نویسنده : هاتف خالدی، مترجم کتاب «امپراتوری پنبه»
امپراتوری پنبه؛ نامی که در ابتدا عجیب و متناقض بهنظر میرسد. پنبه در کنار واژه امپراتوری در نگاه اول چندان بامسما نیست. یکی از دوستان بعد از دیدن نام کتاب از من پرسید آیا واقعا در این عنوان، پنبه همان پنبهای است که روی زمینها کشت میشود یا استعاره از چیز دیگری است؟ پاسخ اما همان پنبه واقعی است. همان پنبهای که هزاران سال در چین و هندوستان و بعدها در کارائیب و مکزیک و سرتاسر دو آمریکا و بخشهایی از اروپا در فرانسه و آلمان و نواحی جنگلهای سیاه کشت شد. یک گیاه کوتاه و بتهای با ساقههای خاردار که در انتهای هرساقه غنچهای سفیدرنگ از میان گلبرگهای خشک خودنمایی میکند؛ غوزههای سفیدی که تاریخ جهان را پیش از انقلاب صنعتی و تا قبل از قرن ۱۶ میلادی تغییر داد. درواقع نزدیک به ۹۰۰ سال از سال ۱۰۰۰ تا ۱۹۰۰ میلادی، پنبه مهمترین صنعت تولیدی بشر بود. اگرچه امروز صنایع بزرگ دیگری روی کار آمدهاند، اما صنعت پنبه هنوز هم بهعنوان یک صنعت بزرگ که میلیونها نفر در آن کار میکنند، برای انسان مهم و حیاتی است. این صنعت آنقدر همهجا گیر است که در سال ۲۰۱۳ حداقل ۱۲۳ میلیون عدل پنبه (هر عدل پنبه حدودا ۱۸۰ کیلوگرم است) در جهان تولید شد.
باورش سخت است اما درخلال همه این سالها پنبه برای بخشهای بزرگی از زمین در اروپا و اوراسیا ناشناخته بود. طوری که اروپاییان در سرزمینهایی که امروز به نام آلمان شناخته میشود با دیدن پنبه آن را گیاه گوسفند خواندند؛ گیاهی که از آن پشم گوسفند زاییده میشود. تا سال ۱۷۰۰ تولید پنبه و منسوجات پنبهای در سلطه تمام و کمال هندوستان و چین بود اما تا انتهای قرن همهچیز تغییر کرد. سرمایهداران و دولتهای اروپایی با سرعتی شگفتانگیز مرکز صنعت جهانی پنبه را جابهجا کردند و با استفاده از موقعیت خود یک انقلاب صنعتی را رقم زدند و چین و هند را به تابعیت خود در آوردند. اروپا بعدتر با بهرهگیری از صنعت پویای پنبه خود صنایع دیگری را هم ایجاد کرد و پنبه بهعنوان سکوی پرتاب برای یک انقلاب بزرگ شد. پنبه ناگاه منشا و ریشه دنیای مدرن، صنعتیسازی، رشد سریع و ادامهدار اقتصادی قدرتها و افزایش چشمگیر تولید و نابرابری گیجکننده اقتصادی و اجتماعی در جهان ما شد. تاریخدانان، دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی درطول چنددهه از زوایای مختلف تلاش کردند که بفهمند این «واگرایی بزرگ» چطور اتفاق افتاد. این کتاب از یک منظر حاشیهای اما جهانی، برای نخستینبار به این موضوع میپردازد و تلاش میکند نشان دهد اروپاییها چگونه قدرت سرمایه و دولت را در اتحاد با خشونتی غیرقابل وصف بهخدمت گرفتند تا آن مجتمع جهانی را بر پایه سرمایه، مهارت، روابط، شبکه و سازمانها و نظامهای مالی و اداری بنیان بگذارند.در این کتاب با اصطلاحی جدید آشنا میشویم: «سرمایهداری جنگ» و این همان چیزی است که دنیای صنعتی امروز بر آن سوار شده است. یک پیشدرآمد خونبار از ظهور سرمایهداری جهانی که با کشتار، غارت، سلب مالکیت اراضی و به بند کشیدن انسانها همراه شد؛ آغاز انباشت ثروت و قدرت در مجموعه نهادها و دولت-ملتهایی که تا امروز بر جهان ما فرمانروایی میکنند. فتح سرزمینها و به اسارت گرفتن میلیونها انسان در قاره آفریقا و کوچ اجباری آنها به آمریکا برای کار روی مزارع پنبه پایان ماجرا نبود. اروپا در آن سوی آبهای اقیانوس اطلس، با استفاده از پنبههای تولیدشده توسط بردهها، چرخهای کارخانههای خود را با کمک زنان حاشیهنشین روستایی و کودکان به استثمار کشیدهشده از نوانخانهها و کلیساها و یتیمخانهها با همان ضرباهنگ خشن و سودجویانه میچرخاند. مردان دست به آچار انگلیسی با بهرهگیری از قرنها تجربه در آسیا و خاورمیانه و بعضا با جاسوسی و سرقت اطلاعات ساخت دستگاهها و ادوات ریسندگی و بافندگی و با نوآوری و ابداعات شگرف، کارخانههای غولپیکرشان را یکبهیک در حاشیه رودخانهها علم کردند. پس از آن دانش ریسندگی و بافندگی و مدل کارخانهداری لاجرم با سرعتی شگفتآور به سرتاسر اروپا، به مکزیک و آمریکای جنوبی و به مصر و آفریقای غربی رسیدند. جهان در این میان با دو پدیده بهظاهر متضاد در بهرهگیری از نیروی کار روبهرو بود، نیروی کار مزدبگیر دربرابر نیروی کار بردهها. همزمان که تشکیلات کارگری در اروپا روزبهروز منسجمتر میشد و کارگران به استثمار کشیدهشده خواستههای خود از قبیل قراردادهای کاری دائم، کم کردن ساعت کار و افزایش حقوق را درقالب اعتصابات و اعتراضات و بعضا آشوبهای خرابکارانه دنبال میکردند، در آمریکا هم جنگ داخلی میان نیروهای کنفدراسیون در جنوب و نیروهای اتحادیه در شمال سرنوشت بردهداری را برای همیشه تغییر میداد. در اواخر قرن ۱۸ وقتی جنگی سخت میان بردهداران جنوب و نیروهای طرفدار الغای بردهداری در شمال شکل گرفت، صنعت پنبه برای چهارسال با رکودی چشمگیر مواجه شد. مزارع بردهداری از بردهها خالی شد، تولید پنبه بهطور قابلتوجهی کاهش یافت و چرخهای کارخانههای ریسندگی در اروپا و بخشهای دیگر جهان از کار افتاد. با شکست نیروهای کنفدراسیون و لغو بردهداری هراس صنعتگران از آینده دنیای پنبه روزبهروز افزایش مییافت. سیاهپوستان امیدوار به پایان بردهداری اما در دهههای آتی با واقعیتی دیگر مواجه شدند؛ سرمایهداری متاخر اینبار بر پایه مجموعهای از قوانین استثماری که ازسوی دولتها حمایت میشد بهپیش رفت. قوانین مالکیت زمین و نیروی کار همچنان نیروی کار بهاصطلاح آزاد را در زیر قید خویش نگه داشت. جهانی که پیش از این توسط امپراتوریهای قدرتمند یا مجموعهای از سرمایهداران ساخته شده بود، حالا توسط دولت-ملتهای قوام یافته و شبکههای جهانی هدایت میشد. سرمایهداری متاخر حالا فرصت تاختوتاز یافته بود.
علیرغم آنکه سرمایهداری صنعتی – که در دهه ۱۷۸۰ میلادی در انگلستان آغاز شد و بعد به کل قاره اروپا و آمریکا کشیده شد – قدرت بزرگی به دولتهای سرمایهداری و سرمایهداران آنها بخشید، اما بذر یک تحول دیگر را هم در امپراتوری پنبه کاشت. همانطور که سرمایهداری صنعتی پیش میرفت، سرمایه به خودیخود به دولتهای خاصی گره میخورد و همانطور که دولت نقش مرکزی بیشتری را برعهده میگرفت و بهعنوان قویترین و بادوامترین نهاد بهسرعت ظهور میکرد و گسترش مییافت، کارگران هم به همان اندازه به قدرت میرسیدند. وابستگی سرمایهداران به دولت و وابستگی دولتها به مردم، به کارگرانی که آن سرمایهها را هر روز در کف کارخانهها تولید میکردند، قدرت بخشید. تا نیمه دوم قرن نوزدهم، کارگران همگی در اتحادیهها و احزاب سیاسی سازمان یافته بودند و به آرامی طی چنددهه دستمزد و شرایط کاری خود را بهبود بخشیده بودند.
این، بهنوبه خود باعث افزایش هزینههای تولید و ایجاد فرصتهایی برای تولیدکنندگان کم هزینهتر در سایر نقاط جهان شد. با آغاز قرن بیستم، مدل سرمایهداری صنعتی به کشورهای دیگر سفر کرده بود و توسط نخبگان آنها پذیرفته شده بود. در نتیجه، صنعت پنبه اروپا و نیوانگلاند را ترک کرد و به زادگاه خود یعنی جنوب جهانی (کشورهای درحال توسعه) بازگشت.
این کتاب درباره این گیاه کرکی و پرزدار است و درواقع درباره آن است و نیست. این کتاب از یک حاشیه به اصل ماجرا میرسد؛ از اینکه چگونه یک گیاه سرنوشت جهان را دگرگون کرد و باعث قدرت یافتن چندنقطه در آن شد. این کتاب درباره سرنوشت میلیونها زن و مردی است که در این حلقه تولید وجود داشتند، درباره کیمیاگری شگفتآوری که قطبهای متضاد را به ثروت تبدیل کرد: «بردگی و کار آزاد»، «دولت و بازار»، «استعمار و تجارت آزاد» و «صنعتیسازی و صنعتیزدایی.» این کتاب برای ذهنهای پرسشگر و کسانی که بهدنبال پاسخ پرسشهای بزرگ درباره چگونگی خلق چیزی که آن را امروز با فریبکاری «نظم نوین» میخوانند، یک راهنماست. یک چراغ روشنگر و یک زبان ساده با داستانی روایی از سفری پنجهزار ساله از میان تاریخ جهان برای رسیدن به یک پاسخ اساسی: «غرب و جهان سرمایهداری چگونه به این جایگاه امروزیاش رسیده است؟»