وجود آسیبهای مختلف اجتماعی در بطن جامعه و ارتباط مستقیم آنها با زندگی مردم، توجه به آنها و سعی در رفع و کاهششان را مهم مینماید. از این رو برای حفظ و ایجاد شرایط مطلوب برای تمام طبقات اجتماعی، ورود تمام افرادی که توانایی برداشتن بخش کوچکی از این بار را دارند به چنین عرصههایی لازم و ضروری است. این موضوع ایجابی از دوجهت قابل بررسی است؛ ابتدا اینکه این افراد، که مشخصا چهرههای شاخص در حوزههای مختلف، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ورزشی و ... هستند، خود از بطن جامعه رشد یافتهاند و ارتباط تنگاتنگی با طبقات مختلف مردم دارند و از دیگر جهت نیز اعتماد اجتماعی به این افراد بیش از حتی بسیاری از مسئولان است؛ گروههای مذهبیای که میتوان گفت تا پیش از این چندان که باید با وجود دغدغهمندی، حضور فراگیری در عرصه اجتماعی نداشتهاند و حالا با استعانت از آموزههای دینی و استفاده از پایگاه اجتماعی معطوف به خود قدم در راه آسیبشناسی و رفع نواقص و کمبودهای اجتماعی نهادهاند. این طبقه مذهبی، پایگاهی است که درد و آسیبهای اجتماعی را میفهمد و با تمام توان سعی در رفع آن دارد تا هم خلأ انجام مسئولیت سازمانها و نهادهای مسئول را پوشش دهد و هم حس نوعدوستی و یاری هموطنان را در خود ارضا کند. این طبقه جدید به دلیل گستره دامنه و افراد به راحتی قابلتفکیک و تعمیم نیست و نمیتوان آن را همچون بسیاری از طبقهبندیهای مرسوم که بر مبنای جناحبندیهای سیاسی صورت میگیرد، تحلیل کرد. بنابراین میتوان با یک نگاه اولیه و قیاس فعالیتها و نتایج و بازخوردهای گوناگون مردمی آن را سنجید و خبر از میزان موفقیتش داد. گروههایی که بیسر و صدا و چراغ خاموش با حداقلها گامهای بزرگی را برداشتهاند و قدم در مسیر برداشتن چالشهای اجتماعی نهادهاند و تمام توان خود را به کار بستهاند تا از این اعتماد مردمی در جهت رفع موانع اجتماعی بهره برند.
اردوهای جهادی و همت دانشجویان
حضور چند دههزار دانشجو در مناطق محروم و انجام انواع و اقسام فعالیتهای عمرانی، فرهنگی، اجتماعی و... نشان از تقویت روحیه جهادی و توجه بیش از گذشته به امور اجتماعی و گذار از نگاههای تکبعدی است. دانشجویان در رشتههای مختلف با گذار از مرحله رشد علمی صرف، به توجهات و نگاههای اجتماعی و باور به مبدا بودن و مرکزیت جهت اصلاح امور پا از درس و دانشگاه فراتر گذاشته و در بزنگاههای گوناگون حضور داشتهاند. براساس آخرین آمار، بیش از 55 هزار دانشجو در سال 95 به اردوهای جهادی اعزام شدند که این آمار صرف تاییدات سازمان بسیج دانشجویی و منهای گروههای خودجوشی است که مستقل و بدون حمایت خاص قدم در این عرصه نهادند. بهعنوان نمونه عینی و ملموس برای تصدیق این نوع اقدامات میتوان به حضور پرشور جوانان دانشجو در حوادثی همچون زلزله کرمانشاه اشاره کرد. حضوری همهجانبه و متنوع که هم بار عمرانی را ذیل مدیریت فرماندهان سالهای جنگ ازجمله حاجسعید قاسمی به دوش میکشیدند و هم بار فرهنگی و روانی را در مدیریت بحرانهای روانی پس از حادثه در روستاها و شهرهای آسیبدیده از روی زمین برداشتند و در بحبوحه جریانیابی ناامیدی در مناطق ندای مردم را شنیدند و از بروز بحرانهای ثانویه جلوگیری کردند. تدریس و آموزش در حوزههای مختلف به دانشآموزان و کودکان در سنین مختلف فعالیت بعدی بود که دانشجویان دانشآموخته دانشگاههای تراز اول کشور از عهده آن برآمدند و علاوهبر خدمت به همنوعان حسنه ارزشمندی را بهنام خود ثبت و مردم را به حضور همیشگی خود در هنگام نیاز امیدوار کردند.
پزشکان
درد و آلام فیزیکی و مشکلات ناشی از آن همواره متوجه افراد با طبقات گوناگون اجتماعی بوده است و همین امر الزام مراجعه هر کسی را به پزشکان مهیا میکرده است.
پروسه مراجعه، پرداخت ویزیت، معاینه، نسخه و دارو ریتم طبیعی و سیکل عادی امر بهبود بیماریهای فیزیکی و رجوع به پزشک است اما این نمیتواند بهخودی خود پایهگذار یک رابطه عمیق اجتماعی بین فرد و پزشک باشد؛ چراکه تمام این پروژه اگر برمبنای عرف عادی باشد، زیاد طول نخواهد کشید اما همین پروسه با چاشنی دغدغهمندی و خواست فردی پزشک خارج از عرف تعریف میشود و پایهگذار یک رابطه عمیق اجتماعی خواهد شد.
حضور پزشکان در مناطق محروم و درمان بیچشمداشتهای متعارف مالی و معنوی، فعالیت بیش از ساعات تعیینشده، ورود به عرصههای مختلف زندگی اجتماعی افراد و سعی در رفع آنها تنها بخش کوچکی از دخالتهای اجتماعی این طبقه است که با تکیه بر علم خود و جمع آن با روحیه نوعدوستی در عرصهای با گسترهای بسیار بزرگتر از مطبها و بیمارستانها پا گذاشته است.
روحانیون
حضور و فعالیت شانهبهشانه روحانیت در کنار مردم در تمام گستره تاریخ مدنی ایران قابل مشاهده و تامل است از همینسو همواره کوچکترین گزاره منفی درمورد این طبقه خاص سروصدای زیادی را بهپا کرده است، در روزهای پایانی سال 96 بهعنوان نمونه نو در این مورد چند تصویر از یکی از ائمهجمعه یکی از استانهای کشور موجی از نارضایتی و انتقاد را از سوی طبقات مختلف اجتماعی به راه انداخت، موجی که منتقدان معاند سعی در بهرهبرداریهای غیرمتعارف و بغضآلود از آن داشتند و فضای جامعه به سمت التهاب حرکت کرد. درست در همین زمان بازنمایی چندین و چند حرکت مثبت که در سلسله وظایف روحانیت قرار داشت آب روی آتش ریخته شد و سایه این خطر بزرگ بر سر روحانیت را از بین برد. حجتالاسلام آلهاشم، امامجمعه تبریز و رفتارهای نزدیک به اجتماع و برداشتن فواصل مردم و مسئولان در این استان به همت این روحانی شاخص موج دیگری را به راه انداخت که به سرعت مقبول جامعه واقع شد.
در کنار این حرکت که فقط در تبریز هم محدود نماند، حرکت برخی از طلاب و روحانیون در مناطق محروم هم چون کهگیلویه و بویراحمد در مسیر ترویج کتابخوانی، آموزشهای گوناگون اجتماعی و دغدغهمندیهای اجتماعی همچون فعالیت مسجد حاجحسن صنیعالدیوان در شبهای سرد تهران در جا دادن به کارتنخوابها تنها نمونه کوچکی از فعالیتهای اجتماعی این طبقه همیشه همراه و همدل با مردم بود که ریشه هر نوع تضاد و تفرق میان مردم و روحانیت را خشکاند.
معلمان
معلمان و آموزگاران بهعنوان اولین افرادی که در مسیر آموزشهای مختلف فردی و اجتماعی انسان در سنین مختلف قرار دارند همواره متوجه و دغدغهمند رشد اجتماعی افراد بودهاند. آموزگاران از همان روزهای ابتدایی که آموزش خواندن و نوشتن را وظیفه اصلی خود میبینند تا سالهای پایانی دوران 12ساله تحصیل در مدرسهها یکی از مهمترین خواستههایشان در کنار آموزش علوم مختلف تجربی و نظری، آموزش و تشویق دانشآموزان به گرایشات و دغدغهمندیهای اجتماعی است. حضور معلمان در مناطق محروم و کمک به امر آموزش و تحصیل دانشآموزانی که با موانع متعدد در این امر روبهرو هستند، آموزش بیمنت و صبر در برابر معضلات و مشکلات معیشتی خاص این طبقه و عدم دخالت آن در امور شغلیشان و ایجاد نوآوری و خلاقیت در مسیر آموزش از بزرگترین و مهمترین قدمهای این طبقه موثر در امر جامعهپذیری افراد بوده است که همین موضوع باعث شده است که دانشآموزان از فضای سنتی کتاب و مدرسه و تحصیلیکنواخت فاصله گرفته و نسبت به امور اجتماعی دغدغهمند شوند. یکی از نمونههای آن که با جمع بین آموزش اسلامی و آکادمیک حاصل شد اقدام یک طلبه–معلم قمی بوده است که درس هنر را با دخالت آموزههای دینی و آیات قرآنی چنان تصویر کرده است که دانشآموزان غیرایرانیاش سوای تصویرگری به تامل در آیات و بهرهمندی اجتماعی از آنها و حفظ قرآن حرکت کردهاند و این ذخیرهای برای این معلم و آن دانشآموزانی است که در آیندهای نهچندان دور پدران و مادران این کشور خواهند بود.
ورزشکاران
حضور طبقات گوناگون در ساماندهی امر اجتماعی و ایجاد اتصال میان طبقات مختلف اجتماعی و رفع معضلات آنها از ملزومات یکپارچهسازی و رفع موانع اجتماعی است. ورزشکاران از گذشته تا به امروز از یکی از نزدیکترین طبقات و پایگاههای اجتماعی به مردم بودهاند و همواره در ترسیم چهرههای شاخص اجتماعی و مردمی نام ورزشکاران به کرات بیان شده است.
غلامرضا تختی و بسیاری دیگر از پهلوانان و قهرمانان همواره علاوهبر شخصیت ورزشی یک شخصیت قابل احترام اجتماعی نیز داشتهاند که همین باعث ارتباط تنگاتنگ میان آنها با مردم شده است. گذشت زمان و گذر از جامعه سنتی دیروزی و حضور در جامعه مدرن امروزی و پیشی گرفتن حب شهرت و ثروت بر نگاههای خاص مردمی، بسیاری را از این طبقات ناامید کرده بود اما نسل جدید ورزشکاران و چند چهره خاص بین آنها این تصور را به چالش کشیدهاند و خبر از وجود همان امیدهای اجتماعی میدهند.
تأسی برخی ورزشکاران به اعتقادات عمیق انسانی و اسلامی و ارتباط با مردم از همین دالان دوباره نوید تفوق و نزدیکی قاطبه جامعه و اعتماد مردم به این اشخاص را زنده کرده است. محمد انصاری بهعنوان یکی از نمونههای موفق از گستره قابل توجه این افراد و بازیکن تیم پرسپولیس با حفظ تمام ملزومات زندگی حرفهای و ورزشی از طبقات اجتماعی و مردم فاصله نگرفته است و تحت لوای اسم و رسم شهدای ارزشمند انقلاب اسلامی این ارتباط را حفظ کرده و توانسته است اعتماد اجتماعی خوبی را در مردم ایجاد کند.
مداحان
انجام فرایض دینی و توسلات مذهبی همواره در مساجد و هیئات مذهبی صورت گرفته است و در همین مراسم ساعات زیادی از عمر و فعالیتهای اجتماعی افراد شکل میگیرد و به تکامل میرسد. تمام آنچه تا به اینجا گفته شد جهت ساماندهی و تجمیع نیروها نیازمند پایگاه و مامنی است که با مدیریت و فرماندهی واحد به اجرا درآید. همین گذران ساعات متمادی و انجام فعالیتهای گوناگون دینی، فرهنگی و اجتماعی در بستر مساجد و هیئات الزام ورود طبقهای دیگر از افراد به عرصههای اجتماعی را ایجاب میکند.
مداحان و روحانیون که بالاتر درباره آنها توضیحاتی ارائه شد این طبقه جدید هستند.
هیئات مختلف بدون هیچ فیلتر و مانع خاصی در ایام مختلف میزبان و پذیرای افراد با جایگاههای مختلف اجتماعی هستند، فقیر و غنی، عالم و بیسواد و... که همین موضوع نشان از جایگاه ویژه این اماکن بین مردم دارد. حالا با کمی دغدغهمندی و تامل و فهم و درک مشکلاتی که در همین مکان و مواجهه با افراد بدون گزارش شخصی آنها قابل مشاهده است، میتوان به این نتیجه رسید که باید از تمام توان جهت رفع آسیبها و مشکلاتی که با آنها دست و پنجه نرم میکنند، استفاده کرد.
مداحان بهعنوان یکی از سردمداران و اشخاصی که توان جذب افراد گوناگون را به هیئات و تجمعات مذهبی دارند نقش پررنگی را نسبت به سایرین در ساماندهی امور اجتماعی و حتی خارج از دایره هیئات ایفا میکنند که بهعنوان نمونه میتوان به کمپین همدردی، بنیادها و خیریههای گوناگون در هیئات و مساجد مختلف اشاره کرد که با هزینه اسم و اعتماد همین مداحان کمکهای بسیاری چه مادی و چه کالا و... را از مردم دریافت کردهاند و در جاهای مختلف و در جهت رفع معضلات و مشکلات اجتماعی هزینه کردهاند که نتایج آن قابل تامل و اعتناست و خبر از وجود یک سرمایه اجتماعی قابل تکیه میدهد که تحت لوای دین و عقیده شکل گرفته است و بهسادگی قابل فروپاشی نیست و حتی میتواند مورد استفاده و توجه مسئولان و نهادهای بالادستی قرار گیرد.