عاطفه جعفری، خبرنگار:هادی مقدمدوست در فیلمنامهنویسی شیوه خاص خود را دارد. در کارهای او جامعه ایرانی و خانواده دیده میشوند و بیشتر به موضوعات و معضلات اجتماعی به شیوه حل مساله میپردازد. در این سالهای فعالیتش سعی کرده است تا موضوعاتی که شاید از منظر خیلیها کم اهمیت باشد را درقالب روایت داستانی پررنگ کند. او در فیلم «سر به مُهر» موضوع نماز را جوری در فیلمش جا داده است که مخاطب را تا لحظه آخر با خودش همراه میکند. او درمورد این فیلمش میگوید: «موضوع این فیلم نماز است؛ روحیه این فیلم این است که میخواهد فیلمی مذهبی، روانشناسانه و اجتماعی باشد و خود را در این حوزهها تعریف کند. آیا این مساله که دختری ازهیچ شروع کند و درنهایت به نماز برسد چیز کمی است؟ آیا شوهر کردن بد است؟ آیا حاجت خواستن از خدا و حاجت گرفتن از او بد است؟ آیا نباید چیزهایی مانند ازدواج و شغل را از خدا بخواهیم؟ این چیزهایی که دختر از خدا میخواهد خواست خیلی از افراد جامعه ما است. این دختر با این نیت شروع میکند، اما در انتها بدون توجه به چیزی که ابتدا میخواسته به آنجا میرسد که بلند میشود و میرود نمازش را میخواند و این یک حرکت به درون و معنویت است.»
همین صحبتهایش نشان میدهد او در انتخاب موضوعات سعی میکند تا به سراغ چیزهایی برود که شاید در زندگی آنقدر معمولی باشد که کسی به آن نگاه نکند و مهم برشمرده نشود. اما مقدمدوست با نوع نگاهی که دارد این موضوعات را انتخاب میکند و بهدنبال حل مسالهای که انتخاب کرده میگردد.
مقدمدوست معتقد است فیلمنامهنویس صیاد مواد و مصالح فیلمنامه است، گاهی یک شخصیت را صید میکند و براساس آن فیلمنامهاش را پیریزی میکند، گاهی یک موقعیت پیدا میکند و فیلمنامهاش را براساس آن شکل میدهد. او درباره استفاده از جزئیات در فیلمهایش میگوید: «در فیلم سر به مهر ما یک موقعیت داشتیم که به نظرمان قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم سینمایی خوب را داشت. ما شخصیتی را داشتیم که شهامت ندارد بگوید که میخواهد نماز بخواند. برای تولید این فیلم بسیار هیجان داشتیم چون تعریفی از سینمای دینی داشتیم که حالا میتوانستیم براساس آن تعریف یک فیلم دینی تولید کنیم.
چیزی که دنبال آن بودیم این بود که یک آدمی از نقطهای حرکت کند و به نقطه دیگری برسد. دختر را داشتیم که قرار بود از نقطه صفر حرکت کند و مرحله به مرحله پیش رود و به نقطه مقصد برسد، میخواستیم کاری کنیم که وقتی این دختر به مقصد رسید در تماشاچی احساس شعف بهوجود آید و این عبور برای او شیرین باشد. قصد ما این بود که تماشاچی این عبور را بپسندد و این احساس خوب و شعف با نماز حاصل شود.»
حالا «عطرآلود» ساخته جدید مقدمدوست است، اثری که از عنوانش هم پیداست که عطر را در دل خود دارد. مقدمدوست موضوعی را برای اثر جدیدش انتخاب کرده که انگار در زندگی هرکدام از ما میتوانست اتفاق بیفتد. مریضی، مشکلات مالی و بر سر دوراهی قرار گرفتن و... که همه را به تناسب در عطرآلود میبینیم. مقدمدوست به سراغ مشکلاتی رفته است که در زندگی روزمره امروزمان مبتلا به همه است و با آن درگیرند. اما توجه به ظرافتهایی که با عطر درآمیخته شده است. فیلم مقدمدوست را زیبا کرده و شاید تلنگری باشد برای همه ما که به این مسائل کوچک هم توجه کنیم. مقدمدوست با درآمیختن مرگ و تولد در کنار هم سعی کرده است تا یک روزنه جدیدی را در کنار مشکلات زندگی باز کند. روزنهای که شاید همه به آن فکر کنیم، اما در انجام دادنش تردید داشته باشیم و آن را موثر ندانیم. مقدمدوست در عطرآلود از امید و روشنی میگوید. از نوری که شاید در این روزگار سختی فراموشش کرده باشیم.