به گزارش فرهیختگان آنلاین، مدتی است که انتشار تصاویر حضور یک دختر فنلاندی در ایران برای آموختن فنون نظامی باستانی مورد توجه رسانهها قرار گرفته است. پایگاه بنیاد نشنالجئوگرافیک با انتشار تصاویری از «آنا مینکینن» این دختر فنلاندی، دلیل حضور وی در ایران را آموختن فنون نظامی باستانی مانند تیراندازی با کمان روی اسب عنوان کرده است. به نوشته این پایگاه «مینکینن» که در حال آموختن هنرهای رزمی است به علی قورچیان(استاد هنرهای رزمی باستانی) پیامی ارسال میکند و از او میخواهد به ایران سفر کند تا با هنرهای نظامی باستانی ایران آشنا شود. قورچیان درخواست مینکینن را میپذیرد و او همراه با یک عکاس مجله محلی راهی ایران میشود.
اما اگر از حاشیههای حضور این دختر فنلاندی بگذریم، انتخاب علی قورچیان بهعنوان استاد آموزشی توسط مینکینن قابل توجه است. این مساله باعث جستوجویی در فضای مجازی شد و «دانشگاه» محل تلاقی ما با قورچیان شد.
نگاهی به سابقه این استاد فنون نظامی باستانی قابل توجه است. علی قورچیان رئیس فعلی کمیته هنرهای رزمی سواره فدراسیون سوارکاری و سوارکاران سراسر کشور است و سال 1394 به سمت ریاست کمیته برگزاری مسابقات جهانی فدراسیون جهانی این رشته برگزیده شد.
او اصالت طالقانی دارد و زاده تهرانپارس تهران است و از 11 سالگی با اسب مانوس بوده و با پرش شروع کرده است. جالب است قورچیان مدرس دانشگاه هنر الزهرا و دانشگاه هنر میراث فرهنگی نیز بوده است. او چندی پیش در گفتوگویی تفصیلی با نشریه تخصصی دنیای اسب خود نحوه آشنایی خود را با همسرش اینگونه بیان میکند: «سال 1382 با همسرم که هنرمند نقاش است و همدانشکدهای خودم در دانشگاه هنر نیز بوده (و من بعد از ازدواج متوجه این موضوع شدم!) ازدواج کردم و دو پسر به نامهای «گرشا» و «کوشا» دارم.»
او همچنین درباره ماجرای دانشجو شدنش میگوید: «سال 1372 در دانشگاه، عمران قبول شدم و نرفتم و در کنکور هنر شرکت کردم و از بین موسیقی و مجسمهسازی دانشگاه تهران، دومی را رفتم که آن هم خورد به ماجراهای آن دوره که حدود یکسال دانشگاه معلق ماند و دوباره راه را از سر گرفتم.»
قورچیان جدای از هنرنمایی روی اسب دستی هم در نوازندگی دارد. در خاطرات او آمده است: «از سال دوم دبستان بهواسطه کانون پرورشی وارد دنیای هنر شدم، خوشنویسی را تا دوره عالی با استادان «فریور» و «اخوین» و نیز «متینفر» ادامه دادم. درباره نوازندگی، سال 68 خیلی اتفاقی دیدم یکی از دوستانم تار و سهتار مینواخت و من هم علاقهمند شدم و سهتار را شروع کردم، اول پیش دوستم و سپس با معرفی یکی از دوستان دوستم که شاگرد مرحوم استاد ذوالفنون بود به افتخار هنرآموزی ایشان نایل شدم و خودم را شاگرد مکتب وی میدانم. از 1372 نیز در کلاس استاد ذوالفنون به تدریس بسیاری از شاگردان پرداختم و با استاد نیز دونوازیهایی داشتیم. در عودنوازی هم شاگرد استاد نریمان بودهام.»
نحوه نشستن خاص او روی اسب یکی از مواردی است که در تصاویر منتشر شده از این استاد فنون نظامی باستانی زبانزد است. او درباره این مساله میگوید: «این خاصیت و ماهیت این ورزش است که اینطور بنشینم و آنطور اسبم را هدایت کنم، گاهی برایم عجیب است که دوستان فقط این چیزها را میبینند. دست جلو، فرمان و... گاهی در این ورزش بیمعنا میشوند، میخواهم بگویم دست در این ورزش نقش آنچنانی ندارد و این پاست که اسب را هدایت میکند، بنابراین هماهنگی اسب و کماندار در موفقیت این ورزش خیلی اهمیت دارد.»
قورچیان البته گلهمندیهایی هم دارد که قابل خواندن است: «روزی که میخواستیم فدراسیون شویم و مستقل، به ما میگفتند این ورزش شما حرکاتی چاپلوسانه و مختص دربار شاهان و برای تملق نزد آنان بوده و مایه ننگ ماست، در حالی که پیامبر گرامی(ص) شرطبندی روی دو ورزش را حلال میدانستند که یکی از آنها تیراندازی بود و دیگری سوارکاری، یعنی همین ورزش ما و جالبتر اینکه بعد از قهرمانی ما که با هزینههای خودمان صورت گرفت، همه سنگمان را به سینه زدند و در رسانهها میگفتند تیم ملی کمانگیری روی اسب!»