عاطفه جعفری، خبرنگارگروه فرهنگ: کتاب همیشه مهم بوده است. درست است که اینروزها حال کاغذ و کتابفروشیها زیاد خوب نیست، اما سال 1401 میتواند با برگزاری نمایشگاه کتاب تهران و فروکش کردن کرونا، سال خوبی برای حوزه کتاب و نشر باشد. به بهانه پایان سال در این صفحه از کتابهایی گفتیم که قرار است در سال 1401 منتشر شوند، البته مطمئنا این بخش کوچکی از کتابهایی است که منتشر میشود. ناشران و نویسندگان به بهانه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، خیلی از گفتن نام کتابهایشان استقبال نکردند و ما به همین تعداد رسیدیم.
فاضل نظری و اواخر عصر
آخرین کتابی که منتشر کرد، آنقدر سریع چاپهایش به اتمام رسید که ناشر مجبور بود سریع چاپهای بعدی را برساند. فاضل نظری سالها است شعر میگوید و خودش معتقد است: «هنوز شعر خیلی برایم جدی نشده، یعنی از گذشته به شعر همانند یک موضوعی درکنار زندگی نگاه میکردم و هنوز هم بخشی از زندگی را تشکیل میدهد. بهنظرم شعر یک طیف و مسیر است که گاهی کمتر و گاهی بیشتر میشود، مثل مسیری که از کنار جاده عبور میکنی گاهی سرسبز است و گاهی درختان کمتری دارد، قانون نیست و فرازونشیب دارد.» نظری شعر خواندن را یک لذت متعالی میداند و میگوید: «بعضی لذتها فقط مختص انسان است و آن هم نه همه انسانها. هم شعر خواندن حال آدم را خوب میکند و هم شعر خوب گفتن موجب ایجاد احساسی متعالی در انسان میشود. برخی لذتها از جنس رفع الم است؛ مثل تشنگی که فقط تا زمانی که تشنهایم نوشیدن آب لذتبخش است، اما لذتهایی مثل بخشیدن یا آموختن هم هست که محدودیت ندارند. اینها لذت واقعی است، شعر هم از چنین لذتهایی است.» او معتقد است اگر شعر نبود بیان بسیاری از مفاهیم عرفانی امکانپذیر نبود. شعر با کلمات معمول معناهایی را انتقال میدهد که بیان آنها جز در این قالب امکانپذیر نیست. اگر کلماتی مثل میخانه و ساقی در غزل امروز هم استفاده میشود، بهدلیل تفاوت معنایی وگستره تأویل آنها در شعر است. حالا در سال 1401 قرار است، کتاب جدیدش با عنوان «اواخر عصر» منتشر شود؛ کتابی که توسط انتشارات سوره مهر منتشر خواهد شد و میتواند نوید خوبی برای دوستداران این شاعر باشد.
محسن روحانی و تجربیات طنزآمیز از آمریکا
سیدمحسن روحانی، نویسنده کتاب «چمدانهای باز» است؛ کتابی که چندماهی است منتشر شده و در همین مدت کوتاه توانسته است مخاطبان خودش را پیدا کند. روحانی که فوقلیسانس حقوق خصوصی از دانشگاه امامصادق(ع) است، برای ادامه تحصیل به آمریکا رفته و در آنجا مجدد فوقلیسانس گرفته است و بعد از شرکت در آزمون وکالت، دکتری را شروع کرده و آن را در رشته حقوق بینالملل زیرشاخه تحریمهای اقتصادی ادامه داده است. او حالا مشغول تحصیلات پسادکتری در کشور آلمان است و همزمان در حوزه تحریمهای اقتصادی وکالت میکند.
او کتاب چمدانهای باز را سفرنامه نمیداند و میگوید: «کتابهایی که درباره آمریکا نوشته شده بود را خواندم. افرادی که به آمریکا سفر کرده بودند و درباره این سفرشان نوشته بودند؛ مثلا کتاب سیدمجید حسینی را خواندم. قبل از اینکه کتاب را بنویسم این مدل کتابها را خواندم که درگیر همان مسالهای بودند که خدمت شما بیان کردم. یعنی در کشوری رفتند و دچار جذابیتها و پیشداوریها شدند و این نگاه بر آنها غلبه کرد. من تفاوتی بین این کتاب و سفرنامه میبینم. درست است کسی که به کشور آمده به قصد سفر آمده است. سفر تاریخ انقضایی دارد، تحصیل تمام میشود و برمیگردد، اما کتاب بعد از یک بازه زمانی نمیتواند بگوید سفرنامه هستم، چون فرد آنجا زندگی کرده و آنجا کار کرده و شاغل بوده است.»
او برای سال آینده دو کتاب جدید دارد، یک کتاب درمورد حقوق تحریمهای اقتصادی که تقریبا مراحل نهایی آن درحال طی شدن است. دومین کتاب روحانی در تکمله «چمدانهای باز» است و بیشتر به ماجراهای زندگی شخصی او بهعنوان یک دانشجوی حقوق و وکیل ایرانی در نیویورک میپردازد و البته به گفته خودش زبان روایتش را طنز انتخاب کرده است و در مورد این موضوع میگوید: «من قدری قلمم میتواند طنز شود و دوست دارم اینچنین شود، ولی نمیتوانستم در این روایتها این را پررنگ کنم؛ چراکه جنس روایت طوری نبود که طنز را بربتابد. دوست دارم اگر بتوانم کتاب بعدیای که مینویسم، محوریتش خودم باشم، شاید راحتتر طنزپردازی کنم و شاید کتاب را جذابتر کند.»
علی حسنزاده و سفرنامه جدید
«دماوند از برجهای منهتن» روایت ریز و درشت اقامت دوساله علی حسنزاده، دانشجوی مشهدی در آمریکا است. حسنزاده در این سفرنامه ۲۸۰ صفحهای مشاهدات خودش را از چند شهر آمریکا و آبشار نیاگارا ثبت کرده است. او همچنین در این کتاب روایتهایی از برگزاری جشنها و حضور ایرانیها و جمعی از مسلمانان در مهدیه همان شهر را نوشته است؛ روایتهایی که در آن رواداری و مدارا نقش پررنگی دارد و همزمان آن را با آنچه در مشهد میگذرد، مقایسه کرده است. نویسنده در ادامه سیر و سیاحتش سراغ دو تن از بزرگان حوزه اندیشه و فرهنگ ساکن در آمریکا رفته و در چند صفحه شرحی مختصر از ملاقاتش با سیدحسین نصر را روایت کرده است. اجارهخانه، امکانات دانشجویان، نحوه برگزاری کلاسها، خواستگاری، هزینه زندگی و کمی هم از حالوروز خیابانهای فیلادلفیا ازجمله مسائلی است که حسنزاده درباره آنها نوشته و گاهی هم تعریضهایی به مسائل سیاسی روز جهان و ایران پس از حوادث سال ۸۸ زده است. حالا حسنزاده قرار است در سال 1401 بهسراغ یک سفرنامه دیگر برود و انتشارات سوره مهر قرار است این کتاب را منتشر کند.
حامد عسکری و کتابی که منتشر نشد
اسفند 99 در صفحهای که درباره کتابهای جدید 1400 منتشر کردیم، از حامد عسکری گفتیم؛ «شاعر است و اهل بم. شعرهایش مثل خرمای بم شیرین و گاهی مثل آوار بم غمگین. شعرهایش هرچه هستند، برای مخاطبانش دوستداشتنی و جذاب هستند. شعر برای حامد عسکری پناهگاه همه آوارهاست و وقتی هم که سراغ داستان میرود این شعرها هستند که به تصویرسازی و شخصیتپردازیهایش کمک میکنند. پریدخت از همین جنس آثار است؛ عاشقانهای در دل تاریخ که از خزانه شعر عسکری وام گرفته بود. خودش درمورد نوشتن این کتاب گفته است: «چهار، پنج ساله بودم، با مادرم به کابین میرفتیم، آنجا مادرم با پدرم حرف میزد. گاهی اوقات چشمانش خیس بود و به پدرم زنگ میزد که در زاهدان دانشجو بود. وقتی به خانه میآمدم صندوقچهای را میدیدم که پر از کاغذهای سبز و صورتی بود. وقتی بزرگتر شدم و نسبتی با کلمات پیدا کردم، به صندوقچه دستبرد زدم و فهمیدم نامههای پدرم به مادرم در دوران نامزدیشان است. یک خصوصیتی در نامهها وجود دارد و آن این است که تمام دلت را درون کاغذ میریزی. نگارش کتاب پریدخت یک سال و خردهای طول کشید. بارها نوشتم و ویرایش کردم. اینکه چقدر کتاب پریدخت موفق بوده و موردقبول اهلنظر، با گذشت زمان مشخص میشود.» سال 1399، سفرنامه حجش را منتشر کرد؛ «خال سیاه عربی». او درباره این سفرنامه گفته است: «من در این سفر ملغمهای از همه آنچیزی بودم که تا حالا از خودم ساختهام؛ نه سجاده آب کشیدم که وقتی به آنجا میرسم، عرفان مطلق باشم. حتی یادم میآید در مدینه قلیان کشیدم. نه یک توریست بودم که بخواهم آنجا فقط بروم و بهصرف مواجهه ظاهری کعبه را ببینم که بنای تاریخی ساختهشده بهدست حضرت آدم یا ابراهیم است یا اینکه احد را ببینم بهعنوان موقعیت یک جنگ مهم تاریخی. برخورد من اینچنین هم نبود.» او قرار است کتاب جدیدش را در انتشارات خط مقدم منتشر کند؛ کتابی که بازهم در نوع خود برای او جدید محسوب میشود. او در این کتاب راوی خاطرات یکی از رزمندگان حاضر در سوریه است و باتوجه به نوع زندگی این رزمنده مطمئنا این کتاب، جذاب خواهد بود. این کتاب قرار بود در سال 1400 منتشر شود، اما این اتفاق نیفتاد و انتشار کتاب به سال 1401 موکول شد.
رضا امیرخانی رمانش را منتشر میکند؟
آخرین کتابی که از رضا امیرخانی خواندیم، سفرنامهای بود که او از کرهشمالی نوشت؛ کتابی که در اسفند سال 98 و زودتر از موعد منتشر شد. او درباره چاپ این کتاب که زودتر از موعد منتشر کرد، میگوید: «اینهمه سال مردم همراه من بودهاند و حالا نوبت من است حتی برای چندساعت با کتاب جدیدم در این روزگار قرنطینه همراهشان باشم، شاید بتوانم سرگرمشان کنم.» سفرنامه «نیمدانگ پیونگیانگ» بازخوردهای زیادی داشت؛ برای خیلی از افرادی که سراغ این کتاب میرفتند پیشفرض مقایسه ایران و کرهشمالی وجود داشت، اما امیرخانی درباره اینکه ایران شبیه کرهشمالی میشود یا نه؟ چنین پاسخ داده است: «آنها روحیه نظمپذیری و حرفشنوی زیادی دارند، مسالهای که مطمئنا در کشور ما اتفاق نمیافتد، چون ما خیلی مردم نظمپذیری نیستیم.» او پیش از سفرنامهاش اثر دیگری را روانه بازار نشر کرده بود بهنام «رهش» که آنهم محل بحثوجدلهای زیادی شده بود. خودش «رهش» را دوست داشت و از آن دفاع میکرد، اما حالا شاید زمان آن رسیده که دوباره از رضا امیرخانی یک رمان بخواهیم. برای همین این دغدغه را با خودش هم مطرح کردهایم. سال 99 در گفتوگویی که با او داشتیم، میگفت: «دوست دارم یک رمان بنویسم، هنوز زود است که درمورد این کتابم نظر بدهم. شخصیتها را میشناسم و با آنها فامیل میشوم، ولی زمان آن مشخص نیست، بهنظر میرسد معاصر است، اما گذشته را روایت میکند. نگاه نوستالژیکی به گذشته دارد که خوب هم نیست، ولی چارهای نیست.» در پایان سال 99 که به سراغش رفتیم، گفت: «متاسفانه هنوز فرصت پیدا نکردهام که آن را شروع کنم. قصدم نوشتن رمان است، اما در ملال روزگار کرونا بهدنبال یک کار حالخوبکن هستم. هنوز پیدا نکردهام و امیدوارم این اتفاق برایم بیفتد.» اما در سال 1400 بازهم بهسراغش رفتیم و او درمورد این کتابها هنوز حرفش همان بود که هنوز شرایط اجازه نداده تا کتابهای جدید را بنویسد. سال 1401 اما شاید همان سالی بشود که کتابهای جدید رضا امیرخانی به بازار بیاید.
فاطمه سلیمانی و دومین رمان اجتماعی
رمان «دلی که نداشتی» اثر فاطمه سلیمانیازندریانی توسط انتشارات کتاب نیستان منتشر شد. سلیمانی پیش از این برای مخاطبان خود با داستانهای تاریخی با تم مذهبی و نگارش زندگینامههای شهدا شناخته شده بود. در تازهترین اثر خود روایتی بلند از زندگی دختری روایت کرده است که طلاق وی از پسرعمویش که تازه با هم عقد کرده بودند برایش شرایط زیستی پیچیده و تازهای را شکل داده است. ارغوان قهرمان این داستان که خود را دختری مستقل و در عینحال دارای خصوصیات عمومی و باورهای عرفی دختران جوان میداند، بهدنبال اتفاق طلاق در زندگیاش سعی دارد با بهرهگیری از روابط، احساسات و گفتوگو با پیرامونیانش به تعریف تازه و نرمالتری از زندگی دست پیدا کند.
حالا سلیمانی در دومین رمان غیردینی خود؛ بهسراغ یک رمان اجتماعی رفته است که به احتمال زیاد تا شهریورماه سال 1401 منتشر میشود. داستان رمان اجتماعی او درباره یک طلبه جوان است که با خانوادهاش اختلاف دارد. سلیمانی خودش داستان کتاب جدیدش را جذاب میداند و باتوجه به استقبال از کتابهای او میتوان امیدوار بود که باید منتظر استقبال از کتاب جدیدش هم بود.
خدایی و رمانی تاریخی
داوود خدایی، داستاننویس، شاعر و نمایشنامهنویس و مربی حوزه ادبیات داستانی اهل تبریز و متولد 18 مهر 58 است. وی کارشناس جغرافیای طبیعی بوده و تجربه فعالیت بهعنوان مربی ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و همچنین سابقه عضویت در هیات تحریریه نشریات ندای آذربایجان، سهیل، حیدربابا و کلمات را دارد. خدایی مسیر نویسندگی را سخت میداند و معتقد است: «در این مسیر مشکلات و مسائل عدیدهای انتظار مؤلفان را میکشد و همین مشکلات سبب میشود انرژی هنرمندان هدر برود. فردی که بایستی همه فکر و ذکر خود را معطوف خلق اثری زیبا و ماندگار کند، قبل از اینکه اقدام به نوشتن کند و اثری بیافریند، به این موضوع فکر میکند که چطور باید از هفتخوان تولید کتابی بگذرد، ناشر پیدا کند، مجوز بگیرد، از پس هزینههای سرسامآور چاپ برآید و از همه مهمتر اینکه با افرادی در این فرآیند سروکله بزند که در مواردی آشنای بهکار نبوده و از جنس چنین فعالیتهایی نیستند.» حالا او در کتاب جدیدی که شروع کرده، بهسراغ نوشتن یک رمان رفته که در بخشهایی از آن آمده است: «ماریا تنها زن داخل عکس بود، اما چیزی که متعجبم میکرد، این بود که هفت مرد داخل عکس ایستاده بودند، درحالیکه پدربزرگ در چند نوشته از حضور شش مرد آلمانی درکنار ماریا حرف زده بود. آن هفتمی لباسی متفاوت از آلمانیها پوشیده و در انتهای عکس ایستاده بود، اما چرا سر همه مردها پاره شده بود جز همان یک مرد؟!»
محمدرضا بایرامی و رمان جدید
محمدرضا بایرامی که سابقه دیرپایی در نگارش برای نوجوانان دارد، تنها نویسنده ایرانی است که رمانی نوجوانانه از او برنده یکی از معتبرترین جوایز ادبی اروپا شده است. بایرامی در تمامی این سالها و باوجود فعالیت حرفهای در عرصه رمان و ادبیات بزرگسال از نوشتن برای مخاطبان نوجوان غافل نبوده است. «زائران کوهستان مهآلود» آخرین کتاب محمدرضا بایرامی بود که داستانی با محوریت سفری به کوهستانی رازآمیز در روستایی است که هرسال با مراسم مذهبی سنتی خود، بسیاری را از گوشهوکنار کشور به سویش میکشد تا نفسی یا شاید دیداری تازه کنند. اما در این مسیر مسائل و مشکلاتی گریبان مسافران داستان را میگیرد تا با بهجا آوردن رسم رفاقت و دوستی و خطر کردن برای یکدیگر، حکمتهایی از زندگی را با خود به ارمغان ببرند.
این نویسنده در «زائران کوهستان مهآلود» بار دیگر به سنت موردعلاقه خود که استفاده از عناصر ادبی فولکلور در داستاننویسی برای نوجوانان است بازگشته و از جغرافیا و زیستبوم روستایی ایران استفادهای ناب و بکر برای خلق موقعیتهای داستانی داشته است. حالا بایرامی در سال 1401 میخواهد کتاب جدیدش را منتشر کند. در معرفی این رمان آمده است: «این داستان همانقدر به واقعیت نزدیک است که پلنگ سر کوه به ماه؛ بنابراین همه حوادث، اماکن و شخصیتهای آن خیالی است، هرچند واقعی بهنظر برسد یا تاریخ هم از آنها به همین شکل نام برده باشد!»