• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۲-۰۶-۰۱ - ۰۲:۵۵
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
درباره « ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا»

تعمیم دادن جزء به کل

ال 1399 بعد از اینکه بخش‌هایی از فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» در فضای مجازی پخش شد؛ عبدالرضا کاهانی با اشتراک‌گذاری سکانس سانسورشده این فیلم در واکنش به انتشار غیرقانونی فیلمش در صفحه اینستاگرامش نوشت: «جهت اطلاع؛ مدت‌هاست نسخه‌ خصوصی فیلم #ارادتمند_نازنین_بهاره_تینا که در اختیار #وزارت_ارشاد است.

تعمیم دادن جزء به کل

عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: سال 1399 بعد از اینکه بخش‌هایی از فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» در فضای مجازی پخش شد؛ عبدالرضا کاهانی با اشتراک‌گذاری سکانس سانسورشده این فیلم در واکنش به انتشار غیرقانونی فیلمش در صفحه اینستاگرامش نوشت: «جهت اطلاع؛ مدت‌هاست نسخه‌ خصوصی فیلم #ارادتمند_نازنین_بهاره_تینا که در اختیار #وزارت_ارشاد است؛ میان مدیران، مسئولان سینمایی، خانواده‌های آنها و حتی اهالی سینما –به‌شکل غیرقانونی و قاچاق- دست‌به‌دست می‌شود اما پس از حدود پنج سال که از ساخت فیلم می‌گذرد به سازندگانش هشدار می‌دهند؛ مردم و تماشاگران خارجی اجازه‌ تماشای آن را ندارند! بدون تردید گرفتاری مردم - در این روزهای عجیب و سخت - مهم‌تر از حواشی تمام‌نشدنی فیلم من است اما قول می‌دهم در این جنگ نابرابر با وزارت ارشاد، راهی برای نمایش و انتشار عمومی فیلم پیدا کنم. لطفا اندکی دیگر صبر کنید و به من حق بدهید که مدت‌هاست با مجوز وزارت ارشاد فیلم نمی‌سازم و رویاهایم را مستقل از نظارت سانسورچی‌ها در چهارگوشه‌ جهان جست‌وجو می‌کنم.» 

قبل از این هم در صفحه اینستاگرامش در پاسخ به درخواست‌هایی مبنی‌بر منتشر کردن این فیلم نوشته بود: «در جواب دوستان عزیزی که انتظار دارند فیلم #ارادتمند_نازنین_بهاره_تینا رو اینترنتی پخش کنم باید بگم: اگه شریک دوست‌داشتنی‌ام -که دلایل موجه برای عدم انتشار فیلم داره- اجازه بده، همین الان فیلمو آنلاین منتشر می‌کنم؛ به احترام شما که بارها و بارها منو شرمنده کردید و با کامنت‌های زیبا و صمیمانه‌ سراغ فیلمو گرفتید. پس از چندسال انتظار، توقعی ندارم جز اینکه شما –بدون‌سانسور- تماشاگر فیلم باشید. وقتی می‌گید فیلمو اینترنتی پخش کنم مطمئن باشید منم بهش فکر کردم و اگه مانعی نباشه لحظه‌ای درنگ نمی‌کنم. این اثر متعلق به شماست. شما که هر روز در حال پیشرفت فکری و اجتماعی هستید و من خجالت می‌کشم محصول فکری پنج سال گذشته‌م رو از شما دریغ کنم. دوستتون دارم. عبدالرضا کاهانی.» 

نمی‌خواهم درمورد این صحبت کنم که چرا این فیلم قاچاق شد و روند آن چه چیزی بود اما حتما این حرف‌های کاهانی مهم است. او در گفت‌وگوی اخیری که با بی‌بی‌سی فارسی درباره قاچاق فیلم‌ها داشته؛ گفته بود: «وزارت ارشاد برای اینکه در آستانه سالگرد آشوب‌های سال گذشته مردم را در خانه نگه دارد، فیلم او را در فضای مجازی منتشر کرده است!» درحالی‌که قبلا خودش مشتاق این موضوع بود که فیلم در فضای مجازی پخش شود! او همچنین در اظهارنظر دیگری نسبت به دختران ایرانی، درباره فیلمش که نمایشی از زندگی چهار دختر جوان در میانه فساد و فحشا است، می‌گوید: «این فیلم یک مستند از دختر ایرانی در سال ۹۴ است!» 

کاهانی در فیلمش روایتی از شخصیت‌های طبقه اجتماعی متوسط و مرفه جامعه ارائه می‌دهد و صرفا قصد به نمایش گذاشتن برشی از زندگی شخصیت‌هایش را دارد. این آدم‌ها در اینجا زنان جوانی هستند که تصمیم گرفته‌اند زندگی بی‌قیدوبندی داشته باشند و زندگی را برای یک شب بخواهند. آنها عاشق شبکه‌های اجتماعی شده‌اند و دوست دارند در آن فضا دیده شوند. 

اسفند سال گذشته بود که گزارشی را در «فرهیختگان» منتشر کردیم از آماری که مرکز مطالعات فرهنگی تیام، در پیمایشی سراغ خانم‌های ضعیف‌الحجاب رفته تا درخصوص موضوعاتی همچون دین، خانواده و نسبت‌شان با مفهوم اعتراض به ساختارهای حاکمیت نظرسنجی کند. نتایج این نظرسنجی جالب بود و دقیقا این را نشان می‌داد که مسئولان هیچ شناختی از پیرامون خود و نسل‌های مختلف ندارند و بدون این شناخت برنامه‌ریزی انجام می‌دهند. درمورد فیلمسازان هم شاید این را باید عنوان کنیم که دیدن یک مورد یا چند مورد انگشت‌شمار نباید باعث شود که آن را به کل جامعه تعمیم دهیم؛ شاید در جواب این حرف گفته شود کارگردان جهان خودش را دارد و به عموم کاری ندارد و می‌خواهد همین یک درصد را در فیلمش روایت کند. این هم اشکالی ندارد، اما تعمیم دادن این یک درصد به کل دختران ایرانی اشتباه‌ترین کار ممکن است و به اینجا می‌رسیم که بگویم اگر قرار است روایتی درست داشته باشیم این روایت باید مبتنی‌بر آمار و پژوهش باشد. 

موضوع دیگری که بسیار مهم است شناخت از دختر ایرانی است. اینکه دختری که در تهران زندگی می‌کند خواسته‌ها و آرزوهایش با دختری که در سیستان‌وبلوچستان و مشهد و فارس و کهگیلویه زندگی می‌کند، یکی است؟ سفری را به بشاگرد داشتم و در آنجا با بسیاری از دختران دانش‌آموز و دانشجو صحبت کردم و گزارش آن در همین صفحه منتشر شد، گزارشی که به این می‌پرداخت خواسته این بچه‌ها بعد از سال‌ها محرومیت چیست؟ و آنها یکی از خواسته‌های اصلی‌شان این بود که به مردم ایران بگویند محرومیت در این منطقه تقریبا تمام شده و زمان این رسیده که جور دیگری به بشاگرد نگاه کنند. آنها کتاب می‌خواندند، فیلم می‌دیدند و برای پیشرفت خودشان تلاش می‌کردند اما درعین‌حال درحال مبارزه با بسیاری از موارد بودند که دیده شوند؛ خواسته‌هایشان، آرزوهایشان. حالا دختر و زنی را در ذهن بیاورید که در سیستان‌وبلوچستان زندگی می‌کند، طبق آمارهای سال 1394 حدود 93 هزار زن سرپرست خانوار در سیستان هستند که در شرایط وخیم اقتصادی قرار گرفته‌اند و کسی به آنها نگاهی ندارد. اگر حتی این را کنار بگذارید؛ آیا خواسته‌های یک دختر در این استان با دختری در تهران یکسان است؟ در جایی‌که بهداشت در پایین‌ترین حد ممکن وجود دارد، می‌توان تنها خواسته را روی زندگی بی‌قیدوبند داشتن برد؟ این مدل پرداخت و تعمیم دادن جزء به کل در هیچ‌جا درست نیست و نخواهد بود. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار