نویسنده: علیرضا کریمی،دانشجوی مهندسی صنایع دانشگاه صنعتیشریف
خبر بیکاری حدود دو میلیون نفر در این ایام بسیار شوکهکننده و دردآور بود. اما جدای از مشکلات جدیدی که ویروس کوچک ایجاد کرده، بیماری مزمن اشتغال با ماهیت ایران عجین شده است یا در این زمینه هم بنبستی نداریم؟
پتانسیلهای ویژه جمهوری اسلامی چه از لحاظ جغرافیایی و چه از لحاظ ثروت منابع انسانی موردتوجه و اعتراف جهانیان است، برای مثال موسسه مکنزی در گزارشی از «فرصت رشد اقتصادی یک تریلیون دلاری» بهعنوان ویژگی اقتصاد ایران یاد شده است. گزارشهای جهانی بیان میدارند که ایران پتانسیل افزودن یک تریلیون دلار به تولید ناخالص ملی خود و ایجاد ۹ میلیون شغل جدید تا سال ۲۰۳۵ را دارد. تحقیقات در حوزه اشتغال نشان میدهد حتی با رونق اقتصادی و رشد اقتصادی کافی مشکل اشتغال خودبهخود حل نمیشود و لازم است بهطور مستقل نیز به آن پرداخته شود. اقتصاد و عوامل دیگر میتواند در سطح اشتغال موثر باشند لکن خود اشتغال مستقل و اصیل است، چراکه در شرایط فعلی و وجود رونق اقتصادی در برخی صنایع همچنان شاهد عدمفعالیت صددرصدی برخی کسبوکارها بهعلت نبود نیروی انسانی ماهر هستیم. برای مقابله با مشکل اشتغال به سه رویکرد کوتاهمدت و میانمدت و بلندمدت میپردازیم.
در بررسی رویکرد کوتاهمدت تحقیقات حاکی از آن است که در شرایط فعلی که تعداد افراد بیکار از تعداد جایگاههای شغلی بسیار بیشتر است، چند راهحل کلی پیشرو خواهیم داشت: ایجاد و توجه به مشاغل کارگرمحور میتواند به بهبود در کوتاهمدت منجر شود. برای مثال تولید فرش دستباف ایران از ابتداییترین مراحل تولید تا رسیدن به دست مصرفکننده، حدود 30 فرصت شغلی را در خود جای میدهد. درحالیکه هزینه ایجاد شغل ثابت در صنعت فرش دستباف، 10درصد هزینه متوسط ایجاد شغل در صنعت است. ازطرفی با توجه به اینکه تمرکز جمعیت شاغل در این صنعت، بیشتر روی مناطق روستایی و اقشار ضعیف جامعه است، میتواند کمک شایانی به بهبود وضعیت امرار معاش این محدوده اجتماعی داشته باشد.
طبیعتا در شرایطی که حدود ۱۰ هزار موقعیت شغلی در روز توسط بخش خصوصی آگهی میشود، پرکردن این موقعیتها که حاصل زیرساخت موجود و سرمایهگذاریهای پیشین است به ایجاد مشاغل جدید و سرمایهگذاری جدید در جهت ایجاد شغل اولویت دارد. در این سناریو کافی است بهصورت پویا و دورهای شناسایی نیاز روز مهارتی ظرفیت موجود، مهارتسنجی از قشر مخاطب با هدف بهرهبرداری ظرفیت موجود و ایجاد تفکیک ذهنی برای مخاطب نسبت به انتظار شغل از مدرک دانشگاهی تا مهارتی و آموزش مهارتهای پرتقاضا به قشر مخاطب صورت پذیرد. همچنین همواره باید در جهت مقابله با آفتهای اشتغال پرداخت که برای مثال میتوان از قرعهکشیها و تبلیغ مکرر آنها، حقوق نجومی (در تعیین و تدقیق نسبت بین حقوق پایه و حداکثر حقوق، نیاز به بازنگری و تدوین سیاستهای تقنینی دارد که اقدامات مجلس شورای اسلامی در این مرحله شایانتوجه است)، کلاهبرداریها و اختلاسهای بزرگ نام برد.
در بررسی رویکرد میانمدت که دانشجویان فعلی نقش کلیدی در آن دارند، با توجه به فرصت مناسب برای مهارتافزایی درصورتیکه چرخه مذکور در فرآیند کوتاهمدت شامل «نیازسنجی پویا از بخش خصوصی» اجرا شده باشد میتوان مهارتهای موردنیاز را استخراج کرده و این مهارتها منبع آموزش به دانشجویان توسط دانشگاهها، مراکز دولتی مهارتافزایی نظیر فنیوحرفهایها و یا حتی بخش خصوصی باشد. ازطرفی آموزش مهارتهای نرم در این مقطع به دانشجویان میتواند سطح توقع آنها را پس از فارغالتحصیلی تعدیل کرده و منجر به اشتغال موفق بیشتری شود. نکته مشترک در رویکرد صنعتهای پیشرو در فناوری حاکی از ترجیح مهارتمحوری بر مدرک تحصیلی و ایجاد بستر مناسب برای این امر و اعتباردادن و حمایت از ایجاد فرآیندهای مکمل ایجاد فرهنگ و روحیه شاگردی در کسب مهارتهای کاری است که بخش مهمی در رویکرد میانمدت است. در ادامه این رویکرد میتوان به راهحلهای زیر اشاره کرد:
اختصاص «استاد مشاور شغلی و مهارتی» با رویکرد مشاوره مهارتی نظیر «استادراهنما»های موجود در دانشگاهها که درحالحاضر صرفا رویکرد آموزشی دارند یا حمایت از انجمنهای علمی فعال در حوزههای تخصصی. رتبهبندی فارغالتحصیلان دانشگاهها براساس انطباق با نیاز کشور توسط نهادی معتبر و مستقل نظیر بنیاد ملی نخبگان، مرکز پژوهشهای مجلس یا ... بههمراه پشتیبانی خوب رسانهای از این کار و تخصیص بخشی از اعتبار دانشگاهها به این امر مهم. آزمون خروج از دانشگاه و فارغالتحصیلی نظیر آزمون ورود به دانشگاه و اعتباردهی مستقیم به فارغالتحصیلان از نظر مهارتهای کاری نظیر گواهی PE یا FE . نیاز به تغییر در ساختار و ارائه رشته در آموزش عالی بهمنظور بومیسازی و متناسبسازی با مشاغل موجود در کشور بهطوریکه مطالب آموزشدادهشده که منجر به کاهش مهاجرت نیروی کار با تحصیلات بالا و هدررفت سرمایهگذاری در کشور میشود. باید توجه داشت که مطابق آمارهای جهانی گرایش شدید به مدارج بالای دانشگاهی میتواند بهشدت آسیبزا باشد. اما در رابطه با رویکرد آخر و بلندمدت لازم است به دانشآموزان مهارتهای نرم آموزش داده شود. همچنین توجه به ایجاد فرآیندهایی در جهت تقویت هر هفت قسمت هوش هیجانی دانشآموزان جهت داشتن آینده شغلی بهتر، نه صرفا مشاوره براساس ارزیابی بخش قویتر توسط آزمون هالند (فرآیند فعلی آموزشوپرورش) میتواند بسیار به آینده آنان کمک کند. تحلیل حوزههای مختلف صنعت در سراسر دنیا حاکی از آن است که فضای کسبوکار پس از عبور از فضای سنتی و روی آوردن به دنیای شرکتهای نوپا و سپس گذار از آن به زمان حال که میتوان آن را دنیای کسبوکارهای دانشبنیان نامید، درحال عبور از روزگار کسبوکارهای دانشبنیان بهسمت شرکتهای نوپای دانشبنیان است و آینده نزدیک کسبوکارها، مملو از رقابت بر دانش برتر و روش ارائه بهینه آن است. همچنین در میان موضوعات مختلف، مقاصد مالی و پزشکی مستعد رشد بسیار هستند که برنامهریزی صحیح از حالا و با توجه به فرصتهای کمنظیر کشورمان، میتواند ایران را به قدرت بزرگی در این پارادایم که بر پایه «اَلعِلمُ سُلطان» استوار است، مبدل کند.











