• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۲-۱۱-۰۶ - ۲۳:۴۱
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
گزارش خبرنگار «فرهیختگان» از مصرف فرهنگی بند چهار اوین؛

زندانیان اوین در صف رمان خارجی و کتاب انگیزشی

اینجا زندان اوین. انتخاب این سوژه برای این بود که می‌خواستم ببینم فرق کتابخانه زندان با کتابخانه‌های بیرون چیست. چه کتاب‌هایی می‌خواندند و چطور از کتابخانه استفاده می‌کنند؟

زندانیان اوین در صف  رمان خارجی و کتاب انگیزشی

عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: سرباز به در کوچک آهنی اشاره می‌کند و می‌گوید: «آن در را بزنید و بپرسید که می‌توانید داخل برید یا نه؟» دور می‌زنم و به در کوچک می‌رسم، در می‌زنم و پنجره آهنی کوچک باز می‌شود. کارت ملی را نشان می‌دهم و می‌گویم هماهنگ شده. نگاهی می‌کند و می‌گوید: «صبر کن.» بعد از چند دقیقه دوباره پنجره آهنی را باز می‌کند و می‌گوید: «اسم‌تان نیست. با کسی که هماهنگی را انجام داده تماس بگیرید.» تماس گرفتم و گفتم رسیدم. پنجره آهنی باز بود و اسم خودم را شنیدم که گفتن اجازه ورود دارد. وارد شدم و از پله بالا رفتم. موبایل را تحویل دادم. همراه با آقایی که انگار مسئول حفاظت بود وارد حیاط شدیم. به ساختمان سفیدی اشاره کرد و گفت: «ساختمان سفید همان جایی است که باید وارد شوی.» تشکر کردم و راه افتادم. فضای سبزش از آن چیزی که فکر می‌کردم بیشتر است.

اینجا زندان اوین. انتخاب این سوژه برای این بود که می‌خواستم ببینم فرق کتابخانه زندان با کتابخانه‌های بیرون چیست. چه کتاب‌هایی می‌خواندند و چطور از کتابخانه استفاده می‌کنند؟ ساختمان سفید را بالا می‌روم و پله که تمام می‌شود با سلامی که می‌شنوم روبه‌رو را نگاه می‌کنم و روابط‌عمومی را می‌بینم که هماهنگی‌ها را انجام داده. وارد اتاق می‌شویم و منتظر تا چند نفری برسند و بازدید را شروع کنیم. از این که به کدام بند می‌رویم، می‌پرسم و می‌گوید «اندرزگاه4 را می‌بینیم.» با چند تماس که گرفته می‌شود، راه می‌فتیم و دوباره وارد فضای سبز و به سمت اندرزگاه4. وارد که می‌شویم معرفی می‌شوم و از آن طرف هم مسئول فرهنگی بند و مدیر بند را معرفی می‌کنند. برای دیدن کتابخانه باید پله را بالا برویم. زندانی‌ها در حال رفت‌وآمد هستند و کمی هم کنجکاو که یک خانم وارد بند شده!

اشاره می‌کنند که وارد کتابخانه شویم. فضای کتابخانه خیلی بزرگ نیست اما از گوشه‌گوشه آن استفاده کرده‌اند تا همه فضا را پوشش دهند. ابتدا میز و صندلی‌هاست که با وجود اینکه ساعت 10 صبح است، همه صندلی‌ها پر و همه در حال کتاب خواندن هستند. جلوی در کمی مکث می‌کنم، تصور این همه استقبال را نداشتم. انگار گیج شدم. نگاهی را حس می‌کنم، سرم را بلند می‌کنم و می‌بینم کتابی به زبان خارجی جلویش باز است. برادر رئیس جمهور سابق! فکر می‌کنم اشتباه می‌بینم که مسئول فرهنگی با اشاره سر تایید می‌کند که خودش است و بعد از اینکه از جلویش عبور می‌کنیم، می‌گوید: «در حال خواندن زبان فرانسه است.» به سمت قفسه کتاب‌ها می‌روم و اجازه‌ای می‌گیرم تا با مسئول کتابخانه که می‌خواهد اسمش را علی خطاب کنم، صحبت کنم. از تعداد کتاب‌های داخل کتابخانه می‌پرسم و نگاهی به کتاب‌ها می‌اندازد و می‌گوید: «فکر می‌کنم حدود 10 هزار و 28 عنوان کتاب در کتابخانه داریم.»

از علی در مورد کتابی که در کتابخانه بسیار مورد استقبال قرار می‌گیرد، می‌پرسم و کمی فکر می‌کند و می‌گوید: «ملت عشق. خیلی استقبال می‌شود. تقریبا می‌توانم بگویم برای خواندنش صف می‌کشند.» می‌پرسم فقط یک نسخه دارید؟ نه‌ای می‌گوید و حرف‌هایش را ادامه می‌دهد: «سه نسخه داریم اما با توجه به تعداد زندانی‌ها کم است. خیلی خاطرخواه دارد. البته کتاب دایی جان ناپلئون هم طرفدار دارد.» همین‌طور که صحبت می‌کنیم. برخی از زندانی‌ها می‌آیند و کتاب‌هایشان را تحویل می‌دهند تا کتاب بعدی را بگیرند. از علی در مورد زندانی خاصی سوال می‌کنم که در این سال‌ها که مسئولیت داشته، در خاطرش مانده. کسی که کتاب دوست نداشته و اینجا به کتاب علاقه‌مند شده است.

برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار