عاطفه جعفری، خبرنگار:رسول صدرعاملی، کارگردان و فیلمنامهنویس ایرانی متولد ۲۲ آذر ۱۳۳۳ در اصفهان است که فعالیت فرهنگی و اجتماعی خود را از 17سالگی با خبرنگاری آغاز کرد. او در زمان تحصیلش در مونتپلیه فرانسه به اصلیترین گزارشگر بینالمللی اخبار مربوط به اقامت امام خمینی(ره) در نوفللوشاتو تبدیل شد. رسول صدرعاملی در پرواز انقلاب تنها گزارش مستند تصویری و تنها مصاحبه با امام را ثبت کرد. هرچند او کارهای مستند و تجربی مختلفی را در کارنامه خود داشت، اما فعالیت حرفهای خود در سینما را با تهیهکنندگی فیلم خونبارش بهعنوان اولین پروژه سینمایی پس از انقلاب آغاز کرد و دو سال بعد، اولین فیلم خود در جایگاه کارگردان را با نام رهایی ساخت. رسول صدرعاملی تاکنون بارها برنده یا نامزد دریافت سیمرغ بلورین در جشنواره فیلم فجر شده است. ازجمله آثار مهم رسول صدرعاملی در مقام کارگردان، فیلمهایی همچون «هر شب تنهایی»، «سال دوم دانشکده من»، «میخواهم زنده بمانم»، «من ترانه ۱۵ سال دارم» و «دختری با کفشهای کتانی» است. امسال فیلمی را کارگردانی نکرده است اما با تهیهکنندگی فیلم «جنگل پرتقال» به جشنواره چهلویکم فیلم فجر آمده است. جنگل پرتقال، کار یک کارگردان فیلماولی است که در این دوره از جشنواره مورد استقبال قرار گرفت.
در سالهای اخیر شاهد این بودیم که فیلمسازان قدیمی ترجیح دادند که در مقام تهیهکننده در کنار فیلمسازان جوان قرار گیرند. پیش از این محمد کارت با تهیهکنندگی شما فیلم سینمایی «شنای پروانه» را کارگردانی کرد. توجه به کارگردانهای جوان را چطور میبینید و با توجه به اینکه خودتان هم با کارگردانی فیلم اولی، امسال کار کردید؟
به شخصه خودم پیگیر این افراد جوان که استعداد دارند هستم. زمانی که دبیر جشنواره فیلم کوتاه بودم، فیلمهایی که از نقاط مختلف ایران میفرستادند را بررسی میکردیم و برای من اینکه چه کارگردانی بهتر است و چهکسی فیلمساز خوبی است و میتواند آینده سینمای ایران باشد، مهم بود. در حد توانم و تا جایی که ممکن است استعدادهای نسل جوان سینما را شناسایی میکنم و با آنان کار میکنم. با آرمان خوانساریان -کارگردان فیلم جنگل پرتقال- هم در جشنواره حسنات آشنا شدم که فیلمش در آن جشنواره جایزه گرفت.
یک نکته مهم امروز ما توجه به سینماگران جوان است، زمانی که در بنیاد سینمایی فارابی عضو گروه باشگاه فیلماولیها بودم، آثار و سابقه فیلمسازانی که آثارشان را ارسال میکردند بررسی کردیم، نزدیکبه ۶۰۰ نفر شرکت کردند که حدود ۷۰ الی ۸۰ نفر که بهترین بودند انتخاب شدند. بههرحال نسل آینده سینمای ایران این افراد هستند و ما باید تلاش کنیم سینما را به آنان بسپاریم.
میتوان به این نسل جدید امید داشت؟
من مطمئنم و به راه جدیدی که در سینما باز شده است، امیدوارم. این را هم باید بگویم که مطمئنم راه سینما ادامه پیدا میکند و با توجه به نبوغ و خلاقیتی که در فیلمسازان دهههای اخیر است بهتر از این نیز میشود. بههرحال باید بگردیم تا بچههایی که نبوغ دارند و جوان هستند را پیدا کنیم و به اینکه اثرشان خوب است، اکتفا نکنیم، باید از آنها حمایت کنیم تا بهترین باشند.
برخی معتقدند سرمایهگذاری روی این فیلمسازان جوان کار پر ریسکی است و این کار را انجام نمیدهند.
در جریان فیلمسازی ایران تجربه دارم و میدانم که چقدر ساخت یک اثر سخت است، چون خودم خیلی سخت فیلم ساختم و سینما را با تجربههای بسیار دشوار در طول چهار دهه اخیر، یاد گرفتم، حس میکنم چه اتفاقی باید بیفتد تا آنان بتوانند استعداد خودشان را بروز دهند. شاید خودم فیلمساز بودهام بهتر میتوانم این موضوع را درک کنم. فقط من نیستم که به جوانان اهمیت میدهم و بسیاری از اهالی سینما این کار را کردند. بههرحال باید به جوانان بها داد. امیدوارم بتوانم در سالهای آتی همت کنم و تهیهکنندگی آثار فیلمسازان نسل جوان را بهعهده بگیرم، البته سال آینده تصمیم دارم خودم فیلم بسازم. فیلم جدیدم با نام «زیبا صدایم کن» درباره کتاب قصهای از فرهاد حسنزاده است که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را منتشر کرده و قرار است فیلمنامه فیلم بعدیام اقتباسی از این کتاب باشد.
کمی در مورد تفاوت نسلی صحبت کنیم، شما در فیلمهایتان به این موضوع اشاره کردید و الان هم در مقام تهیهکننده به این موضوع تاکید میکنید؛ کمی در مورد این موضوع صحبت کنیم که آن نسلی که شما برایشان فیلم ساختید با این نسلی که الان میبینیم چه تفاوتهایی دارند؟
مطمئنا نسل تغییر کرده است و تفاوتهای زیادی دارند، همانطورکه در نشست خبری هم اشاره کردم بهطور شخصی از زمانی که خودم را شناختم آنقدر در کارگردانی و تلاش خود تنها بودم که الان آنان را درک میکنم. بعضی اتفاقات در دوره سنی خاصی است که خانوادهها کمتر به آنان توجه میکنند، بخشی از موفقیت جامعه این است که نسل جدید را دریابیم. من ۲۶ سال پیش با فیلم دختری با کفشهای کتانی، هشدار خودم را دادم و باید این روند را ادامه داد و برای این نسل فیلم ساخت تا خودشان را بر پرده سینما ببینند.
کمی درمورد پروسه تولید جنگل پرتقال و مضمونی که در این فیلم است، توضیح دهید.
قرار بود در فارابی استعدادها را بررسی کنیم و با توجه به سوابق و تحصیلات آنان بهترینها انتخاب شوند که سال گذشته در همین زمانها فیلمنامه جنگل پرتقال را به من دادند و فکر کردم این فیلم باید ساخته شود، چون حرف نگفتهای نبود، اما جای آن در سینمای ایران خالی بود. چهار ماه پیشتولید این فیلم سینمایی طول کشید و قبل از ماجراهای ماههای اخیر، فیلم را در تنکابن ساختیم و دلیل انتخاب تنکابن و شهسوار به عقبه تحصیلی نویسنده برمیگردد که خودش در این شهر تحصیل کرده است. پیشتولید فیلم چهار ماه زمان برد و در ۳۵ جلسه فیلمبرداری آن به اتمام رسید. برآورد فیلم هفت میلیارد تومان بود که ۷۰ درصد آن را بنیاد سینمایی فارابی سرمایهگذاری کرد و ۳۰ درصد آن را من پرداخت کردم. این را هم باید بگویم دغدغهام این است که تا چه اندازه جای فیلمی که ساخته میشود از لحاظ مضمون و ایدهپردازی در سینمای ایران خالی است. حرفی که فیلم جنگل پرتقال میزند حرف جدیدی نیست، اما حرف کمتر گفتهشدهای است که به عقیده من لازم بود در سینما زده شود.
امسال چند فیلم در جشنواره داشتیم که از فضای زندگی شهری و تهران دور شدند، جنگل پرتقال هم همین را داشت، نظرتان درمورد این موضوع چیست؟
مطمئنا همه کسانی که در خطه تنکابن زندگی میکنند با دیدن این فیلم حالشان خوب میشود و همه کسانی که از این سرزمین هم دور هستند باز خوشحال میشوند و وظیفه سینماست که به این امر بپردازد. اصلیترین وظیفه در ادبیات، شعر و سینما، پرداختن به ایران است.
فکر میکنید از فیلم در پرده سینما استقبال شود؟
بهنظرم فیلم مخاطبان خود را خواهد داشت، چون حرفهای خوبی دارد. قطعا امیدواریم که گیشه را بهدست خواهد آورد و از همه مهمتر، نقطهعطف داستان است. نکته دیگر اینکه تاکنون مانند آن ساخته نشده است.