• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۰-۱۱-۱۷ - ۰۰:۳۶
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 1
  • 0
نگاهی به فیلم «بی‌مادر»

یک تله‌فیلم متوسط

در «بی‌مادر»، به برخی سرفصل‌ها اشاره می‌شود نظیر ناباروری یک زوج، بحث رحم اجاره‌ای و در نهایت حس زنانه‌ای که می‌گوید شوهرش درحال نزدیک شدن به زن دیگری است. آنچه در فیلم از این سرفصل‌ها احساس می‌شود این است که نویسنده، ابتدا این سرفصل‌ها را برای خود طراحی کرده و سپس به نگارش فیلمنامه اقدام کرده است.

مجتبی اردشیری، منتقد: «بی‌مادر»، فیلم کم‌مایه‌ای است. قصد دارد سنگ بزرگی بردارد اما نه مقدمه‌چینی لازم برای ورود به این مبحث را انجام می‌دهد و نه در ادامه، پرداخت‌هایی صورت می‌دهد که بپذیریم، با فیلمی جدی و بزرگ مواجه هستیم.

در «بی‌مادر»، به برخی سرفصل‌ها اشاره می‌شود نظیر ناباروری یک زوج، بحث رحم اجاره‌ای و در نهایت حس زنانه‌ای که می‌گوید شوهرش درحال نزدیک شدن به زن دیگری است. آنچه در فیلم از این سرفصل‌ها احساس می‌شود این است که نویسنده، ابتدا این سرفصل‌ها را برای خود طراحی کرده و سپس به نگارش فیلمنامه اقدام کرده است. این سرفصل‌ها، در اندازه‌های میان‌تیترهایی هستند که بدنه سناریو نمی‌تواند اتصالی میان آن بخش‌ها به‌وجود بیاورد.

در سرفصل اول که موضوع عدم‌بارداری به مخاطب تحمیل می‌شود، اطلاع چندانی راجع‌به این موضوع به مخاطب داده نمی‌شود. ابتدای فیلم، با سکانس‌هایی نسبتا سرخوشانه مواجه هستیم که اطلاعات چندانی به مخاطب نمی‌دهند تا اینکه فیلم در این فضای گنگ و کم‌مایه، به سرفصل بعدی خود که موضوع رحم اجاره‌ای است، ورود پیدا می‌کند.

در بحث رحم اجاره‌ای البته سازوکار روایت، قوام‌یافته‌تر می‌نماید و مخاطب روی ریل دغدغه اصلی داستان قرار می‌گیرد. این بخش که میانه فیلم را شامل می‌شود، به‌واسطه حضور کاراکترهایی بیشتر نظیر برادرزن و نزدیک‌تر شدن دوربین به درون شخصیت‌ها، برای مخاطب دوست‌داشتنی‌ می‌نماید.

در یک‌سوم پایانی، فیلم به‌یک‌باره رها می‌شود. به دلایلی عجیب، موضوع شک زن به شوهرش پیش آمده و روال داستانی به فاز دیگری تغییر ریل می‌دهد. در این بازه، مخاطب، چندان در جریان روابط عاشقانه قرار نمی‌گیرد. این فرآیند نه به‌‌صورت دفعی و نه به‌صورت تدریجی به تصویر کشیده نمی‌شود. حتی در ادامه و زمانی که خانم دکتر به نشانه قهر، از خانه خارج شده و امیرعلی (امیر آقایی) با زن، تنها می‌شود، باز هم به‌صورت مشخص نشان نمی‌دهد که این شک‌ها و گمانه‌ها تا چه اندازه‌ای صحیح است.

این جریان تا سکانس پایانی فیلم ادامه می‌یابد. جایی که باز هم فیلم، تکلیف خود را به‌درستی نمی‌داند. در یک لحظه، زن با لحنی دستوری، از خانم دکتر می‌خواهد که فرزندش را به او بدهد و طی یک دقیقه بعد می‌بینیم که او بیمارستان را بدون فرزند ترک کرده و از زندگی زن و شوهر خارج می‌شود.

این حرکت قهرمانانه اگرچه پایان خوبی برای این ملودرام به حساب می‌آید، اما هیچ ارتباطی با بدنه روایت ندارد. در یک نگاه کلی، «بی‌مادر» کلاژی از این سه سرفصل است که نمی‌تواند زنجیره ارزش طلایی را درباره این سوژه خوب برقرار کند و درنتیجه به فیلمی تبدیل شده است که علی‌رغم فقدان وحدت روایی، نمی‌تواند مخاطب را در پروسه داستانی، با خود همراه ببیند.

این سنگ بزرگ برداشتن، درنتیجه خام‌دستی‌های کارگردان جوان فیلم در نخستین تجربه ساخت اثر بلند سینمایی او تلقی می‌شود. جایی که نویسنده و کارگردان تلاش کرده تا به‌واسطه پرداختن به سوژه‌ای ملتهب، مسیر موفقیت بسیاری از فیلم‌اولی‌های این سال‌های سینمای ایران را پیموده و با استفاده از بازیگران شاخص و درنظر گرفتن گریم‌هایی جذاب برای آنها، با خرید هویت بصری، توجه مخاطب را به فیلم خود جلب کند.

این دیدگاه و نبود طراحی مهندسانه سبب شده تا «بی‌مادر» در ایده‌آل‌ترین شکل خود، به تله‌فیلمی متوسط تبدیل شود که جایش در بخش رقابتی جشنواره فجر نباشد. روند خنثی فیلم، به شکلی عجیب در رفتارشناسی کاراکترهایش هبوط کرده و شاید هم از آنها نشأت گرفته باشد. در این فیلم، جریان‌ها و اشخاص داستانی، به این دلیل قطبیت پیدا نمی‌کنند که فرآیندی خنثی را در پیش می‌گیرند. از قطب مثبت داستان که امیرعلی است و نماد عقلانیت و منطق فیلم است تا همسر او که بالانس روابط میان آدم‌ها را برعهده دارد و بدمن داستان که نقش او را پژمان جمشیدی ایفا می‌کند، تماما انسان‌هایی منفعل و خنثی هستند که در جریان داستان کم‌رمق فیلم، حل شده و به ظهور و بروزی نمی‌رسند.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار