سیدمرتضی فاطمی، کارگردان سینما: نظرم درمورد این اتفاق، همان چیزی است که خیلی کوتاه درباره آن نوشتم و اینکه معتقدم باید یکجایی جلوی برخی آدمهایی که با بیاحترامی و نگاه بالا به پایین به ساحتها و حوزههای دیگر نگاه میکنند، آن هم ساحت و حوزهای مثل هنر، گرفته شود.
این ادبیات و این نگاه شایسته نهتنها اهل هنر بلکه هیچ بخشی از جامعه نیست. بهطور خاص از صنف جامعه هنری که بهخاطر نوع نگاه به مسائل و روزگار، آدمهای لطیفتر و حساستری هستند، من بهشخصه برنمیتابم کسی با این ادبیات درباره هنرمندان صحبت کند و به همین علت واکنش نشان دادم.
بگذارید یکبار دیگر این اظهارنظر را مرور کنیم و قضاوت کنید این ادبیات حتی اگر ادبیات منتقدانه برای حل معضلی باشد، باز هم قابلقبول نیست. ضمن اینکه باید بررسی شود این معضلی که گفتهاند، وجود دارد یا خیر؟ اگر وجود دارد چقدر قابل تعمیم است، اگر قابل تعمیم است در قبال بقیه صنوف در چه جایگاهی است؟ زمانی که همه اینها بررسی شد، فرض میکنیم رائفیپور به این نتیجه رسیده است. باز هم جای بررسی وجود دارد، اینکه آنقدر با اطمینان از آمار بالای تجاوز و تعرض جنسی در سینما صحبت میکند، آیا رائفیپور جامعهشناس است یا آمار خاصی از صنوف دارد که فکر میکند آمار تعرض در این حوزه نسبت به بقیه جاها بالاتر است؟
محمدرضا جوادییگانه، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران چند روز پیش یک مطلبی نوشت و در آن اشاره کرد بیش از نیمی از زنان این مملکت در مواجهه با تعرض و آزار در این سالها بودند. قاعدتا آن پژوهش هم قابل استنباط نیست چون تعداد زیادی این موضوع را کتمان میکنند، اما زنان در حوزه سینما و آدمهای حوزه فرهنگ، شجاعتر هستند و این موضوع را رسانهای کردند.
این حرفها را میزنم نه بهعنوان طرفدار این جنبش و نه بهعنوان مخالف آن بلکه در این موضوع بهخاطر اینکه هنوز فضا شفاف نیست همیشه سکوت کردم و اصلا موضع من مخالف یا موافق نیست. من صحبت و ادبیات رائفیپور را نقد میکنم که به ما میگویند: «با توجه به آمار بالای تجاوز و تعرض جنسی در سینما و افشاگریهای روزانه این جماعت دوزاری!» واقعا این چه ادبیاتی است؟ اینهمه کارگردان، نویسنده، هنرمند و اینهمه آدمی که پلهبهپله زحمت کشیدند و تلاش میکنند که برای فرهنگ مملکت آورده داشته باشند. آنوقت با این ادبیات با آنها صحبت میشود؟
من اصلا طرفدار جامعه هنری به معنای 100درصد نیستم، نهتنها در جامعه هنری بلکه در هیچ جامعهای طرفدار 100درصد نیستم. نگاه من به صنف هنرمندان است و حتما در این صنف مثل تمام صنفهای دیگر، افرادی هستند که مورد تایید من نیستند، اما آنچیزی که بیان میکنم بهخاطر خصلت و ذات هنر این صنف قابل احترام هستند، نسبت به صنوف دیگر. اینکه جماعت سینماگر را دوزاری بدانیم، خیلی بد است و جمعبندی اینطور است پس کسانی که به آنها تجاوز نشده، اعلام کنند کاربردیتر است. این ادبیات محلی برای گفتوگو نمیگذارد که بخواهیم درباره آن حرفی بزنیم. همیشه در برابر این جماعت به شعارها و حرفهای دامن نزدن به دوقطبی و جبهه حق و باطل و گردوخاک و غبارهای فتنه و... بیان میشود و این مدام از سوی آدمها بیان میشود و وقتی به سطح شاگردها میرسد تبدیل به هیولاها و دیدگاههایی میشود که نهتنها دوقطبی را در جامعه تشدید میکند بلکه دچار نفرت و وضعیت مشمئزکنندهای در جامعه میشود که من به اندازه خود برنمیتابم. و همین باعث میشود نهتنها واکنش نشان دهم، بلکه میتوانم با ایشان یا هرکس دیگری که درباره صنف سینما این دیدگاهها را دارد، گفتوگو کنم. سالهای سال هر جایی دستم رسیده، تلاش کردم گفتوگو را بین آدمها ترویج کنم اما اینها مسیر گفتوگو را با توهین و هتاکی بنبست میکنند و با این احوال هنوز آمادگی دارم درباره این موضوع صحبت آماری و علمی شود نه حرفهای ذوقی و مخاطبپسند!
شک نداشته باشید که این ادبیات در هر بخش و صنفی بیان شود باعث تضعیف آن صنف میشود. از طرف قشرهای مردم و هنرمندان و حتی بین هنرمندان برخی مواقع حرفهایی زده میشود که باعث تضعیف این صنف میشود. یکبار درباره این موضوع کوتاه نوشتم. تنها عامل پیشرفت، قدرت اتحاد و همبستگی است نه دندان تیز به هم نشان دادن. این ادبیات و نشان دادن دندان تیز به هم از هر طرفی تا زمانی که وجود دارد، کارگشا نیست. این ادبیات و این لشکرکشی و اردوکشی و... به این معنی است که علاقه به ایجاد فضای دوقطبی و علاقه به این وجود دارد که ضربه را سینما بخورد و این دوستان فکر میکنند اگر سینما ضربه بخورد اتفاق خوبی رخ میدهد اما نمیدانند بسیاری از موضوعات و مسائل اجتماعی در دنیا توسط سینما قابل حل است. در دنیا، بحرانهای شدید سیاسی و امنیتی را از طریق سینما حل میکنند، اما ما مسائل ساده اجتماعی را تبدیل به بحرانهای امنیتی و سیاسی میکنیم، چون فرهنگ، سینما و ادبیات و آنچیزی که باعث میشود تخیل ما تقویت شود و بتوانیم خود را جای آدمهای دیگر بگذاریم، محترم شمرده نمیشود و جدی گرفته نمیشود و با این ادبیات هتاکانه به آن توهین میشود و بهگونهای تبلیغ میشود که کسی که در این حوزه کار میکند، فرد فاسدی است. چند درصد سینما سلبریتیها هستند که توانایی مالی متفاوت دارند؟ چرا به این دقت نمیکنیم. بدنه سینما منهای تلویزیون و دیگر حوزهها 4 هزار نفر خانواده است؛ چرا به این نگاه نمیکنند؟ اینها مسائلی است که به سینما ضربه میزند.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
پاس گل سادهانگاران به جریان انحرافی سینما (لینک)
رائفیپور نه متخصص سینماست نه متولی آن (لینک)
این توئیت گل به خودی بود (لینک)
چرا میخواهند سینما را نابود کنند (لینک)