عاطفه جعفری، خبرنگار:ژانر پلیسی در سینما و تلویزیون ایران آنچنانکه باید مورد توجه فیلمسازان و تهیهکنندگان قرار نگرفته است. در سینمای ایران تجربیاتی در زمینه ژانر پلیسی شکل گرفته اما هیچگاه منجر به ایجاد یک موج فراگیر و پرطرفدار نشده. در سالهای نهچندان دور، تلویزیون آثار متنوعی میساخت که در آن روایتهای جنایی در محوریت ماجراها قرار داشتند اما رفتهرفته از تعداد آنها کم شد. حالا شبکه نمایش خانگی هم به این ماجرا ورود کرده است و سعی میکند سریالهای متنوعی در این ژانر بسازد.
ژانر پلیسی در سریالها همان ویژگی و تعریفی را دارد که در سینما یا ادبیات دارد، ولی این ژانر در سریال، طرفدار بیشتری دارد که آن هم بیشتر بهخاطر دنبالهدار بودن و سریالی مطرح شدن قصههاست، چون هفتهها طول میکشد تا گرههای ایجاد شده باز شود. البته بعد از تلویزیون در رمان هم به خاطر آنکه نمیشود به یکباره آن را مطالعه و تمام کرد این ژانر جذابیت خود را حفظ میکند. شخصیت پلیس در تلویزیون یا شبکه نمایش خانگی، به دلیل آنکه ماهها و گاهی سالها بهطور منظم یا پراکنده در مقابل انظار حضور پیدا میکند، چنان در ذهن و روح تماشاگر نفوذ میکند که ماندگاری آن گاهی تا دههها پس از پایان پخش سریال باقی میماند.
در تلویزیون تا سالها، پلیسی را میدیدیم که اتوکشیده و شیک و کاملا سفید نقشش را بازی میکند و هیچ خطایی ندارد و درنهایت جوری بود که مخاطب بههیچوجه این پلیس را باور نمیکرد. مطمئنا پلیس بهعنوان یک کاراکتر، نقاط تاریک و روشن شخصیتی زیادی دارد. در نتیجه ممکن است که حتی انحرافاتی در رفتارش هم باشد و فرازوفرودهایی هم داشته باشد. یا حتی گاهی شاهد لغزشهایی در رفتار شخص پلیس باشیم. اما در سینما و تلویزیونمان کمتر شاهد چنین چیزی بودیم و دلیلش هم به این برمیگشت که پلیس دلش نمیخواهد چهرهاش مخدوش شود و فکر میکند نشان دادن یک کاراکتر و انسان واقعی که فرازوفرود دارد، یا نقاط تاریک شخصیتی یا انحراف دارد، به چهره پلیس ایرانی لطمه میزند. تا مدتها از این موضوع بهشدت مراقبت میکردند که مثلا ما پلیسی که رشوه بگیرد نداریم یا اصلا نباید در فیلم یا سریال این تصویر بیاید که پلیسی خیانتکار باشد یا اینکه مشکلات خانوادگی داشته باشد. یعنی پلیس باید بهعنوان یک فرد کاملا استاندارد و تراز درنظر گرفته شود که البته عوارض خاص خودش را هم دارد و باورکردنی نیست.
در سریال «خونسرد» که در شبکه نمایش خانگی ساخته شد و به پایان رسید با یک کاراکتر پلیس طرف هستیم که برخلاف کلیشههای مرسومی است که در تمام این سالها نشان داده شده است. شهرام حقیقتدوست بهخوبی از پس این نقش برآمده است. یک آدم معمولی که احتمال خطا و اشتباه در محاسبات هم دارد اما در کنار همین معمولی بودن، میتواند مخاطبش را غافلگیر کند. هوش پلیسیاش را در جایی بهکار میگیرد که مخاطب انتظارش را ندارد، مخصوصا در صحنهای که مظنون را با یکی از شاکیها به صورت غیرمستقیم روبهرو میکند تا بتواند برای پرونده تصمیم بگیرد و دقیقا به هدفش میرسد. این پلیس رفتار اتوکشیده ندارد و از آن طرف بام هم نمیافتد که مدام مثل برخی پلیسها که در فیلمهای مختلف میبینیم بخواهد فریاد بکشد. کارش را انجام میدهد و در همهحال خودش است. یک آدم با همه اقتضائاتش که ممکن است یک روز خوب باشد، یک روز بد. اما یک پلیس مقتدر است. قانون و اجرای آن برایش مهم است و با اینکه در برخی موارد سعی میکند از راههای غیرمعمولی پروندههایش را به سرانجام برساند، اما در چهارچوب نظامنامه قانون حرکت میکند.
چرا قانون مهم است؟
خوانش آدمها از قانون و رعایت آن میتواند متفاوت باشد اما سریال خونسرد قرار نیست در مورد قانونگریزی یک قاتل زنجیرهای حرف بزند. کاراکتری که در این سریال در نقش دکتر کسری کیا شکل گرفته است خودش قوانین و آیینهای اجرای حکم خاص خودش را دارد. مخاطب در مواجهه با یک قصه و کاراکتری قرار میگیرد که نهتنها چهارچوبهای رسمی و نظامنامه قانونی را نمیپذیرد بلکه میل به خودسری دارد و واضح است که در چنین وضعیتی، معیارها در تشخیص خوب و بد متکثر میشوند و به تعداد آدمهای جامعه باید قانون داشته باشیم.
در سریال خونسرد، شخصیت دکتر، خودش و نتیجهای که به آن میرسد را قانون میداند و براساس آن حکم میدهد و اجرا میکند. این یعنی قانون را قبول ندارد و خودش را در جایگاهی میبیند که با این قبول نداشتن، حکم هم اجرا میکند. این تقابل بین قانون و بیقانونی که یک نفر بخواهد خودش به این برسد که من میتوانم خودم قانون باشم، نهتنها خودش را به تباهی میکشاند که دیگرانی را هم به تباهی میبرد. رشد اخلاقی که مدنظر قانون است زمانی میتواند فراگیر باشد که همه در سایه همان قانون مشخص شده حرکت کنند. سریال خون سرد، دقیقا در همین مسیر حرکت میکند، توجه به این موضوع که اگر قانون در جامعهای اصل نباشد و همه بخواهند خودشان قانون باشند، همهچیز بههم میریزد.
دکتری که خودش قانون شده است
امیر آقایی، بازیگر نقش کسری کیا در سریال خون سرد است. آقایی در تلویزیون نیز کارهای زیادی دارد. سریال اولین شب آرامش، بیگناهان و چرخوفلک ازجمله مجموعههای مطرح این بازیگر است. او در سریال نوار زرد نیز بسیار موفق بود و بهخوبی توانست نقش پلیس زیرک و باهوش را بازی کند و البته از سال 96 و بعد از فصل اول نوار زرد دیگر در تلویزیون ظاهر نشد. او پیش از این تجربه حضور در سریالهایی همچون عالیجناب و آقازاده را در نمایش خانگی داشته است. در خون سرد هم با وجود مشابه بودن کاراکترش با یکی از نقشهای دیگرش اما باز هم دنبال تجربههای متفاوت و تازه است.
آقایی در این سریال یک پزشک در مرکز پزشکی قانونی است که با پلیس همکاری میکند و در برخورد با خانمها بهویژه همسر و خواهرش بهشدت حساس و مهربان است. شغل دوم او از بین بردن مردانی است که در حق خانمها ظلم کردهاند. او افرادی را به قربانگاه میبرد که گمان میکند یا اطمینان دارد که مجرم هستند. آنها را با روشهای مختلف یافته و با دخالت در کار قانون و به روش خود، به قتل میرساند. کاراکتری که بازی میکند خاکستری است. مخاطب هم او را دوست دارد و ممکن است به کارهایی که میکند حق بدهد، اما باز هم در مقایسه با نقش خارجی این سریال یعنی دکستر، برای قاتل بودنش دلیل درست ارائه نمیشود و گاهی مخاطب دلش میخواهد که این دکتر دستش رو شود و پلیس در برابر بیقانونیهایش بایستد.
تدریس میکند و چهرهای کاملا مثبت دارد اما در روی دیگر سکه مردی خشن است که مرتکب قتلهای بیرحمانه و خونسردانه میشود. همهفنحریف است و برای مواجهه با کسانی که به قتل میرساند و برای اینکه آنها را به قربانگاه بکشاند، نقشهای مختلف بازی میکند. که البته این همهفنحریف بودنش هم گاهی در ذوق مخاطب میخورد و او را باور نمیکند.