• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۰-۰۸-۱۱ - ۰۰:۳۹
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
در گفت‌و‌گوی «فرهیختگان» با مجید قیصری، گردآورنده و نویسنده «بوی گرم شکوفه‌های بادام» مطرح شد

۱۱ داستان نبوی از بوسنی تا تهران

بحث این است که امروز از هرکسی درباره پیامبر بپرسید، اغلب دوران 63سال زندگی نبی اکرم(ص) در جزیره‌العرب را به‌خاطر می‌آورد. از همین‌رو اینکه من داستانی بخوانم که در بوسنی اتفاق می‌افتد اما عطر و بوی پیامبر(ص) را دارد یا قصه‌ای که در تهران روایت می‌شود ولی حال‌و‌هوای آن ما را یاد حضرت رسول(ص) بیندازد، نگاهی بود که باعث شکل‌گیری بوی گرم شکوفه‌های بادام شد.

۱۱  داستان نبوی از بوسنی تا تهران

عاطفه جعفری، روزنامه‌نگار: تا امروز کتاب‌ها و روایت‌های زیادی درباره پیامبر مهربانی منتشر و عرضه شده‌ است؛ آثاری که هرکدام با بیان و نگاه خاص خود از ایشان گفته‌ و نوشته‌اند. برخی در قالب تاریخ این روایت‌ها را مطرح کرده‌‌اند و برخی دیگر با شعر و نثر و... .

بوی گرم شکوفه‌های بادام هم یکی از این مجموعه‌هاست که دربرگیرنده 11 داستان کوتاه است و توسط مجید قیصری انتخاب و جمع‌آوری شده‌‌. در این کتاب که توسط نشر سوره مهر منتشر شده است، هرکدام از داستان‌ها به زندگی و سیره پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) پرداخته و برخی از آنها روایت‌های کوتاهی هستند از زندگی امروز ما. روایت‌هایی که تاریخ انقضا ندارند و به شیوه‌های مختلف تا امروز بارها از آنها شنیده‌ایم. به گفته قیصری هرکدام از این داستان‌ها ویژگی‌ای دارد که خواننده باید آن را کشف کند. این مهم‌ترین مساله‌ای است که در هریک از این موارد به شکلی به چشم می‌خورد.

بوی گرم شکوفه‌های بادام دربرگیرنده 11 داستان کوتاه از جشنواره خاتم است و این اولین موضوعی بود که قیصری در گپی که داشتیم، به آن اشاره کرد و گفت: «خیلی از داستان‌ها به جشنواره می‌رسند که از چشم داورها مغفول می‌مانند یا تقدیر می‌شوند اما گاهی هم دیده نمی‌شوند. در این بین، برخی از این آثار به‌خصوص بعد از آنکه بازنویسی و چکش‌کاری می‌شوند، از دید من که دبیر جشنواره هستم ارزش مطالعه و دیده شدن را دارند. به همین دلیل بخشی از آن کارها را در یک جلد دور هم جمع کردم تا بقیه هم ببینند که حتما لازم نیست یک داستان در جشنواره دیده شود؛ چراکه ممکن است اثری مورد پسند داوران قرار نگرفته باشد اما این دلیل نمی‌شود آن کار به‌طورکلی حذف و نادیده گرفته شود. بوی گرم شکوفه‌های بادام هم یکی از این مجموعه‌هاست که دربرگیرنده 11 داستان کوتاه از جشنواره خاتم است.»

قیصری افزود: «آقای ساسان ناطق(مدیر دفتر ادبیات داستانی مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری) و دوستان سوره مهر با دید بازی به این داستان‌ها نگاه کردند و باعث شدند درنهایت مجموعه‌ای را منتشر کنیم که آثار خواندنی با فضای جالبی داشته باشد.»

پرداخت به سیره پیامبر و شخصیت ایشان در قالب داستان‌هایی که اغلب در زمان معاصر می‌گذرند، اتفاق دیگری است که محوریت همه این آثار را دربرمی‌گیرد، جریانی که قیصری با اشاره به آن بیان کرد: «بحث این است که امروز از هرکسی درباره پیامبر بپرسید، اغلب دوران 63سال زندگی نبی اکرم(ص) در جزیره‌العرب را به‌خاطر می‌آورد. از همین‌رو اینکه من داستانی بخوانم که در بوسنی اتفاق می‌افتد اما عطر و بوی پیامبر(ص) را دارد یا قصه‌ای که در تهران روایت می‌شود ولی حال‌و‌هوای آن ما را یاد حضرت رسول(ص) بیندازد، نگاهی بود که باعث شکل‌گیری بوی گرم شکوفه‌های بادام شد. درواقع این داستان‌ها به شکلی هستند که ما سابقه‌ای به این شکل از آنها را در ادبیات معاصر خود نداشتیم. نه فقط این داستان‌ها بلکه رویکرد کلی جشنواره بر همین اساس است و در طول آن سعی کردیم داستان‌هایی را بنویسیم که نسبت خودمان را با شخصیت و سیره پیامبر(ص) نشان دهیم. حال اینکه چقدر موفق بوده یا نبوده؟ موضوعی است که خوانندگان، منتقدان ما و کسانی که دستی بر آتش دارند، باید آن را ارزیابی کنند.»

به گفته این نویسنده، داستان‌های این کتاب در فضای معاصر و اقلیم‌های مختلفی غیر از شبه‌جزیره عربستان می‌گذرد و توانسته فضایی را ایجاد کند که خوانندگان امروز از زاویه متفاوتی به سیره و شخصیت نبی اکرم(ص) نگاه کنند.

در ادامه از داستان «به شتر نظر کن» قیصری صحبت شد، شکل‌گیری این اثر و اینکه آیا در خلق آن ما‌‌به‌ازای بیرونی داشته یا نه؟ سوالی بود که او در پاسخ به آن بیان کرد: «من سفری به بوسنی داشتم و آنجا با آدم‌های مختلفی مصاحبه می‌کردیم و حرف می‌زدیم. یکی از خاطراتی که آنجا شنیدم نیز همین بود؛ پدربزرگی که یک نوه‌ داشت و در زمان قلع و قمع مردم بوسنی، خیلی ناراحت این بود که نوه‌اش را چطور نجات دهد. او می‌گفت در آن زمان اصلا فکر جان خود و بقیه نبودم و مدام به نجات جان آن بچه می‌اندیشیدم.»

او افزود: «این جریان من را به یاد قصه نبی اکرم(ص) انداخت که در زمان طفولیت‌شان، عبدالمطلب به فکر این بود که دایه‌ای را پیدا کند تا بتواند حضرت را که شیرخواره بودند به او بسپارد. این خاطره برای من یادآور آن مقطع بود و سعی کردم داستانی بنویسم که برای مخاطب نیز همین حس را بازگو کند. درواقع دریافتی که من از این خاطره و مصداقی که به ذهنم آمد، داشتم، همان زمان این داستان را در ذهن من شکل داد و سعی کردم همان دریافت را برای مخاطب هم منعکس کنم.»

به گفته قیصری خاطره‌ای که پیرمرد تعریف کرده بود برای جنگی بود که به حدود سال 1993 برمی‌گشت اما فضای آن یادآور همان حس برای او بود. چون در آن زمان هم درحال قتل‌عام مسلمانان و نسل‌کشی مردم بوسنی بودند.

آقای نویسنده با اشاره به فضای کلی که هرکدام از داستان‌های بوی گرم شکوفه‌های بادام دارد، عنوان کرد: «در خیلی از آثار این کتاب شاید در ظاهر طرح موضوع مستقیمی از نبی اکرم(ص) را نبینیم اما هرکدام از آنها حاوی جریانی‌اند که خواننده باید آن را کشف کند تا به مفهومی که در آن است پی ببرد. درواقع اینجا با داستان‌های تاریخی که در طول آن جریانی را تعریف می‌کنند، روبه‌رو نیستیم و برای دریافتن آنها کمی به مشارکت خواننده هم نیاز است. این یعنی خواننده خودش هم باید اندوخته‌ای داشته باشد که با استفاده از آن در هر داستانی با کشفی که باید مواجه شود و از آن لذت ببرد.»

در این اثر قرار نیست حدیث یا بیان مستقیمی از روایت‌ها و تاریخ را ببینید، این موضوعی بود که قیصری با تاکید به آن گفت: «در این کتاب سعی کردیم به سمت ادبیات و داستان برویم که وقتی آن را می‌خوانید، با خودتان فکر کنید نویسنده به دنبال چه بوده؟ هرکدام از نویسندگان هم سعی کردند داستانی را با درونمایه زندگی و شخصیت پیامبر(ص) خلق کنند.»

در آخر هم این نویسنده با بیان امکان ادامه چنین جریانی خاطرنشان کرد: «هر سال در جشنواره خاتم حدود 700 داستان برای ما ارسال می‌شود و این توان را داریم که همزمان با ولادت پیامبر(ص) در هر مقطع مجموعه‌ای با این محوریت آماده و منتشر کنیم. جریانی که نیاز به همراهی و همکاری هم دارد.»

در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:

نگاهی به «بوی گرم شکوفه‌های بادام» که به‌تازگی از سوی نشر سور‌ه‌مهر روانه بازار کتاب شده است / جهان از نگاه محمد(ص) (لینک)

 

درباره کتاب «زمینی که مرا بالا بُرد» / زمینی به وسعت آسمان (لینک)
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار