عاطفه جعفری-میلاد جلیل زاده، گروه فرهنگ :واقعنمایی یا نمایش بخشی از واقعیت؛ این یک مساله مهم در مطالعه اثر شبکههای اجتماعی است، مسالهای که میتواند در توئیتر، فیسبوک، اینستاگرام یا حتی پیامرسانهای ایرانی مثل بله یا ایتا مورد مطالعه قرار بگیرد. یک کانال از یک پیامرسان میتواند شما را یا هر مخاطبی را در نقطهای قرار دهد که فکر کنید مسالهای که القا میکند، مساله همه است و به همین حد هم رادیکال است. بله جهان سرمایهداری و بهطور خاص کشورهای غربی در برساخت فضای رسانه و مدیریت افکار عمومی بسیار قوی عمل میکنند. از این لحاظ احتمالا همه متفقالقول باشند که آنها بهترین فرمها را پیاده کردهاند و میکنند اما در مورد محتوایی که با این فرم در حال جا انداختنش هستند، همه همداستان و همنظر نیستند. آیا عمل نیک و معقول این است که فرم را از آنها بگیریم و در ظرف آن، محتوای خودمان را بریزیم؟ این یک پاسخ غیرحرفهای است که از عدم توجه به همبستگی فرم و محتوا به ذهن میرسد. اگر جهان سرمایهداری بخواهد ارزشی به نام «مصرف» را تبلیغ کند، این میتواند در فرم ابزاری که به مخاطبان میدهد جلوه کند. مثلا یک پلتفرم مجازی به نام اینستاگرام، کاملا تصویرمحور است و طبیعتا کاربرانش را به سمت تجمل میبرد. درمقابل، توییتر محل انتشار متنهای کوتاه است و بیشتر به کار انتشار خبرهای غیررسمی میآید یا غر زدنهای روزمره. گاهی هم برای هماهنگی بین تودهها و به راه انداختن یک کمپین، موج اجتماعی، یا حتی شورش ابزار مناسبی است. به عبارت ساده، فرم طراحی یک پلتفرم مجازی، غیرایدئولوژیک و یکسره بیارتباط با محتوا نیست. این اینستاگرام است که سلبریتیها را ضریبی چند برابر میدهد و نویسندگان، شعرا، روزنامهنگاران جدی و بهطور کل سایر طیفهای مشاهیر را منزوی میکند. این توییتر است که اظهارنظرهای هیجانی و انواع جوگیریها را بیشتر از تحلیلهای عمیق و موسع، مطرح میکند. چنین پلتفرمهایی طراحی شدهاند برای همین استفادهها. جایی که شما برای یک کالا پولی نمیپردازید، درحقیقت کالا خود شما هستید. یعنی من و شما کالایی هستیم که در اینستاگرام و توییتر فروخته میشویم؛ بهعنوان ممبرهای یک پیج که قیمت تبلیغات آن را بالا میبرند و بهعنوان مصرفکنندگانی که به خیال خودشان در یک پیادهروی مجازی قدم میزنند ولی احتمالا نادانسته، جزء سیاهیلشکر یک تظاهرات دائمی در تایید نظام سرمایه هستند....
متن کامل را اینجا بخوانید.