علی کاشفی‌خوانساری در گفت‌وگو با «فرهیختگان» مطرح کرد
درمورد نقاط عطف ادبیات کودک، نمی‌توان گفت که فقط یک نقطه عطف وجود دارد. در سیر تاریخی که ادبیات کودک‌ونوجوان طی کرده نقاط و بزنگاه‌هایی وجود دارند که تاثیر قابل‌توجه و ماندگاری بر ادبیات کودک‌ونوجوان گذاشتند که دوره‌های قبل و بعد از خودشان را از هم جدا کردند. یکی از این نقاط عطف، گسترش صنعت چاپ در ایران بود.
  • ۱۴۰۰-۰۴-۱۷ - ۰۱:۲۲
  • 00
علی کاشفی‌خوانساری در گفت‌وگو با «فرهیختگان» مطرح کرد
کتاب‌های ترجمه و نبود حق کپی‌رایت، بلای جان ادبیات کودک‌ونوجوان
کتاب‌های ترجمه و نبود حق کپی‌رایت، بلای جان ادبیات کودک‌ونوجوان
عاطفه جعفریدبیر گروه فرهنگ

عاطفه جعفری، روزنامه نگار: علی کاشفی‌خوانساری سال‌هاست که در حوزه کودک‌ونوجوان قلم می‌زند، 83 عنوان کتاب منتشر کرده است که عمدتا در حوزه مسائل نظری ادبیات کودک‌ونوجوان، تاریخ ادبیات و مطبوعات کودکان ایران و ادبیات دینی بوده که ۱۶جایزه و تقدیر را برای او به‌همراه داشته است. او به‌تازگی کتابی را منتشر کرده که به موضوع سه دهه ادبیات کودک‌ونوجوان پرداخته و سعی کرده است در موضوعات مختلف به این‌گونه ادبیات بپردازد. به بهانه روز ادبیات کودک‌ونوجوان به‌سراغ او رفتیم تا برایمان از جریان‌های فرهنگی فعال در حوزه ادبیات کودک‌ونوجوان بگوید.

برای شناخت جریان‌هایی که امروز در حوزه ادبیات کودک‌ونوجوان فعالیت می‌کنند، شاید بهتر باشد یک نگاه تاریخی به نحوه ورود آثار ادبیات کودک به کشور و همچنین سیر تاریخی شکل‌گیری آثار مختص ادبیات کودک داشته باشیم. آثار ادبیات کودک‌ونوجوان از دل چه جریان‌هایی طراحی و شکل گرفت و چگونه در بطن جامعه ایران جای گرفت؟

درمورد جریان‌شناسی ادبیات کودک‌ونوجوان در ایران باید بگویم که یک خاستگاه و بستر آن، به جایگاه ادبیات کودک در نظام سنتی و تفکر سنتی جامعه ایران بازمی‌گردد که حالا بخشی از آن را باید در تعلیم‌نامه‌ها و متون آموزشی دید و بخش دیگری از آن برآمده از فرهنگ عامه و فولکلور است.

در سنت فرهنگی ایران، متونی برای آموزش و خوانده شدن و استفاده وجود داشته است. قصه‌های شفاهی و داستان‌ها و اشعار کودکانه هم وجود داشته است که ریشه در تمدن اسلامی و حتی پیش از آن و به قبل از ورود اسلام به ایران بازمی‌گردد.

همزمان با افول صفویه و آشنایی ایرانیان با مفهوم جدیدی با تمدن غرب، اولین رویارویی ایرانیان با پیشرفت‌های غربیان رقم خورد؛ آن‌هم با مشاهده انگلیسی‌هایی که در هند ساکن بودند یا مهاجمان پرتغالی و انگلیسی که به ایران می‌آمدند. بعد از این آشنایی بود که برای اولین‌بار در متون ایرانی از این صحبت شد که در اروپا پیشرفت‌هایی وجود دارد و کشور ما عقب‌مانده و ضعیف شده است.

با شکل‌گیری حکومت قاجار و پس از آن شکست ایران به روس‌ها، این مساله عقب‌ماندگی در جامعه ایران عمومیت بیشتری پیدا کرد. افراد مختلف درباره عقب‌ماندگی و زوال تمدن ایران صحبت می‌کردند و آنجاست که برای اولین‌بار، تغییر نگاه به آموزش و تربیت کودکان مورد توجه قرار گرفت و اهمیت مدارس و آموزش‌وپرورش جدی و زمینه‌ساز تحولی در ادبیات کودک‌ونوجوان ایران شد.

با نگاه در تاریخ می‌بینیم اولین کتاب‌های کودک‌ونوجوان به زبان فارسی در دوره محمدشاه‌قاجار چاپ شد و در دوره ناصرالدین‌شاه آثار تالیفی مختص کودکان، توسط محمود مفتاح‌الملک و دیگران به چاپ رسید. در دوره مظفرالدین‌شاه با تشکیل انجمن معارف، این کار سرعت و وسعت بیشتری گرفت. ادبیات کودک سیر خودش را در دوره پهلوی اول و دوم طی کرد تا به دوران جمهوری اسلامی رسید.

طی این تاریخ طولانی جریان‌های مختلفی در حوزه ادبیات کودک وجود داشتند و همچنان هم دیده می‌شوند که می‌توان اینها را بنا به کارکردی که برای ادبیات کودک تعریف می‌کنند، تقسیم‌بندی کرد. جریانی است که همچنان کارکرد اصلی ادبیات کودک را تعلیمی و پرورشی می‌دانند و البته این افراد هرکدام‌شان نگاه متفاوتی را از تعلیم‌وتربیت مطلوب در ذهن دارند؛ برخی با این رویکرد به‌دنبال تعلیم‌وتربیت دینی هستند، برخی هم اهداف دیگری را دنبال می‌کنند. گروهی هم هستند که کارکرد ادبیات کودک را بیشتر در حوزه سرگرمی می‌بینند و آن را جزء صنایع فرهنگی یا یک فعالیت اقتصادی در حوزه کسب‌وکار تعریف می‌کنند. در این نگاه نیاز و سلیقه مخاطب و فروش را اولویت قرار می‌دهند. گروهی هم هستند که بیشتر بر ارزش‌های ادبی، هنری و زیباشناختی ادبیات کودک تاکید دارند. اینها ادبیات کودک را شاخه‌ای از ادبیات و هنر محض تلقی می‌کنند و چندان توجهی به سلیقه مخاطب و رویکردش ندارند. اینها به بازار و فروش کتاب توجهی ندارند و بیشتر متوجه جنبه‌های ابداعی، تخیل و نوآوری برمبنای ارزش‌های زیبایی‌شناسانه هستند.

 نقاط عطف تاریخ ادبیات کودک‌ونوجوان مربوط به چه دوره‌ تاریخی بود؟

درمورد نقاط عطف ادبیات کودک، نمی‌توان گفت که فقط یک نقطه عطف وجود دارد. در سیر تاریخی که ادبیات کودک‌ونوجوان طی کرده نقاط و بزنگاه‌هایی وجود دارند که تاثیر قابل‌توجه و ماندگاری بر ادبیات کودک‌ونوجوان گذاشتند که دوره‌های قبل و بعد از خودشان را از هم جدا کردند. یکی از این نقاط عطف، گسترش صنعت چاپ در ایران بود. با چاپ کتاب، ادبیات کودک ما وارد مرحله دیگری شد. با تشکیل انجمن معارف و فراوانی مدارس و بحث متون خواندنی مدارس، ما یک نقطه عطف جدی را شاهد بودیم. با تشکیل نهادهای سیاستگذاری در حوزه خواندنی‌های کودک‌ونوجوان مثل تشکیل سازمان پرورش افکار در دوره پهلوی اول یک اتفاق بزرگ دیگر را شاهد هستیم در دهه30 و حدود سال‌های 1335 و 1336 یک مقطع مهم برای ادبیات کودک رقم خورد و در این سال‌ها برای اولین‌بار نمایشگاه کتاب کودک برگزار شد. همچنین برای اولین‌بار فهرست کتاب‌های مناسب کودک منتشر و اولین ویژه‌نامه برای کودک هم در این سال‌ها منتشر شد. بعد از آن در دهه40 تشکیل شورای کتاب کودک را داریم، تشکیل مرکز خواندنی‌ها در دپارتمان‌ها را در این سال‌ها شاهد هستیم. کانون پرورش فکری کودک‌ونوجوان هم در همین دهه سازماندهی شد که این هم مقطع مهمی برای ادبیات کودک بود.

در دهه60 شکل‌گیری اولین حرکت‌های صنفی، انتشار گاهنامه قلمرو و تشکیل انجمن ناشران کتاب کودک ازجمله اتفاقات مهم بود. در دهه70 انتشار «کتاب ماه» کودک‌ونوجوان یک اتفاق مهم در حوزه ادبیات کودک بود. تشکیل انجمن نویسندگان کتاب کودک‌ونوجوان ازجمله نقاط عطف مهم بود. ما می‌توانیم سیر تاریخی ادبیات کودک‌ونوجوان را ببینیم و از اتفاقات مهم و تاثیرگذار به‌عنوان نقاط عطف این حوزه یاد کنیم.

 این سال‌ها خیلی می‌شنویم که ادبیات کودک‌ونوجوان به‌سمت ترجمه رفته است و تالیف کمتری صورت می‌گیرد؛ نظرتان در این خصوص چیست و به نظر شما دلیل این اتفاق چه چیزی است؟

باید ببینیم ملاک‌مان چه چیزی است.  در سال‌های قبل از انقلاب و به‌خصوص در دوره پهلوی دوم نسبت کتاب‌های ترجمه خیلی بیشتر بود. در کل می‌توان گفت در بسیاری از کشورهای جهان، کتاب‌های تالیفی مختص کودکان بسیار اندک هستند و اگر به آمار کتاب‌های کودک‌ونوجوان نگاه کنیم می‌بینیم هنوز نسبت ترجمه به تالیف خیلی بالاتر است. اما این یک واقعیت است که کتاب‌های ترجمه رشد چشمگیری در این سال‌ها داشته‌اند. به‌نظرم مهم‌ترین دلیل هم دلیل اقتصادی است به‌خاطر اینکه چاپ کتاب ترجمه سودآورتر است. چون ما عضو قانون کپی‌رایت نیستیم و شعرها و کتاب‌های خارجی بدون اجازه منتشر می‌شوند و ناشران پولی بابت هیچ‌چیز نمی‌پردازند هزینه پایینی به مترجم می‌دهند، به این ترتیب انتشار کتاب ترجمه برایشان سودآورتر است.

برای همین باید به یک قانونی پایبند باشیم. البته نکات دیگری هم هست مثل کیفیت کتاب‌های ترجمه که برخی از آنها از کتاب‌های تالیفی کیفیت بیشتری دارند. دلیلش هم این است که کتاب‌های تالیفی از بین جمعیت هزارنفری ناشران کودک در ایران پدید می‌آید اما کتاب ترجمه از بین یک جمعیت یک‌میلیونی که سابقه انتشار کتاب در این حوزه دارند.

 ارزیابی شما درمورد کیفیت آثار تالیفی چیست و چگونه می‌توان از نویسندگان و ناشران حوزه ادبیات کودک‌ونوجوان حمایت کرد؟

افزایش کیفیت آثار تالیفی چه از لحاظ محتوا و چه تصویرگری در گرو پذیرش قانون حق تکثیر است چراکه با استفاده از این روش، دیگر ناشران قادر نخواهند بود بدون پرداخت هزینه، به ترجمه کتاب‌ها روی بیاورند و به این ترتیب در جریان انتشار بی‌رویه آثار ترجمه موانعی ایجاد خواهد شد که موجب می‌شود انتشار بی‌رویه و گا‌هی ضعیف این‌دسته آثار برای ناشران خیلی هم باصرفه نباشد.

البته شکل قرارداد‌های تصویرگری نیز در این موضوع دخیل است. تصویرگران عموما به شکل فروش قطعی با ناشران همکاری می‌کنند درحالی که اگر تصویرگران هم مانند نویسندگان با هر نوبت از چاپ یک اثر، مبلغی را به‌عنوان درصد پشت‌جلد دریافت کنند و به‌عبارتی در فروش نوبت‌های بعدی هم سهیم باشند، به‌نفع انتشار بیشتر کتاب‌های تالیفی خواهد بود. چراکه این روند از همکاری در ابتدای امر برای ناشران هزینه‌های گزافی به‌همراه نخواهد داشت و لازم نیست در همان آغاز فرآیند انتشار یک اثر، هزینه‌ بالایی را برای تصویرگری پرداخت کنند.  البته برخی ناشران درجهت کاهش هزینه‌های تصویرگری کتاب کودک از تصاویر کتاب‌های خارجی برای کتاب‌های تالیفی استفاده می‌کنند. اثری که به‌طور کامل، تالیفی تعریف نمی‌شود بلکه در همان فضای داستان‌ها و قصه‌های خارجی با تصاویر خارجی، از نویسندگان تالیفی می‌خواهند تا محتوایی را ارائه دهند یعنی راهی برای فرار از هزینه‌های تصویرگری که خلاقیتی را هم شامل نمی‌شود. در این میان عدم رعایت حق تکثیر هم مسیر را برایشان هموارتر می‌سازد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰