• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۱-۱۰-۰۵ - ۰۰:۱۵
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
«فرهیختگان» منتشر می‌کند

واقعیت ماجرای فک پلمب چشمه

نیمه‌های آذرماه بود، فراخوانی سه روزه برای اعتصابات سراسری در فضای مجازی منتشر شد.

واقعیت ماجرای فک پلمب چشمه

عاطفه جعفری، خبرنگار:نیمه‌های آذرماه بود، فراخوانی سه روزه برای اعتصابات سراسری در فضای مجازی منتشر شد. قابل‌پیش‌بینی بود که جریان واقعی جامعه ایران با این موج مجازی فراخوان همراهی نخواهد کرد. اما جریان رسانه‌ای خارج از جغرافیای ایران، به‌دنبال بهره‌کشی سیاسی بود و طبیعتا از پوشش هر‌گونه واقعه‌ای مرتبط با این فراخوان چشم‌پوشی نمی‌کرد. از مهم‌ترین اتفاقات فرهنگی که در این روزها رقم خورد، در رسانه‌های خارجی تحت عنوان پلمب نشر چشمه انتشار حداکثری یافت. اما در پس این اتفاق، چه روی داده بود و واقعیت‌های این بحران‌نمایی در حوزه فرهنگ چه بود که رسانه‌های خارجی از آن بهره می‌بردند؟ فارغ از اینکه چقدر وقایع این روزهای فرهنگ برآمده از جریان‌هایی خارج از حوزه مدیران فرهنگی است، بررسی این اتفاق از این جهت اهمیت دارد که بخش‌هایی از جریان مدیریت در حوزه فرهنگی، به نسبت سایر وقایع مشابه، واکنش به‌هنگامی داشتند. وقتی جریان فعال فرهنگی در کشور، مدیران‌شان را کنار خود ببیند، هم احساس دلگرمی خواهند کرد و هم اینکه آنها را صاحب‌منصبانی صاحب نفوذ و اعتبار در حاکمیت خواهند دید که در بحران‌های مختلف محل رجوع اهالی هنر هستند.

آغاز ماجرا و اعلام انبارگردانی
برای روزهای 14، 15 و 16 آذر، فراخوانی در فضای مجازی به‌عنوان اعتصابات سراسری اصناف منتشر شد. نشر چشمه در صفحه اینستاگرامش مطلبی را منتشر کرد و با درج تاریخ این سه روز از انبارگردانی در شعبه کریمخانش خبر داد و نوشت: «برای این سه روز انبارگردانی داریم و تعطیل هستیم.» این اتفاق یک روز قبل از شروع این فراخوان و در سیزده آذر اعلام شد. این انبارگردانی که همزمان با فراخوان اعتصابات بود در فضای مجازی بازخوردهای زیادی داشت و باعث شد تا خیلی‌ها نسبت به این کار فروشگاه چشمه موضع بگیرند و نقدهایی هم داشته باشند.
چند ساعت بعد از انتشار این خبر و شروع حواشی بسیار در فضای مجازی، نشر چشمه اعلام کرد که انبارگردانی به روز دیگری موکول شده است و فروشگاه باز است. اما چه اتفاقی افتاد که این فروشگاه مشهور کتاب، دوباره باز شد؟ طبق گزارش‌هایی که به «فرهیختگان» رسیده است، وزارت ارشاد در همان روز، رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران را دعوت و نسبت به عواقب این رفتار نشر چشمه در فضای رسانه صحبت می‌کند. رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران هم با مدیریت نشر صحبت می‌کند و آنها نیز همکاری لازم را داشته و این استوری برداشته می‌شود و اعلام می‌کنند که انجام انبارگردانی به زمان دیگری موکول شد.
صحبت‌ها و گفتگوهایی که وزارت ارشاد و اتحادیه ناشران داشتند، بسیار مثمرثمر بود و توانستند با همکاری هم مسئله‌ای که می‌توانست تبدیل به بحران شود را مدیریت کنند. البته معاونت فرهنگی وزارت ارشاد باز هم سعی کرد با رصد همه‌جانبه بازار نشر به مسائل ورود کند. این معاونت، صبح روز چهاردهم با رصد کتابفروشی‌ها در راسته انقلاب و کریم‌خان، تلاش کرد تا این کار را به‌درستی انجام دهد و اگر ناشری نیاز به تذکر داشت، این تذکرها از جانب جریان صنفی مثل اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران به مدیران نشر منتقل شود. تلاش‌ها با گفتگو پیش می‌رفت. البته در این میان چند مورد محدود وجود داشت که به هیات رسیدگی به تخلفات ناشران دعوت شدند و تذکرهای لازم داده شد.

ماجرای پلمب چه بود؟
نشر چشمه، استوری انبارگردانی را برداشت، اما به علت انتشار این خبر در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های خارجی، مدیریت اتفاقات به محدوده‌ای خارج از جغرافیای فرهنگی کشید. نهایتا پلمب نشر چشمه از جایی خارج از محدوده مدیریتی وزارت ارشاد رقم خورده و فراجا (فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران) به مسئله ورود کرده بود. به گفته مدیران دولتی، وزارت ارشاد بعد از پلمب از این ماجرا اطلاع پیدا می‌کند.
مطمئنا در این قضیه ضرورت داشت که هم وزارت ارشاد از این قضیه مطلع شود و هم اینکه دستگاه انتظامی باید با دقت نظر فرهنگی و توجه به حساسیت‌های رسانه‌ای به این مساله ورود می‌کرد. متاسفانه این اتفاق نیفتاد و پلمب نشر چشمه انجام شد. بعد از این رویداد، تلاش‌های فراوانی در معاونت فرهنگی وزارت ارشاد صورت گرفت که به نتیجه رسید و فک پلمب اتفاق افتاد و پنجشنبه بعد از ظهر فروشگاه نشر چشمه باز شد. نمونه‌ای موفق از حضور موثر مدیران به یک مساله مهم فرهنگی در این قضیه مشهود است. رابطه نزدیک وزارت ارشاد و ناشران توانست اعتمادی که ناشران به وزارتخانه دارند را تقویت کند و باعث اعتماد بیشتر به تدبیر مدیران این مجموعه شد.
یاسر احمدوند معاون فرهنگی وزیر ارشاد در گفت‌وگویی که با جماران انجام داد هم به تشریح این اتفاق پرداخت و در این مورد گفت: «پلمب نشر چشمه بدون هماهنگی با وزارت ارشاد بود. تلاش ما این بود که هر چه زودتر مشکل این کتابفروشی حل شود. در مجموعه معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد، به واسطه ارتباط خوب با ناشران و نویسندگان تلاش کردیم تا جایی که امکان دارد فضایی برای ورود قوه قضائیه ایجاد نشود، همه تلاش ما این بوده که در این فضا کار هیچ فعالی به حوزه‌های قضایی نیفتد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی علاقه‌مند است که همه فعالان فرهنگی و هنری در شرایط مناسب به کارشان برگردند و دوست نداریم حتی یک هنرمند هم بازداشت شود یا در زندان باشد. این به هیچ وجه مورد علاقه و تایید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست، مگر جرائمی غیر از جرائم فرهنگی و هنری متوجه آنان باشد که در اینجا مرجع تشخیص، قوه قضائیه است.» 

ماهی‌گرفتن از آب گل‌آلود 
یک نکته‌ای که در ماجرای اخیر شاهدش بودیم، سوءاستفاده برخی از کانون‌ها و انجمن‌های ورشکسته‌ای بود که به دنبال ماهی‌گرفتن از آب گل‌آلود بودند. کانون نویسندگان بیانیه‌ای منتشر کرد که نشان از بی‌خبری نسبت به اصل ماجرا بود. بیانیه‌ای که نسبت به اقدامات و همراهی مدیران فرهنگی با جریان نشر بی‌خبر بود. بیانیه‌نویس کانون بی‌خبر از متن واقعی جامعه امروز ایران، اگر کمی در همان فضای مجازی جست‌وجو می‌کرد، متوجه می‌شد که روند این اتفاقات چطور پیش رفته است و حتی وزارت ارشاد از ماجرای پلمب و برخورد فراجا خبر نداشته است. واضح است که جریان‌های ورشکسته فرهنگی، حیات‌شان متصل به بیانیه‌نویسی و بهره‌مندی از التهابات خارج از حوزه فرهنگ باشد. اما خنده‌دار این است که برخی از اعضای کانون در فضای مجازی خود را قهرمان این اتفاق معرفی کردند و مدعی شدند که بیانیه آنها باعث فک ‌پلمب نشر چشمه شده است. همان‌طور که شرح داده شد، روند کار به گونه دیگری رقم خورد. کانون نویسندگان سال‌ها است که مدعی حمایت از روایت‌های واقعی است و مخالف هرگونه سانسوری است. اما در واقعیت، وقتی می‌خواهد از ناشری دفاع کند، بدون اینکه همه واقعیت را ببیند، بخش‌های مهمی از اتفاقی که رقم خورده را سانسور می‌کند. کانون نویسندگان ترجیح می‌دهد که همکاری، تعامل و همراهی مدیران فرهنگی با نشر چشمه را سانسور ‌کند چون نمی‌تواند این بخش از واقعیت جریان فرهنگی کشور را به‌نفع خودش مصادره سیاسی کند. 

چرا گفت‌وگو می‌تواند کمک‌کننده باشد
اتفاقاتی که در قضیه پلمب نشر چشمه رخ داد، نشان داد که جریانات فرهنگی و مدیران می‌توانند در تعاملی دوسویه با یکدیگر همراه شوند و از نزاع کردن دور باشند. همه ما می‌دانیم که خیابان انقلاب جای مهمی در تهران است و اکثریت کسانی که در این راسته کار می‌کنند، ناشر و کتابفروش هستند. ضمن اینکه نمی‌توان منکر این شد که ناشران و کتابفروشان این راسته نقش مهم و اثر‌گذاری در فضای اجتماعی و رسانه‌ای دارند. اقداماتی که معاونت فرهنگی با همراهی اتحادیه ناشران انجام داد، باعث شد تا آن جریانات خارجی که به دنبال سوءاستفاده سیاسی هستند، نتوانند جریان فعال نشر را به تعطیلی بکشانند. ناشران و کتابفروشان خیابان انقلاب علی‌رغم این کارشکنی‌ها به فعالیت خود ادامه دادند.  گفت‌وگو کردن با سلائق مختلف مطمئنا می‌تواند تاثیرگذار باشد، محمدحسین ظریفیان، مدیرکل توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت‌وگویی درمورد این موضوع می‌گوید: «نگاه وزارت ارشاد، تعامل سازنده با ناشران با هر گرایش و طرز تفکری و حمایت ضابطه‌مند از آنان است که بخشی از این تعامل با ارتباط مستمر چهره‌به‌چهره با ایشان انجام می‌شود. جلسات متعدد دکتر احمدوند معاون فرهنگی و بنده به شکل روزانه و رسیدگی به امور ناشران کمک زیادی به اعتماد متقابل جامعه ناشران و بخش تخصصی حاکمیت در این حوزه کرده است.»
وی با اشاره به همکاری قاطبه ناشران با سیاست‌های نظام و دولت در قضایای اخیر اضافه می‌کند: «اقتضای حکمرانی فرهنگ، رفتار منسجم همه بخش‌ها با رعایت پیوستار فرهنگی است. وقتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با رفتاری فرهنگی، حتی معدود ناشران غیرهمسو با حاکمیت را در شرایط حساس، با خود همراه می‌کند انتظار رفتاری با همین سیاق از نهادهای دیگر می‌رود. حداقل توقع ما، مشورت گرفتن دیگر نهادها از دستگاه رسمی حکمرانی فرهنگ با حفظ استقلال و شان آن نهادهاست.»

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

روزنامه فرهیختگاننظرسنجی

مناظره‌های دور دوم، چقدر شما و اطرافیانتان را به مشارکت در انتخابات ترغیب کرده است؟



مشاهده نتایج

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟