عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: انگار که در این زمانه جنس خندهها و خندیدنها فرق کرده است و به تبع آن فرم برنامهسازی سرگرمکننده و طنز هم باید تغییر کند. گزارش امروز درمورد یکی از همین فرمهای برنامهسازی سالهای اخیر تلویزیون است که در همان دستهبندی تولید محتوای سرگرمکننده قرار میگیرد. سازندگان برنامه پرطرفدار خندوانه در سالهای اخیر، بخش خلاقانهای را تحت عنوان خندانندهشو طراحی کردند که توانست با همین عصاره سرگرمی و خنده، بخش مهمی از مخاطبان تلویزیون را با خود همراه سازد. خندانندهشو برای اولینبار در خردادماه 1396 پخش شد و حالا بعد از گذشت چهار سال، خندوانهایها دوره سوم این مسابقه نمایش را راه انداختهاند. اما واقعا این دوره از خندانندهشو بهلحاظ فرمی و همچنین بستر زمانی انتشار چه تفاوتهایی با دورههای پیشین خود دارد؟ در گزارش پیشرو کمی از سابقه خندانندهشو گفتیم و در کنارش با چند نفر از کسانی که در این دوره از برنامه شرکت کردند، گفتوگو کردیم. به سراغ سیدعلی احمدی، تهیهکننده این برنامه هم رفتیم تا برایمان از کم و کیف برگزاری این دوره از خندانندهشو بگوید.
خندانندهشو از کجا آمد؟
خنده، طنز و تولید محتوای سرگرمکننده برای مردم کنار نام رامبد جوان جا خوش کرده است، اما با وجود سابقه هنری او در تلویزیون و سینما، طراحی برنامهای در سطح خندوانه، نیازمند توجیهات دقیق و متقن برنامهسازی بود. رامبد جوان در گفتوگویی که با ایسنا داشته درمورد چگونگی تولید خندوانه گفته است: «حدودا ۱۸ سال پیش، روزی که تصمیم گرفتم برنامهای با موضوع خنده و خندیدن بسازم، وضعیت بهتر از الان بود. گرفتاریهایمان را داشتیم، ولی اوضاع آرامتر بود. در آن سالها این برنامه را طراحی کردم تا ببینم چقدر نیاز به خندیدن داریم و چقدر خندیدن در زندگی ما موثر است. این طرح منجر به گفتوگویی میان من و دکتری به نام اردکانیان شد که دکتری اوقات فراغت از یک دانشگاه انگلیسی در هندوستان را داشت. ایشان میگفتند در دنیا درباره خنده و خندیدن تحقیقات زیادی شده است، اما ما در ایران و در این زمینه و در حوزههای آموزش بهداشت روانی جامعه، پزشکی و بیولوژیک، روابط اجتماعی، خانوادگی و... ضعف داریم. ایشان دو هزار مقاله از تحقیقات دانشمندان و پزشکان جهانی جمعآوری کرده بودند که از میان آنها ۹۰۰ مقاله ترجمه و تبدیل به پایه علمی «خندوانه» شد. مثلا در این مقالات ثابت شده بود که اگر بخندید مغز فریب میخورد و شروع به ترشح هورمونهای شادیآور میکند؛ درنتیجه حالتان بهتر میشود و... همینها باعث شد تا برای ساخت «خندوانه» مصر شوم و این برنامه کلید بخورد.» اما خندانندهشو چگونه در خردادماه 1396 کارش را شروع کرد. فرم این برنامه در ابتدای کار جدید بود و کمتر احتمال میرفت که فرمت اجرای استندآپ با موفقیت همراه شود. اما تیم خندوانه توانست استندآپ کمدی یا همان خنداننده شو را در بستری گستردهتر معرفی کند. تا پیش از این استندآپهای خارجی از کمدینهایی همچون «کریس راک» و «رابین ویلیامز» بیشتر در فضای مجازی منتشر شده بود، اما حالا خندوانه جنس جدیدی از استندآپ را به نمایش گذاشت. استقبال از خندانندهشو1 ناشی از کنجکاوبرانگیز بودن شکل اجراها بود. همین جدید بودنش برای مخاطب ایجاد جذابیت میکرد و در کنارش مخاطب میدید که حرفهایش از دهان یک استندآپ کمدین شنیده میشود و مشکلاتی که دارد، حتی گلایههایی که از دولت دارد در دل این برنامه گفته میشود. شرکتکنندگان این استندآپها از جنس مردم و دغدغههایشان بیاطلاع نبودند. در همان سال خندانندهشو بهعنوان یک برنامه مهم و با استقبال میلیونی مردم مطرح شد و در همان زمان رامبد جوان با یادآوری این موضوع که خندیدن مهم است، در برنامه گفت: «آدمهای بسیاری در «خندوانه» به من گفتهاند آقای جوان ما قرص اعصاب میخوردیم اما با تماشای «خندوانه» دیگر قرص نمیخوریم. یکی میگوید من بیکار بودم «خندوانه» نگاه کردم انگیزه گرفتم رفتم کار پیدا کردم. زوجی میگویند ما داشتیم از هم جدا میشدیم «خندوانه» به ما انگیزه داد که جدا نشویم. آدمهایی گفتهاند که افسرده بودهاند اما با تماشای «خندوانه» حالشان بهتر است. خانمی جلوی من را گرفته و گفته است خدا خیرتان دهد دختر من دو سال افسرده بود و از اتاقش بیرون نمیآمد، اما الان میآید و «خندوانه» تماشا میکند و حالش بهتر شده است و... پس ماجرا انگیزه است و این نیست که ما چقدر شادیم. در «خندوانه» کلی حرفهای مهم زده میشود. جهتگیریهایی میشود که جهتگیریهای انسانی هستند. ما میگوییم به خودتان کمتر فشار بیاورید و منتظر نباشید که دیگران کمکتان کنند؛ خودتان برای خودتان باید کاری کنید تا شرایط افسردگی و ناامیدی قابل تحمل شود یا کمرنگ شود.»
استعدادهایی که شبیه هیچکسی نبودند
خندوانه با خندانندهشو مدلی از کار عصرجدید را انجام میداد، یعنی عدهای را که کار طنز دوست داشتند و دلشان میخواست دیده شوند، معرفی میکرد و با وجود اینکه این آدمها از قبل در کار هنری یا در فضای مجازی شناخته شده بودند، خندوانه برایشان سکوی پرتاب شد تا بتوانند بیشتر در عالم هنر شناخته شوند.
علی صبوری، در فضای مجازی شناخته شده بود، اما شناختی که یک میلیون نفر تو را بشناسند با اینکه 20 میلیون نفر هر شب تصویرت را ببینند و تو را دنبال کنند بسیار متفاوت است.
علی صبوری در خندانندهشو2 استندآپ داشت و درمورد اینکه خندوانه باعث شد تا استعدادها شناخته شوند، میگوید: «ما الان همه حاصل فکر رامبد جوان هستیم. خندوانه واقعا کار بزرگی کرد و فرصتی فراهم آورد تا استعدادها دیده شوند. این استعدادیابی را در هر زمینهای میتوان انجام داد. در این برنامهای که ما بودیم، ۵۰۰۰ نفر ادعا داشتند که میتوانند استندآپ کمدین شوند و مردم را بخندانند. خب این فرصت در اختیارشان گذاشته شد، داوری کردند و نتیجه این شد. آنها که انتخاب نشدند اگر مطمئن باشند که سال بعد هم استعدادیابیای در کار است، در این مدت تمرین میکنند و کارشان بهتر میشود. کسی هم که میفهمد استعداد ندارد، دیگر وقتش را هدر نمیدهد. این فرصت باید بهطور برابر برای همه فراهم باشد. رامبد جوان واقعا کار مهمی کرد و همه ما خندانندهشوییها، دیده شدنمان را مدیون او هستیم. اما اینکه توقع داشته باشیم سال دیگر همین موقع ستاره اول سینما باشیم، توقع زیادی است. خیلی از بازیگران مطرح این روزها را میتوانم نام ببرم که مدتها نقشهای حاشیهای داشتند و فقط از جلوی دوربین رد میشدند.»
یکی از اتفاقات دیگری که خندوانه با برنامه «خندانندهشو» رقم زد، شناسایی و معرفی استعدادهایی بود که تا قبل از این مانندی نداشتند، یعنی خودشان بودند و ادای کسی را درنمیآورند، علی صبوری درمورد این موضوع گفته است: «بهنظرم الگو داشتن همیشه هم خوب نیست. من اگر زمانی فکر کنم که میخواهم رضا عطاران بشوم هیچکس نمیشوم. چون ناخودآگاه شبیه او میشوم. عطاران و مدیری میخواستند چه کسی بشوند که امروز در این جایگاه قرار دارند؟ یا آلفرد هیچکاک و اسپیلبرگ؟ مقصودم این است که استندآپ دیدن خیلی تاثیر میگذارد و در کارمان جهش ایجاد میکند، ولی ناخودآگاه ما را کمی شبیه چیزهایی که میبینیم میکند. من این شبیه شدن را دوست ندارم، دوست دارم کار و هنرم غریزی باشد. شما باید یاد بگیری و چهارچوب را بشناسی که ما تا امروز نشان دادهایم استندآپ و ضرب آن را میشناسیم. از الان به بعد باید در راهی که پیشرو داریم رها باشیم و سعی کنیم خود واقعیمان را نشان دهیم. مثلا اینکه به من میگویند شبیه رضا عطارانی، برایم ضدتبلیغ است. من حرف زدنم همین است و ادای کسی را درنمیآورم. وقتی با کسی عادی هم صحبت میکنم فکر میکند دارم مسخره بازی درمیآورم درصورتی که لحنم همین است. مگر من عقلم کم است که 10 سال تلاش کنم و بشوم رضا عطاران که الان در اوج است؟ اگر چنین است اصلا نباید وارد هنر شوم. من میخواهم علی صبوری بشوم.»
از شکست در خنداننده شو2 ناامید نشدم
مصطفی احمدی یکی از کسانی است که در خنداننده شو3 اجرای استندآپ دارد اما این اولین فعالیت هنری او نیست. او از سال 1390 کار نمایش داشته و در صداوسیمای مازندران چند کار تلویزیونی روی آنتن برده است، در کنارش از سال 95-94 در رادیو فعالیت داشته است. مصطفی احمدی در خنداننده شو2 هم حضور داشته و جزء 100 نفر برتر انتخاب میشود اما به مرحله نهایی نمیرسد، برای همین تصمیم میگیرد که به کلاسهای استندآپ کمدی و طنزنویسی برود و حتی کار تلویزیونی هم در همین زمینه انجام میدهد. حالا او بعد از طی کردن این مراحل به خنداننده شو3 رسیده است. با او گفتوگوی کوتاهی در مورد خنداننده شو انجام دادیم تا برایمان از اتفاقات این مدت بگوید.
از احمدی در مورد تفاوتهای استندآپ و طنز اینستاگرامی که این روزها بسیار زیاد شده است میپرسم و او میگوید: «استند آپ اساسا با تمام هنرها متفاوت است حتی تئاتر، سینما و کارهای اینستاگرامی؛ چراکه عملا یک نفر روی صحنه ایستاده و درحال اجراست. تعریف استندآپ کمدی این است که نقد کردن مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با استفاده از ابزار بازیگری انجام شود. طنزی که در تلویزیون یا اینستا ضبط میشود. اگر خراب شد میشود دوباره ضبط کرد اما استندآپ این قابلیت را ندارد و به شکل عریان و تنها روی صحنه اجرا میشود. در این چند وقت که کارهای طنز در اینستا و تلویزیون و سینما پخش شد مردم را در این زمینه باهوشتر کرد و دیگر به هر شوخیای نمیخندند و تو باید شوخیهای به روزی بنویسی که درد مردم هم در آن باشد و با زبان طنز مسائل را نقد کنی؛ چراکه زبان طنز بیشتر گیرایی دارد.»
میگویم: «به خاطر همین است که کار استندآپ به نسبت فرمهای دیگر هنری سختتر شده است.» او با تایید حرفم میگوید: «قطعا استندآپ به نظرم سختترین حالت هنر است؛ چراکه مثل تلویزیون و سینما ضبط ندارد و در تئاتر هم پارتنر داری و اگر فراموش کردی پارتنرت جبران میکند حتی به نظرم در مونولوگ تک نفره هم شما آنچه خواندهاید را بازی میکنید. ولی استندآپ دیوار چهارم ندارد و در ارتباط کامل و مستقیم با مخاطب هستید و انگار متن را همین حالا میگویی و اجرا میکنی درصورتی که ماهها قبل متن نوشته شده و تمرین کردهای ولی باید بازیات طوری باشد که انگار در لحظه است.»
سوال بعدی را به سمت این موضوع میبرم که خیلیها با حضور در خندوانه، به یک معروفیتی میرسند که تا قبل از این نداشتند و میگویم چقدر این موضوع را درست میدانید و او میگوید: «خنداونه پربینندهترین برنامه صداوسیماست و با گذشت سالها هنوز برای مردم تکراری نشده و هنوز پرمخاطب است. مردم شخصیت آقای جوان و جناب خان را دوست دارند و آرزوی خیلیهاست روی صحنه برنامه باشند که شاهد این موضوع ارسال رقمی بالای 10 هزار ویدئو برای برنامه است و بعد از برنامه هم باید بگویم اتفاقات بزرگی برایم افتاد چه در صفحه مجازی و چه در بیرون وقتی به کافه میرفتم یا هرجای دیگری مردم من را میشناختند و با من عکس میگرفتند و این یک اتفاق بزرگ است برای کسی که سالها کار کرده اما دیده نشده است حالا با یک برنامه پرمخاطب میتواند استعدادش را نشان بدهد و به این ترتیب معروف شده است. من سالها تمام تلاشم این بود که خندوانه شروع بشود و ویدئو بفرستم و بتوانم اجرا کنم و به این ترتیب دل مردم را شاد کنم.»
از حضورش در خنداننده شو2 استفاده میکنم و میپرسم چه تفاوتهایی را در این دو برنامه دیده است و میگوید: «اگر بخواهم راجعبه خودم بگویم شبی که انتخاب نشدم تا صبح گریه کردم و الان فکر میکنم بهتر شد که بالا نرفتم و الان استندآپ را بهتر میشناسم و قطعا بهتر میتوانم اجرا کنم. بچههایی که دور اول و دوم بودند توانمند بودند و در خنداننده شو3 بچهها برای اجرا بسیار انگیزه دارند و مربیان هم فوقالعاده هستند. فکر میکنم در روند برنامه خاصه بخش خنداننده شو اتفاقات خوبی میافتد. بعد از پایان خنداننده شو2 من رفتم پیش آقای جوان و گفتم با اینکه داوران به من کامنت خوب دادند چرا بالا نرفتم و آقای جوان گفت برو تلاش کن و دور بعد با قدرت بیا تا اتفاقات خوبی برایت بیفتد. آن روز حرفشان را جدی نگرفتم اما بعد از آن خیلی تلاش کردم و تا 3،4 سال تمرین کردم و امروز در آن جایگاه هستم و مردم را میخندانم. میخواهم به علاقهمندان بگویم تلاش و تمرین کنند. تمرین خیلی مهم است فیلم دیدن و کتاب خواندن هم همینطور و مطمئن باشند یک روز خدا آنها را بغل میکند و اتفاقات خوبی برایشان میافتد.»
مردم به امید نیاز دارند
مهدی داودی، بازیگر است و لیسانس ادبیات نمایشی از دانشکده هنرهای زیبا دارد. بیشتر تئاتر کار کرده است و البته به گفته خودش کارهای تصویری هم داشته است. برگزیده جشنواره تئاتر فجر و جشنواره مقاومت بوده است و به این موضوع افتخار میکند که بیشتر تئاتر خیابانی کار کرده و در حوزه کودک و صداپیشگی برای انیمیشن هم فعالیت داشته است. خیلی به این افتخار میکند که بچه جنوب شهر است و میگوید کار هنری را از کانون فرهنگی تربیتی شهید مطهری در میدان شوش شروع کرده و همه اینها برایش انگیزه است تا کارش را ادامه دهد.
از چگونگی ورودش به استندآپ میپرسم و میگوید: «اگر اطلاع داشته باشید استندآپ شاخهای از هنرهای نمایشی است و از طریق دوستانم به این کار وارد شدم چون دیدم مردم خیلی این کار را دوست دارند. خاصیت استندآپ این است که میشود در کوتاهترین زمان خیلی از مفاهیم و حرفها را با آن زد برای همین علاقهمند شدم و در برنامه استندآپ شرکت کردم که مهراب قاسمخانی، مریم سعادت و الکیا عبدالرزاقی داوران این برنامه بودند. در کنارش از زینب موسوی بسیار یاد گرفتم و به نظرم او یکی از بهترین کمدینهای این کشور است. همه اینها باعث شد تا به اجراهای کافهای وارد شوم و اولین گروه استدآپ کمدی در ایران بودیم که در کافهها اجرا کردیم و ما شروعکننده راهی بودیم که خیلیها الان در آن حضور دارند. توانستیم با مردم ارتباط بگیریم. ببینید استندآپ مثل جراحی میماند و میشود خیلی کارها با آن انجام داد و همه اینها باعث شد جذب استندآپ شوم.»
او در مورد ورود به استندآپ و شهرتی که خندوانه برای آدمها ایجاد میکند، میگوید: «خندوانه بسیار باعث این اتفاق میشود. البته من که هنوز معروف نیستم اما اینکه در قاب نگاه مردم قرار بگیریم نعمت بزرگی است که خداوند به من اعطا کرد و بسیار متشکرم از رامبد جوان که این فرصت را در اختیار من قرار داد. پدرانه من را حمایت کرد. چون من در یک برنامه استندآپ شو حذف شدم اما ایشان همیشه به من میگفت که تو میتوانی این کار را انجام بدهی، همیشه فکر میکردم سلیقه در انتخابها تاثیر گذار است اما دیدم اینطور نیست. برنامه خندوانه واقعا به من کمک کرده است.»
داودی در مورد تفاوتهای این دوره از خنداننده شو با دورههای دیگر میگوید: «فرق این قسمت خندوانه با قسمتهای دیگر در سختتر بودنش است. اساتید در کنار ما هستند اما در این دوره داوران مربی نیستند، بهجای آنها اساتیدی مثل یزدان فتوحی، ابوطالب حسینی و میثم درویشانپور همیشه کنار ما هستند، استرس داریم، ولی اینها همیشه در کنار ما هستند و کمک میکنند. کار حرفهای همین است، 8 سال است که تجربه حضور در این برنامه را دارند و یک جور دانشگاه است و ای کاش واقعا مثل یک دانشگاه جایی دایر میشد و این دوستان میتوانستند تجربیاتشان را در اختیار بقیه کسانی که کار کمدی میکنند، بگذارند.»
او در پایان صحبتهایش میگوید: «کمدی به مردم امید میدهد، خنده به مردم امید میدهد، این مدل برنامهها که ساخته میشود خیلی به مردم کمک میکند تا این راه سخت را راحتتر بروند. این مردم حقشان این است که بخندند و امید داشته باشند. من باورم نمیشد که در مترو و اتوبوس کسانی که من را نمیشناختند الان چه لطفی به من دارند و چقدر از ما تشکر میکنند و در فضای مجازی چقدر به ما انرژی میدهند و این بینظیر است و به نظرم در مقطعی که قرار دارم، بهترین نقطه دنیاست و در برابر بهترین مردم دنیا هستم و از این موضوع بسیار خوشحالم.»
استندآپ جنسش با بقیه طنزها متفاوت است
بابک باقرنیان متولد مرداد ٦٧ است و به گفته خودش از وقتی یادش میآید عاشق تئاتر بوده است و در سن 9 سالگی برای حضور در یک تئاتر از دست مرحوم على سلیمانى جایزه میگیرد و دانشگاه با نوید محمدزاده همکلاس بوده است و بعد هم وارد مدرسه بازیگرى زنده یاد سمندریان میشود و بعد به قول خودش بزرگترین تغییرات زندگیاش از همانجا شروع میشود، به جزیره کیش میرود و چندین سال در آنجا کار کمدی انجام میدهد؛ سال ٩٦ جایزه اعجوبه ایرانى را در بخش استندآپ کمدى به انتخاب اشکان خطیبى، میگیرد تا اینکه با آمدن کرونا همه چیز تحت تاثیر قرار میگیرد و کارش کاملا متوقف میشود. از آنجا به بعد کارش را تغییر میدهد و شروع به نوشتن فیلمنامه و سناریو میکند و بعد هم حضور در خنداننده شو3 که برایش شروع اتفاقات خوب است. وقتی از او در مورد جنس استندآپ کمدی و تفاوتش با طنزهای دیگر میپرسم، میگوید: «اولش اینکه استندآپ کمدى یک گونه اجرایی است که شبیه به مونولوگ(تکگویى) در نمایش است. استندآپ در ارتباط کلامى با تماشاچیها و به اصطلاح تئاترىها حذف دیوار چهارم(دیوار ارتباط با تماشاچى) شکل میگیرد، اما با طنزهای دیگر متفاوت است. مثلا طنز اینستاگرامى سعى خودش را میکند که دستبهدست بشود و سازنده همه چیز را جورى جلوی دوربین میبرد تا به اصطلاح وایرال شود و همه ببینند، در استندآپ مرسوم است که یک نفر گوینده است و از نمایشی شدن کار پرهیز میشود، ولی در طنز اینستاگرامی دیالوگ بین چند نفر میتواند، به جذابتر شدن کار کمک کند. البته چیزی که نباید فراموش کنیم این است که به لحاظ خطوط قرمز و آزادى عمل در مسیر تولید این دو مورد کاملا باهم فاصله دارند.» باقریان که حذفش در خندانندهشو خیلی اذیتش کرده است، اما معتقد است که خندوانه سکوى پرتاب خیلى از ستارهها بوده است و میگوید: «من هم جزئى از این خانوادهام و با این اتفاق دیده شدم، امیدوارم باز هم بتوانم در همین قالب قرار بگیرم. سالها کار کردهام و افراد کمى من را میشناختند، امروز خیلى لطف مردم شامل حالم شده است. شعار نمیدهم ولى واقعا ما مردم خیلی خوبی داریم که باوجود همه این مشکلات باز هم درکنار ما قرار میگیرند و برایشان مهم است که در مورد کارمان نظر بدهند.» او در پایان صحبتهایش میگوید: «خندانندهشو بزرگترین برنامه استعدادیابى استندآپ کمدى کشور است، مطمئنا وجود تماشاگر خیلی برای این برنامه مهم است و نبودنشان در فصل قبل لطمه بزرگی برای برنامه بود، اما خندوانه همیشه مورد لطف مردم بوده است و امروز هم پرطرفدارترین برنامه تلویزیون است. اقبال مردم به مسابقه خنداننده شو قطعا در مسیر برگزاری مسابقه بیشتر هم خواهد شد.»
کار ما در خنداننده شو 3 سختتر است
نیما نافع متولد 15 اسفند 1363 است و مهندسی مکانیک خوانده است. دورههای آزاد کارگردانی تئاتر را در پردیس دانشگاه تهران گذرانده و دوره فیلمنامهنویسی موسسه کارنامه را هم داشته و شاگرد فرهاد توحیدی بوده است. او دوره مستر کارگردانی شاگرد آقای فرهادی بوده است و کارگردانی، ساخت و دستیاری فیلم کوتاه هم انجام داده است. نافع در زمینه شعر و ادبیات فعالیت داشته است و سالها در خانه ترانه رفتوآمد داشته و ترانه هم مینویسد. نافع پژوهشهایی در حوزه کمدی موقعیت داشته و قرار بود برنامهای را در شبکه نسیم با همین عنوان تولید کند اما فعلا متوقف شده است. او میگوید یک رمان تالیف شده هم دارد که تا چند ماه آینده منتشر میشود. در ابتدای گفتوگو باتوجه به سوابقش از علاقهاش به طنز میپرسم و میگوید: «من قبل از ورود به دانشگاه کاریکاتور میکشیدم و روحیه طنز از آنجا در من پدید آمد. کتابهای ایرج پزشکزاد و عزیز نسین را در این زمینه میخواندم و خیلی علاقه داشتم و بهطور ناخودآگاه به آن سمت رفتم و علاقه خودم هم هر روز بیشتر شد و فهمیدم اینجا جایی است که میخواهم در آنجا بمانم و در آن موفق هستم.» باتوجه به تفاوتهایی که استندآپ با دیگر حوزههای طنز دارد از علاقهاش برای ورود به این مدل طنز میپرسم و اینکه آموزش دیده است یا نه؟ و میگوید: «برای آموزش مرکز خاصی نه در ایران بلکه در دنیا هم به آن شکل وجود ندارد. یک کتاب در این زمینه وجود دارد با عنوان گام به گام استندآپ کمدی که میشود از آن استفاده کرد. استندآپ را اول باید دید، چه خارجی چه ایرانی و بعد تحقیق کرد و بعد در موردش خواند و اگر اصول کمدینویسی هم بلد باشی فقط میماند اجرا کردن. من جایی که فهمیدم میتوانم استندآپ اجرا کنم جایی بود که نوشتن متنها را شروع کردم. وقتی متن طنز برای کسی یا برنامهای مینوشتم تمام آن را اجرا میکردم و از یک جایی دیدم آنچه را مینویسم میتوانم با بیان خودم اجرا و منتقل کنم و برای بداههگویی چون در جمعهای کافهای قبل از اجرای تلویزیون تجربه داشتم دیدم قابلیتش را دارم و میتوانم با تماشاچی ارتباط بگیرم.» سوال بعدی را به سمت جنس استندآپ میبرم و میگویم امروز اتفاقی که در طنز میافتد این است که با چند وجه در طنز مواجهیم، طنز شبکه خانگی مثل جوکر، طنزهای اینستاگرامی و... که این کار را برای شرکتکنندگان خندانندهشو سختتر میکند. به نظر شما چقدر این مدل طنزها با استندآپ متفاوت است و میگوید: «طنز اینستاگرامی را نمیتوانم قبول کنم چون اگر بپذیریم باید آن را جدی بگیریم چون زمان مصرف دارد و از لحاظ اجرایی هم متفاوت است. در استندآپ با تماشاچی ارتباط مستقیم میگیریم ولی در اینستاگرام این اتفاق نمیافتد. فرقش بین کمدی و چیزی که تاریخ مصرف دارد همین است. البته نه همه کارها؛ چراکه کارهای خوب هم در این زمینه وجود دارد و من عمومیتش را میگویم. امیرحسین قیاسی، ابوطالب حسینی و حشمت شو و... کارهای خوبی میسازند. ما در طنز بخشهای مختلفی مثل کمدی، هجو و... داریم و این مدل کمدی، سطح پایینتری دارد.»
او معروفیتی که خندوانه برای شرکتکنندگان خنداننده شو میآورد را تایید میکند و میگوید: «قاعدتا تا قبل از خندوانه دایره کسانی که من را میشناختند محدود بود ولی بعد از برنامه خب این دایره تغییر کرد. البته هنوز به برند نرسیدهام اما خندوانه بستر مناسبی است برای کسی که دارای استعداد است. آنجا میتواند استعداد خودش را به نمایش بگذارد و کسانی هستند که کمکش کنند تا دیده بشود. البته من تا مراحل بالا نیامدم اما تا همینجا هم خدا را شکر میکنم. خیلی مردم من را میشناسند و به من پیغام میدهند و این اتفاق را مدیون آقای جوان و آقای سیدعلی احمدی و عوامل پشت صحنه هستم.»
از نافع در مورد موقعیت متفاوت کسانی که در اولین خندانندهشو باتوجه به اینکه برای مردم جدید بود، با کسانی که در این دوره شرکت کردهاند، میپرسم و میگوید: «من فکر میکنم کسانی که در برنامه اول و دوم بودند کارسختتری داشتند؛ چراکه بچهها کار سختی انجام دادند آن زمان نه منبعی بود و نه مردم شناختی در این زمینه داشتند و البته از این نظر هم که باگذشت زمان و برگزاری چند دوره هم مردم متخصصتر شدهاند هم کار ما را سختتر شده است.»
استندآپ باید با نقد همراه باشد
میلاد نظری، سه سال است که تئاتر کار میکند و طی پنج سال گذشته در چند فیلم کوتاه حضور داشته است. از او درمورد علاقه به استندآپ و طنز میپرسم و میگوید: «قبل از همهچیز میخواهم از آقای جوان تشکر کنم؛ این علاقه که در جمعها مسائل را نقد کنم و افراد را بخندانم همیشه در من بود. اتفاقی فراخوان استندآپ را دیدم و دوسالی از آن ماجرا گذشت و با توجه به شرایط کرونا عقب افتاد و شد امسال. ویدئو را آن سال فرستادم و تایید شد و جزء افرادی که شانس اجرا داشتند، پذیرفته شدم.»
از آموزشهایی که برای این موضوع دیده است، میپرسم و میگوید: «زمانی که برای حضور در خندوانه انتخاب شدم کتابی در این زمینه خواندم که درخصوص شکل استندآپ و ماهیت آن توضیح داده بود. البته استندآپ در ایران با آنچه در آن کتاب معرفی شده، تفاوت دارد. درمورد کتاب باید بگویم کتاب خوبی بود. تجربه اجرا نداشتم و شاید بیتجربگیام باعث برخی اتفاقات در اجراهایم شد که خوشایندم نبود.» نظری درمورد تغییر یافتن دایره شهرت برای او و کسانی که در خندانندهشو شرکت کردهاند، میگوید: «این را باید بگویم که من رای مردمی نیاوردم و در مرحله اول حذف شدم. در فضای مجازی کمی تعداد فالوورهایم تغییر کرد ولی درکل اتفاق عجیبی نیفتاد، حتی همه بچههای دیگر هم انتظار داشتند بیشتر شناخته بشویم ولی این اتفاق نیفتاد. البته یکسری ارتباطات هم در همین برنامه برایمان بهوجود آمد که اگر در جایی دیگر بخواهم کاری انجام بدهم طبیعتا همکارانی که در آن برنامه بودیم، من را میشناسند، ولی از نظر مردم بازخورد خاصی نداشتم.» او جنس طنز اینستاگرام را نمایشی میداند و میگوید: «بعضی طنزها در اینستاگرام نمایش است، درحالیکه استندآپ نمایش نیست و داوران این را متذکر میشدند که نباید خیلی بازی کرد و بیشتر باید خودت باشی و باید برمبنای تعریف کردن باشد. این بزرگترین تفاوت است که آنها بازی دارند، اکسسوری صحنه دارند، پارتنر دارند اما کسی که استندآپ میکند، تنها چیزی که دارد همین میکروفن است. حتی در خارج از ایران هم میکروفن را حذف نکردهاند و با میکروفن سیمدار اجرا کردهاند. بهطورکلی بازی داشتن تفاوت این دو مقوله را نشان میدهد. در استندآپ تو باید مجموعهای از صحبتهای خندهدار داشته باشی و این صحبتها هم البته داستان خود را دارد. شباهتش هم این است که بعضی کلیپها در اینستاگرام به نقد موضوعات میپردازد که این امر در استندآپ هم وجود دارد.»
او در پایان صحبتهایش به نقد این دوره خندانندهشو میپردازد و میگوید: «دوست دارم کمی نقد کنم، البته تشکر میکنم از آقای جوان که این فرصت را به ما دادند تا در این زمینه استعداد خودمان را نمایش بدهیم، بهخصوص به کسی مثل من که تجربهای هم نداشتم فرصت اجرا داد و امیدوارم بقیه کسانی هم که رسانه دارند این فضا را ایجاد کنند. اما همانطور که آقای جوان هم میگویند استندآپ هنوز در ایران شکل نگرفته است و فکر میکنیم داستان، خاطره یا جوک تعریف کردن است، درحالیکه اینها نیست و اگر شما بخواهی اجرای استندآپ داشته باشی باید در آن نقد وجود داشته باشد. اگر این نقد وجود نداشته باشد بهنوعی جوک تعریف کردن است و این یک مقوله دیگری است. شما جوکر نیستید و باید بهعنوان کسی که به اجرای استندآپ میپردازد، نقد را در اجراهایتان داشته باشید. به این موضوع خیلی بها داده نشد و کسانی که صرفا جوکهای بامزه تعریف کردند یا بهتر خنده گرفتند یا اجرای بهتری داشتند، بیشتر دیده شدند و مهمتر بودند. برای پیشرفت استندآپ باید از این مقوله فاصله بگیریم. من زمانی که وارد این حیطه شدم کتاب و مقاله درموردش خواندم و چندین استندآپ خارجی دیدم تا متوجه بشوم در چه جایگاهی هستم. اما گویا ترس از طرد شدن باعث میشود ما استندآپ را جدی نگیریم و با همان فرمان جوکگفتن پیش برویم.»
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید: