عاطفه جعفری، خبرنگار:«یک نکته مهم درمورد برنامه «سوره» این است که آقای دیانی فقط مجری برنامه نیستند، ایشان بهنحوی سردبیر برنامه هم هستند و موضوعات و محورها را تعیین میکنند اما چون فصول مناسبتی اخیر سوره یعنی فصل کوفه و فصل سقیفه، فصل امامحسین، فصل بنیامیه و اینها، بیشتر ماهیت تاریخی داشتهاند، من در کنارشان قرار گرفتم و لذا مسائل و محورهای برنامه، حتی دعوت میهمانها را هم با مشورت یکدیگر انجام میدهیم.
روند پژوهش به اینصورت است که ابتدا منابع موضوع برنامه مثلا همین فصل کوفه شناسایی میشود یا اینکه بنده معرفی میکنم و بعد آقای دیانی اینها را مطالعه میکنند یا مبتنیبر پیشفرضهای پژوهش، متنهای ابتدایی برنامه تنظیم میشود؛ البته ما در فصول قبلی سرمقاله هم داشتیم و لزوما متنخوانی نبود. در ادامه همکاران ما منابع موضوع برنامه را بررسی میکنند و برخی نکات را آماده کرده و در اختیار آقای دیانی قرار میدهند و برای هر برنامه با مشارکت بنده و آقای دیانی محورها تعیین شده و با میهمان برنامه درباره آنها توافق میشود که مشخص شود سیر برنامه به چه شکل خواهد بود اما منظور این نیست که برنامه لزوما روی این محورها پیش میرود یا اینکه سوالهای خاصی از قبل وجود دارد و به میهمانها داده شده، بلکه بهصورت یک هماهنگی کلی است و برنامه کاملا بهصورت زنده و به اقتضای مباحثی که طرح میشود یا شبهای گذشته طرح شده، جلو میرود.» همین چند ماه پیش بود که برای برنامه سوره دو صفحه نوشتیم و از این برنامه بهعنوان یکی از برنامههای استراتژیک تلویزیون نام بردیم. مطمئنا سوره با مسعود دیانی تعریف میشد. کسی که برای برنامهاش وقت میگذاشت و حتی برای جزئیترین تصمیم در برنامه، ساعتها فکر میکرد و وقت میگذاشت. امروز دیگر مسعود دیانی را در بین خودمان نداریم و بعد از یک سال سخت و مبارزه با سرطان، روز پنجشنبه دار فانی را وداع گفت. مطمئنا برنامه سوره که او در شبکه چهار سیما داشت یکی از برنامههای بسیار تاثیرگذار تلویزیون بود و با اینکه برنامه تخصصی بود اما مخاطب عام داشت. به بهانه از دست دادن او به سراغ سوره و کارویژهاش در این برنامه رفتیم.
جسارت و تسلط مجری
اگر به برنامههای موفق و پربیننده تلویزیون در سالهای اخیر نگاهی بیندازیم متوجه خواهیم شد که ویژگیهای مشترک ثابتی دارند؛ جسارت، چالش، حرفهای نو، گویندههای مسلط به فن بیان و حوزه تخصصیشان، شفافیت و همچنین جذابیت در فرم و محتوا. مسعود دیانی همه این ویژگیها را داشت و با همین تخصص در سوره کار میکرد. تسلطی که او در اجرای برنامه بهواسطه حوزه تخصصیاش داشت برنامه را جذاب میکرد.
دیانی حدود ۴ سال پیش با اجرای برنامه «شب روایت» از مجموعه برنامههای شبهای هنر شبکه چهار دیده شد؛ برنامهای که او اجرا میکرد تا حدودی به نقد برخی جریانهای فکری در حوزه ادبیات داستانی و کتاب اختصاص داشت و همین مدل نقدها باعث دیده شدن او شد. بعد از این برنامه به سراغ برنامه سوره رفت که با موضوع دین و به شکل مصاحبهمحور (تاکشو) از آنتن شبکه چهار پخش میشد.
سعید طاوسیمسرور، که جزء تیم پژوهش برنامه سوره است در مورد تاثیرگذاری مسعود دیانی در این برنامه میگوید: «آقای دیانی برای سوره کار نمیکنند بلکه ایشان سوره را زندگی میکنند و بخش مهمی از زندگی ایشان است و نسبت به این برنامه همواره دغدغه جدی داشته و حتی از برخی کارها زده و به برخی کارها نه گفته تا این برنامه موفق باشد. بعد از ماجرای بیماری ایشان بعد از عید فطر، ایشان همچنان با عشق و امید علم این برنامه را بالا نگه داشتهاند و من چون هر شب ایشان را از نزدیک میبینم با همه درد و رنج و سختیای که بیماری سرطان دارد، ایشان در برنامه حالشان خوب است؛ گویی برنامه برایشان قوت قلب و انرژیزاست و چون از نظر محتوایی خودشان دغدغه محتوای برنامه را دارند، برایش وقت میگذارند، مطالعه میکنند و از خیلی افراد مشورت میگیرند و از آن مجریها نیستند که فقط بیایند و اجرا کنند. برنامه سوره با آقای دیانی تعریف میشود و با ایشان موضوعیت پیدا میکند و برنامه ایشان است.»
مسعود دیانی هم به موضوع تسلط داشت و هم گفتوگو کردن را بلد بود. نمیخواست خودش و اطلاعاتش را به رخ بکشد. پس از ابتلایش به سرطان و طی دورههای درمانی، با چهرهای تازه روبهروی دوربین نشست و با وجود بیماری و درد، اما اجرایی با همان توان قبلی و گاهی بیشتر را جلوی دوربین به نمایش میگذاشت.
تعامل با مخاطب در سوره
یکی از ویژگیهای برنامه سوره به گفته بسیاری از کسانی که در پشت صحنه برنامه حضور داشتند، تاکید مسعود دیانی بر تعامل با مخاطب بوده است، موضوعی که شاید برای بسیاری از برنامهسازان اصل اول نباشد و فقط به این فکر کنند که آنتن برنامه پر شود. مسرور در مورد این نگاه دیانی و بقیه عوامل برنامه میگوید: «مردم تشنه شنیدن و دانستن هستند اما متاسفانه گاهی دیده میشود که در رسانهها و در حتی همین صداوسیما و در همین ایام مناسبتی به صرف پخش مداحی یا مستندهایی در کنار آن بسنده میشود؛ البته که همه اینها لازم است اما نباید به اینها اکتفا شود. مردم یک گفتوگوی دوطرفه که مجری درواقع نماینده مردم باشد و برنامه با مخاطب خود وارد تعامل شود، بیشتر میپسندند. ما نظرات را دریافت کرده و منتشر میکنیم و خود من علاوهبر دیگر دوستان، گاه وقت میگذارم و به کامنتهای مخاطبان پاسخ میدهم و لذا این برنامه سوره نشان داده که کشش اینگونه برنامهها وجود دارد. در سوره تلاش ما این بوده که فضا، فضای بازی باشد و میهمانهایی که دعوت میشوند، متنوع باشند و وابسته به یک گروه یا جریان فکری خاص نباشند و واقعا فضای گفتوگو شکل بگیرد، کمااینکه همانطور که عرض کردم، میهمانهای ما در همان فضای برنامه یکدیگر را نقد میکنند اما بعضی برنامهها چنین اجازهای را نمیدهند چون این را بهنوعی زیر سوال بردن خودشان میدانند ولی این فضا در سوره وجود دارد و حتی من بهشخصه میهمانهایی را دعوت کردم که سالهاست در تلویزیون دیده نشدهاند اما متاسفانه برخی از آنها جواب مثبت ندادند و نخواستند در تلویزیون حاضر شوند و برخی هم مثلا سفر خارجی داشتند و نتوانستند در برنامه حضور یابند. درواقع در طرح اولیه برنامه که من داشتم، طیف میهمانان برنامه تنوع بیشتری داشت اما در این 10 شب هم که روی آنتن رفتیم، نسبتا تنوع مناسبی را به لحاظ میهمانها داشتیم. یکی از مسائلی که بنده به آن اصرار داشتم و رد آن را میتوانید در فصول مختلف ببینید، حضور افرادی است که اهل علم و پژوهش هستند و آثار مکتوب دارند ولی در فضای تلویزیون حاضر نشده یا خیلی اهل کارهای رسانهای نبودهاند. من از این عزیزان هم دعوت کردهام؛ مثلا ما در این فصل میهمانی داشتیم که اولین تجربه حضورشان در برنامه زنده تلویزیونی بود. حضور چهرههای جدید و متنوع همگی به جذابیت برنامه کمک میکند. در شبهای تاسوعا و عاشورا ما سعی کردیم علاوهبر مباحث علمی، چهرههایی را از حیث مباحث معرفتی دعوت کنیم برای ذکر مصیبتهای حضرت سیدالشهدا و اصحابشان مانند استاد ناصرزاده و جناب آقای رضا امیرخانی هم برای مخاطب بسیار جذاب بودند. درواقع سعی شد از اینها هم در کنار مباحث اصلی برنامه استفاده کنیم.»
روایت حلقه گمشدهای که در «سوره» پیدا شد
در این یک سال که مسعود دیانی درحال مبارزه با بیماری سرطان بود سعی میکرد روایتهای مربوط به مرگ و زندگی را در صفحهاش منتشر کند و به مفهومی دیگر داستان زندگیاش را روایت کند. این مدل رویکرد دیانی در برنامه سوره هم وجود داشت. او به روایت اعتقادی مبرم داشت و در برنامه سوره هم این را حفظ کرد. در یکی از صفحاتی که برای این برنامه منتشر کردیم، از لحن و روایت نوشتیم و گفتیم. لحن روایت حتما مساله مهمی است و بیتوجهی به آن حاصلش میشود تولید تعداد زیادی برنامه علمی، سیاسی، پزشکی و... که تعداد مخاطبانش کمتر از تعداد عوامل سازندهاش هستند. با اینکه در اکثر این برنامهها سعی شده از میهمانهای متخصص و کاربلد استفاده شود، اما عدم تسلط به فن بیان و نداشتن شناخت کافی از رسانه، آنها را فاقد ویژگیهای لازم برای ارتباطگیری با مخاطبان میکند.
سوره اما در این وجه بسیار خوب عمل کرد. بخش عمدهای از میهمانهایش «ادا» درنمیآوردند و سخنرانی به معنی رایج آن نمیکردند و با تکیه بر لحن صمیمی و در عین حال مسلط به موضوع، مخاطب را وادار به دیدن و شنیدن میکنند. نمونه بارز این لحن صمیمی و البته مسلط، آقای قرائتی است؛ روحانیای که با لهجه کاشانی بیش از سهدهه، در تلویزیون حضور داشت و نهتنها ویژگی بارزی نسبت به روحانیون دیگر ندارد، بلکه وجود لهجهاش میتوانست مانع برقراری ارتباط لازم شود که گذشت زمان نشان داد وی از همین عامل برای شنیده و دیده شدن بیشتر استفاده کرده است. خلأ بیتفاوتی به لحن و بیان راوی تاریخ اسلام و حتی ایران را نمیتوان با بزک کردن دکور و ساختن آیتمهای بیربط و باربط پر کرد. سوره با تکیه بر همین ویژگی توانست موفق عمل کند.
وقتی پژوهش و مطالعه حرف اول را میزند
دیانی مطالعه و پژوهش را جزء لاینفک زندگی خود میدانست و در گفتوگویی که در آذرماه سال 97 با او داشتیم در مورد مطالعه کتاب در کشور میگفت: «ما در جامعه خریدار کتاب داریم ولی کتابخوان نداریم. بسیاری از آدمهایی که در حوزه ادبیات صحبت میکنند درباره کتابهایی حرف میزنند که نخواندهاند. چهره هم شدهاند و قیافه هم میگیرند و در مطبوعات هم مینویسند و در تلویزیون هم حضور دارند.
یک زمانی با مسعود فراستی طرف هستید که میگوید هنر من این است که فیلم ندیده، نقد میکنم. اینها هم کتاب را نمیخوانند یعنی حتی خود اهالی ادبیات کتابهای همدیگر را نمیخوانند. الان فقط منتقد، کتاب میخواند. شما فکر میکنید چند تعداد از افرادی که رهش را خریدهاند آن را خوانده باشند. از من بپرسید میگویم هزار نفر هم نخواندهاند. برای صف ایستادن میرویم ولی کتاب خواندن سلوک و وقتی نیاز دارد. کتابها خوانده نمیشوند و به همین خاطر هیچ حساسیتی در جامعه ایجاد نمیکند. امروز کتاب بنویسید، کتابی رکیکترین حرفها را درباره جمهوری اسلامی بهکار برده است. هیچکسی هم واکنش نشان نمیدهد.»
او در سوره هم این رویکرد پژوهشی و مطالعه را با خود همراه داشت و به اذعان کسانی که با او همکار بودند تاکید زیادی روی این مساله داشت که حتما پژوهشها کامل باشد، مرتضی روحانی، تهیهکننده برنامه سوره در مورد این موضوع میگوید: «سوره یک برنامه پژوهشمحور است. من میتوانم ادعا کنم که کمتر مقاله علمیای در حوزه بنیامیه بوده است که ما آن را ندیده باشیم. فلذا کار را از پژوهش آغاز میکنیم. در لابهلای پژوهش حرفهای نو و جدید را که ظرفیت رسانهای شدن دارند را هم پیدا میکنیم. در مرحله بعد وارد گفتوگو با مشاوران میشویم و سعی میکنیم براساس مطالعات انجامشده محورهای گفتوگوها را تعریف کنیم. بعد سعی میکنیم با میهمانها وارد تعامل شویم. طبیعی است که بخشی از این میهمانها همان کسانی هستند که ما در فرآیند پژوهش با اسمشان آشنا شدهایم. اینجاست که عملا لیست موضوعات و میهمانهای برنامه بسته شده است. دیگر کمی هماهنگی و ظریفکاری میماند. اینکه با میهمان وارد گفتوگو شویم و بگوییم میخواهیم دقیقا روی چه بخشهایی متمرکز شود که مثلا بحث با شبهای دیگر همپوشانی کمتری پیدا کند و نقاط کانونی بحث در بیاید.»
مسعود دیانی دیگر در بین ما نیست، کسی که با خلاقیتی خاص و منحصربهفرد توانست برنامهای خاصتر بسازد. او در یک سال پایانی عمرش هر روز نوشت و نوشت و نوشت. از مرگ گفت. از زندگی گفت. از ترس گفت، اما در همه اینها امید جاری بود؛ آنجا که نوشت: «همه این دروغها و ترسها درحالی بود که از یک جایی به بعد آدم مشتاق مرگ میشد؛ مشتاق رهایی از دنیایی که آدم دیگر توان بودن و ماندن در آن نداشت به سمت دنیایی پر از شکوه، عظمت، شگفتی و زیباییهای غریب. اینکه آدم خودش را به این رهایی نزدیک میدید دلش گرم میشد. مثل ده پانزده دقیقه بعد از خوردن مسکنهای مخدر که مغزش را گرم میکردند و تنها اوقات خوش زندگیاش میشدند. همین.»
همین...