راستش در بازار طلا و جواهر و دلار و سکه هم اینقدر نوسانات قیمت و شرایط خرید و فروش کار بسیار پیچیده و پنهانی نیست. هر چند این روزها بازار ارز و سکه تعریف چندانی ندارد اما در مقایسه با خرید و فروشهای فوتبال با ثباتتر به نظر میآید.
با توجه به نوسانات و افت و خیز چند کالای استراتژیک جهانی مثل نفت، قیمت طلا و دلار هم بالا و پایین میرود و این موضوع کمی هم وابسته به تحولات سیاسی است که تعیین میکند روزانه چقدر قیمتها جابهجا شده یا افت کرده است. اما در دنیای مدرن امروز که فوتبال به زعم خیلیها یک سرگرمی و تفریح بهحساب میآید، تعدادی نظر دیگری دارند و معتقدند فوتبال یک صنعت اقتصادی و نوعی تجارت قلمداد میشود. طبق همین نوع تفکر و حقیقت مستتر در آن، اتفاقاتی در این حوزه میافتد که جامعه هم تحت تاثیر القائات آن قرار میگیرد. در حقیقت خرید و فروش انسانها در این دنیای عجیب و غریب بهطور قانونی انجام میشود و آدمها متناسب با تواناییهای فنیشان قیمتگذاری میشوند و عده زیادی از علاقهمندان را هم تحت تاثیر قرار میدهند.
در موضوع قانونی بودن آن بحثی نیست و در همه جای دنیا این قانون اجرا میشود. اما نوع اجرای این کار و مدیریت آن در ایران بسیار شبههبرانگیز است که نمیتوان به تمام زوایای آن پرداخت.
موضوع قرارداد ورزشکار و باشگاه یک مساله مشخص و ساده است و براساس یک فرمول تعیین شده از سوی مراجع قانونی به مرحله ثبت و امضا میرسد و در طول مدت معینی به اجرا درمیآید. فوتبال هم از این قاعده مستثنی نیست و نمیتواند از قانون تجارت سرپیچی کند و ماده و تبصرههای اضافی و غیرواقعی را در این کار دخالت دهد. در حقیقت خود فوتبال هم تابعی از قانون تجارت بهشمار میرود و بسیاری از ماده و تبصرههای اساسنامه آن با این قانون مشابهت دارد.
بازیکن و مربی در قانون سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال حق و حقوقی دارد و باید به هنگام عقد قرارداد بهطور شفاف به آن اشاره شود. مدیر هم موظف است با رعایت شئون جامعه به موضوع قرارداد رفتار کند. اما اینکه هنگام عقد قرارداد شرایط غیرواقعی بر مبنای درخواست بازیکن یا مربی در نظر گرفته میشود و به قول غربیها آپشنهای عجیب و غریب و دور از انتظار در قرارداد آنها گنجانده میشود، جای بسی تاسف است که مدیر هم به این مواد تحمیلی تن میدهد و ناخواسته شرایطی را رقم میزند که تبعات خسارتباری به وجود میآورد؛ بازیکن برای خودش قیمت تعیین میکند، مدیر برنامه از این میان سود خودش را در نظر میگیرد، برخی از اطرافیان اصرار دارند این معامله جوش بخورد تا به نوایی برسند، اداره دارایی و مالیات به دنبال حق و حقوق خود هستند، در برخی از باشگاهها حق تشویق بازیکن باید به مشوقین پرداخت شود، جشنها و میهمانیهای ماهانه و فصلی هزینه دارد، به اینها اضافه کنید قیمت پاس گل، گلزنی، دقایق بازی فیکس، بازی بینالمللی، بازی خارج از خانه، درخواست تیمهای خارجی و خیلی شرایط دیگر که تعیین میکند بازیکن در کجای کار قرار دارد. تنها چیزی که به چشم نمیآید رعایت قانون اخلاقی و حق و حقوق و جایگاه واقعی علاقهمندان و طرفداران فوتبال است که بخشی از هزینهها را مستقیم و بخش زیادی را بهطور غیرمستقیم به خاطر جریان افتادن بازی فوتبال و لذت بردن از آن پرداخت میکنند. این در حالی است که همین علاقهمندان در جوامع توسعهیافته بهعنوان سرمایههای واقعی دارای سهم و امتیازاتی هستند که در ایران به دلیل هیاهوی رسانهای و هزینهبر بودن آن برای مدیران باشگاهها و فدراسیونها زایل میشود.
آیا یک مدیر باشگاه به صرف داشتن بازیکن خوب (از نظر فنی) و از دست ندادنش حق فرار از قانون را دارد؟ آیا او میتواند خارج از قانون و آییننامههای مصوب رفتار کند؟ آیا اضافه کردن شرایط دلخواه بازیکن خارج از قانون و قواعد، از اختیارات اوست؟ آیا مدیر میتواند خارج از قرارداد امضا شده و مصوب، ماده و تبصرههای دیگری را بهطور محرمانه و دور از چشم مسئولان و دارایی و اعضای مجمع با بازیکن به توافق برسد؟ همه اینها لازمهاش استناد به قانون بوده و نباید از چارچوب قانونی خارج شود. همه قراردادها باید بهطور شفاف و با درنظر گرفتن منافع دو طرف منعقد و اجرا شود.
آیا نباید مدیر تمام زوایای یک سیستم را بررسی و به نفع تشکیلات و نه افراد، تصمیمگیری کند؟ شفافیت در تعیین قرارداد و در نظر گرفتن اولویتهای قانون یکی از وظایف اصلی اوست و در نظر گرفتن منافع اداری هم باید جزء تعهدات وی باشد. در غیر این صورت نمیتوان به عدالت شعار داد و برخلاف آن عمل کرد.