چرا نئولیبرالیسم متهم اصلی است؟
ظاهرا در جهان امروز هر کسی مجاز است به سمت پیشرفت، یعنی قدرت و افزایش حساب بانکی‌اش حرکت کند و هر کسی هم باید یاد بگیرد چگونه مواظب خودش باشد که کسی سد راهش قرار نگیرد.
  • ۱۴۰۲-۱۱-۰۹ - ۲۳:۵۹
  • 00
چرا نئولیبرالیسم متهم اصلی است؟
اختلالات روانی انسان اجتماعی را نابود می‌کند
اختلالات روانی انسان اجتماعی را نابود می‌کند

فاطمه خضری، دانشجوی دکتری انسان‌شناسی دانشگاه تهران: شما هنگامی‌که وارد یکی از صفحات شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام می‌شوید یا کنار یک جمع خانوادگی، دوستانه و... قرار می‌گیرید، حداقل چند مطلب در رابطه با کنترل استرس، اضطراب، خواب راحت، وزن ایده‌آل و... می‌بینید البته با کلی مطلب ‌انگیزشی برای ساختن رویاهای خود برای ساختن فردیت، ثروت و موفقیت هم روبه‌رو می‌شوید. از نظر متخصصان خصوصا متخصصان حوزه روان برای ساختن فردیت و نزدیک شدن به رویای پیشرفت طبیعی است افراد دچار استرس، اضطراب، بی‌خوابی شاید هم افسردگی یا اختلالات روانی پیچیده‌تر شوند. پس این متخصصان شغل خود را این‌گونه تعریف می‌کنند که به افراد کمک کنند استرس، اضطراب یا افسردگی خود را چگونه کنترل کنند. اما سوالی ساده به ذهن می‌رسد که آیا مفهوم پیشرفت برای انسان طبیعی در نظر گرفته می‌شود؟ مطمئنا برای کارخانه‌داری که به دنبال ساخت یک کیک صبحانه خوشمزه‌تر از سایر رقیبانش هست، مفهوم پیشرفت همراه با افزایش سودش طبیعی در نظر گرفته می‌شود. اما برای یک کارمند که می‌خواهد سریع خود را به محل کارش برساند و گیج و منگ از بین هزاران کیک، کیکی با درصد شکر بیشتر انتخاب می‌کند، مفهوم پیشرفت آنقدرها هم برایش طبیعی در نظر گرفته نمی‌شود. چون هم چربی‌های شکمش افزایش پیدا می‌کند هم هورمون‌های وابسته به شادی‌اش تحت تاثیر تغذیه‌اش قرار می‌گیرد. کم‌کم هم اطرافیانش به او متذکر می‌شوند که از متخصصان برای اختلالات خوابش کمک بگیرد. اما کمتر کسی در زندگی روزمره گناه را گردن آن کیک صبحانه خوشمزه پر از شکر می‌اندازد که موجودی حساب کارخانه‌دار را افزایش داده است. وقتی از مفهوم پیشرفت حرف زده می‌شود به ما این حس داده می‌شود که از پوست، گوشت و هورمون و آنزیم ساخته نشده‌ایم، بلکه موجوداتی بسیار قدرتمند هستیم که می‌توانیم بر فراز زمین پرواز کنیم. بی‌پروا هر چقدر دوست داریم برای رسیدن به رویای پیشرفت کارخانه و ماشین بسازیم و برایمان اهمیت نداشته باشد زباله‌هایمان را در آب دریاها بریزیم یا درختان را قطع کنیم چون خنده‌مان می‌گیرد اگر کسی بگوید نیازی نیست روزبه‌روز به فروشگاه‌های زنجیره‌ای اضافه شود و قفسه‌هایشان با انواع کیک‌ها و شکلات پر شود تا آنزیم‌های بدن را به هم ریزد. به نظر می‌رسد، حتی اجتماعی فرض کردن انسان در کنار مفهوم پیشرفت کمی رنگ می‌بازد. از آنجا که همسران نیز باید حواس‌شان باشد که شریک زندگی‌شان مانعی برای پیشرفت‌شان ایجاد نکند به محض اینکه یکی از زوجین متوجه شود شریکش به دنبال ایجاد مانعی است باید از متخصصان کمک بگیرد که چگونه این وضعیت را کنترل کند. در غیر این صورت ممکن است در ابتدا دچار اختلال خوردن، بعد اختلال خواب و کم‌کم دچار اختلالات پیچیده‌تر با اسم‌های کمترشنیده‌شده شود. ظاهرا در جهان امروز هر کسی مجاز است به سمت پیشرفت، یعنی قدرت و افزایش حساب بانکی‌اش حرکت کند و هر کسی هم باید یاد بگیرد چگونه مواظب خودش باشد که کسی سد راهش قرار نگیرد. طبیعی است در این موقعیت انسان‌ها نهایت در راستای سود بیشتر با یکدیگر همراه ‌شوند و کمتر ویژگی‌های عاطفی، روحی و بدنمند یکدیگر را در نظر بگیرند. در دنیای مدرن و سرمایه‌داری انسان‌ها مجاز هستند هر چیزی را تولید کنند. البته انسان‌ها با مسئولیت خودشان همان قدر هم آزادند که تولیدات را مصرف کنند. اما اگر به‌خاطر مصرف، بدن، روان و ذهن فرد دچار مشکل شد، بایستی از متخصصان نه کسانی که همراهش در زندگی روزمره هستند، کمک بگیرد. چون هر فردی بایستی وظایف خود را در رابطه با هدف مشترک (سود بیشتر) انجام دهد و در صورت مشکل در چهارچوب نظام تخصصی آن را رفع کند. درست است در راستای این هدف مشترک همه افراد به سود یکسان دست پیدا نمی‌کنند اما مساله پیچیده‌تر از سود ناعادلانه است، هنگامی می‌بینیم افراد در زندگی رومزه با اختلالات روانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، حتی افراد به‌ظاهر سالم نیز دچار استرس، اضطراب، اختلالات خواب و خوردن هستند که کم‌کم می‌توانند فرد را دچار مشکلات بیشتری کنند. پس ما ناچاریم مفهوم پیشرفت را در دنیای امروز با توجه به مفهوم انسان که در بدنش زندگی می‌کند و موجودی اجتماعی است به چالش بکشانیم. هنگامی از این سخن می‌گوییم که انسان در بدنش زندگی می‌کند، مساله سلامت بدنی انسان از اهمیت برخوردار می‌شود. این درحالی است که دنیای مدرن سرمایه‌داری می‌خواهد به ذهن انسان‌ها بقبولاند، می‌تواند از بدن برای لذت بردن استفاده کنند برای همین هنگامی وارد فروشگاه‌های زنجیره‌ای می‌شویم خیلی از مواد غذایی که درست شده‌اند و انسان‌ها از خوردن‌شان به خاطر بالا بردن هورمون دوپامین لذت می‌برند، سلامتی بدن و هورمون‌ها را به خطر می‌اندازند. به هر حال براساس تحقیقات علمی، سلامت مغز با خوردن این محصولات سرشار از قند در خطر می‌افتد، محصولاتی که فروشگاه‌ها از آنها پر شده‌اند و رسانه‌ها آنها را تبلیغ می‌کنند. در راستای استفاده از بدن برای لذت بردن می‌توان به صنعت مد، پورن و... نیز اشاره کرد. براساس اطلاعات بصری به افراد القا می‌شود که آنها چگونه می‌توانند بیشتر از خوردن و تخیل جنسی لذت ببرند و بدن را به‌عنوان یک وسیله در راستای لذت ذهنی مصرف کنند. رسیدن به سود بیشتر و استفاده از بدن در جهت لذت بردن دوبعدی هستند که نظام سرمایه‌داری آنها را برای مصرف بیشتر طبیعی جلوه می‌دهد. این درحالی است که این دو بعد موانعی برای سلامتی بدن خصوصا مغز در نظر گرفته می‌شوند. به هر حال فرد هنگامی می‌تواند بدن خود و بدن دیگری را منبع لذت در نظر بگیرد که فردیت خود را مرکز عالم در نظر بگیرد وگرنه به محض اینکه بخواهد ارتباطات خود را به لحاظ عاطفی شکل بدهد ناتوانی‌های احساسی و اختلالات روانی نمود پیدا می‌کنند چون افراد برای ساخت روابط عاطفی نیاز به مفاهیم مشترک عمیق‌تری نسبت به سود اقتصادی و لذت دارند. دقیقا مفاهیم مشترک برای ساخت روابط عاطفی چه در جایگاه خانواده و چه در سطح جامعه، نیاز به شناخت هویت تاریخی دارد که انسان خود را مرکز عالم قرار نمی‌داده است. در جهان امروز افراد چه روابط عاطفی را نادیده بگیرند و چه خواهان آن باشند، ناچار هستند با چالش‌های روانی برای شناخت آنها روبه‌رو شوند. اما مهم‌ترین اصل این است که هدف سود اقتصادی و لذت بردن نه اجازه می‌دهد فرد بدنی سالم با توجه به آنزیم‌ها و هورمون‌هایش داشته باشد و نه روابط اجتماعی - عاطفی به‌صورت عمیق شکل بگیرند. در نتیجه طبیعی است همه نه‌تنها استرس و اضطراب داشته باشند بلکه کم‌کم طبیعی می‌شود که اکثریت با افسردگی، پارانویا و... دست به گریبان باشند.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰