بررسی برگهای از تاریخ دانشگاه قبل از انقلاب اسلامی گویای حقایقی درباره عملکرد مدیران کشور است که چگونه بدون هیچ تخصصی افرادی را صرفا به دلیل اینکه به دربار نزدیک بودند، به سمتهایی مانند روسای دانشگاه و مراکز آموزشی میگماردند. 50 سال پیش دانشجویان دانشگاه شیراز که در آن زمان دانشگاه پهلوی نام داشت، در اعتراض به فساد اداری و اخلاقی رئیس و معاونان دانشگاه تجمعی گسترده انجام دادند. رئیس دانشگاه امیراسدا... علم بود که پس از عزل علی امینی از مقام نخستوزیری، در تیر 1341 مأمور تشکیل کابینه شد و تا اسفند سال بعد عهدهدار این سمت بود.
مهمترین رویداد این دوره تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود. این لایحه به دلیل آنکه ماهیت ضداسلامی داشت، مورد اعتراض شدید روحانیون بهویژه امامخمینی(ره) قرار گرفت و اوجگیری مخالفتهای مردمی سبب شد که علم از اصرار بر تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی عقبنشینی کرده و لغو آن را در آذر 1341 اعلام کند. کشتار طلاب در مدرسه فیضیه قم در فروردین 1342، بازداشت حضرت امام خمینی در 15 خرداد 1342 و سپس سرکوب خونین قیام 15 خرداد از دیگر رویدادهای عمده دوران نخستوزیری علم بود. علم پس از استعفا از نخستوزیری، در اسفند 1342 به ریاست دانشگاه پهلوی شیراز منصوب شد و این سمت را تا 1345 حفظ کرد. او در این سمت مفاسد اخلاقی و اداری فراوانی مرتکب شد که خشم دانشجویان را برانگیخت. ماجرای تاسیس دانشگاه شیراز از آنجا آغاز شد که آمریکا قصد داشت برای نفوذ بیشتر خود در مراکز دانشگاهی و دانشجویانی که در آن دوران بیشترین معترضین جامعه را دربر میگرفتند، به نحوی مدیریت کند. پس ساخت و تاسیس آن را انجام داد، اما بلافاصله اسدا... علم را که نزدیکترین فرد به خود میدانست، بهعنوان اولین رئیس این دانشگاه منصوب کرد. او که اصلا تخصص و مدرک معتبر این سمت را نداشت، دانشگاه را محل تفریح خود و اطرافیان دربار قرار داد، بهگونهای که فسادهای اخلاقی و اداری این افراد حتی شاه را هم به واکنش واداشت؛ در واقع آنقدر آش را شور کردند که آشپز هم اعتراض کرد. او که اعتقادی به پیشرفت مردم و ملیگرایی نداشت، اکثریت استادان دانشگاه را از کشورهای غربی بهویژه آمریکا وارد میکرد، همچنین زبان آموزشی و منابع درسی انگلیسی بود و از طرف دانشگاههای آمریکا و اروپا بورسهای قابلتوجهی در اختیار دانشجویان این دانشگاه قرار میگرفت. دانشجویان این دانشگاه بیش از سایر دانشگاهها از حمایتهای دولتی برای شرکت در کنفرانسها و کنگرههای علمی دانشگاههای انگلیس و آمریکا و فرانسه برخوردار بودند.
وزارت علوم و آموزش عالی هم موظف بود اعتبارات لازم را برای برگزاری کنگرهها و کنفرانسهای دانشگاه پهلوی تامین کند. دانشگاهی که بنابر اظهارات روسای آن با توجه به عنایات مخصوص شاهانه باید به سرعت توسعه مییافت تا رسالت خود را نیز به سرعت انجام دهد، ظرف پنج سال از طریق کمکهای ذیقیمتی که از طرف دولت و شرکتهای عامل نفت ایران، سازمان برنامه، شرکت ملی نفت، گروه صلح، سازمان منطقهای سنتو و اداره کمکهای فنی آمریکا و همچنین موسسات خصوصی مانند شرکت لیلاند موتورز و بانک صادرات و شرکت نفت پان آمریکن به آن صورت گرفت، چنان پیشرفت کرد که از مجهزترین و مدرنترین تجهیزات دنیا برخوردار شد.
اما این همه امکانات و تسهیلات دانشجویان را به میل شاه بار نیاورد، بهطوری که دانشجویان با اقدامات عملی خود نظیر تحصن، اعتصاب، نشست اعتراضی، تظاهرات و راهپیمایی نارضایتی خود را از رژیم پهلوی نشان دادند. شاه هرگز تصور نمیکرد دانشگاهی که خود بانی آن بود و اسم خاندان پهلوی را به یدک میکشید، چنین در مقابل رژیمش بایستد.











