عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: با تصویری از یک مراسم عروسی شروع میشود و رضا عطاران با همان لحن و بازی همیشگی که این سالها بسیار از او دیدهایم، اینبار در نقش یک کارآگاه برای کشف یک ماجرا ظاهر میشود. همکار عطاران لباس عروس به تن کرده تا به کشف ماجرا کمک کند، اما پلیس از این اقدام سرخود بیاطلاع است. همین سکانس ساده، باوجود اینکه مستعد یک اجرای شیطنتآمیز است، اما روی کاغذ ظاهری ناهنجار ندارد، با این حال کارگردان همین سکانس را در فرم روایی، صورتی داده که بدننمایی یک مرد زنپوش دستمایه شوخیهای سکانس افتتاحیه شود. چهار قسمت از سریال «دفتر یادداشت» پخش شده و عمده شوخیهای کار جدید کیارش اسدیزاده از همین جنس هستند و بهنظر میرسد در ادامه همین را خواهیم دید.
داستان دفتر یادداشت در مورد زندگی ایرج مجد 55ساله (با بازی رضا عطاران) است که نقش کارآگاهی را بازی میکند که توسط دوستش حمید (حسن معجونی) از آسایشگاه مرخص میشود تا پس از مرگ خواهرش با حضور در خانه پدری خاطراتش را به یاد بیاورد، اما یادآوری خاطرهای از دوران کودکی، این ظن را در او تقویت میکند که ممکن است خواهرش به قتل رسیده باشد و این سرنخی مهم برای کارآگاه زیرکی چون ایرج است. ایرج، چیزهای کوچک را خیلی زود فراموش میکند اما همچنان ذهنی خلاق و فعال در زمینه حل معماهای پیچیده دارد.
کاراکترها، ایده روایی و البته بازی به اندازه رضا عطاران، فرصت خوبی به کارگردان داده تا فارغ از دستکاری غیرحرفهای، قصهای منسجم را تعریف کند اما انگار در طراحی برخی از صحنهها، دیالوگها و موقعیتها، کنایههای جنسی گنجانده شده تا در یک رویه ناپسند، فضای کلی قصه تحتالشعاع قرار گیرد؛ رویهای که نهتنها دایره مخاطبان را برای شنیدن یک داستان جذاب بیشتر نمیکند، بلکه منجر به شکلگیری صحنههای مشمئزکننده میشود تا حدی که تماشاچی از خودش بارها میپرسد، توجیه دراماتیک گنجاندن این کنایهها چیست؟ نتیجه چنین پرداختی در قصهگویی جز این نیست که دایره دنبالکنندگان سریال محدود به کسانی شود که غرضشان نه دیدن یک داستان سرگرمکننده، بلکه کشف لایههای پنهانی از متلکهای جنسی است که نهایتا به کار وایرالکنندههای اینستاگرام میآید. در چنین وضعیتی خطر اینکه قصه اصلی گم شود، بعید نیست و طبیعی است که بار پیشبرد قصه روی دوش عناصر پرقدرت سریال مثلا بازی رضا عطاران میافتد. جنس بازی رضا عطاران، امکان خلق موقعیتهای کمیک را فراهم میکند مشروط به اینکه کارگردان بخواهد و بتواند از ابعاد و جنس بازی او بهره ببرد و آن را در خدمت قصه اصلی قرار دهد. دفتر یادداشت، اگر در برخی نقاط سریال اینچنین بیپروایی نمیکرد و ملاحظهای فراتر از مخاطبان فضای مجازی را هم لحاظ میکرد، میتوانست در بستری فراگیرتر و مناسب خانوادههای ایرانی پخش شود، اما بهنظر میرسد همین توجیه انتشار در فضای پلتفرم، باعث شده در به کارگیری برخی از تعابیر اینچنین جسورانه رفتار کند. شاید یکی از دلایل چنین وضعیتی که دفتر یادداشت گرفتارش شده این باشد که با اقتباس از فضاهای فرمی و روایی یک سریال آمریکایی نوشته و ساخته شده است. دفتر یادداشت شباهتهای آشکاری با سریال «فقط قتلهای این ساختمان» دارد. این سریال کمدی- جنایی در سال 2021 پخش شد و داستان سهشیفته جنایتهای واقعی است که ناگهان خودشان را درگیر یک پرونده اسرارآمیز میبینند و باید برای حل آن اقدام کنند. اتفاقات این سریال در ساختمانی در نیویورک جریان دارد و با محوریت سه شخصیتی است که باید معمای قتلی را حل کنند. اتمسفر حاکم بر دفتر یادداشت، فضای سردی دارد و تا حدودی متاثر از فضاسازی این سریال آمریکایی است؛ لاجرم برای اینکه این فضا برای مخاطب ایرانی ملموس شود، چارهای جز بهرهکشی از سابقه ذهنی تماشاگر نسبت به نقشهای پیشین رضا عطاران ندارد. برای همین است که رضا عطارانی آشنا میبینیم که در این سریال یکبار دیگر تکرار شده است. دکور و صحنههای حاکم بر سریال بهگونهای طراحی شده که برای مخاطب ایرانی، غریب و ناآشناست و آن چیزی که به همراهی مخاطب با اثر کمک میکند، خرج کردن از اعتبار و توانایی بازی رضا عطاران است. بعید نیست که بهکارگیری متلکهای جنسی هم به همین منظور در کار گنجانده شده است. کارگردان میخواهد بین فضای رئال و فانتزی رفت و برگشت داشته باشد، برای همین گاهی فانتزیای که میسازد، غیرقابل باور میشود، مخصوصا صحنههای اول سریال که در آسایشگاه میگذرد؛ انگار در فضای فانتزی ماندن برایش بسیار مهم است، حتی اگر با عدمباور مخاطب همراه شود. او میخواهد به برخی مسائل اجتماعی هم کنایه بزند، ولی آنقدر در فضای فانتزی میماند که حتی این نقد اجتماعی هم باورش مشکل میشود، مثل زمانی که میخواهد قصه ازدواج منیر (مینا ساداتی) با بیژن (داریوش کاردان) را تعریف کند، اما آنقدر دچار فانتزی میشود که حرف اصلیاش فراموش میشود.