عاطفه جعفری، خبرنگار فرهیختگان در بیروت: روی دیوارهای شهر، نمادی از امام حسین(ع) میبینی، عکس شهدا هم ورودی هر خیابان است. انگار که زندگیشان با امام حسین و شهادت رقم خورده است. اینجا نبطیه است. شهری در جنوب لبنان. شهری پر از شهید و عجین شده با نام امام حسین(ع).
وقتی نزدیک شهر میشویم. همراهمان در ماشین السلام علیک یا اباعبدالله میگوید و کمی برایم سوال میشود و قبل از هر سوالی میگوید: «نبطیه مقدس است. نزدیک شهر لبنان به فلسطین. اینجا شهدای زیادی را در راه اسلام داده است. مردم شهر خیلی معتقدند و ما در زبان خودمان میگوییم نبطیه شهر امام حسین(ع) است.»
از چرایی ارتباط با امام حسین(ع) میپرسم و میگوید: «ببینید مردم اینجا اعتقاد عجیبوغریبی دارند، انگار که خودشان را در مسیری میبینند که باید برای اسلام جانشان را بدهند. کوچک و بزرگ و زن و مرد ندارد، همه مثل هم هستند. برای آرمانی که دارند، جانشان را میگذارند.»
نبطیه را پایتخت جنوب لبنان میگویند و با فلسطین هممرز است؛ این منطقه در سال 1982 توسط رژیمصهیونیستی اشغال میشود و سال 2000 سرانجام با حماسههای مقاومت آزاد میشود. قرار امروزمان این است در نبطیه دیداری داشته باشیم با خانوادههای سه شهید مقاومت که در جنگ اخیر به شهادت رسیدهاند، شهید حسین محمدعلی حریری، شهیدطه حسین طه و شهید محمود احمد درویش. برای من که قبلا درمورد این شهر فقط خوانده و مستندهایی را دیده بودم، انگار وارد شدن به شهر و دیدن همه این پرجمها و نمادها، آشنا بود. اما مطمئنا با چشم دیدن متفاوت است.
عکسهایی که به در و دیوار کوچهشان زدهشده نشان میدهد که شهدای اخیر از سنین مختلف بودهاند. حیاط خانه را صندلی گذاشتهاند تا مردان همانجا بنشینند و به ما تعارف میکنند که از پله بالا برویم. طبقه دوم حدودا 10 خانم نشستهاند که به رسم لبنانیها بعد از روبوسی روی صندلی مینشینیم و یکی از خانمها که سیدهمریم صدایش میکنند، شروع به صحبت میکند و بیمقدمه هرچه میگوید چه خاطره و چه صحبت از اتفاقات روز، همه متصل به مفهومی به نام مقاومت است. حرفهایش آنقدر به دل مینشیند که اشک درمیآورد و به دختر جوانی که آنجا نشسته است، اشاره میکند و میگوید: «او همسر شهید است، چند بچه دارد اما راضی است، چون میداند همسرش به آن چیزی رسیده است که آرزویش را داشت.»
محکم هستند، آنقدر محکم که آدم از این همه استقامت و کوه بودنشان حسرت میخورد. سوال اول را از چیزی میپرسیم که این روزها بسیار با آن مواجه هستیم. آیا به اجبار! میجنگند و شهید میشوند، چون مجبورند و چارهای دیگر ندارند؟ تا این سوال پرسیده میشود همهشان با گفتن «لا» آن را رد میکنند و دختر جوانی که خواهر شهید است شروع به صحبت میکند و میگوید: «اصلا اینطور نیست. همه ما میدانیم که راه اسلام چه چیزی بوده است. از امامان معصوم به ما رسیده است، از امام حسین(ع) به ما رسیده است؛ آرمان ما آزادی و پاک کردن اسم اسرائیل از همهجاست. این نهفقط برای ما بلکه برای همه کسانی که در مقاومت هستند مهم است که بدانند، ما آرمان داریم. به هیچ وجه اجبار برای ما معنایی ندارد.»
حرفهایش تمام میشود و یکی دیگر از خانمهایی که در جمع نشسته و از اقوام شهید است، شروع به صحبت میکند و میگوید: «شما به تاریخ نبطیه شهری که ما در آن زندگی میکنیم، دقت کنید. امام حسین(ع) برای همه ما یک رهبر است. ایشان با خانواده در عاشورا حضور داشتند و خود و فرزندانش به شهادت رسیدند اما خللی در آرمانی که داشت، وارد نشد. ما هم به امام تأسی کردهایم و نمیتوانیم دربرابر ظلم خاموش باشیم. برای همین اجبار را رد میکنیم. حتما سخت است که یک زن بخواهد بچههایش را خودش بزرگ کند، آن هم بهتنهایی، اما همین بچه را جوری بزرگ میکنیم که بتواند دربرابر ظلم بایستند، مانند پدرش که ایستاد.»
در روزهای آغازین نبرد طوفانالاقصی که مصادف است با چهارم آبانماه، خبر میرسد که محمدعلی حریری به شهادت رسیده است. دو فرزند پسر دارد و همسرش وقتی از او صحبت میکند، چشمانش خیس میشود و میگوید: «میدانستم هر بار که میرود، ممکن است برنگردد، دیگر به این رفتنها عادت کرده بودیم. این بار که با این درگیریها رفت، برای خودش این مهم بود که برای مردم فلسطین و برای نابودی اسرائیل حتما کاری انجام بدهد. خیلی برایش مهم بود. نابودی اسرائیل را نزدیک میدانست و همیشه به فرزندانمان میگفت شما هم باید در مسیر حق و حقیقت باشید. این رسم نبطیه است که همه در راه شهادت و مقاومت هستند. سیدحسن نصرالله و سیدنا قاعد برای من رهبرانی هستند که به آنها اقتدا کردهایم و با کمک امام حسین(ع) میتوانیم اسرائیل را نابود کنیم.»
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.