عاطفه جعفری، خبرنگار: دیوارنگارهها بیش از آنکه تصویری برای زیباسازی یک شهر باشند، کارکرد ویژهای برای انتقال پیام، فکر و اندیشه هستند. برخی از دیوارنگاریها سادهاند و با چند خط ساده شکل گرفتهاند، برخی دیگر هم در حد طراحی و نقاشیهای حرفهای پیش رفتهاند که دیوارنگاریهای میدان ولیعصر تهران جزء همین دسته است. البته جالب است بدانید دیوارنگاری در جهان عمر طولانی دارد و در دوران یونان باستان، امپراتوری روم و ایران چنین نمونههایی داشته است؛ نمونههایی که امروزه با نام دیوارنگاره در رده هنر مدرن طبقهبندی و بهعنوان هنر عمومی از آنها یاد میشود. این دیوارنگارهها تصور رایجی که میگفت آثار هنری تنها در گالریها روی دیوار میروند را شکستهاند و نشان میدهند که میتوان روی دیوارهای شهر هم آثار هنری را خلق کرد و از طریق آنها با مخاطب سخن گفت.
حالا چند سالی است به میدان ولیعصر تهران که برسی قبل از هرچیز دیوارنگاره بزرگی گوشه میدان نظرت را جلب میکند. دیوارنگارههایی که از سوی خانه طراحان انقلاب اسلامی به یکی از میادین اصلی پایتخت میآید و هرچند حاشیه و انتقاد هم کم نداشته، اما میتوان آنها را از بهترین و اثرگذارترین دیوارنگاریهای این سالها دانست. در دیوارنگارههای میدان ولیعصر میتوان این انتقال پیام به مخاطب را بهخوبی مشاهده کرد؛ طرحهایی که بنا بر اتفاقات روز سوژههایشان دقیق انتخاب میشود و به همین علت هم به مسائل سیاسی و اجتماعی روز که بخش عمدهای از جامعه درگیر آن هستند، میپردازد. موضوعاتی که البته دایره محدودی هم ندارد و از حضور تیم ملی فوتبال در جامجهانی و دیگر ورزشها در المپیک را دربرمیگیرد تا موضوع اجتماعی کمک به همنوعان و مسائل سیاسی مهم. هرچند گاهی برخی دیوارنگارهها با حاشیههایی هم روبهرو شده بود. بهسراغ محمد امجدی رفتیم که طراحی این دیوارنگاره را به عهده دارد و از او درمورد کارکرد رسانهای دیوارنگاره، جامجهانی و نمادهایش بر این دیوارنگاره پرسیدیم.
الان با چند سال پیش متفاوت شده است. دیوارنگارهها در خیابانهای شهر کارکردهای ویژه رسانهای پیدا کردهاند و در چند سال اخیر شاهد این بودیم که مثلا نصب یک دیوارنگاره در میدان ولیعصر با واکنشهای عجیب در شبکههای اجتماعی مواجه میشود. کمی درمورد ماهیت و کارکرد رسانهای این دیوارنگارهها صحبت کنید.
این را باید بگویم که در نصب یک دیوارنگاره با توجه به هزینهای که بابت اکران و جانمایی میشود، ترجیح این است که کارکرد تجاری داشته باشد. با توجه به این نگاه که چطور میتوان برای این تابلوها کارکرد فرهنگی متصور شد، سعی کردیم با این فضاها و ارگانها همکاری داشته باشیم که نگاه فرهنگی به بیلبوردها داشته باشند و نگاه از جنس آگاهیرسانی بهجای آگهی باشد. تبلیغات را از جنس آگهی تبلیغاتی میدانیم و موضوع فرهنگی را از جنس آگاهیرسانی میدانیم، که روایت صحیح و فرم و محتوای کار و کارکردی که داریم محقق شود.
با توجه به سالها فعالیت در این زمینه، به نظرتان چقدر بیلبورد میتواند حرف را به مخاطب برساند؟
با توجه به اینکه بیلبورد یکی از کارهای مهمش در جهت آگاهیرسانی است و چون میتواند با مخاطب مواجهه عینی داشته باشد بسیار موثر است و میبینیم که روی پلها وقتی پیامهای فرهنگی گذاشته میشود، مردم وادار به فکر میشوند و با آن ارتباط میگیرند. حتی اگر درمورد اتفاقات روز باشد، این ضرورت احساس میشود که شهر فقط رنگوبوی تجاری نداشته باشد و فقط تبلیغات نبینیم و در عرصه فرهنگ هم اتفاقاتی بیفتد و مردم به فکر وادار شوند با بیلبوردهای فرهنگی.
مطمئنا بیلبوردی که در خیابان میآید وقتی قرار است عموم مردم آن را ببینند باید ویژگیهای خاصی داشته باشد. چه چیزی را درنظر میگیرید؟
مختصر و مفید بودن مهم است. در کوتاهترین جمله ومختصرترین تصویر، بهترین پیام و بهترین ارتباط تصویری را بتواند برقرار کند و مخاطب را به یک امر و کنش و فهم و مفاهمهای دعوت کند. انتظاری که از این بیلبوردها داریم این است. فضای تجاری فضای ترغیب است و در اینجا مفاهمهای در اثر و دعوت به تامل درباره کار تولیدی است که با کنش و تفکری همراه است.
به چه چیزهایی برای این توجه میشود؟
برای ارتباط تصویری و بیان محتوایی و بیان المانهایی که در طرح است نمادشناسی وجود دارد که کار را هم از جهت فرمی، هم رنگی و هم از جهت محتوا مرتبط میکند و میتواند برای فهم بیننده در مواجهه با کار موثر باشد.
کمی درباره دیوارنگاره میدان ولیعصر و تصویر جامجهانی صحبت کنیم. چطور به این طراحی رسیدید تا از نماد اسطورهها استفاده کنید؟
نگاهی که به بیلبورد میدان ولیعصر است با توجه به رسانه بودن و جریانساز بودنی که رسانه میتواند داشته باشد تاثیرگذار است. برای طراحی این بیلبورد با توجه به شعاری که برای تیم ملی با عنوان تا پای جان برای ایران انتخاب شد، به این موضوع نگاه کنیم و ایران را در اسطورهها ببریم و به این برسیم که در چه قالبی بهتر فهم میشود. دوره معاصر به شهدا و فرماندهان جنگ میرسید و همچنین با نگاه اساطیری، نگاه به شاهنامه شد که فضای سلحشوری و رشادت دارد و به یکسری از شخصیتها در شاهنامه رسیدیم که مبنای فرهنگی دارند و شخصیت و کارکرد دیوارنگاره دارند. به این جهت سعی کردیم در فاز اول در بدرقه تیم ملی جهت حضور در جامجهانی از آن کمک بگیریم و در فاز دوم هم بهعنوان مشایعت و همراهی و همدلی با تیم ملی در زمان بازی که پشت بازیکنان قرار گرفتند استفاده شود. هر یک از این کاراکترها در تصویر میتوانند ظرفیتی از جامعه باشند که این وحدت حامی تیم ملی است و در کنار تیم ملی از آنها حمایت کنند و پشتیبان تیم ملی باشند و از این ظرفیت در انسجام و وحدت تیم ملی استفاده شود.
انتخاب نمادها چطور بود؟ از این نظر میپرسم که هرکسی تصویر را میبیند متوجه رستم و گردآفرید میشود، این ویژگی را چطور در تصویر جا دادید که این تشخیص برای مخاطب راحت باشد؟
این شخصیتها را با توجه به نمادهایی که داشتیم، انتخاب کردیم. مثلا گردآفرید یک فرمانده زن در عرصه نظامی و جنگ بوده است و انتخاب ما فقط این نبود که یک زن را انتخاب کنیم و تمام. بلکه میخواستیم یک چهره تاثیرگذار از زنان این سرزمین را در تصویر بیاوریم. شخصیتها ظهور و بروزشان جوری است که بهعنوان حامی حضور دارند. سعی کردیم ارتباط با اساطیر شاهنامه داشته باشیم و از طرف آنها مسائل روز را بازگو کنیم.
طراحی دیوارنگاره برای جامجهانی 2022 با توجه به شرایط اجتماعی که وجود دارد سخت است. کار سخت شما برای طراحی بیلبوردها چه بود؟ ممکن است چیزی را در طراحی تغییر داده باشید؟ یا محدودیتی برای طراحی درنظر گرفته باشند؟
زمانی کار سخت میشود که مفاهمه مشترکی در آن زمینه نباشد و در فضای حاکم بر رسانه و فضای مجازی دروغ و راست با هم قاطی شده باشد. برای ما مهم بود شناسایی حق و پافشاری و استمرار و اصلاح این رفتار. نقطه سخت این بود که در هجمههای عجیب حمایت درستی از تیم تعریف کنیم، به همین جهت این نکته مهم بود که چه کاراکتر و شخصیتی را کنار بازیکنان تیم ملی قرار دهیم که این حمایت درستتر و جامعتر باشد و عملا همه مفاهمه مشترک و وجه اشتراکی داشته باشند که گفتیم اساطیر ایران با توجه به قدمت و اصالت و شناخت و اینکه عجین با ادبیات و فرهنگ ماست، بهترین گزینهاند که وجه مشترک بین همه ما ایجاد کنند.