اروپا چگونه می‌تواند خود را دربرابر رها شدن از سوی آمریکا آماده کند؟
رهبران اروپایی امیدوارند تکرار ریاست‌جمهوری بایدن از پیوند فراآتلانتیکی محافظت کند و زمان و حمایت کافی را در اختیار آنها بگذارد تا مسئولیت بیشتری را در قاره و حوزه متلاطم خود بپذیرند اما آنها شاید از موهبت این حمایت و فرصت بهره‌مند نشوند. دور دوم ریاست‌جمهوری ترامپ ممکن است بی‌ثباتی را در اروپا تشدید کند، آن هم درحالی‌که اروپا ‌اکنون برای مدیریت این معضل تلاش می‌کند.
  • ۱۴۰۳-۰۱-۱۹ - ۲۱:۰۵
  • 10
اروپا چگونه می‌تواند خود را دربرابر رها شدن از سوی آمریکا آماده کند؟
مصون کردن اروپا دربرابر ترامپ
مصون کردن اروپا دربرابر ترامپ

سجاد عطازاده، مترجم: آرانچا گونزالس لایا (وزیر امور خارجه اسبق اسپانیا و رئیس موسسه مطالعات سیاسی پاریس)، کامیل گراند (دستیار سابق دبیرکل ناتو و دانشیار موسسه مطالعات سیاسی پاریس)، کاتارزینا پیسارکا (رئیس آکادمی اروپایی دیپلماسی، استاد مدرسه اقتصاد ورشو و رئیس مجمع امنیتی ورشو)، ناتالی توچی (رئیس اندیشکده انستیتو روابط بین‌الملل ایتالیا) و گونترام وولف (رئیس شورای روابط خارجی آلمان و استاد مدرسه سیاست عمومی ویلی برانت) در مقاله «مصون کردن اروپا دربرابر ترامپ، چگونه اروپا می‌تواند خود را دربرابر رها شدن از سوی آمریکا آماده نماید؟» که در وب‌سایت فارن‌افرز منتشر شده، به بررسی پیامدهای روی کار آمدن ترامپ برای اتحادیه اروپا پرداخته‌اند. با توجه به اینکه چهار نویسنده این مقاله از متفکران برجسته اروپا هستند و تصدی مسئولیت‌های رسمی را نیز در سابقه خود دارند، خوانش این مقاله می‌تواند دریچه‌ای به تفکر اروپا درباره آمریکای ترامپ باشد. بیم روی کار آمدن مجدد وی این مولفان را بر آن داشت این بار راهبرد «زوج‌زدایی» را به‌جای چین علیه آمریکا تجویز کنند؛ البته شاید یکی از مهم‌ترین گزاره‌های مطرح‌شده در مقاله این باشد که حتی در صورت عدم انتخاب ترامپ هم آمریکا باید به انفکاک مسیر خود از واشنگتن ادامه دهد. ظاهرا در سال‌های آینده باید شاهد اتخاذ راهبرد «استقلال راهبردی» اروپا از سوی آمریکا و شاید شدت گرفتن شکاف‌های موجود بین دوطرف باشیم.
جنگ روسیه در اوکراین درحالی وارد سومین سال خود می‌شود که اروپا بسیار بهتر از حد انتظار عمل کرده است. در چندین دهه پس از جنگ‌جهانی دوم، این قاره به ایالات‌متحده به‌عنوان تضمین‌کننده نهایی امنیت خود متکی بود. همین اتکا را در موضوعاتی مانند راهبری سیاست ناتو، ایجاد بازدارندگی هسته‌ای و ایجاد اجماع در میان کشورهای اروپایی درباره مسائل بحث‌برانگیزی مانند چگونگی حل بحران بدهی اروپا در سال‌های 2012-0200 نیز شاهد بودیم. بدیهی فرض کردن چتر امنیتی آمریکا برای اروپا در دوران پس از جنگ سرد در کاهش هزینه‌های دفاعی، شکست در توقف نسل‌کشی بوسنی در اوایل دهه 1990 و امتناع از ایفای نقش سیاسی در حل‌وفصل بحران در سوریه؛ آن هم در شرایطی نمود یافت که اروپا اصلی‌ترین ارائه‌دهنده کمک‌های بشردوستانه به این منطقه محسوب می‌شد. پس از حمله روسیه به اوکراین در سال 2022، بسیاری پیش‌بینی می‌کردند اروپایی‌ها شاید از کمک به کی‌یف خودداری کنند؛ کمااینکه آخرین بار که ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه به مرزهای اوکراین دست‌درازی کرد- با الحاق کریمه در سال 2014- پاسخ اروپا تنها تحریم‌هایی ضعیف علیه مسکو و تلاش‌هایی با بی‌میلی برای نیل به مصالح سیاسی بود؛ اروپا درعین‌حال وابستگی خود به گاز روسیه را نیز افزایش داد.
اما در چندسال گذشته، جهان شاهد تصویری از اروپای قوی‌تر بوده است. کشورهای اروپایی برای مقابله با تجاوز روسیه، میزبانی از میلیون‌ها پناهنده اوکراینی، هماهنگی «زوج‌زدایی» دردناک از روسیه، اعمال تحریم‌های اقتصادی شدید و محدودیت‌های صادراتی بر روسیه، آموزش سربازان اوکراینی و دعوت از اوکراین برای پیوستن به اتحادیه اروپا را اعمال و جبهه واحدی ایجاد کرده‌اند. بسته کمکی اخیر 53 میلیارد دلاری اتحادیه اروپا به اوکراین سبب شده مجموع کمک‌های اقتصادی و نظامی اروپا به کی‌یف، ازجمله تعهدات چندساله‌ این اتحادیه، به دوبرابر کمک‌های ایالات‌متحده برسد. برای اولین‌بار از سال 2007 تاکنون، اتحادیه اروپا حتی این اعتمادبه‌نفس را به‌دست آورده که خود را توسعه چشمگیری دهد. این اتحادیه در دسامبر 2023، به گرجستان جایگاه نامزدی اعطا و با مولداوی و اوکراین مذاکرات الحاق را آغاز کرد. این اقدامات با رابطه فراآتلانتیکی مستحکم همراه بوده، اما رهبران اروپایی نمی‌توانند روی یک ایالات‌متحده دوست حساب کنند. آنها باید برای این احتمال آماده شوند که یک‌سال بعد، ایالات‌متحده دوباره توسط دونالد ترامپ رهبری شود. ترامپ درطول مبارزات انتخاباتی حزب جمهوری‌خواه برای ریاست‌جمهوری وعده داده در صورت انتخاب مجدد در نوامبر 2024، با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه برای پایان دادن به جنگ اوکراین «در 24 ساعت» مذاکره کند و از اروپا بخواهد هزینه مهمات مورد استفاده در اوکراین را به آمریکا بازپرداخت کند، از توافقنامه آب‌وهوایی پاریس خارج شود و با اعمال تعرفه 10 درصدی بر تمامی واردات، اقتصاد جهانی را متلاطم کند.
در دسامبر گذشته، سنای ایالات‌متحده قانونی را تصویب کرد که خروج یکجانبه ایالات‌متحده از ناتو را برای ترامپ دشوارتر می‌سازد؛ اما اروپایی‌ها نمی‌توانند یک همکاری نظامی راحت با ترامپ داشته باشند، زیرا او نسبت به ائتلاف‌ها خشمناک است و زمانی که تیم اجرایی خود را انتخاب می‌کند، احتمالا از بروکرات‌های کارکشته چشم‌پوشی و وفاداران را انتخاب خواهد کرد. پوتین احتمالا حتی کوچک‌ترین اشاره‌ای را مبنی‌بر اینکه ترامپ ممکن است به‌طور کامل تعهد ایالات‌متحده به ماده 5 ناتو را رعایت نکند، به‌عنوان دعوتی برای آزمایش استحکام ائتلاف ترانس آتلانتیک، احتمالا حتی در کشورهای بالتیک تفسیر خواهد کرد. البته قبل از اینکه روسیه هم به اوکراین حمله کند، رهبران اروپایی می‌دانستند باید رشد کنند، گزاره‌ای که یکی از معانی آن تکیه کمتر به ایالات‌متحده بود. بحران بدهی ‌انگیزه اتحادیه اروپا را برای ادغام کامل سامانه‌های بانکی خود فراهم کرد. دوره اول ترامپ از برخی جهات اتحادیه اروپا را به‌سمت خوداتکایی بیشتر سوق داد، زیرا ترامپ نشان داد تنها با منافع خود متحد است. اتحادیه اروپا «صندوق دفاعی اروپا» را تاسیس و روابط سازنده‌تری با ناتو ایجاد کرد. درطول همه‌گیری کرونا کشورهای اروپایی کمیسیون اتحادیه اروپا را موظف به خرید واکسن کرد، همچنین برای اولین‌بار این کمیسیون برای تامین مالی بهبود اقتصادی اروپا استقراض گسترده‌ای کرد.
بااین‌حال تنها پس از حمله روسیه به اوکراین در سال 2022 بود که گفتار و کردار اروپا درباره امنیت به‌طور چشمگیری تغییر کرد. اگرچه کمک‌های نظامی و مالی اروپا به اوکراین درحال‌حاضر بیشتر از کمک‌های ایالات‌متحده است، اما حمایت واشنگتن برای تلاش‌های جنگی اوکراین و امنیت گسترده‌تر اروپا حیاتی است. بسیاری از پیامدهای بلندمدت اولین دوره ریاست‌جمهوری ترامپ هنوز درحال آشکار شدن است؛ صلح در سراسر جهان درحال فروپاشی است و رهبران اقتدارگرا جسورتر شده‌اند. آذربایجان 120 هزار ارمنی را از قره‌باغ کوهستانی بیرون راند، بدون اینکه مانعی در مسیر این کشور وجود داشته باشد. رقابت بین ایالات‌متحده و چین داغ شده است. زنجیره‌ای از کودتاهای نظامی در غرب آفریقا، روسای‌جمهور منتخب دموکراتیک و همچنین حافظان صلح اروپایی را از کنار زده است. تا حدی هم به‌لطف سیاست‌های بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل- که ترامپ از او حمایت می‌کرد- جنگ داغی در خاورمیانه آغاز شده است. این موارد مشکلات اروپا نیز به‌شمار می‌روند. ورود سیل پناه‌جویان به مرزهای اتحادیه اروپا تاثیر زیادی بر سیاست داخلی این قاره دارد. تجدید درگیری‌ها در خاورمیانه موج جدیدی از یهودستیزی و اسلام‌هراسی را در اروپا و تشدید تهدید تروریسم را برانگیخته است، حتی اگر اوکراین جاه‌طلبی‌های روسیه برای حکومت بر قلمرو و مردم خود را خنثی کند، روسیه احتمالا یک چالش امنیتی بلندمدت باقی خواهد ماند و اروپایی‌ها را وادار خواهد کرد در سناریوهای دفاع جمعی خود تجدیدنظر و سطحی از آمادگی نظامی را ایجاد کنند که از زمان جنگ سرد تاکنون بی‌سابقه بوده است.
رهبران اروپایی امیدوارند تکرار ریاست‌جمهوری بایدن از پیوند فراآتلانتیکی محافظت کند و زمان و حمایت کافی را در اختیار آنها بگذارد تا مسئولیت بیشتری را در قاره و حوزه متلاطم خود بپذیرند اما آنها شاید از موهبت این حمایت و فرصت بهره‌مند نشوند. دور دوم ریاست‌جمهوری ترامپ ممکن است بی‌ثباتی را در اروپا تشدید کند، آن هم درحالی‌که اروپا ‌اکنون برای مدیریت این معضل تلاش می‌کند. اروپایی‌ها به انتخاب آمریکایی‌ها برای رئیس‌جمهور بعدی خود احترام خواهند گذاشت اما اکنون توپ در زمین اروپاست تا دست به اقدام بزند و گام‌های مشخصی برای حفظ امنیت و اقتصاد خود بردارد. این قاره همچنین باید قدرت اتحادیه اروپا را افزایش دهد و به نقاط ضعف نهادی رسیدگی کند که ظرفیت این سازمان را برای رهبری در جهانی محدود می‌کند و مشخصه‌اش درگیری ژئوپلیتیکی است. کوتاه‌سخن آنکه اروپا باید خود را دربرابر ترامپ مصون کند. این قاره چهارسال از دوران ریاست‌جمهوری ترامپ را پشت سر گذاشت اما عبور از چهارسال دوم بسیار سخت‌تر خواهد بود.
منتفع شدن از ناملایمات
چهارسال اول ریاست‌جمهوری ترامپ، سیاستگذاران اروپایی را مجبور کرد برنامه‌ریزی‌های خود را با رئیس‌جمهوری در آمریکا مطابقت دهند که [در مقایسه با اسلاف خود] تعهد و ثبات کمتری داشت؛ رئیس‌جمهوری که دارای نگاهی کاملا معاملاتی به روابط ترانس‌آتلانتیکی بود. البته رهبران اروپایی به‌طور سنتی اشتراکات بیشتری با روسای‌جمهور دموکرات، در مقایسه با جمهوری‌خواهان داشته‌اند و روابط فراآتلانتیکی هم مدت‌ها قبل از روی کار آمدن ترامپ تیره شده بود؛ فقط کافی است به شکاف عمیق به‌وجود آمده بر سر جنگ عراق در دوران ریاست‌جمهوری بوش پسر نگاهی بیندازید. اما چالش‌های ایجادشده از سوی ترامپ جدید بودند. او اولین رئیس‌جمهور ایالات‌متحده بود که با اروپا به‌عنوان یک خانواده رفتار نمی‌کرد. به‌نظر می‌رسید او با حاکمان مستبدی مانند پوتین و رئیس‌جمهور چین شی جین پینگ راحت‌تر از رهبران اروپایی مانند آنگلا مرکل است که به‌صورت دموکراتیک انتخاب شده‌اند. ترامپ در خروج از توافق هسته‌ای سال 2015 با ایران که باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا با همراهی اتحادیه اروپا و کشورهای E3(فرانسه، آلمان و بریتانیا) آن را منعقد کرده بود و همچنین در تهدید اروپایی‌ها به اعمال مجازات در صورت پایبندی به برجام تردید نکرد. او همچنین پیش از اتفاقات مهم در عرصه سیاست خارجی مانند امضای توافقنامه‌های ابراهیم در سال 2020 یا خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، با رهبران اروپایی مشورت نکرد یا حتی به آنها اطلاع هم نداد. ترامپ همچنین نه‌تنها برنامه‌های ایالات‌متحده برای عقد توافق تجاری با اتحادیه اروپا را رها کرد، بلکه اقدامات حمایت‌گرایانه بی‌سابقه‌ای را نیز انجام داد که هدف آنها صادرکنندگان اروپایی بودند.
او به‌دنبال تضعیف همکاری‌های چندجانبه در زمینه‌هایی مانند تغییرات آب‌وهوایی، تجارت، مهاجرت و حقوق بشر بود و در راستای همین هدف خود از توافقنامه آب‌وهوایی پاریس- که یکی از اولویت‌های اتحادیه اروپا به‌شمار می‌رفت- خارج شد. ترامپ سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان بهداشت جهانی و یونسکو و همچنین تلاش‌های سازمان ملل برای دستیابی به توافق درباره رسیدگی به مهاجرت و پناهندگان را تضعیف کرد. درحقیقت به‌نظر می‌رسید ایالات‌متحده که ستاره اول سناریوی شکل دادن به اتحادیه اروپا بود، از نقش اصلی خود در حمایت از نظم بین‌المللی مبتنی‌بر قوانین خارج شده است.
البته اقدامات ترامپ بر اروپا تاثیر مثبت داشت؛ رهبران اروپایی متوجه شدند قاره آنها باید مستقل‌تر شود- به زبان ساده، اروپا باید تواناتر و در امور جهانی مسئول‌تر شود. در همین راستا آنها برای حفظ نظام چندجانبه جهانی گام برداشتند، مثلا اتحادیه اروپا حمایت خود را از سازمان بهداشت جهانی افزایش داد. تهدید ترامپ مبنی‌بر اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه اروپا، جرقه تقویت یورو را از طریق یکپارچه‌سازی بیشتر بانک‌ها و سامانه‌های مالی خود و امضای قراردادهای تجاری با شرکای جدید در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین در ذهن رهبران اروپایی برانگیخت. ازنظر امنیتی هم حملات ترامپ به هزینه‌های دفاعی کم اروپا و تهدیدهای او مبنی‌بر خروج از ناتو، اتحادیه اروپا را به‌سمت ایجاد مشوق‌های نهادی، قانونی و مالی لازم برای کشورهای اروپایی سوق داد تا برای دفاع بیشتر هزینه کنند. سازوکار «تسهیلات صلح اروپا» که مکانیسم اتحادیه اروپا برای ارائه کمک نظامی به سایر کشورها محسوب می‌شود و این اتحادیه از سال 2022 برای ارائه کمک‌های نظامی به اوکراین از آن استفاده کرده است، در پاسخ به فشارهایی ایجاد شد که ترامپ بر این قاره وارد می‌کرد. اما مدیریت سایر مشکلاتی که در سال‌های ریاست‌جمهوری ترامپ ظاهر شدند، دشوارتر بود؛ مشکلاتی که مهم‌ترین آنها حملات لفظی او به نظم، قانون و دموکراسی میانه‌گرا بود. هنگامی‌که ترامپ در سال 2020 اوکراین را تحت‌فشار قرار داد تا به رقیب دموکرات خود آسیب برساند، به استفاده از این تاکتیک برای سایر بازیگران مشروعیت بخشید. نیروهای پوپولیست در اروپا، تحت‌تاثیر ادبیات تند ترامپ درباره مهاجرت، تلاش‌های اتحادیه اروپا برای اعمال یک سیاست کلی در مورد مهاجرت را متوقف کردند. ترامپ فعالانه از ناسیونالیست‌های راستگرا، پوپولیست‌ها و صداهای ضداتحادیه اروپا در اروپا حمایت می‌کرد. اکنون در آستانه ورود اتحادیه اروپا به انتخابات پارلمانی در ژوئن 2024 هستیم، این خطر واقعی وجود دارد که این نیروهای جسور، جایگاه قابل‌توجهی به دست آورند و نسل آینده رهبران اتحادیه اروپا را شکل دهند. فارغ از همه آنچه گفته شد، دومین نامزدی ترامپ سبب تشجیع شخصیت‌های ملی‌گرا مانند ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان شده است.
مشکل مضاعف
ترامپ ممکن است در دور دوم با اروپا و ارزش‌های اروپایی مخالفت کند، خطرات امنیتی پیش‌روی این قاره را به‌طرز چشمگیری افزایش دهد و مشکلات موجود آن را تشدید کند. اگر ترامپ دوباره انتخاب شود، کاملا از تشکیلات جمهوری‌خواه قدیمی و طرفدار دموکراسی رها خواهد شد. ترامپ احتمالا خود را با مدیران وفاداری احاطه می‌کند که او را به‌چالش نمی‌کشند. علاوه‌بر این، جهان به اظهارات و تصمیمات ظالمانه او عادت کرده است و این امر باعث می‌شود تجاوزهای فردی او کمتر تکان‌دهنده و مقاومت دربرابر آن کمتر ضروری باشد. بزرگ‌ترین خطر آنی که در دوره دوم ترامپ ایجاد خواهد شد، واضح است؛ او اعلام کرده به حمایت ایالات‌متحده از اوکراین پایان خواهد داد. اگرچه اروپایی‌ها حمایت مالی و نظامی خود را از کی‌یف، چه به‌صورت دوجانبه و چه با استفاده از جعبه‌ابزار اتحادیه اروپا افزایش داده‌اند اما تلاش‌های آنها برای جایگزینی کامل کمک‌های نظامی ایالات‌متحده ناکافی است. درواقع حمایت نظامی کوتاه‌مدت اتحادیه اروپا از اوکراین تنها برابر با 55 درصد کمک‌های نظامی واشنگتن است. سناریویی که در آن ایالات‌متحده به‌طور کامل کمک خود به اوکراین را خاتمه دهد، خیال‌پردازی نیست؛ امری که اروپایی‌ها را ملزم می‌سازد سریع‌تر و همه‌جانبه‌تر از اوکراین حمایت کنند.
حیاتی‌ترین مساله‌ای که اروپایی‌ها باید درک کنند این است که خطر یک ایالات‌متحده انزواطلب بیشتر از مرزهای شرقی اروپاست. برای چندین دهه، اروپایی‌ها با کمبودهای قابل‌توجهی در بودجه و توانایی‌های دفاعی خود روبه‌رو بوده‌اند. این موضوع دلیل ظرفیت محدود کشورهای اروپایی برای افزایش تولید صنعتی دفاعی برای تسلیح اوکراین و تکمیل ذخایر مهمات و تسلیحات ازدست‌رفته است. اروپایی‌ها پیش‌تر به‌طور منطقی تصور می‌کردند که ایالات‌متحده در شرایط اضطراری راهبری را برعهده خواهد گرفت. دیگر مانند جنگ سرد، کمک اساسی ایالات‌متحده به امنیت اروپا در درجه اول چکمه [استعاره از سرباز] (و تانک) روی زمین نیست، بلکه در حوزه‌هایی مانند اطلاعات، شناسایی و نظارت، حمل‌ونقل هوایی راهبردی، سوخت‌گیری هوایی و رصد و ارتباطات فضایی انجام می‌گیرد. واشنگتن همچنین در قالب بازدارندگی هسته‌ای و توانایی استقرار سریع حجم قابل‌توجهی از نیروهای بسیار آموزش‌دیده سبب خیال تختی اروپا می‌شود. در عمل، ایالات‌متحده درحال‌حاضر تنها متحد ناتو است که یک بسته واقعا کامل از نیرو در اختیار دارد.
خطرات ریاست‌جمهوری دوم ترامپ بسیار فراتر از دفاع و امنیت است. در دوران وی، روابط آمریکا و چین ممکن است بدتر شود. این امر شرکت‌های اروپایی را که در هر دو کشور فعالیت می‌کنند در موقعیت دشواری قرار می‌دهد؛ با تهدید تحریم‌های ثانویه، ترامپ می‌تواند به‌صورت پویا شرکت‌های اروپایی را مجبور به توقف فعالیت در چین کند یا اروپایی‌ها را برای جلوگیری از سرمایه‌گذاری چین در اروپا تحت‌فشار قرار دهد. ترامپ وعده داده در صورت انتخاب مجدد، تعرفه 10 درصدی بر همه کالاهای وارداتی اعمال خواهد کرد و تاثیر چنین اقدامی- البته درصورتی‌که کنگره آن را تصویب کند- به‌شدت در اروپا احساس خواهد شد. حاکمیت مجدد ترامپ همچنین ممکن است حاکمیت دیجیتال اروپا را تحت‌تاثیر قرار دهد. اروپا در حوزه قابلیت‌هایی مانند مکان‌یابی جغرافیایی، ارتباطات مبتنی‌بر ماهواره، محاسبات ابری، حریم خصوصی داده‌ها و هوش مصنوعی به ایالات‌متحده وابسته و دربرابر اختلال آسیب‌پذیر است. برای چندین دهه، تعمیق دموکراسی در اروپا با نفوذ ایالات‌متحده گره خورده است. در سال 2021، دولت بایدن برای دفاع از آزادی مطبوعات در لهستان با متقاعد کردن رئیس‌جمهور این کشور برای وتوی لایحه رسانه‌ای بحث‌برانگیزی قدم برداشت که محدودیت‌هایی را برای مالکیت پخش‌کننده‌های محلی به‌وجود می‌آورد. اگر ترامپ برای دور دوم انتخاب شود، ممکن است به‌دنبال تضعیف بیشتر نهادهای دموکراتیک در ایالات متحده، ازجمله وزارت دادگستری و ایجاد تحقیر عمومی نسبت به حاکمیت قانون برود. این امر باعث جسارت پوپولیست‌ها و احزاب مشکوک نسبت به اتحادیه اروپا خواهد شد. اولین دوره ریاست‌جمهوری ترامپ پیش‌تر به اروپایی‌ها آموخته که چگونه حمایت سیاسی رئیس‌جمهور ایالات‌متحده از پوپولیست‌ها عملا وحدت اروپا را به خطر می‌اندازد.

بهترین تخلف
اروپایی‌ها خواهان حفظ روابط ارزشمند ترانس‌آتلانتیکی هستند اما باید فورا برای یک رابطه ضعیف آماده شوند. آنها اولا باید به‌طور قاطع‌تری نگرش خود را نسبت به دفاع از اروپا تغییر دهند. در آینده نزدیک، رهبران اروپایی باید تولید و تهیه مواد لازم را برای حمایت از اوکراین افزایش دهند؛ کی‌یف به حدود دومیلیون گلوله یا بیشتر در سال نیاز دارد، درکنار لوله‌های توپخانه جایگزین، قطعات یدکی و سامانه‌های دفاع هوایی. اروپا باید فورا تصمیم بگیرد که آیا توانایی خود را برای تولید مهمات و سایر سلاح‌های حیاتی گسترش خواهد داد یا خیر؟ برخی از پیشروترین تولیدکنندگان تسلیحات در جهان اروپایی هستند و تقویت توانایی‌های آنها عملا و ازنظر مالی در دسترس است، اما نیاز به برنامه‌ریزی دقیق‌تری دارد، حتی اگر اوکراین چنین نیازهای فوری‌ای نداشت، اروپا باید تولید تسلیحات و مهمات خود را افزایش می‌داد، زیرا ارتش‌های اروپایی باید تجهیزات دفاعی خود را بازسازی و کمبودهای موجود را برطرف کنند. سرعتی که کشورهای اروپایی با آن نیروهای خود را از سال 2022 به سمت مرز شرقی ناتو مستقر کرده‌اند، چشمگیر بوده اما برای اطمینان از اثربخشی طولانی‌مدت این نیروها، اروپایی‌ها باید برنامه‌ریزی آموزشی و لجستیکی خود را بهبود بخشند. این قاره همچنین باید ناوگان توانمندی‌های حیاتی خود مانند هواپیماهای بدون‌سرنشین و ماهواره‌ها را ایجاد کند و قابلیت‌های سایبری و حمل‌ونقل هوایی خود را توسعه دهد.
این راهبرد از یک طرح مشابه برنامه‌ای سود خواهد برد که کمیسیون اروپا برای تسریع موفقیت‌آمیز توسعه و تولید واکسن‌های کرونا ایجاد کرد. درحال‌حاضر پیش‌بینی‌ بودجه و چرخه‌های برنامه‌ریزی کشورهای اروپایی تضمین‌هایی را ارائه نمی‌کنند که برای افزایش تولید سلاح لازم است، مثلا در سال 2022، آلمان یک صندوق پنج‌ساله اضطراری چشمگیر 110 میلیارد دلاری را برای بازسازی نیروهای مسلح خود تاسیس کرد اما در سال 2023، وزیر دفاع آلمان اعتراف کرد این میزان کافی نخواهد بود. در سال 2022، کشورهای اروپایی- هم کشورهای عضو اتحادیه اروپا و هم متحدان ناتو - درمجموع 350 میلیارد دلار در حوزه دفاعی هزینه کردند. تلاش مستمر این کشورها برای صرف حداقل 2 درصد از تولید ناخالص داخلی خود حدود 450 میلیارد دلار در سال در عرصه دفاع، وابستگی اروپا به ایالات‌متحده را به میزان قابل‌توجهی کاهش خواهد داد. اتحادیه اروپا باید با استفاده از مشوق‌های مالی و اقدامات نظارتی برای بسیج کشورهای عضو و جلوگیری از تکرار تلاش‌های غیرضروری، نقش قوی‌تری به‌عنوان یک تسریع‌کننده و تسهیل‌کننده ایفا کند، حتی اگر بیشتر هزینه‌های دفاعی در سطح ملی باقی بماند، اتحادیه اروپا می‌تواند از منابع بودجه‌ای خود برای تحقیقات و فناوری دفاعی و تقویت ظرفیت تولید با سفارش‌های مشترک به شرکت‌های دفاعی از طریق آژانس دفاعی اروپا یا سایر مکانیسم‌های جمعی استفاده کند. این نهاد همچنین قادر است از بانک سرمایه‌گذاری اروپا و سایر ابزارهای مالی برای حمایت از این تلاش دفاعی استفاده و برای کمک به سرمایه‌گذاری دفاعی، از بعضی محدودیت‌های مالی چشم‌پوشی کند.
همه این اهداف مستلزم آن است که اروپا از قبل برنامه‌ریزی کند، زیرا ایجاد قابلیت دفاعی زمانبر است. تعویق شروع حرکت تا مشخص شدن نتیجه انتخابات ایالات‌متحده صحیح نیست. اتحادیه اروپا نمی‌تواند به‌سرعت همان مهارتی را در برنامه‌ریزی و فرماندهی عملیات دفاع سرزمینی در مقیاس بزرگ به‌دست آورد که ناتو درطول 75 سال توسعه داده اما اروپایی‌ها قادرند با استقرار نیروی انسانی و سرمایه‌گذاری روی منابع برای پوشش عقب‌نشینی ایالات‌متحده از این سازمان، ساختار فرماندهی ناتو را اروپایی کنند. یک ناتوی اروپایی‌تر ممکن است بتواند تعهد کاهش‌یافته آمریکا را به‌اندازه کافی جبران کند حتی اگر این اتحاد برخی حمایت‌های فراآتلانتیکی خود را از دست داده باشد. در این صورت به انتقادات مکرر ترامپ مبنی‌بر اینکه ایالات‌متحده سهم بیش از حدی از وظایف ناتو را به خود اختصاص داده نیز پاسخ داده خواهد شد. درصورتی‌که واشنگتن تعهد خود را برای ارائه بازدارندگی هسته‌ای به اروپا کاهش دهد، فرانسه و بریتانیا- دو قدرت هسته‌ای اروپا - باید سهم خود را در بازدارندگی هسته‌ای مورد تجدیدنظر قرار دهند. همه اروپایی‌ها نیز باید درباره سیاست‌های موثری که می‌تواند از تشدید تنش هسته‌ای جلوگیری کند، به بحث بپردازند.
امری پرریسک
از آنجا که اروپا دارای اقتصادی باز بوده و روابط تجاری بین دو سوی اقیانوس اطلس نیز بسیار عمیق است، یک ایالات‌متحده خصمانه‌تر می‌تواند به‌شدت به اروپا آسیب برساند. درحال‌حاضر، اتحادیه اروپا چهارچوب نهادی مناسبی برای واکنش به خطرات امنیتی اقتصادی ناشی از چین یا ایالات‌متحده خصمانه‌تر ندارد. امنیت اقتصادی عمدتا توسط کشورهای عضو این نهاد و نه خود اتحادیه اروپا اداره می‌شود و سیاست‌های امنیتی ناهماهنگ در عرصه‌های واردات، صادرات، سرمایه‌گذاری و جریان‌های مالی یک تهدید فزاینده برای اقتصاد اروپا به‌شمار می‌رود. مثلا بحث امنیت دیجیتال را درنظر بگیرید؛ پیامدهای ریاست‌جمهوری دوم ترامپ می‌تواند به‌ویژه در فضای دیجیتال شدید باشد، البته مگر اینکه اروپا هم‌اکنون دست به اقدام بزند. کشورهای اروپایی مقدار نسبتا کمی از سامانه‌های محاسبات ابری، نرم‌افزارهای کلیدی و زیرساخت‌های مخابراتی خود را تولید می‌کنند. آنها در این حوزه‌ها به محصولات آمریکایی و چینی وابسته هستند اما زمانی که یک اپراتور اروپایی فعال در چندین کشور تجهیزات چینی را در زیرساخت‌های خود قرار دهد، خطرات امنیتی می‌تواند از ورای مرزها سرریز کند.
در صورت تشدید تقابل سیاسی بین چین و ایالات‌متحده، ترامپ می‌تواند اپراتورهای بزرگ مخابراتی اروپا را که از تجهیزات چینی استفاده می‌کنند، تحریم نماید. اتحادیه اروپا باید پاسخی آماده و قاطع برای این شرایط داشته باشد وگرنه بازار مخابرات اتحادیه اروپا ممکن است پراکنده شود. کشورهای اروپایی باید برای کاهش وابستگی خود به محصولات مخابراتی چین تلاش کنند خود را برای احتمال اتخاذ یک رویکرد سخت‌تر از سوی کاخ سفید آماده کنند. اروپا درحال‌حاضر بیشترین مقدار ظرفیت رایانش ابری مورد نیاز خود را- که برای عملیات نظامی ضروری است- از ایالات‌متحده تامین می‌کند. اگر ترامپ دوباره انتخاب شود، احتمالا تلاش‌های اخیر ترانس‌آتلانتیکی برای همکاری در زمینه حفظ حریم خصوصی داده‌ها را لغو خواهد کرد. برای اطمینان از برخورداری از مصونیت قانونی دربرابر قوانین خارجی، کشورهای اتحادیه اروپا می‌توانند از تجربه فرانسه، ایتالیا و اسپانیا پیروی کنند و خواستار آن شوند که خدمات رایانش ابری منحصرا توسط شرکت‌هایی ارائه شود که دفتر مرکزی و کارکنان آنها در اتحادیه اروپا قرار دارند، حتی قبل از انتخابات ایالات‌متحده، اتحادیه اروپا می‌تواند به‌سمت همکاری ایمن با واشنگتن در زمینه مسائل دیجیتال حرکت کند. نکته مهم آن است که به رهبران واشنگتن نشان دهیم که چنین همکاری‌های فرا آتلانتیکی به نفع ایالات‌متحده نیز هست، مثلا رهبران اروپایی می‌توانند همکاری نزدیک‌تری با واشنگتن در زمینه حکمرانی هوش مصنوعی داشته باشند و استانداردهایی را تعیین کنند که کاربست مضر فناوری‌ هوش مصنوعی را محدود می‌کنند.
چین به‌طور فزاینده‌ای درحال سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های راهبردی اروپاست؛ اقدامی که مساله «بازار یکپارچه بدون امنیت یکپارچه» را روشن می‌سازد. در سال 2016، هلند مجوز سرمایه‌گذاری عمده چین در بندر روتردام را داد و در سال 2023 نیز شرکت کشتیرانی اقیانوسی چین بخشی از سهام بندر هامبورگ را به‌دست آورد، اما اتحادیه اروپا به‌طور رسمی نمی‌تواند تصمیم هلند یا آلمان را لغو کند، آن هم درحالی‌که مقصد همه کالاهای واصله به روتردام بازار هلند نیست، بلکه این کالاها در سراسر اتحادیه اروپا پراکنده می‌شوند.
اتحادیه اروپا به‌عنوان یک نهاد در زمینه محدودیت‌های صادراتی و سیاست تحریمی نیز ضعیف عمل می‌کند. صادرات کالاهای دارای فناوری پیشرفته دارای کاربرد دوگانه اغلب توسط کشورها و بعضا تحت‌فشار ایالات‌متحده محدود می‌شوند، مثلا تصمیم اخیر دولت هلند برای تحدید صادرات ماشین‌های لیتوگرافی مورد نیاز برای تولید تراشه‌های نیمه‌رسانا دارای عملکرد عالی، کل اتحادیه اروپا را تحت‌تاثیر قرار داد. این تصمیم کمپانی زایس، یک شرکت آلمانی را ملزم کرد اطمینان حاصل کند، قطعاتی که توسط این شرکت برای ماشین‌های مذکور عرضه می‌شوند، سر از چین درنیاورند و محدودیت‌های دولت هلند را تضعیف نکنند. دولت آلمان حتی در حال بحث درباره ممنوعیت کار مهندسان آگاه به ساخت این دستگاه‌ها در چین است. در زمینه تحریم‌ها اتحادیه اروپا توانسته‌اند 12 بسته تحریمی علیه روسیه را تصویب کنند اما الزام اتفاق آرا اخذ تصمیم را کند و اجرای آن را ناقص می‌سازد.
از آنجایی که ترامپ از روابط دوجانبه به‌جای همکاری با اتحادیه اروپا حمایت می‌کند، این نظارت اتحادیه اروپا بر امنیت اقتصادی است که باید بهبود یابد تا مبادا هریک از کشورها حتی بیشتر از این در سیاست‌های خود اختلاف‌نظر داشته باشند. اتحادیه اروپا باید به‌اصلاحات نهادی متعهد شود. به‌عنوان‌مثال حرکت از الزام اجماع برای تصویب برخی سیاست‌های اقتصادی- امنیتی به اجازه تصویب آنها با اکثریت آرا. همچنین باید یک کمیته امنیت اقتصادی متشکل از اقتصاددانان و کارشناسان امنیتی از نهادهای اتحادیه اروپا و همچنین کشورهای عضو تشکیل دهد تا ارزیابی‌های امنیتی تصمیماتی را انجام دهد که بر کل اتحادیه اروپا تاثیر می‌گذارد. سیاست‌های حمایت‌گرایانه دنبال‌شده از سوی ترامپ، به جهان آسیب خواهد رساند اما خاصه اتحادیه اروپا را متضرر خواهد کرد. اروپا باید با عقد قراردادهای تجاری با بازارهای سوم - به‌ویژه با توجه به عدم تمایل ایالات‌متحده به تعریف سیاست تجاری خود - و تعمیق بازار واحد خود، از نظر اقتصادی رقابتی‌تر شود. اتحادیه اروپا به‌اندازه کافی بازار واحد خود، به‌ویژه بخش‌های مالی، دیجیتال و خدماتی آن را یکپارچه نکرده است. بانکداری و بازارهای سرمایه یکپارچه‌تر، سرمایه‌هایی را فراهم می‌کند که کسب‌وکارها به‌شدت به آنها نیاز دارند و از کارآفرینان حمایت می‌کنند؛ کارآفرینانی که اغلب اتحادیه اروپا را ترک می‌کنند تا به سرمایه‌های خطرپذیر ایالات‌متحده دسترسی پیدا کنند. پیشبرد همگرایی اقتصادی اتحادیه اروپا یک هدف سیاسی نیز دارد. برای مقابله با افزایش پوپولیسم در کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، ایتالیا، هلند و اسپانیا، اتحادیه اروپا باید نشان دهد همگرایی اقتصادی بیشتر می‌تواند به شهروندان عادی نیز کمک کند.
درس‌های زبانی
شاید بزرگ‌ترین خطری که ترامپ برای اروپا ایجاد می‌کند، ارزش‌های آن باشد؛ چندجانبه‌گرایی، مراقبت از محیط‌زیست، حاکمیت قانون و خود دموکراسی. ترامپ با لفاظی‌های خود ارزش این اصول را در افکار عمومی پایین می‌آورد. اروپا باید از هم‌اکنون برای مقاومت داخلی دربرابر این فشار آماده شود و خود را برای دفاع بهتر از حاکمیت قانون در داخل مرزهایش آماده سازد. یک ابزار بالقوه قدرتمند برای محافظت از حاکمیت قانون از زمان معاهده آمستردام در سال 1999 در اتحادیه اروپا وجود داشته است: رویه‌ای که در ماده 7 معاهده اتحادیه اروپا مشخص شده که به کشورهای عضو اجازه می‌دهد وقتی کشوری مرتکب «نقض جدی و مداوم» ارزش‌های اروپا می‌شود، آن را تحریم کنند. بااین‌حال این ابزار در عمل اغلب فاقد قدرت اجرایی است، زیرا سایر کشورهای اتحادیه اروپا باید به‌اتفاق‌آرا موافقت کنند یک کشور عضو، حاکمیت قانون را تضعیف کرده است. برای گریختن از این الزام وحدت رویه، اتحادیه اروپا در سال 2021 مقرراتی را به تصویب رساند که به کمیسیون اروپا اجازه می‌دهد درصورتی‌که اکثریت واجد شرایط کشورهای اتحادیه اروپا متوجه شوند یکی از کشورهای عضو ارزش‌های اتحادیه اروپا را نقض کرده، برخی پرداخت‌ها را از بودجه خود را به این کشور به حالت تعلیق درآورد. اثربخشی این مقررات اکنون درحال آزمایش است، برای مثال اتحادیه اروپا پس از اینکه متوجه شد مجارستان به‌صورت مداوم حاکمیت قانون را نقض کرده، از پرداخت بخشی از بودجه مربوط به دوره بازیابی از کرونا خودداری کرده، اما اگر اتحادیه اروپا در دفاع از اصول خود جدی است، نباید از کاربست قیود قانونی که حق رای یک کشور عضو را در شورای اروپا تعلیق می‌کند، ابایی داشته باشد.
اتحادیه اروپا همچنین باید با استفاده از موثرترین ابزاری که در اختیار دارد، یعنی توسع این اتحادیه، دموکراسی را در همسایگی مستقیم خود ترویج دهد. دورهای قبلی گسترش اتحادیه نشان داده فرآیند الحاق به اتحادیه اروپا به‌خودی‌خود اهرم قابل‌توجهی را برای تغییر حکومت و فرهنگ سیاسی کشورهای متقاضی عضویت به‌وجود می‌آورد. جنگ تجاوزکارانه روسیه علیه اوکراین به این روند الحاق معنا و فوریت جدیدی بخشیده است. اتحادیه اروپا باید تا سال 2030 به‌دنبال تحقق هدف گسترش بسیار وسیع باشد؛ تعیین تاریخ مشخص برای چنین توسعه‌ای، برخی از کشورهای متقاضی را تشویق می‌کند اصلاحات را انجام دهند و دموکراسی‌های خود را تقویت کنند تا از شرایط ورود به اتحادیه اروپا برخوردار شوند.
در سرتاسر جهان اروپا باید در دفاع از دموکراسی، حاکمیت قانون و چندجانبه‌گرایی صریح‌تر و مصمم‌تر شود. اروپا درحال‌حاضر یکی از ستون‌های اصلی تلاش‌های جهانی برای حفاظت از آب‌وهوا و دفاع دربرابر تهدیدات سلامت عمومی است. پیش از انتخاب مجدد ترامپ، این قاره باید سخت تلاش کند شرکای جهانی خود را پشت این اهداف بیاورد. اتحادیه اروپا همچنین باید از شراکت‌های موجود با اقتصادهای پیشرفته و درحال‌توسعه به‌صورت راهبردی‌تری استفاده کند. «ابتکار دروازه جهانی» اتحادیه اروپا می‌تواند به‌عنوان ستون فقرات تجارت، سرمایه‌گذاری و مشارکت‌های مالی عمیق‌تر با کشورهای درحال‌توسعه‌ای عمل کند که از همکاری‌های بین‌المللی در جهانی که ویژگی آن انزوا‌گرایی ایالات‌متحده و رقابت ژئوپلیتیک فزاینده است، حمایت می‌کند. بسیاری از کشورهای درحال‌توسعه مدت‌هاست به ایالات‌متحده به‌عنوان نمونه‌ای از «پاداش دموکراسی» نگاه می‌کنند. آنها همچنین برای اخذ حمایت مادی به واشنگتن وابسته بوده‌اند.
رهبران اروپایی باید تلاش کنند جهان بتواند به آنها نیز [به‌عنوان الگو] نگاه کند، حتی اگر ترامپ در ماه نوامبر پیروز نشود، اروپا باید دست به اقدام بزند. اتحادیه اروپا، فارغ از اینکه چه کسی در کاخ سفید ساکن شود، ممکن است دیگر نتواند به ایالات‌متحده به‌عنوان یک شریک ثابت تکیه کند. ایالات‌متحده اکنون بدون مشورت با اروپا درحال انجام تحرکاتی در عرصه سیاست خارجی به‌ویژه در حوزه اقتصادی است، مثلا «قانون کاهش تورم» که در سال 2022 تصویب شده است، یک اقدام حمایتی به‌شمار می‌رود. این قانون با استفاده از اهرم یارانه و الزام به تولید داخلی، شرکت‌های اروپایی را وادار کرد تا به ایالات‌متحده نقل مکان کنند؛ اقدامی که هزینه آن را اتحادیه اروپا پرداخت کرد.
قانونگذاران جمهوری‌خواه و دموکرات هر دو به‌صراحت اعلام کرده‌اند قصد دارند در آینده منطقه هند- آرام را در اولویت قرار دهند و شرایط ممکن است تلاش‌های نظامی ایالات‌متحده را به‌سمت خاورمیانه و آسیا بکشاند. حزب‌گرایی که کنگره ایالات‌متحده را آزار می‌دهد احتمالا به یک مانع دشوار برای شکوفایی روابط فراآتلانتیک تبدیل خواهد شد. به‌علاوه وضعیت نگران‌کننده دموکراسی آمریکا در داخل نیز به‌احتمال‌زیاد سبب می‌شود انرژی سیاسی بیشتری نسبت به اولویت‌های اروپایی، مانند مبارزه با تغییرات آب‌وهوایی، جذب مسائل داخلی شود.
نحوه تعامل اروپا با جنبه‌هایی از دور اول ریاست‌جمهوری ترامپ به‌طرز شگفت‌‌آوری عالی بود اما با شعله‌ور شدن آتش جنگ‌ها و شتاب گرفتن تغییرات آب‌وهوایی، رویکرد اروپا باید بیشتر رشد کند. نظرسنجی‌ها به‌طور مرتب نشان می‌دهند شهروندان اروپایی تمایل دارند اتحادیه اروپا نقش بیشتری در حل چالش‌های جهانی ایفا کند. در سال 2024، رهبران اتحادیه اروپا باید با انجام اقدامات جسورانه و ملموس برای تقویت دفاع قاره، تضمین حاکمیت اقتصادی کشورهای خود و حفاظت از ارزش‌های دموکراتیک به خواسته‌های ایشان توجه کنند. درصورت انتخاب مجدد ترامپ، خطرات پیش رو برای اتحاد اروپا قابل‌توجه خواهند بود. برخی رهبران اروپایی ممکن است وسوسه شوند قراردادهای دوجانبه‌ای با ایالات‌متحده منعقد کنند تا امنیت کشورشان را در کوتاه‌مدت تضمین کنند اما اروپایی‌ها باید به‌خاطر داشته باشند نمی‌توان به ترامپ اعتماد کرد و ایالات‌متحده نمی‌تواند امنیت اروپا را برای همیشه تضمین کند. آنها به جای فدا کردن خوداتکایی ملی، باید برای اروپای همگراتر تلاش کنند.
انتخابات پارلمان اروپا در ماه ژوئن فرصت مناسبی را برای ما به‌وجود می‌آورد. یک کمپین انتخاباتی معمولی نمی‌تواند مناسب چالش‌های پیش رو باشد. در عوض، احزاب سیاسی باید درباره انتخاب‌های راهبردی اساسی خود بحث و دفاع از دموکراسی و اصلاحات نهادی اتحادیه اروپا را به بخشی کلیدی از جذابیت خود تبدیل کنند. پیامی که اتحادیه اروپا در مبارزات انتخاباتی ارسال می‌کند باید نقطه مقابل ادبیات انزواطلبانه و ضددموکراتیک باشد؛ اروپا قادر خواهد بود از مرزهای خود محافظت و از حقوق بشر دفاع کند، به حفاظت از تجارت باز، مبارزه با تغییرات آب‌وهوایی و حمایت از دموکراسی کمک کند، حتی اگر ایالات‌متحده این کار را انجام ندهد. شاید هم اگر واشنگتن در مسیر خود زمین بخورد، به اروپا [به‌عنوان الگو] نگاه کند.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰