«حیثیت گمشده» اولین کار سجاد پهلوان‌زاده، نیست. قبل از این هم سریال «سقوط» را در فیلیمو داشت البته با ژانری متفاوت. ژانر سقوط، جاسوسی و معمایی بود و روایتی متفاوت از داعش و حضور این گروه تروریستی در منطقه را به تصویر می‌کشید.
  • ۱۴۰۲-۰۶-۱۸ - ۰۶:۳۹
  • 00
داستانی که پیچیده نیست
داستانی که پیچیده نیست

عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: «حیثیت گمشده» اولین کار سجاد پهلوان‌زاده، نیست. قبل از این هم سریال «سقوط» را در فیلیمو داشت البته با ژانری متفاوت. ژانر سقوط، جاسوسی و معمایی بود و روایتی متفاوت از داعش و حضور این گروه تروریستی در منطقه را به تصویر می‌کشید. برخی سقوط را یک سریال امنیتی هم می‌دانستند. برخی دیگر عقیده داشتند که این سریال تنها نقطه‌نظری خلاف واقع به جریان‌های تروریستی داعش دارد، هر چه که بود این سریال طرفدارانی هم پیدا کرد و حالا پهلوان‌زاده در دومین تجربه کارگردانی به سراغ موضوعی اجتماعی رفته است. داستان حیثیت گمشده روایت زندگی یک زن و مرد است که با مرگ زن در همان قسمت اول می‌بینیم که نقاط تاریکی در زندگی او وجود دارد و همسرش در برابر این نقاط تاریک قرار می‌گیرد و به دنبال جواب سوال‌هایش می‌گردد. پهلون‌زاده یک موضوع خانوادگی و اجتماعی را در دل جنوب شهر روایت می‌کند و از همان ابتدا، در داستان با مردی روبه‌رو می‌شویم که انگار بعد از سال‌ها زندگی هنوز همسرش را نشناخته است، تازه انگار بعد از مرگش درحال کشف است. مخاطب هم با روایتی که کارگردان دارد مدام درحال گمانه‌زنی است. شاید همین گمانه‌زنی‌ها مخاطب را با داستان همراه می‌کند تا ببیند پایان به چه چیزی گره می‌خورد اما همه اینها برای دو قسمت اول است. داستان که جلوتر می‌رود، دیگر حدس‌ها خیلی هم پیچیده نیست و از یک جایی مخاطب می‌تواند حدس بزند که امیر (مهدی حسینی‌نیا) بالاخره به چه چیزی می‌رسد. همه شخصیت‌ها خاکستری هستند، سیاه وسفید وجود ندارد، حتی قاچاقچی از یک جایی، جوری با داستان همراه می‌شود که مخاطب او را درک می‌کند و حتی گاهی هم دوستش دارد. انگار از منظر کارگردان زیست منطقه‌ای که در سریال به تصویر کشیده شده است، شخصیت‌ها را به سمت این مدل زندگی می‌کشد و مجبورند که خلافکار باشند. اما این خلاف داشتن آنها را دور از معرفت و وجدان نمی‌کند، دقیقا مانند فیلم فارسی. البته با همه اینها نقطه قوت در این سریال را باید اخلاقیات بدانیم، انگار که نمی‌خواهد تحت هیچ شرایطی از یک نقطه‌ای پایین بیاید. اخلاق برایش مهم است. حتی اگر سیاهی‌ها را نشان می‌دهد اما طوری برخورد می‌کند که مخاطب در این سیاهی‌ها غرق نشود. فقر، اعتیاد، بیکاری و... همه اینها در این سریال وجود دارد، اما آدم‌ها بالاخره دلیلی دارند برای اینکه خودشان را از کار خطایی که انجام می‌دهند مبرا کنند. همین دلیل سیاه نبودن کامل شان می‌شود. روایت پهلوان‌زاده برخلاف قسمت اول خیلی هم پیچیده نیست، مخاطب کاملا می‌تواند حدس بزند که چه اتفاقی می‌افتد و چه کسی پشت همه این جریان‌هاست. همین باعث می‌شود تا دیگر پیچیدگی‌ها از قسمت سوم به بعد برای مخاطب جذاب نباشد. روایت‌های پهلوان‌زاده در این سریال مثل سقوط جذابیت ندارد. حتی هیجان سریال هم با وجود داستانی که روایت می‌کند کم است و حدسیات مخاطب کاملا درست از آب درمی‌آید. شاید کارگردان آنقدر درگیر داستان نشده تا بتواند پیچیدگی‌ها را پر و بال بدهد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰