![از شورشیهای یمنی تا سال 57! چراغ سبز به تحقیر ملی](https://farhikhtegandaily.com/images/news/93513/thumbs/93513.jpg?v=1705824150)
سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه ایده حکمرانی: شبکه منوتو مدام در حال گزارشهایی از ساخت ادوات نظامی در انگلیس است که قرار است علیه شورشیهای یمنی استفاده شود. آنچه در این روایت اهمیت دارد نه بحث نظامی، بلکه واژهای است که شبکه منوتو و دیگر شبکههای فارسیزبان مدام آن را تکرار میکنند و در برخی موارد در داخل کشور هم مورد پذیرش قرار میگیرد. این واژه همان شورشیها است. استفاده از این واژه بیدلیل نیست، به جز بار معنایی که به همراه دارد، یعنی نوعی غیرعقلانیت یا نوعی علیه زندگی بودن به همراه بدویت، اما گویی بیش از این، این لفظ علیه نظمی به کار میرود که این نظم اتفاقا همان جایی است که غربیها و علیالخصوص انگلیسیها و آمریکاییها آن را ساختهاند و بیش از حملات نظامی باید دقت کرد این واژه است که خشونت و انسانکشی را به صورتی جذاب خلق میکند. باید گفت این روایت همان روایتی است که نظم غربی جهان علیه دیگران خود به کار گرفته و ابتدا در جنگ روایت و جنگ تصویرها آنها را کشته است، بعد در صحنه فیزیکی آنها را حذف کرده است. این روایت شاید ضدایرانیترین و ضدانسانترین روایتی است که غربیها به کار میبرند و در یک جمله استعماریترین رفتاری است که در حال انجام است. برای واکاوی این رفتار باید به شکلگیری آن در همین چند سال اخیر مراجعه کنیم و بعد چرایی و هدف غربیها را مورد ارزیابی قرار دهیم.
آمریکاییها در دوره جنگ سرد سعی کردهاند آنچه در مقابل خود قرار دارد را نوعی ایدئولوژی معرفی کنند و آن ایدئولوژی را مانع زندگی قلمداد کردند. همین برتری روایت نسبت به طرف مقابل باعث پیروزی آنها شده است و آنها جنگ سرد را پیروز شدند، اما در پسا جنگ سرد برای بقای خود رویکرد جدیدی را دنبال کردهاند. آنها هر دیگری یا بدیلی را که در مقابل نظم مستقر آمریکایی شکل میگرفت از همان اول با واژهسازی سعی کردهاند در حاشیه قرار دهند. این واژهسازیها -مثل بنیادگرایی، رادیکالها، تندروها، کمونیستها و آنارشیستها و شورشیها- با توجه به زمان و محدوده جغرافیایی تغییر میکرد تا دیگری که قرار است شکل بگیرد از همان ابتدا ذبح کنند و در ابرروایت جهانی آنها را سوژههای خطرناکی معرفی کنند. این استراتژی به عمل اصلی آنها تبدیل شده و در سالهای اخیر به دقت خاصی آن را دنبال کردهاند؛ برای مثال نشان دادند تصویر وحشتناکی از چین کرونازده و تلاش برای آنکه نفرت جهانی از چین در پس ویروس کرونا شکل بگیرد نمونه بارز یکی از تلاشهای آمریکاییها و غربیها برای تصویریسازی از چین در حال پیشرفت بود، اما چون صحنه درگیری رسانهای نتوانست ثابت کند که چینیها کشوری خطرناک علیه نظم جهانی هستند، طرح آمریکاییها با شکست روبهرو شد. اما درباره سایر نقاط دنیا برعکس چین تا حدودی آنها موفق بودهاند؛ تصویری دروغین که در پساانقلابهای عربی شکل دادند که ملتهای آن کشور به دنبال سرنگونی استبداد برای ملحق شدن به نظم جهانی هستند به قدری تکرار شد که در بین جوامع تازه انقلابشده وضعیتی را برای مداخله خود و نابودی آن کشورها شکل دادند. همین مدل استراتژی را از سال گذشته در بلوای سال 1401 شاهد بودیم که زمینههای آن از سالها قبل وجود داشته است ولی اینبار روایت شبکههای فارسیزبان ازجمله منوتو با واژهای جدید به نام شورشیهای 57 خود را به صورتی جدید نمایان کرد.
این کلمه یعنی شورشیهای 57 چند بحث مهم را در پس خود پنهان کرده بود که با غفلت نیروهای فکری رسانهای در داخل امروز به شکلی برای یمن و سایر ملتهایی که قصد ندارند در نظم آمریکایی جهان فقط حالت ساکن و خاموش باشند مجدد تکرار میشود.
1. علیه آگاهی ملی: هر ملتی با توجه به تاریخ میدانی، اجتماعی و سیاسی خود کنشگری میکند که نیروهای سنتی یا روایتهای کهن آن ملت به عنوان ابزاری برای ملتسازی عمل میکنند. هنگامی که برای انقلاب ملی یک کشور که هم به جهت تاریخی هم به جهت آکادمیک به عنوان یک انقلاب مهم قلمداد میشود از لفظ شورش استفاده میشود، به نوعی غربیها در حال تصرف و دخالت در آگاهی ملت هستند و سعی دارند با مخدوشسازی این واقعه مهم آگاهی ملی ایرانیان که اتفاقا به جهت ظلمی که آمریکاییها سالها در کشور انجام داده بودند شکل گرفته است را نابود کنند. اما این مداخله دروغین به نوعی ادامه همان روایتگری استعماری است که قصد دارد تاریخ را به صحنه ابتذال بکشاند و ملتسازی ایرانیان را در طول ملتسازی آمریکاییها و انگلیسیها تعریف کند و این مداخله بیشرمانهترین و توهینآمیزترین رفتاری است که غربیها در حال انجام آن هستند و به تعبیر بهتر یک اقدام علیه امنیت ملی و آگاهی جمعی ایرانیان است.
2. برجستهسازی تاریخ فراموشی: در مدارس درسی انگلیس وقتی درباره انقلاب و ملتسازی انگلستان بحث میشود هیچگاه به آنها نمیگویند ویلیام که انگلیس را تصرف کرد نهتنها زبان انگلیسی نمیدانست بلکه با حالتی جنگی انگلیس را تصرف کرد ولی انگلیسیها با روایتگری دروغین تلاش میکنند با فراموشی بخشهایهای مهم تاریخ پروژه ملتسازی را شکل دهند که به فرم سیاسی و اجتماعی خود ضربهای وارد نکرده و ابرقدرتی و نماینده عقلانیت بودن را دارا باشند. همین رفتار را غربیها در طول سالهای گذشته مدام روی سایر کشورها پیاده کردهاند و درباره واژه شورشی هم صدق میکند. استفاده از این واژه به نوعی فروکاست افرادی است که علیه نظم غربیها در حال مقاومت هستند و دارای تاریخی هستند. غربیها با این الفاظ به دنبال تاریخزدایی هستند که بخشی از تاریخ که خود آنها در شکلگیری آن نقش داشتهاند را به فراموشی بسپارند و این رفتار هم یک عمل غیرملی و ایرانی است. در اینجا آنچه نظم غربی به دنبال آن است این نکته است که فقط تصویر شورشیهای خطرناک را بتواند برساخت کند تا دیگر ملتها و افراد جامعههای گوناگون و حتی جامعه هدف از چرایی و علت افرادی که غربیها آنها را شورشی معرفی کردهاند پرسش نکنند. این شکل از استراتژی به دقت خاصی در حال شکلگیری است تا مانع از فهم ایران بودن ما در دل تاریخ شود.
3. تربیت ذهنیت استعمارزده: همانطور که قبلتر در لابهلای متن گفته شده غربیها با تصویری که از دیگری خود ارائه میدهند سعی میکنند یک کلانتصویر مطلوب را مدام در سطح انگارههای اجتماعی بازتولید کنند. این انگارهها به نوعی همان رویایی تصور کردن غرب است، یعنی ملتها برای آنکه ملت شوند باید در بافت خود اما با تصویری که از غرب به آنها القا شده است رفتار کنند یا کنش یا واکنش داشته باشند. در این لحظه همه رخدادهای تاریخی که باعث شکلگیری حافظه جمعی ایرانیان و ملتسازی آنها شده نابود میشود و ذهن ملت ما و جامعه ما باید برگرفته از پرسشها و انگارههایی باشد که از قبل ناخودآگاه او را شکل داده است. در اینجا مفهوم ایران و انسان ایرانی معنی ندارد، بلکه هرآنچه غربیها به نام تصویر مطلوب ارائه کردهاند را باید تصویر دقیق و جذاب معرفی کرد. این رفتار هم نوعی عملی ضدایران و ملت ایران است و ذهن ایرانیان نمیتواند به ایران به مثابه ایران اندیشه خود را شکل دهد و تصویر ایران واقعی را صورتبندی کند، بلکه مثل انسان معلق باید در تصویری استعماری زیست کند و ایران را از لنزی که برای او ترسیم کردهاند شکل دهد که شاید خشنترین نوع ایرانستیزی است.
در نتیجه آنچه در پس واژه شورشی 57 و یمنیهای شورشی است یکسان است. ابرروایت غرب برای تصویرسازی علیه ملت ایران و یمن و سایر ملتهایی که قصد دارند از خودشان دفاع کند با طرح پیچیده در تلاش است ثابت کند هر شکل از مقاومت نوعی وضعیت عقبافتاده و بدویگری است و هیچ راهی به جز تفکر به افقی که از قبل معرفی شده است وجود ندارد و هر ملت رفتاری که غربیها آن را نرمال میدانند انجام ندهند به نوعی با چنین شرایطی روبهرو میشوند که نقش اصلی غرب در عدم شکلگیری ملتها با تاریخ خودشان است. در این شرایط میشود گفت لفظ شورشیها هرچند نوعی لفظ جدی یا واژهای تحقیرآمیز قلمداد میشود اما نوعی تحقیر ملی و ملت است و باید در این مقطع حتما در مقابل این تحقیر ملی ایستادگی کرد.