اساسی این موضوع پیشبینی شده و نظریه تفصیلی که مجزا از هرگونه تکنولوژی در سال 79 بود، هنوز صحبت VOD نبوده و این نظریه تفصلیی با توجه به استنتاجی که بعدا از شورای نگهبان انجام شد درخصوص VODها و شبکههای ماهوارهای طرح شد. هر تکنولوژی که یک روز ممکن است ماهواره باشد و یک روز VOD و یک روز ممکن است تکنولوژی دیگری باشد، باید در اختیار این حوزه قرار داشته باشد.
این هم پذیرفته شده که یکسری از فعالان باید کمک کنند و نیاز مخاطب را تامین کنند. رویه و پیشنهادی که برای این مساله پیشبینی شد بحث صدور مجوز، نظارت و تنظیم مقررات را با توجه به اینکه قانون اساسی مشخص کرده بود و باید رعایت میشد، آن را به کسی سپردند که مسئولیت این کار را به موجب قانون اساسی داشت. یعنی اگر بحث داریم چرا این کار را انجام میدهند، شاید این وظیفه به موجب نظریه تفصیلی شورای نگهبان در حکم قانون اساسی است و 40-30 نظریه تفصیلی بیشتر شورای نگهبان ندارد از زمان تصویب قانون اساسی. نظریه تفصیلی شورای نگهبان در حکم قانون اساسی است چون این الزام وجود داشت. اگر امروز بخواهیم همه با هم صحبت کنیم که کجا؟ 2 یا 3 پیشنهاد وجود دارد. یک سازمان فراحاکمیتی، مستقل و فراوجه خصوصی باشد ولی نمیتوان همه خشتهایی که چیده شده را کنار بگذرایم و بگوییم در این چون نفع ایجاد میکند تغییر دهیم.
همچنین در خلال همه این صحبتهایی که انجام شد باید این را پذیرفت که حوزه فرهنگ متولی دارد. اینکه خوب یا بد اجرا میکند یک بحث دیگری است و اینکه متولی وزارت ارشاد، صداوسیما و سازمان تبلیغات است بحث دیگری است. همچنین فعالان این زیستبوم برای مقاصد تجاری عمدتا ورود میکنند، یعنی ارجحیت کاری که به نظر من در حوزه VODها انجام میشود مقاصد تجاری است. فرهنگ فرع بر مقاصد تجاری است. با سینمای گیشه مواجه بودیم. همان اتفاقی که در سینمای گیشه افتاد، در اینجا هم داریم. تعارض اصلی که امروز با آن مواجه هستیم، اولویت فرهنگ و اولویت اقتصاد است و باید حکمرانی و ذینفعان آن را به نقطعه تعادلی برسانند و این عرصه طوری تعریف شود که منفعت اقتصادی تامین باشد ولی حوزه فرهنگ نیز دستخوش تغییر و تحول نشود. خطقرمزهایی که تعریف شده را مناسب نمیدانم و از الزامات قانونی استفاده میکنم، تا کسی خط قرمزی فراتر از قانون مشخص نکند. قانون هم که توسط مجلس شورای اسلامی وضع شده است. یعنی نه وزارت ارشاد و نه صداوسیما و نه ذینفعان دخیل نبودهاند و مجلس شورای اسلامی قانونی وضع کرده و ما مکلف به اجرای آن هستیم. برای همین اساس نقطه چالش ما برقراری تعادل بین اقتصاد و فرهنگ است. کما اینکه فرمودید چرا از ضوابط به نحو سختگیرانه عبور میکنید و با آن برخورد میکنید، شاید پرداختن به اولویتهای اقتصادی بود. کما اینکه از بابت تعرفهها امروز هماهنگی انجام شده و مقام مسئول قیمتگذاری سرویسهایی که پلتفرمها دارند موضوع مهمی است و به این حوزه ورود میکنیم. درمورد مالیاتی که این سرویسها با توجه به هزینه تامین شده کاربران میدهند، با دوستان وزارت اقتصاد تعامل خوبی انجام شده و انشاءالله پیشبینی میشود درخصوص بحث مالیاتی که معافیتی دارند و آن 380پلتفرم ازجمله 3-2 بزرگوار بیشتر سعی میکنیم بحث اقتصادی را تشویق کنیم.»
سرتیپی میگوید: «برای مجوزی که به ما دادید معافیتی نداریم» و در ادامه مصباحی هم از معافیت نداشتن در حوزه مالیات صحبت میکند. یکی از دانشجویان در جواب معینی میگوید: «متولیان عرصه فرهنگ با پول مردم محتوا تولید میکنند، حتی اگر بخش خصوصی دچار اشتباهی باشد با بودجه شخصی است و من نمیتوانم درباره آن اظهارنظر کنم، ولی شما با مالیات مردم برنامه میسازید و میگویید وزارت فرهنگ و... ساخته است. شما طوری گفتید وزارت فرهنگ و ارشاد متولی است، انگار ما در جایگاهی نیستیم که بخواهیم نظری بدهیم.» او حرفهای این دانشجو را درست میداند و میگوید: «حرف شما کاملا درست است، متولیان حوزه فرهنگ از بودجه عمومی فعالیت میکنند. هیچ منتی بر سر مردم نیست و من معتقدم در جاهایی بد وظیفه خود را انجام میدهند، این کار پذیرفته است.»
388 پلتفرم داریم که هنوز شناخته نشدهاند
در ادامه این نشست محمدمهدی مومنیها، مدیرکل توسعه شبکه تنظیمگران اجتماعی ساترا خطاب به مصباحی گفت: «خانم مصباحی فرمودند که از سال 75 فعالیتشان را شروع کردهاند، من هم از همان سال فعالیتم را در صداوسیما آغاز کردهام. توفیق داشتم نویسندگی، کارگردانی، تهیهکنندگی انجام دادم و دغدغه همکارانم را در اینجا متوجه میشوم و میدانم که چه مشکلاتی دارند و با چه چالشهایی روبهرو هستند و موضوعات آنها قابلدرک است.»
از ابتدا که وارد سازمان صداوسیما شدیم، اسم جناب سرتیپی را شنیدیم که بهعنوان یک استاد در حوزه کار فیلمسازی فعالیت میکرد و اولین کارهای ایشان سریال «پائیزان» بود که من در آن زمان کودک بودم و تمام قسمتها را دیدم. کارهای ایشان ارزشمند است و انصافا هم همکاری خوبی با مجموعه ساترا داشت. من در دوره جدید مدیریت ساترا به مجموعه پیوستم و همیشه از ایشان به نیکی یاد شده و همکاری ایشان قابلتحسین است. ما هم در مجموعه ساترا، غیر از دو، سه پلتفرم اصلی که همه با آن آشنا هستند 388 پلتفرم دیگر هم داریم. انصافا برنامه ساترا این است که درکنار بحث نظارت بحث حمایتی را هم داشته باشد. ما برنامهای به نام «صمیمانه» ساختهایم که هر هفته یک پلتفرم را معرفی میکنیم و انشاءالله قرار است در شبکه دو و پنج سیما به نمایش درآید و در فضای مجازی هم پخش میشود. این امر جزء برنامههای ماست که بتوانیم تعامل خوبی با همه پلتفرمها داشته باشیم. ما سامانهای به نام ساپرا داریم که مردم انتقادها و پیشنهادها و نقطهنظرات خود را درباره محتوای فضای مجازی بهخصوص آنهایی که در پلتفرمهای اصلی تولیدشده را با ما درمیان میگذارند. مردم ما دقیق هستند و بحث تنظیمگری را بهصورت موشکافانه بررسی میکنند و خیلی از مسائلی را که ما نمیبینیم، میبینند و برایشان دغدغه است، بهخصوص فعالیتها و تولیداتی که در حوزه کودکونوجوان انجام میشود. این مسائل برای مردم دغدغه است و ما هم بهدنبال این هستیم که اینترنت پاک داشته باشند. الحمدلله با اقداماتی که انجام شده، همانطور که خانم مصباحی اشاره داشتند خود پلتفرمها هم در تولیداتشان تنظیمگری را مدنظر دارند و عملا کارها بهتر از سابق انجام میشود. بههرحال وجود برخی مشکلات قابلاغماض است و میتوان با یک همکاری خوب موارد را رفع کرد.»
مجموعه ساترا هم نگاه تعاملی دارد و میداند هزینههای زیادی برای تولید سریالها انجام میشود و قاعدتا اگر بعد اقتصادی را هم بخواهیم درنظر بگیریم، نگاه این است که برای مجموعه سودی داشته باشد. نگاه حاکم این است که کمترین حذفیات را داشته باشد و بیشتر آن هم در بعد قبل از تولید صورت بگیرد که اگر دغدغهای است مطرح شود و بعد از تولید با توجه به هزینههایی که میشود کمترین موضوعات اصلاحی وجود داشته باشد.»
خیلی از پلتفرمها از لحاظ تعداد مخاطب کمتر هستند و بهدنبال این هستیم آنها را حمایت کنیم. این حمایتها مختلف است. در بحث محتواهایی که در رسانه ملی تولید شده، خیلی از اینها علاقهمند هستند که این محتوا را داشته باشند. مسئولان پلتفرمها اشاره میکنند محتواها و سریالهایی که در صداوسیما تولید شده را در پلتفرمشان قرار دهند و این موضوع باعث شده تا بهتر دیده شوند. برخی از آنها هم که از طریق گرافیک یا موضوعات دیگری کسب درآمد میکنند، درآمدزایی داشته باشند. پلتفرمهای اصلی شاید به این موضوع نیاز نداشته باشند و تولید محتوای کافی و قوی دارند ولی ما فقط سه، چهار پلتفرم اصلی را نمیبینیم. برخی پلتفرمها استانی هستند و در استان خود فعالیت و تولید محتوا میکنند و برخی پلتفرمها در حوزه مستند هستند. حوزههای مختلفی اعم از ورزشی و... وجود دارند. ساترا در دوره مدیریت جدید نگاه حمایتی دارد و قاعدتا بهدنبال این است که چالشها، مشکلات و دغدغههایی که مسئولان پلتفرمها دارند به حداقل برسد و بتوانیم تعاملی خوب و سازنده داشته باشیم.»
ساترا نگاه رقابتی به پلتفرمها نداشته باشد
سرتیپی در ادامه گفتوگو با اشاره به بحثی درباره وضعیت حقوقی و قانونی ساترا گفت: «موضوع این است که ما درحالحاضر توافق کردهایم ساترا تنظیمگر است و باید با آن همکاری کنیم. این را پلتفرم فیلمنت قبول کرده و الان فقط از دوستانمان در ساترا میخواهیم نگاه رقابتی به ما نداشته باشند و با ما همکاری کنند. ما بهعنوان بخش خصوصی در این نظام مشغول به کار هستیم. تمام تلاشمان این است که بتوانیم هم کار فرهنگی و هم اقتصادی انجام دهیم. قطعا برای ما اقتصاد مهم است. وقتی میبینیم کشورهایی مثل کره، ترکیه و چین چقدر در این حوزه ارزآوری میکنند دلمان میسوزد، چون ما بضاعت زیادی داریم. چند مورد است که در دنیا، ایرانیها آن را دوست دارند و با آن ارتباط بیشتری برقرار میکنند. یکی از آنها پسته، دیگری فرش و فیلمهای ما یکی دیگر از اینهاست. ما بهترین فیلمهای آمریکایی را در سینماها میگذاریم و مردم استقبال نمیکنند. ارتباط و حسی که نسبت به فیلمهای ایرانی دارند بسیار بهتر از کارهایی است که از غرب میآید. ما درکنار سریالهای ایرانی که پخش میکنیم، بهترین سریالهای روز دنیا را دوبله یا زیرنویس میکنیم و در پلتفرم قرار میدهیم و بعضی از آنها بدون هیچ سانسوری است ولی اگر سریال ایرانی یکمیلیون ویو بخورد، سریال خارجی 15 هزار ویو میخورد. با اینکه پول این پرداخت شده و هر یوزری میتواند مشاهده و استفاده کند.
این مهم است که این موقعیت را از دست ندهیم و علاقه مردم به سریالهای ایرانی را به بازار نبازیم. گرچه برخی را باختیم؛ به جم باختیم، به سریالهای نیکاراگوئه و اروگوئه باخته ایم. دهها سریالی که میآیند و خانوادهها را هدف قرار میدهند، ما به اینها باختهایم. این صحبتها را میکنم به این دلیل که ریشه من سینماست. الان در سینمای ایران قیمت بلیت را درنظر بگیرید حدود 60 هزار تومان است که در آمریکا و اروپا 13-12 دلار است و در ایران یکدلار. ارزانترین چیزی که الان وجود دارد تا یک خانواده تفریح سه، چهار ساعته داشته باشد، این است که در مجتمعی دور بزند و فیلمی ببیند. در این شرایط از سینما ارزانتر داریم؟ باعث نشویم که این تفریح از بین برود. این حداقلها را از بین نبریم. جامعه تهیدست، فقیر و متوسط ما تفریحشان را از دست دادهاند. مسافرت رفتن گران شده، کتاب خریدن گران شده. کاری نکنیم تفریح ارزان هم از دست برود. کاری نکنیم مردمی که در خانه مینشینند و سریالهای ایرانی را میبینند منصرف شوند. با کجاندیشی و خودخواهی سنگاندازی نکنیم، زیرا از دست دادن اینها به این معناست که فرهنگ بیگانه وارد شود. ما بابت فیلمها سفرهای زیادی رفتهایم. با عطاران سر فیلم «ورود آقایان ممنوع» رفته بودیم که من تهیهکننده آن بودم، در انگلیس آنقدر مردم لطف میکردند و ما و ایران را میشناختند که عطاران میگفت در اینجا از تهران بیشتر مرا میشناسند. هفت، هشت میلیون ایرانی آنور آب داریم که فرهنگ اینها را از دست ندهیم و اجازه دهیم با فرهنگ ما کار کنند. بیشترین درخواست را از ایرانیهای خارج از کشور داریم که شرایط را برایمان فراهم کنند تا بتوانیم سریالهای ایرانی را بهخوبی ببینیم. حالا که بخش خصوصی به هر شکل و دلیلی وسط آمده و کارهایی میکند، کاری کنید این فضا مساعد باشد. ما میتوانیم به جهان صادر کنیم. ما دورههای درخشانی داشتهایم که موفق شدیم بهترین فیلمهای سینمایی دنیا را بسازیم، با آن همه امکاناتی که در خارج از ایران بوده توانستیم کن را بگیریم و در تمام دنیا سینمای ایران را مطرح کنیم، در سریالها هم همینطور است. کمک کنیم تا این اتفاق بیفتد.»
آنجا که نیاز به حمایت داشتیم خبری از ساترا نبود
مصباحی در ادامه درباره فعالیتش در نماوا گفت: «در این سهسال که در نماوا هستم و با صنعت VOD سر و کله میزنم، دوستان اشارهای کردند، این را کاملا درددلی بیان میکنم که نماوا آمد تا در صنعت سینما سرمایهگذاری کند. «جنگ جهانی سوم» را ساخت. تا امروز یک نفر از ساترا به ما زنگ نزده که بگوید این سریالها را که رسما 50 دقیقه بعدش در ماهواره پخش میشود، پیگیری کنیم و ببینیم دلیلش چیست. یا اینکه در تلگرام پخش میشود دنبال کنیم ببینیم چطور این اتفاق میافتد. جنگ جهانی سوم توانست دو جایزه ونیز را کسب کند. اولین تجربه نماوا در حوزه فیلمسازی بود و میخواست تجربه کند که چه خبر است. نتفلیکس چهار فیلم داشت. نماوا یک فیلم داشت و ما دو جایزه ونیز را دریافت کردیم و نتفیلیکس جایزهای نگرفت. اما صحبتم درباره بخش حقوقی ساتراست، بخش حقوقی تنظیمگر یکبار ما را دعوت نکرد که جلوی این داستان را با هم بگیریم. چرا در این بخشهای اصلی سراغ همدیگر را نمیگیریم؟ ما سریال را پخش میکنیم و 45 دقیقه بعد تمام تلگرام و صفحاتی که قابلپیگیری است که برای چه کسانی هستند، کل سریال را بهصورت غیرقانونی پخش میکنند. اینجا نهاد قانونگذار و حکمرانی باید به داد ما برسد. واقعا اینطور مواقع است که میتوانم احساس همدلی کنم که بگویم حواسشان به بخش خصوصی است. من، مدیر منصوبشده در حوزه پلتفرمها هستم. برای من سوال است. دم آقای شانهساز و دوستان گرم که اینطور فعالیت میکنند. پیشینه نماوا مشخص است که شاتل است، یعنی بحث شرکت مشخص است از کجا پول دریافت میکند و بحث پولشویی ندارد. سر «قورباغه» ما را همهجا بردند، یعنی با نهادی نبود که نفهمیم نظارت ندارد. کم مانده بود که کشتیرانی بگوید نظارت نکردیم. واقعا همه حسابهای شاتل و نماوا را بالا و پایین کردند که مشکلی ایجاد کنند ولی چیزی پیدا نکردند. این را از من بهعنوان مدیر پلتفرم جدی در حوزه پلتفرمها بپذیرید که در این مواقع باید بهدرد هم بخوریم، نه اینکه ایراد بگیرند گردن خانم شبنم مقدمی در سریال «خاتون» دیده شده است. این ممیزیها را داشتهایم. واقعا اینکه بخواهیم از این مسائل حرف بزنیم دلمان خیلی پر است ولی کلانتر درباره این قضیه با همدیگر صحبت کنیم.»
هر کاری بتوانیم برای حمایت از پلتفرمها میکنیم
معینی در ادامه نشست و در پاسخ به صحبتهای سرتیپی و مصباحی گفت: «از غیرقانونی بودن ساترا شروع کردیم و الان به درخواست حمایت از ساترا رسیدیم. باید مسائل طوری باشد که در بسته حمایتی بگنجد و دوستان مشکلات را مطرح کنند و قطعا ما کمک میکنیم. ما بهواسطه مراجعاتی که در این حوزه داریم، میدانیم که خیلی از این کانالها شناخته شده و خیلی در حوزه حقوق کپیرایت است و میتوانیم کمک کنیم. مکانیسم داوری و حلوفصل اختلاف آنلاین را داریم و فکر نشود ساترا مراجعه نکرده است. یا بحث نظام ثبت آثار را داریم که بعدها برای خیلی از اتفاقاتی که در پلتفرمها میافتد این سازوکارها وجود دارد و پیشبینی شده است؛ نهتنها در بحث پلتفرمها بلکه برای هر ذینفعی؛ چه تهیهکننده چه نویسنده. ما انتظار نداریم نویسندهای که در شهرستان است با تسلط آدمی که پنجبار به دادسرای فرهنگ و رسانه رفته درباره مالکیت آثار اقدام کند. اینها جزء کمکهایی است که انجام میشود و دوستان هم قطعا این آمادگی را دارند. اگر بدانیم در جایی میتوانیم موثر باشیم، چه حضوری و چه غیرحضوری، تا جایی که در اختیار من باشد، کمافیالسابق در خدمت دوستان هستیم.»
سرتیپی (با لحن شوخی) گفت: «پس ما تلفنتان را بگیریم و با شما در ارتباط باشیم.»
بزرگترین مشکل آینده نامعلوم پلتفرمهاست
ابراهیمینژاد در ادامه نشست با طرح سوالی گفت: «اگر بخواهیم برای چند لحظه نهاد تنظیمگر را در صنعت VOD کنار بگذاریم، خود صنعت چه مسائل و مشکلاتی دارد؟ مثلا بحثهای رقابت دارد یا شاهد رفتارهای ضدرقابتی هستیم در صنعت؟ این هم از زوایایی است که خوب است باز شود که مربوط به مسائل خود VODهاست. نکته دیگر اینکه موضوع مطرح برای من این است که مثلا میبینیم در کشوری همچون انگلیس درعینحال که نتفیلیکس، آمازون و... حاضر هستند، اما در بیبیسی آیپلیر هم فعالیت میکند. آیا ناظر به شرایط خود ورود صداوسیما به حوزه تولید محتوای آنلاین مفید است؟»
سرتیپی در پاسخ به این سوال گفت: «مشکلاتVODها بهدلیل اینکه نوپا بودنش بسیار زیاد است یعنی اصلیترین مساله هم این است که نمیدانیم آیندهمان چه خواهد شد. نمیدانم 6 ماه یا یکسال دیگر جامعه و مسئولان چطور فکر و تصمیمگیری میکنند و ما باید برای یکی دو سال بعد کار میکنیم و این چالشی است که با آن درگیر هستیم. ولی در ایران، آینده VODها را بهدلایل زیادی نمیدانیم. صداوسیما بهلحاظ تولید محتوا فشل است و آن چیزی که باید الان داشته باشد ندارد. دوست داریم یک صداوسیمای قوی داشته باشیم ولی متاسفانه اینطور نیست. VODها در ایران میتوانند کارکرد مثبت و اقتصادی داشته باشند. اگر 3 پلتفرم دو میلیون یوزر دارند بهلحاظ جهانی با توجه به سطح اینترنت و وضعیت یوزرها در ایران، فکر کنم تا 10 میلیون توانایی اینکه یوزر داشته باشیم را داریم و آیندهاش را هم بسیار خوب میبینیم. اینکه تلویزیون ورود پیدا کند و خود پلتفرم داشته باشد ما را نگران نمیکند. در پلتفرمهای نمایش و در تمام دنیا مثلا در آمریکا 15-10 پلتفرم وجود دارد و برخی مواقع شانهبهشانه هم جلو میروند، بهدلیل اینکه حرف اصلی را آنجا کانتکس میزند. یکباره میبینیم کاری مثل «قورباغه» سطح جایی مثل فیلیمو و فیلمنت را برابر میکند یا «پوست شیر» فیلمنت را یکدفعه بالا میآورد. درنتیجه خیلی اینکه بگوییم باید یک مورد یا دو مورد باشد و رقابت بیشتر میشود، اینطور نیست. اینهم که 380 مجوز بدهیم شوخی است یعنی بازار ندارد. ولیکن 5-4 پلتفرم میتوانند شانهبهشانه هم بالا بروند و با هم رقابت کنند. انشاءالله رقابت سالم باشد یعنی سیاست در آن تاثیرگذار نباشد. به این نتیجه رسیدیم که نظام این خرد را پیدا کرده ما پلتفرمها بهنفع نظام هستیم. امیدواریم حمایت شویم، ما نه یک ریال پول و نه یک ریال وام میخواهیم. فقط میخواهیم اجازه دهند کار کنیم، خط قرمزها را خوب میشناسیم. من 6-5 سال قبل از «پائیزان» هم کار کردم. ما آدمهایی هستیم که میشناسیم و میدانیم با چه چیزی طرف هستیم. خط قرمزها و شرایط را میشناسیم. قدری به ما اجازه دهند دستهای ما بازتر باشد و تحمل کنند. کمک کنند بتوانیم جلو برویم.»
مشکل این است بدون وجود حوزه تنظیمگر پلتفرمها فعال شدند
خبرنگار روزنامه پیوست از مدیران ساترا پرسید: «فکر میکنید جدای از اینکه حق با چه کسی است، چرا این میزان پلتفرمها با شما بد هستند؟»
معینی در پاسخ به او گفت: «من همیشه تلاش داشتم طرف ناحق نایستم. فکر میکنم صحبت من حق است. در بقیه حوزههای تنظیمگری، اول تنظیمگری ایجاد شده و بعد فعالان و بازیگران آن حوزه ورود کردند، در این حوزه اینطور نبوده است. یکسری بازیگر و ذینفع بودند که بعضا منافع اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... آنها را وارد این حوزه کرده است. اینکه از منافع صحبت میکنیم تنها بُعد بد آن نیست، این تنظیمگر زمانی بهوجود آمد که یکسری فعال و قانونگریز که ترجیح میدهند قانونی برای خود وضع نکنند و وقتی جامعهای ایجاد میشود و روابط بین انسانها تعریف میشود تفاوت هنجار اخلاقی و قانون را بحث میکنیم، یکی دو ذینفع انحصاری در این حوزه کار میکنند و کسی میخواهد اینها را محدود کند تا جا برای فعالیت بقیه باز شود و اتفاقا میآیند و بزرگ هم میشوند. نمیگویم وجود امروز یکسری از پلتفرمها روی ساترا تاثیرگذار بوده است. یکسری محدودیتها و مقرراتی بود که همواره محدود به تولید محتوا شده، مباحث اقتصادی، مباحث امنیت داده و حریم خصوصی وجود دارد. قسمتی از تجارتی که حول این پلتفرمها میتواند شکل گیرد و نمیدانم الان وجود دارد یا خیر، لزوما به این معنی نیست که الان این اتفاق میافتد، تجارتی است که با داده مخاطب و کاربر کار میکند و مرسوم و معمول است. درمورد اینکه حریم خصوصی باید چطور رعایت شود و موضوعات اینچنینی ورود نشده و صرفا محتوا بوده و اولویت هم محتوا بوده است. تفاوت این دو حوزه را در این میبینم که ابتدا قوانین تنظیم شده و بعد ذینفعان مجوز گرفتند، اینجا ذینفعان نقش خود را ایفا میکردند و بعد گفته شد بهخاطر روابطی که وجود دارد باید تنظیمگری اتفاق افتد. این تقدم و تاخر حضور ذینفع و رگولاتور را میتوان موثر دانست.»
مصباحی در پاسخ به او گفت: «از بهنامزنی ساترا برای بزرگ شدن حوزه پلتفرمها باید بهعنوان بزرگترین بهنامزنی تاریخ نام برد. اینکه میگویند پلتفرم بزرگ شد و دلیل آن وجود ساترا بود، ما با آغوش باز پذیرفتیم و تبریک میگوییم. البته ما 40-30 درصد کوچ مخاطب در حوزه VOD داریم، همانطورکه آقای سرتیپی بیان کردند با آمدن محتوای پربازدید در هر پلتفرمی کوچ میکنند. بهلحاظ اقتصادی در سبد خرید امکان خرید دو پلتفرم وجود ندارد. اگر نماوا یک محتوایی را میآورد که بهروزتر است و جامعه با آن همسو شده و بیشتر دوست دارد، مخاطب نماوا بالا میآید. همینطور در مورد فیلمنت و فیلیمو. علاوهبر مخاطب وفادار هر پلتفرمی 40-30 درصد مخاطب درحال گردش هستند. این به این معناست که مثلا پوست شیر میآید و سریال موفق روز میشود، آن 40-30 درصد را بهسمت خود میکشد.»
معینی با بیان اینکه بین پلتفرمها اختلاف وجود دارد، گفت: «شما خودتان تا قبل از ورود فیلمنت بهصورت انحصاری بازار را در اختیار داشتید و اجازه ورود هیچ بازیگری را نمیدادید.»
مصباحی در پاسخ به او گفت: «ما هیچگاه انحصاری نبودیم. من این را تکذیب میکنم. اینها صحبتهایی است که ساترا بیان میکند تا حالش بهتر باشد. یعنی اینکه پلتفرمهای حوزه خصوصی با هم مشکل داشته باشند بهنفع ساترا است. این بحث را تکذیب میکنم.»
معینی میگوید: «ما اطلاعات غلط به مخاطب نمیدهیم. شما در «روزی روزگاری مریخ» با پلتفرم اختلاف نداشتید؟»
مصباحی با بیان اینکه من شفاف صحبت میکنم، گفت: «اختلاف وجود داشت. در 3 محتوا با فیلیمو مشکل داشتیم. از کلام من مشخص است که با صداقت صحبت میکنم یا خیر. یک قرارداد تولید محتوای مشترک بین فیلیمو و نماوا بود، که حداقل از دو سال و 8 ماه پیش این قرارداد برداشته شد و 4 محتوا که «آکتور»، روزی روزگاری مریخ، محتوای آقای سروش صحت که هنوز منتشر نشده است و یک محتوای دیگر که به یاد ندارم، مشترک بود و باید با هم پخش میکردیم. ولی از قورباغه به بعد نماوا بهصورت اختصاصی محتوای خود را پخش کرد و فیلیمو هم محتوای خود را پخش کرد. اختلاف داشتیم. شرکتی بود که این کار را انجام میداد. آن شرکت طرف قرارداد با فیلیمو و نماوا در پرداختها و مسائل حقوقی و ممیزی و مسائل مختلف اختلافسلیقه در اجرا داشتیم. از اینها نمیگذرم. اینکه ایجاد پلتفرم سوم ما را ناراحت کرده درست نیست و نماوا از این قضیه استقبال میکند.»
معینی در پاسخ به این صحبتها گفت: «نمیتوانم درباره حس شما درخصوص پلتفرم سوم قضاوتی داشته باشم چون جای شما نبودم و نمیخواهم سوگیرانه به این موضوع نگاه کنم ولی آن ازدواج که این دو پلتفرم داشتند و دو سال و 8 ماه از آن گذشته است، من به این ازدواج کار دارم که در بازار رقابت و عالم حقوق به این نقض حقوق مصرفکننده و جمع کردن بازار گفته میشود. یک نهاد تنظیمگری باید وجود میداشت.»
مصباحی با بیان اینکه ما اصلا نمیتوانستیم از حضور پلتفرم سوم جلوگیری کنیم، گفت: «از ابتدای راهاندازی فیلمنت قرار بود با هم محتوای مشترک تولید کنیم و قراردادی که با فیلیمو داشتیم قرار بود با فیلمنت اتفاق افتد. این حرف بهنظر من بیشتر اوهام و خیال است. بخش خصوصی با هم رقابت دارد. رقابت سالم، رقابت اقتصادی، رقابت جذب مخاطب دارد. من میتوانم حرف شما را در یک جاهایی قبول کنم که ممکن است در نماوا، فیلیمو و فیلمنت وجود دارد، ولی اینکه بگوییم انحصار ایجاد شد و فرد دیگری نیاید درست نیست، چون کس دیگری نساخت. باید التماس کنیم محتوا بسازند که ما از انحصار خارج شویم؟ مگر ما نهادی بودیم که بتوانیم جلوی آن را بگیریم؟»
معینی گفت: «بهتر است مغلطه نکنیم. مگر چند تهیهکننده و کارگردان داریم؟ وقتی ازدواج سابق نماوا و فیلیمو 10 قرارداد با 10 کارگردان و 10 تهیهکننده برتر میبندد، طبیعی است، چون منفعت اقتصادی دارد. وقتی شما از بازیگر تاپ استفاده میکنید، نمیخواهم وارد مصداق شوم چون صلاح نمیدانم، براساس امانتداری اطلاعاتی که در اختیار دارم این اجازه را ندارم و کلی و با عباراتی که دوستان بفهمند قضیه چیست بیان میکنم. شما یک تعداد بازیگر محدود در این مارکت دارید که گیشه دست آنهاست. اتفاق آقای سرتیپی و کاری که فیلمنت انجام داد و اینکه با چه انگیزه و ریسک و با چه قدرت تحلیلی ورود کند خیلی صلاح نیست بیان شود، ولی اتفاق فیلمنت را اتفاقی استثنایی در حوزه صنعت فیلم میدانم و این را جرأت کسی میدانم که فیلمنت را گرفته است. اگر این پلتفرم نیامده بود دو پلتفرم بودند که همه قراردادها، بازیگران، تهیهکنندهها و کارگردانها را در اختیار داشتند.»
وی افزود: «این اقدام در عالم حقوق خلاف حقوق مصرفکننده است. مثل این است که ایرانخودرو و سایپا با همدیگر ازدواج کنند و بگویند بههم نان قرض میدهیم و هر خودروسازی بیاید فقط یا پراید یا وانتپیکان تولید شود. اینکه بگویید از شارژر من استفاده کنید یا از دستگاه من فقط استفاده کنید رویه اشتباهی است. همه اینها منافع مصرفکننده را نقض میکند.»
امیدوارم ساترا فشار کمتری به ما وارد کند
یکی دیگر از دانشجویان سوالی درباره اینکه VOD برای آینده برای مخاطب چه برنامهای دارد، پرسید و گفت: «اگر قرار است مثل جم فقط تکرار داشه باشد، خوب نیست. باید از این سرمایه استفاده کرد. هم اقتصاد کشور درگیر است و هم فرهنگسازی. اگر محتوا را لازم است ساترا کمک کند یا از ظرفیت بچههای دانشگاهی استفاده شود و اگر تعامل بیشتر شود شاهد خروجی بهتری هستیم.»
سرتیپی با بیان اینکه من متوجه نشدم سوال بود یا توصیه، گفت: «اگر این اتفاق بیفتد خوب میشود. امیداریم از این حاشیهها کم شود و تمام فکر ما این نباشد که فلان پلان چطور شد. مشکلات شبانهروز ما این بوده است. دورهای یک هفتهای بدن من از شدت استرس و فشار روحی سر یکسری کارها تاول زد، یعنی این میزان تحت فشار بودیم. ما الان واقعا برنامه داریم؛ اینکه در تمام ایران با کمترین هزینه اشتراک بگیریم و از امکانات پلتفرم استفاده شود. برنامهریزی میکنیم تا بتوانیم چیزهایی را بسازیم و تولید کنیم که برای طبقات مختلف جامعه مفید باشد و تمام هدف ما همین است. برد ما در این است که به این سمت حرکت کنیم، فقط امیدواریم این فشارها کم شود تا وقت اجرا و فکر کردن و پرداختن به کارهای بزرگتر را بدهد.
انشاءالله دوستان از ما شکایت نمیکنند که مجبور شویم دادگاه برویم و قول میدهیم یکی دو سال آینده بهشرط حیات از ما دعوت کنید و از شکوفا شدن صنعت پلتفرم در ایران و صادرات خود و ساخت برنامه برای ایرانیهای خارج از کشور صحبت کنیم. ما کاری میسازیم که از هفته بعد برای نمایش میآید، ما بزرگترین خدمت را به جامعه بابت این کارها کردهایم. یعنی برای آدمهایی که غرب و دنیا برای آنها آمال و آرزو است و فکر میکنند آن طرف دنیا چه خبر است با زبان ساده و با پول خود و با هزینه خود یک کاری ساختیم که بگوییم این خبرها نیست. درست بگوییم، نه اینکه شعاری یا حرف اشتباه بزنیم. اینطور نیست که هیچخبری نباشد ولی آنطورکه نشان میدهند نیست. اگر از دوران گذر عبور کنیم پلتفرمها شکوفایی خوبی خواهند داشت. پلتفرمها در ذات رقیب هستند و باید با هم چالش داشته باشند تا بازیگر و کارگردان را جذب کنند. مشکل داریم و همه این مسائل وجود دارد ولی تلاش این است که بتوانیم کارهای خوب ارائه دهیم اگر کار خوب انجام ندهیم یوزر میسوزد، اگر کار درست انجام ندهیم یوزر میریزد. اگر کار باکیفیت نداشته باشیم یوزر میریزد. با قشری در این عرصه مواجه هستیم که مثل تلویزیون نیست که تلویزیون را روشن کند و یک برنامهای را همینطور ببیند. با قشری طرف هستیم که تحصیلکرده است و باید وارد موبایل شود و بخرد و وارد تلویزیون شود و بتواند برنامه بیاورد، یعنی از یک حدی گذشته است و با دنیا در ارتباط است. درنتیجه کار ما سخت است. کار ما حتی کار سینما نیست. از سینما خیلی سختتر است. باید سریالها و فیلمهایی با کیفیت بالاتر تهیه کنیم. ما هیچگاه نمیتوانیم ماهواره شویم. ماهواره هم همینطور است که روشنش میکنند و همینطور برنامهای را نگاه میکنند. ما اینطور نمیتوانیم کار کنیم و سرلوحه کار ما این است که کار باکیفیت و کاری که برای قشر جوان است، تهیه کنیم. این قشر تحصیلکرده و فهیم است که بهخوبی میفهمد. در نتیجه ما کار سختی داریم. امیدواریم از پس این کار بربیاییم.»
مومنیها در پایان نشست گفت: «بهعنوان نکته پایانی بیان کنم بحثی پیش آمد که گفتند بخش خصوصی و پلتفرمها را در حوزه تنظیمگری فعالیتهای ساترا دخالت دهیم. ما مجمع رسانههای صوتی و تصویری را در این ماه تشکیل دادیم که با حضور پلتفرمهاست و آنها گروهی تشکیل دادند و شورای عالی تشکیل شده و قرار است در آینده تصمیمگیریهایی که صورت میگیرد با حضور نماینده پلتفرم باشد که این موضوع نویدبخش اتفاقات خوب در حوزه صوت و تصویر فراگیر است.»











